eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
● از سفر مشهد به تهران که برگشتیم، حسن‌آقا گفت: « به ما دستور داده که نیروها را به پادگان دوکوهه برگردانیم.» پرسیدم: «پس دیگر به پادگان الله‌اکبر برنمی‌گردیم؟» گفت: «چرا. فعلاً قرار است خانواده‌ها همان‌جا بمانند، چون توی پادگان دوکوهه، خانه سازمانی نداریم.» بعد به اتفاق هم‌، راهی اسلام‌آباد غرب شدیم. در طول راه حسن کمتر حرف می‌زد و بیشتر ساکت بود. احساس کردم این مردِ سر به تو و ساکت، آن حسن‌آقای همیشگی نیست. دلم را به دریا زدم و از او پرسیدم: «حسن‌آقا؛ مگر کشتی‌هایت غرق شده‌اند؟ چرا این‌قدر پریشانی؟» گفت: «توی این عملیات [والفجر ۴] هم، چند نفر از بهترین دوستانم شهید شدند و من کمافی‌السابق، سُر و مُر و گنده روی دست دنیا باد کردم.» گفتم: «این چه حرفی است که می‌زنی؟ هرچه که خواست خدا باشد، همان اتفاق می‌افتد.» گفت: «حیف است آدم این‌قدر زحمت بکشد، امّا به آرزویش نرسد.» گفتم: «مگر آرزوی تو چه هست؟» گفت: «آرزو دارم بشوم و جنازه‌ای از من، به دست شما نرسد.» گفتم: «خیلی بی‌انصافی! اصلاً به فکر دل من نیستی‌ها!!» گفت: «ببخشید طاهره خانوم! دست خودم نبود. اصلاً نباید این حرف‌ها را به تو می‌زدم.» ☆ ♡ 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی ؛ سرگذشت‌نامه‌ی سردار جاویدالاثر ؛ فرمانده دلیر و عاشورایی از که در عملیات بزرگ خیبر به رسید و هم‌چنان پیکر پاکش در مفقود است و به وطن بازنگشته است... 🍁 🍂 @yousof_e_moghavemat
🚩 ☆ ♡ ● «...یکی دو هفته آخر، سعید رفتار عجیبی پیدا کرده بود. تودار شده بود و خیلی کم حرف می‌زد‌. حسین و رسول هم این تغییرات را در پدر حس کرده بودند و علتش را از من می‌پرسيدند. همیشه وقتی من در حال آشپزی بودم، می‌آمد توی آشپزخانه، دَرِ قابلمه را برمی‌داشت و حسابی در مورد غذا کنجکاوی می‌کرد. او خیلی به خوشمزگی غذا اهمیت می‌داد. روز پنج‌شنبه، پانزدهم دی‌ماه [۴ روز قبل شهادتش]، آمد توی آشپزخانه و تا خواست دَرِ قابلمه را بردارد، بازویش را گرفتم و گفتم: "حاج‌آقا کجایی؟ نیستی! تو زمینی؟ تو آسمونی؟ چرا این‌قدر کم‌حرف شدی؟" اصلاً توی صورتم نگاه نکرد، رفت دَرِ یخچال را باز کرد و خودش را سرگرم کرد. من احساس کردم که این رفتارهایش اصلاً عادی نیست. می‌دانستم فکرش جای دیگری است؛ کجا؟ نمی‌دانستم.» 🍃 🥀 ۱۹ دی ماه ۱۳۸۴ به بهانه سالروز شهادت سردار کم‌نظیر، سلحشور، خستگی‌ناپذیر و نابغه سپاه اسلام فرمانده طرح و عملیات ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ قائم‌مقام ۲۷_محمد_رسول_الله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ﷺ معاون عملیات نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار «رحمت‌الله‌علیه» ⚘ ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat
🚩 💫 🌸 ■ ؛ فرمانده قرارگاه فرعی فتح در پس از پنج شبانه‌روز بی‌خوابی و تحمّل فشار ممتد، خسته از ساعت‌ها مکالمه‌ی رادیویی با یگان‌های تک‌ور، ظهر روز هشتم اسفند ۱۳۶۲ به ناگاه از هوش رفت. 🍀 ⚘ @yousof_e_moghavemat
🔰 ✔ 🌸 «...برای خداوند بسیار آسان است که در یک لحظه، را از این عالم ببرد؛ یک سکته به او بدهد و این‌طوری، او به درک واصل شود. منتها خداوند صدّام را در کفرش آزمایش می‌کند و ما مؤمنین را، در ایمان‌مان. چرا که جنگیدن ما در مقابل عراق، هیچ عاملی غیر از ایمان‌مان؛ بر دشمن غلبه نکرد. در قیاس با ارتش بعث؛ ما از نظر برخورداری از ابزار جنگی، ضعیف‌تریم. از نظر برخورداری از امکانات و کمک‌های مادی و تسلیحاتی، ضعیف‌تریم. شیطان و شیطان‌چه‌ها و هرچه نیروی شیطانی که در این دنیا وجود دارد، همگی حامی و یا پیرو صدّام هستند. ولی ما، غیر از خدا، هیچ‌کس را نداریم...» ♡ ☆ ✅ از بیانات شیوای بعد از عملیات والفجر مقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ - دشت چنانه، دهکده‌ی حضرت رسول (ص)؛ اردوگاه لشکر. •°• °•° @yousof_e_moghavemat
🤗🚩 «... نسبت به نام تیپ خودش، تعصب بسیار زیادی داشت. خدا گواه است هیچ‌وقت از او نشنیدم بگوید ۲۷ یا تیپ حضرت رسول. مُصِر بود با کلماتی شمرده بگوید . می‌گفت: این اسم مظهر قدرت این تیپ است و به رزمندگان تیپ ما برکت می‌دهد. من از نام‌گزاری یگان خودمان به این نام نیّت مهمی داشتم؛ دلم می‌خواست تا هر زمان که جنگ ادامه پیدا کند، در هر جا اگر اسم این تیپ آورده شود، گوینده و شنوندگان ملزم شوند بر جمال دل‌آرای خاتم‌الانبیا صلوات بفرستند، تا من هم در ثواب آن شریک بشوم. او یک چنین نیّتی داشت. حالا چون بعد از گذشت ۲۴ سال، هنوز هم شهادتِ او رسماً و قطعی اعلام نشده، بنده به یاد و شادی ارواح طیبه‌ی همه‌ی همرزمان شهیدمان در ۲۷_محمد_رسول_الله (ع) صلوات می‌فرستم...» ☆ ♡ ✅ از بیانات شریف و نورانی سردار سرلشکر پاسدار به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر ، صفحه ۴۹۸ @yousof_e_moghavemat
🥺 «...یک بار رفته بودم هنرستانی که مهدی درس می‌خواند؛ هنرستان دکتر ناصری، در منطقه بود. وقتی رئیس هنرستان را دیدم، به من گفت: آقای محترم! نذارید این بچّه بیاد هنرستان. میاد اینجا و بچّه‌ها رو می‌بره . خودش که دیگه درس نمی‌خونه هیچ، نمی‌ذاره بچّه‌های دیگه هم درس بخونن. البته عیبی نداره، ولی من می‌ترسم توی تظاهرات کشته بشه. حیفه، بچّه‌ی درس‌خون و با استعدادیه.» ¤ به نقل از پدر گرامی سردار دلیر سپاه اسلام ؛ فرمانده‌ی غیور تیپ یکم عمّار از . 👈 منبع زیرنویس: کتاب ارزشمند و خواندنی ، نوشته‌ی گل‌علی بابایی و حسین بهزاد، صفحه ۳۷ 📸 منبع عکس: سایت مشرق نیوز. @yousof_e_moghavemat
🚩 💫 🌸 ■ ؛ فرمانده قرارگاه فرعی فتح در پس از پنج شبانه‌روز بی‌خوابی و تحمّل فشار ممتد، خسته از ساعت‌ها مکالمه‌ی رادیویی با یگان‌های تک‌ور، ظهر روز هشتم اسفند ۱۳۶۲ به ناگاه از هوش رفت. 🍀 ⚘ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 🍁 🍂 عصر روز سیزدهم آبان ۱۳۶۲ سالروز شهادت سردار عظیم‌الشان و دریادل سپاه اسلام یل محمّدرسول‌اللهﷺ فرمانده دلاور و اسطوره‌ای تیپ‌یکم‌عمار 🌷 🌸 💎 ولادت: ۱۳۳۰ - آذرشهر تبریز ادامه تحصیل تا متوسطه و استخدام در ارتش به سال ۱۳۵۰ مامور به خدمت در لشکر گارد پس از طی دوران آموزشی بازخرید کردن خود از ارتش و پیوستن به صفوف ملت در آذر سال ۱۳۵۷ عضویت در سپاه ، مرداد ۱۳۵۸ عزیمت به جبهه غرب برای رزم با غائله آفرینان ضدانقلابی در کردستان بازگشت به تهران و دوباره عزیمت به جنوب و شرکت موثر در دفاع از سوسنگرد پیوستن به تیپ۲۷محمدرسول‌الله(ص) و انتصاب به فرماندهی گردان‌عمار به دستور سردار دشمن‌شکن حضوری موفق در عملیات های فتح‌المبین و بیت‌المقدس مجروحیت شدید در مرحله اول عملیات بیت‌المقدس عزیمت به لبنان و از فرماندهان شاخص عملیاتی جهت نبرد با رژیم غاصب و کودک‌کش صهیونیستی ماموریت‌های شناسایی دقیق از مواضع رژیم‌صهیونیستی در دره بقاع و بلندی‌های جولان شرکت در مرحله سوم عملیات بزرگ با حفظ سمت قبلی و مجروحیت شدید در همین مرحله و فرار از بیمارستان و حضور در خط مقدم جبهه انتصاب به فرماندهی تیپ یکم عمار به دستور سردار بزرگ سپاه اسلام 🥀نحوه شهادت: پس از شهادت ابراهیم‌علی معصومی؛ فرمانده گردان‌کمیل، همّت، حاجی‌پور را جهت حفظ مواضع گردان یادشده و همچنین بالابردن روحیه‌ی رزمندگان آن، به ارتفاع ۱۸۶۰ کانی‌مانگا می‌فرستد. با مدیریت خارق‌العاده‌ی و ایجاد یک خط آتش خمپاره‌ای، ارتفاع از خطر سقوط نجات پیدا می‌کند. با برگشتن حاجی‌پور از کانی‌مانگا و رسیدن به خاکریز تامینی دشت قزلچه، هدف اصابت تیر مستقیم تانک دشمن قرار می‌گیرد و غریبانه به شهادت می‌رسد. 🚩 ⚘ ❤ @yousof_e_moghavemat
🍁 🔥 ♡ ♥︎ ● پنج‌شنبه ۱۲ آبان ۱۳۶۲ شرق پنجوین منطقه آزادشده طی مرحله سوم عملیات از راست: سردار ، حسین حاج‌قربان و سردار . ★ دوستان عزیز و بزرگوار این آخرین عکس هستش... علی‌اکبرِ فرداش (۱۳ آبان) پشت خاکریزهای دشت قزلچه پرپر شد...❤🚩 شادی روحِ پاکش صلواتی هدیه بفرمایید. °•°• •°•° @yousof_e_moghavemat
🍁 🔥 ▒ ⇹ ⧉ پنج‌شنبه ۱۲ آبان ۱۳۶۲ شرق پَنجوِین پادگان گرمک سرداران و ؛ فرماندهان تیپ‌های ۱ و ۲ در حال سرکشی از نیروهای عمل‌کننده. ✾ ᪥ @yousof_e_moghavemat
🍂 🍁 ꧁ ꧂ آبان ۱۳۶۲ منطقه عملیاتی والفجر ۴ شرق پنجوین ❆ایستاده از چپ: مجتبی صالحی‌پور، ، ؟ ، رسول توکلی و ؟ ❏نشسته از چپ: ؟ و . ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat