eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
271 دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 در مسلخ عشق جان دادن چه زیباست ..! 🌴 دوران دفاع مقدس ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 📆 ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ -- عملیات بیت المقدس - جاده اهواز – خرمشهر 🌷پیکر شهید علی‌پور رزمنده گردان مقداد (تیپ ۲۷ محمدرسول‌الله -ص- بفرماندهی جاویدالاثر احمد متوسلیان) که در مرحله اول عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید 👆📷 عکاس : جاویدالاثر کاظم اخوان @yousof_e_moghavemat
یاد ایامی ... یاد و خاطره: ایستاده از راست جانباز سرفراز حاج محمود ژولیده برادر بزرگوار حاج علی کمالی برادر بزرگوار میثم غفاری نشسته از راست: برادر بزرگوار حاج حمید ژولیده شهید حاج داود عابدی برادر بزرگوار حاج اصغر ارس 🇮🇷 @yousof_e_moghavemat
محورهای سلمان و محرم تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) عملیات بیت‌المقدس اردیبهشت ۶۱ شهیدان: محمود شهبازی محسن وزوایی حسین تقوی‌منش @yousof_e_moghavemat
"همه خیال می‌کنند جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم" 📸این عکس معروف  متعلق به دانش آموز از شهدای مسجد جواد الائمه(ع)، گروهان شهید بهشتی ،گردان مقداد لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) می باشد که عصر نهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در اردوگاه موقت کنار جاده اهواز _آبادان مقابل انرژی اتمی و یک روز قبل از شهادت ثبت شده است . قبل از آغاز عملیات بیت‌المقدس می باشد که شهید رحیمی دو اسلحه و نارنجک در دست دارد و چنان عمیق به فکر فرورفته، که توجه عکاس را به خودش جلب میکند و بعد ها این عکس بر روی پاکت نامه های مخصوص رزمندگان و محصولات فرهنگی نقش می بندد. مجید جثه‌ای کوچک داشت اما کوچکی جثه‌اش مانع تصمیم بزرگش نشد و اینگونه خونش در راه اسلام ریخته شد. 💢عبدالمجید جمله‌ای قابل تاملی دارد که با آن می‌خندد به ریش تمام دنیا پرستانی که زیانکارِ دو عالمند: «همه خیال می‌کنند جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم». @yousof_e_moghavemat
يا فاطمه‌ الزهرا (س‌) "داود عابدي‌" از نيروهاي‌ باصفاي‌ گردان‌ "ميثم"‌ لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود كه‌ زمستان‌ سال‌1363 در عمليات‌ بدر، در شرق ‌رود دجله‌ به‌ شهادت‌ رسيد. داود، عضو سپاه‌ و مداح‌ اهل‌بيت‌ (ع‌) مثل‌ همه‌ی بچه‌هاي‌ گردان‌‌، علاقه‌ی شديدي‌ به‌ ذكرمصيبت‌ بي‌بي‌ دوعالم‌ حضرت‌ زهرا (س‌) داشت‌. امكان‌ نداشت‌ مجلس ‌بگيرد، ولي‌ از حضرت‌ زهرا (س‌) نگويد. از آنهايي‌ بود كه‌ اول‌ خودش‌ مي‌سوخت‌، بعد ديگران‌ را مي‌سوزاند ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 👆📷 از سمت راست: جانباز سرفراز حاج محمود ژولیده برادر بزرگوار حاج امیر آقای عابدی سردار شهید حاج داود عابدی برادر بزرگوار اصغر آقای کاشی (دایی گرامی شهید داود عابدی) گردان میثم @yousof_e_moghavemat
‍ 🍃 نام دیگرش ماه‌ عاشق هاست اردیبهشت را می‌گویم هر صفحه اش را که ورق میزنی داستان عاشقیست که به معشوق خود رسیده. به صفحه بیستم که میرسی نام «احمد بابایی» می‌درخشد✨ 🍃عاشقی که در نوزدهمین روز از دومین ماه اولین فصل سال به معشوق ازلی اش رسید. یاد داد آسمانی شدن که بال و پر نمی‌خواهد. قدری جنون می‌خواهد تا با ندای دلت به برسی مصداق شیدائی بود، این را مسئولین بیمارستان می‌گویند... 🍃هربار که مجروح می گشت یکماه در بیمارستان بستری می شد و سریع به بر می‌گشت. معروف بود به تیر و ترکش. می‌گویند کاش یک بار دیگر بابایی زنده می شد و جوانان نسل سومی تحت او قرار می‌گرفتند 🍃می‌گویند تمام تاثیر گذاری اش از معنویت شبانه سرچشمه می‌گرفت. دلاوری و جنگاوری هایش یک طرف، در اعمال و کارهایش طرفی دیگر 🍃رسید به عملیات وقتی که راهی تا فتح خرمشهر نمانده بود و اینبار کلکسیون تیر و ترکش با اصابت گلوله ای در میان پیشانی، کامل شد و احمد بابایی به سوی محبوب شتافت. ما ماندیم و داشتن فرمانده ای چون احمد بابایی 🌱 تولد: ۱۵ خرداد ۱٣٣۴ 🕊 شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۶۱ 🥀مزاز: گلزار شهدای بهشت زهرا (س) ▫️▫️▫️▫️▫️▫️🚩🚩 👆📷 احمد متوسلیان و همرزمانش - سپاه بانه - پاییز ۱۳۵۸ @yousof_e_moghavemat
21.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیایید ای رفیقان دوستانه ز کوی دوستی گیریم آشیانه...‌ با نوای برادر بزرگوار شکری اواخر اسفند ۱۳۶۶ اردوگاه شهید باهنر (شهرک آناهیتا) رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) قبل از عملیات بیت المقدس ۴ @yousof_e_moghavemat
"داود عابدي‌، خيلي‌ دوست‌ داشت‌ مثل‌ حضرت‌ زهرا (س‌) شهيد بشه؛ هميشه‌ اين‌ را مي‌گفت‌. صبح‌ روز عمليات‌ بدر، در مسيري‌ كه‌ دوشكاهاي‌دشمن‌ بدجوري‌ شليک مي‌كردند، داود را ديدم‌ كه‌ چهارزانو روي‌ زمين‌ نشسته‌‌. كلاه‌ مشكي‌اي‌ روي‌ سر، موهاي‌ كوتاهش‌ را پوشانده‌ بود و ريش‌ انبوه‌ و مشكي‌اش‌ همچنان‌ زيبا مي‌نمود. چفیه‌ی سفيدي‌ به‌دور كمر بسته‌ بود. جلو كه‌ رفتم،‌ ديدم‌ گلوله‌اي‌ از پهلوي‌ چپ‌ او وارد و از پهلوي‌ راستش‌ خارج‌ شده‌، خون ‌داشت‌ بيرون‌ مي‌زد، اما داود خون‌سرد نشسته‌ بود. انگشتان‌ دست‌هايش‌ را درهم پيچيده‌ بود و فشار مي‌داد. خيلي‌ به‌خودش‌ فشار مي‌آورد. در همان‌ حال‌ نشسته‌، باصدايي‌ گرفته‌ و سخت، زمزمه‌اي‌ به‌ گوشم‌ رسيد. داود بود كه‌ مي‌خواند: ذكر دل‌ بُوَد يا علي‌ مدد بي‌ حدّ و عدد يا علي‌ مدد اين‌ را كه‌ به‌پايان‌ رساند، آرام‌ باصورت‌ بر زمين‌ افتاد و به‌شهادت‌ رسيد. همان‌گونه‌ كه‌ خودش‌ دوست‌ داشت، باعشق‌ به‌ حضرت‌ زهرا (س‌) و حضرت ‌علي‌ (ع‌). ▫️🌴▫️🌴▫️🌴▫️🌴▫️🌴▫️ خاطرات عاشقان را خوانده ایم .. جبهه؛ ما از قافله جا مانده ایم خاک های خسته در آغوش باد قصه ی پرواز را آرد به یاد بال و پر را عاشقان وا می کنند خاطراتی تازه برپا می کنند ..... 👆📷در غم این عاشقان به یاد شهدا ۱.شهید حجت صوفی ۳.شهید داود عابدی ۴.شهید علی رمضانی ۵.شهید گل محمدی ۶.شهید هاشم حقیقی ۷.شهید صفر پادگان ۸.شهید مهدی سیفی ۹.شهید جلال توکلی ۱۰.شهید محمود حقی زاده  و سایر عزیزان گردان میثم لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) قبل از عملیات بدر-اسفند ۶۳ @yousof_e_moghavemat
بخند تا تابلو زندگی‌ات پُر از رنگ‌های شاد شود روز زیبا است اگر با خنده و شادی آغاز شود @yousof_e_moghavemat
👆🌷شهید احمد ملاسلیمانی فرمانده‌ی شجاع از ا🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿 📷☝️ تصویر او در کنار شهید احمدی 🕊🕊 عروج این دو شهید: در عملیات بیت المقدس — اردیبهشت ۱۳۶۱ (آزادسازی خرمشهر) 🔹ملکوتی یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات بوده است که این تصویر را با دوربین شخصی خود به ثبت رسانده. وی درباره این عکس می گوید: ▫️نزدیک ظهر بود، رزمندها در حال استراحت بودند از دور متوجه این صحنه شدم و بدون آنکه این دو متوجه شوند از آن‌ها عکس گرفتم. 🌷“ شهید ملاسلیمانی” فرماندهی گردان فتح در بین بچه ها خیلی محبوبیت داشت، برای استراحت سرش را روی پای شهید احمدی گذاشته بود، خیلی صحنه زیبایی بود 📷 برای ثبت عکس جلو رفتم. این دو شهید هیچ نسبتی با همدیگر ندارند، صمیمت بین این دو در این عکس خیلی زیباست و همیشه من را متاثر می کند هر دو در عملیات بیت المقدس به رسیدند @yousof_e_moghavemat
🕊🕊 ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ -- سالروز شهادت احمد ملاسلیمانی فرماندۀ شجاع گردان فتح از 🌱 متولد: ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ ☆ تحصیلات تا پایان مقطع ابتدایی ▫️عضویت در نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از پیروزی انقلاب ▫️ازدواج و تشکیل زندگی در سال ۵۹ پیوستن به در عملیات آزادسازی خرمشهر و فرماندهی وارد ساختن ضربات مهلک به لشکر زرهی دشمن در مرحله‌ی سوم عملیات 🕊🕊 : بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، بر اثر اصابت ترکش 💠 مزار شهید: گلزار بهشت زهرای تهران، قطعه ۲۶ - ردیف ۷۱ - شماره ۵۳ @yousof_e_moghavemat
💎 🌸 ✔ 💠 "قسمت اول" 💎 در پانزدهم فروردین ماه سال ۱۳۳۲ در محله امام زاده سید اسماعیل تهران در یک خانواده مذهبی و تقریباً پر جمعیت چشم به جهان گشود. دوران کودکی وی در کوچه پس کوچه های و اطراف بازار سید اسماعیل سپری شد. ابتدا به یک مدرسه دولتی می رفت به نام شرافت که نزدیک منزل شان بود. تا به خانه برسد، باید از خیابان رد می شد و مادرش همیشه نگران این مسئله بود. به همین دلیل منزل شان را عوض کردند و در محله چهل تن کوچه علوی نزدیک مسجد امین الدوله که حاج آقا حق شناس در آن نماز می خواند، خانه می خرند. بعد پدرش تصمیم می گیرد به دلیل ضعف مدارس دولتی، او را در مدرسه مصطفوی که مدیرش آقا سید جوادی بود، ثبت نام کند. برای ادامه تحصیل، مجدداً کلاس اول را در مدرسه جدید تکرار کرد و علاوه بر تحصیل، طعم شیرین کار شرافتمندانه را نیز می چشید و ضمن اشتغال به درس و مدرسه در مغازه شیرینی فروشی پدرش - قنادی یزدی - کار می کرد.📙 🖊 📸 📚 برگرفته از کتاب ارزشمند و درخشان ، نوشته گلعلی بابایی 🌸 . . . 🥀🥀به مناسبت سالروز ربایش در چهاردهم تیر 1361🥀🥀 . @yousof_e_moghavemat