مـردی ڪہ سرش
هوای پـرواز گرفت
سردار بہ جبهه رفت و
" بی سر " برگشـت ...
قبل از شهادتـش
بارها به من گفته بود :
من ڪہ شهیـد شدم ،
مرا باید از روی پا بشناسید
من دوست دارم مثلِ
امام حسین (؏) شهیـد شوم .
✍ به نقل از : همسر شهید
#سردار_بی_سـر
#شهید_یونس_زنگی_آبادی🌷
#فرمانده_تیپ_امام_حسین
#لشڪر41ثـارالله_ڪرمان
#شهادت_ڪربلای5_شلمچه
@yousof_e_moghavemat
🌹شورای ده برای تحويل يخچال و تلويزيون و .. اسم می نوشتند و قرعه كشی می كردند.اسم مادرش در آمده بود.
🌹حاج یونس گفت: تا وقتی تمام مردم يخچال نداشه باشند، مادر من يخچال نمی خواهد.
✍از کتاب: مثل مالک
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
@yousof_e_moghavemat
🌹برف سنگينی باريده بود و خيلی سرد بود. حاج یونس پاس بخش بود. ساعت دو نيمه شب كه رفتم پست را تحويل بگيرم، ديدم خودش ايستاده به نگهبانی.
گفتم:از كی تا حالا پاسبخش هم بايد سر پست بيايد؟
🌹با مهربانی گفت: يكي از بچه ها مريض شده بود ،من خودم به جایش پست دادم.
به جای دو نفر نگهبانی داده بود. به من هم تعارف می كرد، جايم پست بدهد.
✍از کتاب: مثل مالک
#شهید_یونس_زنگی_آبادی از همرزمان شهید قاسم سلیمانی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 تولدش مصادف شده بود با عید قربان او را حاجی صدا کردند حاج یونس؛
سال ۶۴ بود که حاج یونس که روز تولدش مصادف با عید قربان بود و سال ها بود که او را به نام حاج یونس صدا می کردند برای زیارت خانه خدا به مکه مکرمه مشرف شد.
دائم از عظمت خدا یاد می کرد.
و در رعایت احترام به پدر و مادر زبانزد خاص و عام بود.
ایشان غرور، خودبینی، غیبت و بدگویی دیگران را از خود کاملا رانده بود.
عقیده داشت همانطور که خداوند انسان را آفریده است روزی اش را هم می رساند پس دست نیاز به سوی غیر خدا دراز کردن شرک است.
لذا ساده می خورد و ساده می پوشید و ساده می زیست.
کمک های پنهانی به خانواده های محروم و مستضعف می کرد.
روی حلال و حرام بسیار حساس بود و با آن که مال و اموال آنچنانی نداشت اما حساب خمس و زکاتش را فراموش نمی کرد.
#شهید_یونس_زنگی_آبادی🌷
همرزم #شهید_قاسم_سلیمانی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
🌹آمد توی سنگر. با دست خاک زیر سرش را کمی بالا بالا آورد و خوابید درست ده دقیقه بعد، بیدار شد.
🌹گفتم: حاجی، خوابت همین بود؟ گفت: توی جبهه، به ازای هر بیست و چهار ساعت، ۵ دقیقه خواب سهم آدم میشود، من ۴۸ ساعت نخوابیده بودم. ده دقیقه بیشتر فرصت نداشتم که بخوابم. بعد هم بلند شد که به کارهایش برسد.
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
#هم_رزم شهید قاسم سلیمانی
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #کلیپی از تصاویر شهدای لشگر 41 ثارالله (ع) - کرمان
🌷 #شهید_حسین_یوسف_الهی
🌹 #شهید_یونس_زنگی_آبادی
🌷 #شهید_احمد_امینی
🌹 #شهید_علی_عابدینی
فرازی از خاطرات شفاهی #شهید_قاسم_سلیمانی درباره افتخارات #لشکر_41_ثار_الله :👇
▫️ همه 12 یا 13 عملیات مهمی که داشتیم، از ویژگیهای خاص برخوردار بودند. پنج تا از این عملیات ها پایان بخش تهاجم و اشغال کشور ما بودند. این ها تقریباً بر همه اراضی اشغالی ما پایان دادند. در همه این پنج عملیات بزرگ، استان کرمان در قالب لشکر 41 ثارالله پیشتاز بود. در عملیاتهایی که تعقیب دشمن بود، کرمان پیشتاز بود. در جلوههای برجسته ای که افتخار ملی شد، این جلوهها در جمع رزمندگان کرمانی بالا بود.
🌴 دوران #دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
🌹سردارشهید کربلای 5 یونس زنگی آبادی (زاده ۱۳۴۰ زنگی آباد، کرمان شهادت -۲۵ دی ۱۳۶۵ شلمچه
)
🌴 فرمانده تیپ امام حسین لشکر ۴۱ ثارالله کرمان
در خانواده ای فقیر بدنیا آمد به انقلاب امام پیوست در غائله کردستان پانزده تن از دوستان یونس به شهادت رسیده بودند
🔥🔥عملیات های بسیاری مانند بدر، فتح المبین، رمضان، خیبر، والفجر مقدماتی، والفجر1 ، والفجر3، والفجر4، والفجر8، کربلای 1، کربلای 4، کربلای 5 شاهد حضورش بودند
🌴❤️ سال 61 بود که یونس با دختر خاله اش ازدواج کرد 64 به حج رفت 🌟🍃🍃علی نجیب زاده می گوید:
یک شب از خواب بیدار شدم دیدم که یک سگ بسیار بزرگ که شبیه یک گرگ بود کنار حاجی و پشت سرش نشسته بود. بعد از تمام شدن نماز به حاجی شکایت کردم که چرا داخل چادر نماز نمی خواند شاید آن سگ بزرگ یا یک مار و عقرب او را بکشند ایشان گفت از کجا می دانی که آن سگ و مار و عقرب مأمور حفاظت از من نشده باشند مگر ما اینجا آمده ایم که اینطوری کشته شویم ما آمده ایم که شهید شویم.
راوی هم رزم شهید
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
#لشکر_41_ثار_الله
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
🌷 شهیدی که به هر سه آرزویش رسید🌱
✍ به روایت همسر:
🔸آمد خواستگاری با یک جلد قرآن و مفاتیح رساله امام را قبلا آورده بود یک برگه بزرگ آورد بیرون و بسم الله گفت...
🔹شرایطش را نوشته بود همه اش از جبهه و ماموریت و مجروحیت و شهادت گفته بود و اینکه من با شرایط سخت حاج یونس بسازم تا با هم ازدواج کنیم شرط کرده بود مراسم عقد توی مسجد باشد...
🔸گفتم من فقط دوست دارم مهریه ام یک جلد قرآن باشد.
🔹گفت نه یک جلد قرآن نمی شود یک جلد قرآن با یک دوره کتاب های شهید مطهری...
🔸همه را دعوت کرده بود مسجد از سپاه کرمان هم آمده بودند دعای کمیل که تمام شد عاقد توی جمعیت دنبالم می گشت تازه فهمیدند مراسم عقد حاج یونس است...
🔹یک قدح آب آورد گفت روایت است هر کس شب عروسی اش پای زنش را بشوید و آبش را در خانه بریزد تا عمر دارند خیر و برکت از خانه شان نمی رود...
🔸به شوخی گفتم پاهای من کثیف نیست گفت مهم این است که ما به روایت عمل کنیم...
🔹سه روز قبل از محرم عروسی کردیم وضو گرفتیم و دعای کمیل توسل و زیارت عاشورا خواندیم...
🔸گفت من دعا می کنم تو آمین بگو اول شهادت دوم حج ناگهانی سوم اینکه بچه اولش پسر باشد و اسمش را بگذارد مصطفی همه اش مستجاب شد...
💢راوی خانم طاهره زنگی آبادی همسر سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی...
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
@yousof_e_moghavemat