eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ✔ 🌸 «...برای خداوند بسیار آسان است که در یک لحظه، را از این عالم ببرد؛ یک سکته به او بدهد و این‌طوری، او به درک واصل شود. منتها خداوند صدّام را در کفرش آزمایش می‌کند و ما مؤمنین را، در ایمان‌مان. چرا که جنگیدن ما در مقابل عراق، هیچ عاملی غیر از ایمان‌مان؛ بر دشمن غلبه نکرد. در قیاس با ارتش بعث؛ ما از نظر برخورداری از ابزار جنگی، ضعیف‌تریم. از نظر برخورداری از امکانات و کمک‌های مادی و تسلیحاتی، ضعیف‌تریم. شیطان و شیطان‌چه‌ها و هرچه نیروی شیطانی که در این دنیا وجود دارد، همگی حامی و یا پیرو صدّام هستند. ولی ما، غیر از خدا، هیچ‌کس را نداریم...» ♡ ☆ ✅ از بیانات شیوای بعد از عملیات والفجر مقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ - دشت چنانه، دهکده‌ی حضرت رسول (ص)؛ اردوگاه لشکر. •°• °•° @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📜 👀 👥 «...الآن این عناصر [ضدانقلاب] با استفاده از شیوه‌های پیچیده و عجیب، به قدری توان نفوذشان در تشکیلات ما بالاست، که حد ندارد. همین اواخر؛ نمی‌دانم شنیده‌اید یا نه؟ از طرف سازمان منافقین یک سری دوره‌های عقیدتی - سیاسی، براساس متون مورد تأیید ما ترتیب داده بودند. به این معنا که عنصر منافق را موظف می‌کردند روی قرائت سلیس آیات قرآن به قدری وقت بگذارد، تا در این زمینه حسابی کارکشته بشود و بعد که برای نفوذ در سپاه به پذیرش رفت، در پاسخ به سوالات قرآنی، خیلی مسلط واکنش نشان بدهد. این مسئله فقط منحصر به عناصر نفوذی منافقین نمی‌شد. حتی نمی‌دانم شنیده‌اید یا نه؟ عناصر نفوذیِ حزب توده هم، توی این زمینه خیلی کار کرده‌اند. به نحوی که وقت می‌نشینید بررسی کنید؛ می‌بینید اینها قرآن را بلدند، اصول و فروع دین را بلدند، احکام عبادی و شرعی را هم خوب بلدند، خیلی خطرناک‌اند! لذا در مرحله‌ی پذیرش؛ که مبنای قضاوت فقط دانستن این مسائل بود، می‌دیدی فلان عنصر توده‌ای که رفته و همه‌ی این چیزها را طوطی‌واری حفظ کرده، خیلی راحت آمده و از فیلترها رد شده و چهار صباح بعد هم، او را گذاشته‌اند مسئول فلان‌جا و چقدر باید بگذرد تا بالاخره بفهمیم این آدم خراب است و از ابتدا، بنای او نفوذ در مجموعه‌ی ما بوده. می‌خواهد منافق باشد، می‌خواهد توده‌ای کمونیست...» ☆ ♡ ✅ از مجموعه بیانات سردار در اردوگاه شهید بروجردی، ارتفاعات قلّاجه به تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۶۲ به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر ، جلد سوم، صفحات ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵. @yousof_e_moghavemat
📜 «...توقع ما از یک مؤمن، فقط برخوردادی از سه مزیت است که اگر این سه مزیت در او وجود داشته باشند، می‌توان گفت که این این انسان مؤمن، جهت کار کردن در رده‌های ستاد و صفِ لشکر، می‌تواند مورد تأیید شما قرار بگیرد. کدام مزیّت‌ها؟! - مزیّت یکم؛ علم، - مزیّت دوم؛ عمل، - مزیّت سوم؛ اخلاص. این سه عنصر، لازم و ملزوم همدیگر هستند و مثل حلقه‌های یک زنجیر، به هم وابسته‌اند...» ☆ ♡ ✅ از مجموعه بیانات سردار در اردوگاه شهید بروجردی، ارتفاعات قلّاجه به تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۶۲ به نقل از کتاب ارزشمند و فاخر ، جلد سوم، صفحات ۱۳۷۵ و ۱۳۷۶ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📜 ☆ ♡ ⚫ 🔰 ● موضوع: فرازهایی از سخنرانی در جمع رزمندگان تیپ۴ مکانیزه ذوالفقار ۲۷ به مناسبت ؛ فرمانده‌ی این یگان و تنی چند از همراهان او توسط تروریست‌های کومه‌له. •°• °•° ...شهیدانِ عزیزمان؛ محسن نورانی و هردو از شاگردان شهید بزرگوار؛ بودند که از پاییز ۱۳۵۹، ضمن حضور در جبهه‌ی کردستان، جوهره‌ی وجودی‌شان را برای شرکت در یک نبرد سنگین و جهاد طولانی، محک زدند. تا آن‌جایی که سابقه‌ی ذهنی آشنایی من با این دو عزیز گواهی می‌دهد، اینها از آغاز به مریوان رفتند و در کنار برادر بزرگوارمان - که ان‌شاءالله خدا او را نجات بدهد - پرورانده شدند و ساخته شدند و جوهره‌ی رزمی‌شان، در کردستان بود که محک خورد. من هرگز فراموش نمی‌کنم؛ در آن برهه‌ای که سپاه تازه جنگ‌هایش را در کردستان آغاز کرده بود، عزیزان ما ، و با استفاده از ابتدایی‌ترین تجهیزات، کارشان را به عنوان مسئولین واحد ادوات سپاه مریوان شروع کردند. در آن زمان، این سه بزرگوار کارشان را با خمپاره‌انداز ۶۰ میلی‌متری شروع کردند و در یک مقطع زمانی کوتاه، دامنه‌ی فعالیت‌شان را رده به رده گسترش دادند؛ از خمپاره‌انداز ۶۰ به خمپاره‌انداز ۸۱ و بعد از آن، خمپاره‌انداز ۱۲۰ میلی‌متری و بعد از آن، کار با تفنگ ۱۰۶ و موشک‌انداز ۱۰۷ میلی‌متری مینی‌کاتیوشا و بعد که به جنوب رفتیم، به کار در رسته‌ی توپخانه و سلاح سنگین [مشغول شدند.] اینها به قدری عاشقانه و بااخلاص فعالیت می‌کردند که ظرف مدت کوتاهی، حوزه‌ی فعالیت‌شان، رده به رده گسترش پیدا کرد. [اولین کسانی بودند بعد از انقلاب که سیستم موشک‌انداز را در کشور راه انداختند.] این عزیزان، با اعزام دیده‌بان‌های نفوذی به نزدیک اهداف تعیین‌شده، از این نوع موشک‌ها برای زدن مراکز اقتصادی و تاسیسات نظامی و امنیتی رژیم بعث در شهرهای نوار مرزی مریوان - پنجوین استفاده می‌کردند و خدا می‌داند که چقدر این اجرای آتش‌شان، در انهدام آن اهداف، موثر و کارساز بود... 🔰 منبع: از کتاب فاخر و بسیار ارزشمند ، جلد سوم، صفحه ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸. زمان سخنرانی: عصر روز سه‌شنبه مرداد ۱۳۶۲ مکان: ارتفاعات قَلّاجه، اردوگاه شهید بروجردی. ✍ قسمت اول. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📜 ✍ ☆ ♡ ● ادامه‌ی فرازهایی از سخنرانی در اردوگاه قلّاجه به تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۶۲ به مناسبت شهادت و ⚘❤ ☆ ♡ ...وقتی در ۱۷ بهمن ۱۳۶۰ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) در تشکیل شد، باز این عزیزان مسئولیت ادوات تیپ را به عهده گرفتند. ما همان موشک‌اندازها را از مریوان و پاوه به جنوب آوردیم و در عملیات فتح‌مبین، این عزیزان از همان موشک‌اندازها برای کوبیدن مواضع دشمن، با مهارت و تسلّط استفاده می‌کردند. این عزیزان، فعالیت رزمی خودشان را از کوه‌ها و ارتفاعات صعب‌العبور و مناطق به شدّت ناامن و بحرانی کردستان آغاز کردند؛ از پاکسازی ۱۲۰ کیلومتر نوار مرزی و پاکسازی جاده‌های مرزی مریوان، تا اتصال دامنه‌ی پاکسازی‌ها به پاوه در جنوب و اتصال دامنه‌‌ی این پاکسازی‌ها از شمال به سمت بانه و سقّز. همچنین باید از حرکت عظیمی که از تابستان سال ۱۳۶۰ در امتداد مرزها با تصرّف ارتفاعات سوق‌الجیشی قوچ‌سلطان؛ مشرف به شهر پنجوین عراق آغاز کردند، یاد کنم. جا دارد به یک نکته‌ی بسیار تامل‌برانگیزی اشاره کنم؛ این برادرهای عزیز ما، برای نرفتن به مرخصی، با همدیگر مسابقه گذاشته بودند که سرانجام در آن مسابقه، نفر اوّل شد! ۱۱ ماه متمادی در جبهه ماند و حتی به یک مرخصی کوتاه ۲۴ ساعته هم نرفت. با این که مشکلات خانوادگی هم داشت و به خاطر اسارت خواهرش در جبهه‌ی خرمشهر، پدر و مادرش در تهران، دچار وضعیت روحی و عاطفی پیچیده‌ای شده بودند. به محض شهادت در عملیات والفجر مقدماتی، از آنجا که ایشان کادرهای قابلی را ساخته و پرورش داده بود، کار واحد ادوات ۲۷ حتی برای یک روز دچار اختلال مدیریتی نشد و بلافاصه، مسئولیت فرماندهی این واحد، به شهید بزرگوارمان واگذار شد. با اینکه خلا بوجود آمده بر اثر شهادت ناهیدی در ذهنیت امثال ما پُرشدنی نبود، اما به قدری محکم و باصلابت در این مسئولیت جدید عمل کرد، که ما حتی یک روز، خللی در عملکرد واحد ادوات، تفنگ‌های ۱۰۶ و موشک‌اندازهای لشکر ملاحظه نکردیم... •°• °•° 📝 قسمت دوم ✍ منبع: ، جلد سوم ، صفحات ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹. 📸 شناسنامه عکس: اواسط مرداد ۱۳۶۲، قلّاجه، اردوگاه تیپ۴ مکانیزه ذوالفقار لشکر۲۷. از راست: عباس برقی، ، ، ، و ناشناس. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📜 📝 3️⃣ قسمت سوم ☆ ♡ ⬅️ ادامه‌ی سخنرانی در مورد و •°• °•° ...روند کاری‌یی که شهید ناهیدی به وجود آورده بود، خیلی محکم و قاطع توسط «شهید نورانی» پی‌گیری شد؛ به طوری که بعد از عملیات والفجر-۱، در جریان عملیات والفجر-۳ در مهران، وقتی برای شرکت در آن عملیات از ادوات ۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ کمک خواسته شد، با اعزام باشکوه و تاریخی برادران ادوات این لشکر به آن جبهه، ۵۶ دستگاه از تانک‌های دشمن، ظرف ۴ الی ۵ روز، توسط این برادران، با شلیک موشک‌های میلان، تاو، مالیوتکا و تفنگ ۱۰۶ منهدم شدند. ای عزیزان! همان‌طور که می‌دانید، هر مؤمنی که در معرض شهادت قرار می‌گیرد، از مدتی مانده به شهید شدنِ او، تمام علایم نورانیت و قابلیتش برای شهادت، به خوبی در سیمای او مشهود می‌شود. این قضیه به قدری برای برادرها در جبهه عادی شده که چه بسا با دیدن یک جمعی، راحت می‌توانند تشخیص بدهند کدام‌یک از افراد آن جمع، به شهادت می‌رسد. از چند روز مانده به شهید شدنِ برادرمان محسن نورانی، برادرها با او مزاح می‌کردند و می‌گفتند: «عجب نورانی شده‌ای! حتماً به زودی شهید می‌شوی.» نکته‌ی عجیب اینجاست که در جلسه‌ای که روز یک‌شنبه ۱۶ مرداد با مسئولین گردان‌ها و واحدهای تبلیغات لشکر داشتیم، دیدیم ایشان برای اولین بار، یک دوربین عکاسی با خودش به محل جلسه آورده و می‌گوید: چون ممکن است شهید بشوم، بیایید از همدیگر عکس بگیریم. آن روز، خودش و سایر برادرهای حاضر در آن جلسه، تعدادی زیادی عکس با آن دوربین گرفتند... ✅ ادامه دارد... 🔸️منبع: جلد سوم کتاب ، صفحات ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📜 📝 قسمت چهارم ♡ ☆ ...نکته‌ی جالب و عمیق در مورد شهید بزرگوارمان هم این است که چند شب قبل از شهادتش، ایشان شهید بزرگوار را به خواب می‌بیند که در یک باغ و محوطه‌ی بسیار زیبایی در حال قدم‌زدن است. هرچه قدر پکوک تلاش کرده بود خودش را به ناهیدی برساند، دیده بود قادر به این کار نیست. بعد ایشان در تعبیر این خواب خودش، برای دوستانش گفته بود: فهمیدم تعبیر این خواب چیست؛ تعبیرش این است که من به پای ناهیدی نمی‌رسم. چند شب بعد، پکوک دوباره خوابی می‌بیند. در عالم خواب، او می‌بیند که تیری به قلبش می‌خورد و تیری هم به مغزش. بعد که بیدار می‌شود، در تعبیر خواب خودش می‌گوید: فهمیدم معنای این خواب چه بود؛ تیری به مغز من می‌خورد، چون در آن جز اندیشه‌ی امام و انقلاب، اندیشه‌ی دیگری ندارم و تیری هم که به قلب من می‌خورد، برای این است که قلب من، برای اسلام می‌تپد. وقتی که این خواب خودش را برای دوستانش بازگو می‌کند، آنها در تعبیر این خواب به او می‌گویند: قطعاً . عجیب‌تر این که وقتی عزیزِ بزرگوارمان پکوک به شهادت می‌رسد، آن گلوله‌ی خلاصی را، به مغز او شلیک می‌کنند. این خودش نکته‌ی بسیار عمیقی است. آن رویایی که در خواب دیده بود، در عالم واقع، عیناً تحقق پیدا می‌کند... •°• °•° 🔸️منبع: از مجموعه‌ی سه‌جلدی ارزشمند و فاخر ، جلد سوم، صفحات ۱۳۹۰، ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲. 📸 تصویری دلربا و مظلومانه از سردار بزرگوار سپاه اسلام و نام‌آشنای @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📜 📝 قسمت پنجم * * ...یک نکته‌ای که آن شب خیلی عجیب بود و صبح روز بعد از آن واقعه خبرش را به گوش ما رساندند، این بود که آن شب شهاب‌های زیادی در آسمان حرکت داشتند و مسیر حرکت این شهاب‌ها، عمدتاً بالای سر آن صحنه‌ی حادثه بوده است. از این عجیب‌تر، تعداد زیادی شهاب‌سنگ سرخ و گداخته، پی‌در‌پی روی صحنه‌ی آن حادثه می‌بارید. وقتی که درباره‌ی حکمت این واقعه‌ی عجیب از عزیزان محترم روحانی سؤال شده بود، در جواب گفته بودند علت تجمع زیاد شهاب‌ها و حرکت مستمر آنها بر روی یک نقطه از زمين، نشانه‌ی این است که آنها به امر خدا می‌آیند تا شیاطین را از آنجا دور کنند و چون قرار است در آن نقطه، حادثه‌ای توسط شیاطین برای مومنین رخ بدهد، این شهاب‌ها مأموریت دارند مانع از وقوع آن حادثه بشوند. این عزیزان، با شهادت‌شان در آن محل، در واقع از قربانی‌شدن بیش از ۴۰، ۵۰ نفر جلوگیری کردند. پشت سر وانتِ تویوتای این عزیزان، به فاصله‌ی تقریبی بیست دقیقه، یک اتوبوس حامل نیرو داشته به سمت اردوگاه لشکر حرکت می‌کرده، که عناصر ضدانقلاب به این وانت تویوتا کمین می‌زنند و موقعی آن اتوبوس به محل حادثه می‌رسد، که ضدانقلابیون از آنجا رفته بودند. خودتان فکر کنید؛ اگر به جای این وانت، آن اتوبوس در کمین می‌افتاد، چه فاجعه‌ی بزرگی رخ می‌داد. ببینید خون این‌ها چقدر تأثير داشت، که نگذاشت آن فاجعه رخ بدهد. ضمن آن‌که در همان لحظات، یک نفربر آیفا، پر از نیرو، از همین سمت ما - قلّاجه - به سمت شهر اسلام‌آباد در حرکت بود، که نزدیک‌شدن این نفربر به محل حادثه، باعث شد ضدانقلابیون دچار وحشت بشوند و فرار کنند. انگار به خودِ من الهام شده بود که قرار است اتفاقی بیافتد که آن نیروها را سوار بر آن نفربر از اینجا راهی کردم به سمت اسلام‌آباد... ☆ ♡ ✅ منبع: از مجموعه‌ی سه‌جلدی ارزشمند و فاخر ، جلد سوم، صفحات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳. سخنرانی به مناسبت شهادت «محسن نورانی» و «محمدتقی پکوک» از فرماندهان تیپ۴ ذوالفقار توسط تروریست‌های کومه‌له ۲۵ مرداد ۱۳۶۱، قلّاجه، اردوگاه شهید بروجردی. •°• °•° @yousof_e_moghavemat
 ⊰꧂⊰♡☆♡⊱꧂⊱ ❏ مؤمن حتی برای یک لحظه هم نمی‌بایست احساس کند که ناامید است؛ چرا که امید ما، همۀ وجود، توان و هستی ما به دست خدا است. همیشه بایستی امیدوار و مطمئن باشیم و به خداوند توکل کنیم. این صحنۀ هستی، محلّ آزمایش است. ما چهار صباحی زنده‌ایم؛ بیست سال، سی سال، چهل سال و آخر از دنیا می‌رویم. آن خداوندی که «يُحیی وَيُميت وَ يُمِيتُ وَ يُحيی» است، خداوندِ تمامِ هستی است. خداوندی است که عدم؛ در حریم موجودیت او راه ندارد و نباید به مشیّت او، شک کنیم و خدای‌ناخواسته در روح ما نسبت به حقیقت هستی تزلزلی رخ بدهد. ↺ منبع زیرنویس: کتاب ارزشمند و فاخر ، جلد دوم، صفحهٔ ۱۰۲۷ به پژوهش و نگارش حسین بهزاد. @yousof_e_moghavemat
🎤 فرازی از سخنرانی شهید همت در اردوگاه قلّاجه -- ۲۵ مرداد ۶۲ 📜 🌷 به منزله‌ی رسیدن به اوج نقطه‌ی تکامل برای انسان‌های وارسته و آزاده است. چنان معنا و مفهوم عظیمی دارد، که می‌شکند آن قلم و گنگ و الکن می‌شود آن زبانی، که قصد توصیف مقام والای «شهادت» و را داشته باشد.👌 در طول تاريخ انقلاب اسلامی و این جنگ، ما شاهد شهادت بسیاری از انسان‌های مومن، مخلص و متّقی‌یی بوده‌ایم که قصدشان، جلبِ رضای خدا و تمام هم و غم‌شان، تلاش و جهاد در راه اعتلای کلمه‌ی اسلام عزیز و ترقّی بشریت بوده است. به گونه‌ای که هر شهیدی، یک اُسوه و نمونه‌ی قابل پیروی را در تاریخ ما، ساخته و به جا گذاشته است.هر شهیدی به تنهایی، قادر است ملّتی را زنده کند، قلب‌های مرده‌ای را به تپش درآورد و برای نسل‌های آینده‌ی بشریت، سرمشقی تاریخ‌ساز و انسان‌ساز باشد.☝️ ✍️ فرازی روحانی و دلنشین از سخنرانی گهربار سردار ، عصر روز سه‌شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۶۲ - اردوگاه قلّاجه. منبع زيرنويس: جلد سوم کتاب ، صفحه‌ی ۱۳۸۵. @yousof_e_moghavemat
🎤 فرازی از سخنرانی شهید همت در اردوگاه قلّاجه -- ۲۵ مرداد ۶۲ 📜 🌷 به منزله‌ی رسیدن به اوج نقطه‌ی تکامل برای انسان‌های وارسته و آزاده است. چنان معنا و مفهوم عظیمی دارد، که می‌شکند آن قلم و گنگ و الکن می‌شود آن زبانی، که قصد توصیف مقام والای «شهادت» و را داشته باشد.👌 در طول تاريخ انقلاب اسلامی و این جنگ، ما شاهد شهادت بسیاری از انسان‌های مومن، مخلص و متّقی‌یی بوده‌ایم که قصدشان، جلبِ رضای خدا و تمام هم و غم‌شان، تلاش و جهاد در راه اعتلای کلمه‌ی اسلام عزیز و ترقّی بشریت بوده است. به گونه‌ای که هر شهیدی، یک اُسوه و نمونه‌ی قابل پیروی را در تاریخ ما، ساخته و به جا گذاشته است.هر شهیدی به تنهایی، قادر است ملّتی را زنده کند، قلب‌های مرده‌ای را به تپش درآورد و برای نسل‌های آینده‌ی بشریت، سرمشقی تاریخ‌ساز و انسان‌ساز باشد.☝️ ✍️ فرازی روحانی و دلنشین از سخنرانی گهربار سردار ، عصر روز سه‌شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۶۲ - اردوگاه قلّاجه. منبع زيرنويس: جلد سوم کتاب ، صفحه‌ی ۱۳۸۵. @yousof_e_moghavemat
🎤 فرازی از سخنرانی شهید همت در اردوگاه قلّاجه -- ۲۵ مرداد ۶۲ 📜 🌷 به منزله‌ی رسیدن به اوج نقطه‌ی تکامل برای انسان‌های وارسته و آزاده است. چنان معنا و مفهوم عظیمی دارد، که می‌شکند آن قلم و گنگ و الکن می‌شود آن زبانی، که قصد توصیف مقام والای «شهادت» و را داشته باشد.👌 در طول تاريخ انقلاب اسلامی و این جنگ، ما شاهد شهادت بسیاری از انسان‌های مومن، مخلص و متّقی‌یی بوده‌ایم که قصدشان، جلبِ رضای خدا و تمام هم و غم‌شان، تلاش و جهاد در راه اعتلای کلمه‌ی اسلام عزیز و ترقّی بشریت بوده است. به گونه‌ای که هر شهیدی، یک اُسوه و نمونه‌ی قابل پیروی را در تاریخ ما، ساخته و به جا گذاشته است.هر شهیدی به تنهایی، قادر است ملّتی را زنده کند، قلب‌های مرده‌ای را به تپش درآورد و برای نسل‌های آینده‌ی بشریت، سرمشقی تاریخ‌ساز و انسان‌ساز باشد.☝️ ✍️ فرازی روحانی و دلنشین از سخنرانی گهربار سردار ، عصر روز سه‌شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۶۲ - اردوگاه قلّاجه. منبع زيرنويس: جلد سوم کتاب ، صفحه‌ی ۱۳۸۵. @yousof_e_moghavemat