eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۳ ✍ شهیدی که شیعه و سنی عاشقش شده بود... #متن_خاطره : سردار شوشتری حتی به خانواده‌های اعدامیان هم خدمت می کرد و می‌گفت: اگر کسی اعدام شده ، خانواده اش چه گناهی کرده‌اند؟ ایشون به خانوادۀ فقـرا هم سـرکشی، و مشکلاتشون رو برطرف می‌کردند، به طوری که بعد از شهادتشون به هر روستایی می‌رویم ، تا اسم شهید شوشتری آورده میشه ، مردم زار زار گریه می‌کنند و میگن: ما پـدر خود را از دست دادیم... 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید نورعلی شوشتری 📚راوی: سردار جاهد (فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان) #شهیدشوشتری #شهیدوحدت #بی_تفاوت_نبودن #کمک_به_فقرا #مهربانی @yousof_e_moghavemat
30.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پویا نمایی شهدا #شهید_محمد_حسین_فهمیده @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
⚘🌸⚘: 🌹 ۲۷ 🏴 ✔ ⚘ 💠 سومین فرمانده ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) رزمنده سلحشور و دشمن شکن سردار سرلشکر پاسدار ❤ ↪ 🌸 ولادت: ۱۳۳۶ ، ، روستای سِتَق ادامه تحصیلات تا مقطع دیپلم مشارکت در مبارزات مردمی علیه رژیم شاهنشاهی در سال ۵۷ عزیمت به جبهه های غرب و الحاق به نیروهای در مریوان، بهار ۱۳۵۹ جانشینی فرمانده سپاه مسئول محور تَتِه در جبهه مشارکت در عملیات قوچ سلطان حضور کوتاه مدت در جبهه سرپل ذهاب و گیلانغرب طی سه ماه پاییز ۱۳۵۹ و درگیری چریکی با ارتش عراق فرماندهی یکی از دو محور عملیاتی نبرد محمد رسول الله در جبهه مریوان تا ۲۰ دی ۱۳۶۰ عزیمت به خوزستان به همراه فرماندهان سپاه در منطقه غرب جهت تشکیل تیپ ۲۷ (ص) انتصاب وی به سمت فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا توسط شرکت فعال در مراحل چهارگانه نبرد فرماندهی گردان حمزه در مرحله اول تا سوم نبرد الی بیت المقدس و مجروحیت شدید از ناحیه پا از دی ۶۰ تا ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ انتصاب به قائم‌مقامی تیپ ۲۷ از چهارم مرداد ۱۳۶۱ فرماندهی تیپ ۲۷ در نبردهای مسلم ابن عقیل و زین العابدین پس از تشکیل سپاه ۱۱ قدر و انتخاب به فرماندهی این سپاه فرماندهی لشکر ۲۷ و جانشینی سپاه ۱۱ قدر در نبرد والفجر مقدماتی و : ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ ، ، عملیات ⚘ 🔍 🌸 📝 ایشان در کل ۲۷ به معروف بودند و پس از تبدیل شدن تیپ به لشکر، اولین فرمانده لشکری که در جنگ به رسید، ایشان بود. (حرف برای گفتن زیاده...!)🤗 ۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
🌺 کوله بار همه ی ما پر از درس محبت و معرفت و عشق و دلدادگی است که شما معلم آن بوده اید... ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
⭕️ سالگرد شهادت طیب حاج رضایی 🔰 بیانات منتشرنشده رهبر انقلاب درباره طیب حاج رضایی در دیدار خانواده این شهید: 🔸 یکی از بالاترین و با فضیلت‌ترین شهادت‌ها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم طیب به آن شهید شدند. 🔹 در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ می‌رود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار می‌گیرد؛ این یک‌طور دیگر است. ♦️ دوره‌ی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند ان‌شاءالله درجاتشان را عالی کند. ۷۵/۱۰/۱۰ @yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۴ ✍ رتبه‌ی اول دانشگاه تورنتو کانادا بود، اما... #متن_خاطره: به خاطر معدل بالا، با پیشنهاد آموزش و پرورش برای ادامه‌ی تحصیل به کانادا رفت و رتبه‌ی اول دانشگاه تورنتـو کانادا رو بدست آورد. وقتی هم درسش تموم شد، اومد ایران و تصمیم گرفت به جبهه بره. بهش‌گفتم: شما تازه ازدواج کردی،یه مدت بمون و جبهه نرو. اما گفت: نه مادر! من از امکانات کشور استفاده کردم و رفتم‌کانادا تحصیل کردم، الان‌ درسم‌تموم شده و وظیفه‌ی‌ شرعی‌ام‌ اینه که برم جبهه، و به اسلام و مردم خدمت کنم... 📌خاطره‌ای از زندگی مهندس شهید حسن آقاسی زاده 📚منبع: کتاب خدمت از ماست82 ، صفحه 70 #شهیدآقاسی‌زاده #نخبه #بی_تفاوت_نبودن #تعهد #عشق_وطن #تکلیف_گرایی @yousof_e_moghavemat
روزهـای دلتنگی دگر باران نبارد ڪاش برای جان سپردن دوریتان ڪافی ست‌ #حاج_احمد_متوسلیان @yousof_e_moghavemat
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 📜خاطرات شهدا ✅سجایای اخلاقی شهید ✍بنقل از مادر شهید از خصوصیات اخلاقی اش هرچه بگویم، کم گفتم. 👌 او از بچه گی در خانواده ی ما، بلاتشبیه، مانند یک قرآن بود.😍✨📖 صبح که می خواستم بلندش کنم، لحاف را از رویش پس نمیزدم، با یک بوسه بیدارش می کردم.☺️😘 طوری که گاهی وقت ها پدرش اعتراض می کرد و می گفت: «خجالت بکش زن، این دیگه بزرگ شده.»😕 سه ماه تعطیلات تابستان که می شد، می گفت: «من خوشم نمیاد برم توی کوچه و با این بچه ها بشینم، وقتمو تلف کنم. میخوام برم شاگردی.»😄👨‍🔧 🙄 می گفتیم: «آخه برای ما زشته که تو بری شاگردی. بری شاگرد کی بشی؟😒» می گفت: «میرم شاگرد یه میوه فروش می شم.😌🍇🍐» می رفت و آن قدر کار می کرد که وقتی شب به خانه می آمد، دیگر رمقی برایش نمانده بود.😢🤕 به او می گفتم: «آخه ننه، کی به تو گفته که با خودت این طوری کنی؟»😮 می گفت: «طوری نیست، کار کردن به نوع عبادته، کیه که زحمت نکشه و کار نکنه؟» 😁✌️ می گفت: «✨حضرت علی این همه زحمت می کشید! نخلستون ها رو آب میداد، درخت می کاشت، مگه ما به این دنیا اومدیم که فقط بخوریم و بخوابیم.»🤔🙄 این بچه آرام و قرار نداشت. یک وقتی هایی که من خانه نبودم، جارو را برمی داشت و خانه را جارو می کرد یا رختها را می شست👕👖🚿🍴🍽. 🙄😳 اخلاق و رفتارش طوری بود که همیشه همه ازش راضی بودند.😊😍👌 (توضیح تصویر:نفر وسط شهید همت هستند) برگرفته از👇 👌 ۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
آشپز که این همه شود غذا چه شود ... #زندگی_در_جنگ @yousof_e_moghavemat
📝 #زندگینامه_احمد_متوسلیان 🌄 ✔ "قسمت پانزدهم" 🔍 🌸 ⚘ 💠 #احمد فردی منضبط و جدی بود که از همان نگاه اول مجذوبش شدم؛ طوری که با هر بار دیدن او انرژی می گرفتم. تعداد نفرات گروه اعزامی حدوداً ۱۷ و ۱۸ نفر می شدند. #حاج_احمد کتاب های مختلف می خواند. عادتش این بود که از کتاب‌ها یادداشت برمی داشت. من تا آن موقع ندیده بودم کسی چنین کاری کند. کنجکاو شدم و از او پرسیدم: "برادر چه می کنی؟" توضیح داد که من کتاب را می خوانم و نکات مهمش را در دفترم می‌نویسم.📝 برایم جالب بود که کسی کتاب بخواند و از آن یادداشت بردارد. از او پرسیدم: "این یادداشت ها را چه می کنی؟" گفت: "وقتی کتاب صد صفحه ای را خواندم و یادداشت برداشتم، این کتاب برایم پنج صفحه خواهد شد. همین عمل نوشتن سبب می شود مطالب در ذهن من نقش ببندد. این نوشته را باز می خوانم و خلاصه تر می کنم..." 📘 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی #در_هاله_ای_از_غبار، روایتی از هاشم فراهانی (دوست و همرزم #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان ) 📷 اطلاعات عکس: ۱۱ آبان ۹۸ ، ساعت ۲۱:۴۱ - کتابخونه شخصیم #کتاب_بخوانیم #کتاب_خوب 📚📕📙📘📗📖 #حاج_احمد_متوسلیان #احمد_متوسلیان #حاجی_متوسلیان #متوسلیان #دفاع_مقدس #سردار_بی_نشان #سردار_جاوید_نشان 🆔 @yousof_e_moghavemat