eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 🌸 ✅ 🌺 روز دهم ، به دستور فرماندهی قرارگاه فتح، عملیات در محور و متوقف شد و نیروهای لشکر برای بازسازی، عازم شدند. همچنان مشغول رتق و فتق امور بود و در منطقۀ عملیاتی ماند. بعداز ظهر روز چهاردهم اسفند بود که او جزیره را ترک کرد و وارد شد. به پیشواز او رفت و گفت: « به دادمون برس. نیروها خسته شدن و بریدن. از طرفی چون مأموریتشان تموم شده، میخوان برگردن شهراشون.» با شنیدن این خبر کمی بهم ریخت. اگر نیروها به شهرهایشان بازمی گشتند، عملاً هیچ عقبه ای نداشت. او نیروها را در دوکوهه جمع کرد و در فاصلۀ بین نماز مغرب و عشاء ، سخنرانی آتشینی کرد. او گفت: «ما هرچه داریم از داریم و انقلابِ خونبار ما، حاصل خون این عزیزان است. در هیچ کجای تاریخ و مقررات جنگ و تاکتیک جنگ، هیچکس یا گروهی نتوانسته بگوید این عملیات پیروز است یا نه. تنها چیزی که مهمه٬ حرکت در راه خداست. خداوند شکست می دهد، پیروزی هم می دهد، ما باید به او اتکاء داشته باشیم. اعضای بدن ما ضعیف است. عملیات به دست دیگری است، دست ما نیست که سخت باشد یا آسان. دیدگاه های ما مادی است، اما زیربنای جنگمان است. ما این جنگ را با خود پیش می بریم...» بعد از این که در حقیقت قبل از شهادتش بود، تمام کسانی که قصد بازگشت داشتند، با چشمانی نمناک و عظمی راسخ، آمادگی خود را برای حضور در صحنۀ نبرد به فرماندهان خویش اعلام کردند.✔ ❇ ❇ 📚 منبع کپشن: کتاب ، صفحه ۸۷ ✉ ↘ ↘↘ ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌷 ↘ ✔ حاجی کاری را به من سپرده بود تا انجام دهم. با رضا پناهنده رفتیم و پس از اجرای دستور ، به سمت مقر خودمان حرکت کردیم. در راه برگشت، جنازۀ دو را در جاده دیدیم که یکی از آنها سر نداشت. آنها وسط جاده بودند، به پناهنده گفتم: «بیا اینارو بذاریم کنار، یه وقت ماشینی چیزی از روشون رد میشه.» شهیدی که سر نداشت، بادگیر آبی تنش بود. آنها را کنار جاده گذاشتیم و برگشتیم قرارگاه. دنبال گشتم تا گزارش کارم را به او بدهم. توی نبود. یکی از بچه ها آمد و گفت: «حاجی رو ندیدی؟» گفتم: «منم دنبالشم، ولی پیداش نیست.» گفت: «بین خودمون باشه ها، ولی میگن مثل اینکه حاجی شده.» برق از سرم پرید. ناخودآگاه یاد شهیدی که وسط جاده بود، افتادم. هم بادگیرش شبیه بود، هم شلوار پلنگی اش. به رضا پناهنده گفتم: «رضا بیا بریم ببینیم، نکنه اون شهیدی که وسط جاده بود، باشه.» سوار موتور شدیم و رفتیم به همان محل، اما اثری از آن دو نبود. آنها را برده بودند. برگشتیم . مانده بودیم چه کنیم، کسی هم نبود تا از او خبر بگیریم یا کسب تکلیف کنیم. یک روز تمام بلاتکلیف بودیم. روز دوم بود که خبر دادند: « شده، ولی جنازه اش را پیدا نمی کنیم.» من و حاجی عبادیان، مأمور پیدا کردن جنازۀ شدیم. به ستاد در اهواز رفتیم و شروع کردیم به گشتن. من دو تا نشانی در ذهنم بود، یکی زیر پیراهنی قهوه ای و دیگری چراغ قوۀ قلمی که به پیراهنش آویزان بود. در حال جست و جو رسیدیم به همان شهیدی که سر نداشت و در جاده دیده بودم. سریع دکمۀ پیراهنش را باز کردم، هم زیر پیراهنی اش قهوه ای بود و هم چراغ قوه به گردنش آویزان.✅ . . 📚 منبع کپشن: کتاب ، به روایت «محسن پرویز» از همرزمان ایشان.❇ . . ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat
😘 😃 🍃 💓 ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ سالروز شیر لشکر خط شکن (ص) همرزم وفادار و یار و یاور چهارمین فرماندۀ دلاور ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) سردار شجاع و سلحشور سپاه اسلام ✅ ❤ ❤✔❤ متولد اول اردیبهشت ۱۳۳۶ ، اعزام به خدمت سربازی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۵ ترک پادگان به دستور (ره) و پیوستن به صف انقلابیون عضویت در در بهار ۱۳۵۸ عزیمت به کردستان به صورت داوطلبانه در سال ۱۳۵۹ پیوستن به و انتصاب به فرماندهی اطلاعات - عملیات انتصاب به مسئولیت واحد اطلاعات - عملیات ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) به دستور در بهمن ۱۳۶۰ مجروحیت در عملیات شرکت فعال و مؤثر در عملیات هایی همچون؛ ، ، ، ، ، ، ، انتصاب مجدد به فرماندهی اطلاعات - عملیات ۲۷ پس از جدایی به دستور در عملیات فرماندهی ۲۷محمدرسول_الله (ص) در اواخر اسفند ۱۳۶۲ پس از شهادت در عملیات ، روز ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ ، با اصابت ترکش خمپاره به سر مبارکش 🚩 🌹 🍃 🌷 ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
⚘🌸⚘: 🌹 ۲۷ 🏴 ✔ ⚘ 💠 سومین فرمانده ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) رزمنده سلحشور و دشمن شکن سردار سرلشکر پاسدار ❤ ↪ 🌸 ولادت: ۱۳۳۶ ، ، روستای سِتَق ادامه تحصیلات تا مقطع دیپلم مشارکت در مبارزات مردمی علیه رژیم شاهنشاهی در سال ۵۷ عزیمت به جبهه های غرب و الحاق به نیروهای در مریوان، بهار ۱۳۵۹ جانشینی فرمانده سپاه مسئول محور تَتِه در جبهه مشارکت در عملیات قوچ سلطان حضور کوتاه مدت در جبهه سرپل ذهاب و گیلانغرب طی سه ماه پاییز ۱۳۵۹ و درگیری چریکی با ارتش عراق فرماندهی یکی از دو محور عملیاتی نبرد محمد رسول الله در جبهه مریوان تا ۲۰ دی ۱۳۶۰ عزیمت به خوزستان به همراه فرماندهان سپاه در منطقه غرب جهت تشکیل تیپ ۲۷ (ص) انتصاب وی به سمت فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا توسط شرکت فعال در مراحل چهارگانه نبرد فرماندهی گردان حمزه در مرحله اول تا سوم نبرد الی بیت المقدس و مجروحیت شدید از ناحیه پا از دی ۶۰ تا ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ انتصاب به قائم‌مقامی تیپ ۲۷ از چهارم مرداد ۱۳۶۱ فرماندهی تیپ ۲۷ در نبردهای مسلم ابن عقیل و زین العابدین پس از تشکیل سپاه ۱۱ قدر و انتخاب به فرماندهی این سپاه فرماندهی لشکر ۲۷ و جانشینی سپاه ۱۱ قدر در نبرد والفجر مقدماتی و : ۲۶ فروردین ۱۳۶۲ ، ، عملیات ⚘ 🔍 🌸 📝 ایشان در کل ۲۷ به معروف بودند و پس از تبدیل شدن تیپ به لشکر، اولین فرمانده لشکری که در جنگ به رسید، ایشان بود. (حرف برای گفتن زیاده...!)🤗 ۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 رئیس ستاد ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) سردار رشید و دلاور سپاه اسلام ⬅️ بخشهایی از نامه عاشقانه به همسرش: "...خلاصه حاج خانم گفتنی زیاد دارم؛ ولی در جای خودش برایت خواهم نوشت؛ بلکه بیشتر نظرم این است که مقداری در مورد خودت و میثم برایم بنویسی و آنچه در درونت می گذرد، در رابطه با انتخاب این مسیر برایم بنویس! چون همیشه نظرت برایم مهم می باشد! چون من در شرایطی قرار دارم که واقعاً باید در تمام ابعاد مشکلات را تحمل نمایم و در مورد وضعیت کاریت و تغییراتی که در حالات کنونی داری و خصوصاً در وضعیت آموزش و پرورش نیز برایم بنویس. چون من می خواهم از این به بعد در سخنرانی هایم در اینجا در مورد بهبود آن مسائلی که برایم صحبت کردی، تذکراتی بدهم! شاید به این طریق بتوانم کمکی کرده باشم؛ اما بعد از اینکه در مورد خودت نوشتی، از میثم کوچولو نیز برایم بنویس و کارهای جدیدی را که یاد گرفته است، بنویس... البته حاج خانم می بخشی که من اینطور تکه تکه نامه می نویسم، چون وقت بسیار کم است. راستی من بعد از اینکه به اسلام آباد آمدم، بلافاصله برایت به مدرسه تلفن کردم و گفتند که تو نیستی و من پیغام برایت گذاشتم تا به تو بگویند که من تلفن کردم. در ضمن خیلی سعی کردم بعد از عملیات برایت تلفن کنم، ولی فرصت نشد و مجبور شدم که به جای تلفن برایت نامه بنویسم... درضمن از قول من به مامان و بابا و مادر و آقا و کلیه اهل خانواده خودم و خودت و همگی آشنایان سلام برسان و از قول من، میثم را ببوس. تو می توانی به آدرسی که پشت نامه می نویسم، جواب نامه را بدهی... راستی حاج خانم‌، حتماً حتماً نامه برایم بنویس، آن هم مفصل. ولی احتمال دارد که ما از این منطقه به منطقه دیگر برویم که در این صورت برایت تلفن خواهم کرد... درضمن در مورد مرخصی اصلاً مشخص نیست که به چه صورت من می توانم بیایم! انشاءالله هر موقع توانستم با تو تماس می گیرم و در این مورد برایت می گویم... دیگر وقت عزیزت را نمی گیرم و از خدا پیروزی اسلام و موفقیت همه را به خصوص تو و میثم را خواهانم. در ضمن به میثم کوچولو بگو: بابا گفت ، همچنان بگوید که من در بشنوم... 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی ، نوشته جواد کلاته عربی 💠 @yousof_e_moghavemat 💠
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤ #کل_یوم_عاشورا_و_کل_أرض_کربلا 🚩 ✔ 💠 بازسازی #روز_عاشورا #پیاده_روی_اربعین ۹۸ #امام_حسین (ع) #یاد_شهدا #شهدا #شب_جمعه #کربلا #اربعین_حسینی @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
۱۹ دی ماه ۱۳۸۴ ⚘ 🌷 فرمانده همیشه فاتح جبهه های کربلای ایران سردار بزرگ و پرافتخار اصفهان سرلشکر پاسدار 💎 فرازی از : "...خداوندا فقط مي خواهم شوم، در راه تو. خدايا مرا بپذير و در جمع قرار بده. خداوندا روزي مي خواهم كه از همه چيز خبري هست الا ... 🚩 ✔ 🙏 @yousof_e_moghavemat
😘 😃 🍃 💓 ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ سالروز شیر لشکر خط شکن (ص) همرزم وفادار و یار و یاور چهارمین فرماندۀ دلاور ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) سردار شجاع و سلحشور سپاه اسلام ✅ ❤ ❤✔❤ متولد اول اردیبهشت ۱۳۳۶ ، اعزام به خدمت سربازی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۵ ترک پادگان به دستور (ره) و پیوستن به صف انقلابیون عضویت در در بهار ۱۳۵۸ عزیمت به کردستان به صورت داوطلبانه در سال ۱۳۵۹ پیوستن به و انتصاب به فرماندهی اطلاعات - عملیات انتصاب به مسئولیت واحد اطلاعات - عملیات ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) به دستور در بهمن ۱۳۶۰ مجروحیت در عملیات شرکت فعال و مؤثر در عملیات هایی همچون؛ ، ، ، ، ، ، ، انتصاب مجدد به فرماندهی اطلاعات - عملیات ۲۷ پس از جدایی به دستور در عملیات فرماندهی ۲۷محمدرسول_الله (ص) در اواخر اسفند ۱۳۶۲ پس از شهادت در عملیات ، روز ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ ، با اصابت ترکش خمپاره به سر مبارکش 🚩 🌹 🍃 🌷 ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ @yousof_e_moghavem
ای شهید تو که ماه رمضان ؛ با خدا محرمِ اسراری شدی یادم کن .... @yousof_e_moghavemat
🍃 🍃 ✅ 🌸 ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ عملیات سالروز سردار بزرگوار و دلاور سپاه اسلام جانشین طرح و عملیات (ص) (معروف به )👉 . . 👈 دربارۀ 👉 . ولادت: ۱۳۳۷ ، ، روز ۲۸ صفر ادامه تحصیل تا دیپلم شرکت فعال در تظاهرات و راهپیمایی ها علیه طاغوت جزو اولین نفرات اعزامی به غرب و توفیق همرزمی با و مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ آنقدر با شدید برخورد می کرد که برای سرش جایزه گذاشته بودند. عزیمت از پاوه به جنوب برای تشکیل شرکت در با سمت مسئولیت واحد تفنگ ۱۰۶ مجروحیت در و حضور در خط مقدم با پای شکسته عزیمت به لبنان به همراه قوای (ص) شرکت در همۀ عملیات های تا پایان سال ۱۳۶۱ ازدواج در سال ۱۳۶۱ مجروحیت از ناحیۀ فک و دهان در عملیات سال ۱۳۶۳ تشرف به خانۀ خدا در سال ۱۳۶۴ ✅ . . سرانجام محمد حسن ترابیان در بیست و هفتم بهمن سال ۱۳۶۴ طی عملیات با سمت جانشین معاونت طرح و عملیات محمد رسول الله (ص) و در حالی که مشغول جنگ تن به تن با دو کماندوی بعثی بود، از پشت سر هدف رگبار یک سرباز بعثی که در زیر تانکی پنهان شده بود، قرار گرفت و به شهادت رسید.🍃 . . . (ص) @yousof_e_moghavemat
چقدر دلتنگیم ! تو را بخدا بگو به رفیقان ؛ دعا کنند ما را .... ‌‌‍‌‎ @yousof_e_moghavemat