💗.💗.💗.💗.💗.💗.💗.💗.💗..........
🔵 #سخنرانی حماسی و عاشقانۀ #حاج_احمد_متوسلیان روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ پیش از آغاز مرحلۀ سوم ( #محاصره_خرمشهر )
✅
✅
... بسیجی ها! شما که می گویید اگر ما در روز #عاشورا بودیم، به #امام_حسین_ علیه_السلام و سپاه او کمک می کردیم، بدانید امروز روز عاشورا است. به خدا قسم من از یک یک شما درس می گیرم. شما #بسیجی ها برای من و امثال من در حکم #استاد و #معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده اید، حجتی ندارم.
✅
✅
می دانم که تعداد زیادی از دوستان شما #شهید شده اند. می دانم بیش از #بیست روز است دارید یک نفس و بی امان در منطقه می جنگید و خسته اید و شاید در خودتان توان لازم برای ادامۀ رزم را سراغ ندارید؛ ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم #خرمشهر را آزاد کنیم...»
💗
💗
در آخر صحبت هایش، در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر شده بود، دست هایش را رو به #آسمان بلند کرد و گفت :
↘
↘
🔵 #خدایا! راضی نشو که #احمد_متوسلیان زنده باشد و ببیند #ناموس ما #خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده. #خدایا ! اگر بنا بر این است که #خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگِ #احمد_متوسلیان را برسان!
⚪
⚪
شنیدن این حرف ها و خصوصاً مناجات #حاجی باعث شد همه ی نیروهای تیپ #شیون_کنان زار زار گریه کنند. خود #حاج_احمد هم دل به دل نیروهای #بسیجی ها داده بود و بی اختیار هق هق گریه، شانه هایش را می لرزاند. به زحمت « #والسلام » سخنرانی را ادا کرد و از پشت #میکروفن کنار آمد.
⚫
⚫
حرف های #حاجی مثل انفجارِ یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه ها ، همه را تکان داده بود. به محض پایان یافتن حرف های #حاجی، بچه های تیپ، در حالی که #صلوات می فرستادند و #تکبیر می گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته جمعی و بی قرار، #حاج_احمد را در آغوش گرفته، می بوسیدند.
در آن سخنرانی، #بسیجی ها که واله و شیدای روحیه ی پولادین #حاجی شده بودند، زیر گوشی👂 با هم می گفتند :
« وقتی #حاج_احمد با این وضع بد جسمی ( مجروحیت در مرحله ی اول و عصا به دست ) ، این طور قرص و محکم مانده، ما چه حقی داریم اظهار خستگی کنیم؟ »
😊 تأثیر سخنرانی #حاج_احمد طوری بود که همۀ بچه ها احساس میکردند انگار اولین روزی است که به منطقه آمده اند. خلاصه، نیروها آماده شدند برای رفتن به #مرحلۀ_سوم عملیات.
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🍃 #آخرین_سخنرانی 🌸
✅
🌺
روز دهم #عملیات_خیبر ، به دستور فرماندهی قرارگاه فتح، عملیات در محور #طلائیه و #کوشک متوقف شد و نیروهای لشکر برای بازسازی، عازم #دوکوهه شدند. #همت همچنان مشغول رتق و فتق امور بود و در منطقۀ عملیاتی ماند.
بعداز ظهر روز چهاردهم اسفند بود که او جزیره را ترک کرد و وارد #پادگان_دوکوهه شد. #اکبر_زجاجی به پیشواز او رفت و گفت: « #حاجی به دادمون برس. نیروها خسته شدن و بریدن. از طرفی چون مأموریتشان تموم شده، میخوان برگردن شهراشون.»
#حاج_همت با شنیدن این خبر کمی بهم ریخت. اگر نیروها به شهرهایشان بازمی گشتند، عملاً #لشکر هیچ عقبه ای نداشت.
او نیروها را در #میدان_صبحگاه دوکوهه جمع کرد و در فاصلۀ بین نماز مغرب و عشاء ، سخنرانی آتشینی کرد. او گفت: «ما هرچه داریم از #شهدا داریم و انقلابِ خونبار ما، حاصل خون این عزیزان است. در هیچ کجای تاریخ و مقررات جنگ و تاکتیک جنگ، هیچکس یا گروهی نتوانسته بگوید این عملیات پیروز است یا نه. تنها چیزی که مهمه٬ حرکت در راه خداست. خداوند شکست می دهد، پیروزی هم می دهد، ما باید به او اتکاء داشته باشیم. اعضای بدن ما ضعیف است. عملیات به دست دیگری است، دست ما نیست که سخت باشد یا آسان. دیدگاه های ما مادی است، اما زیربنای جنگمان #معنویت است. ما این جنگ را با #خون خود پیش می بریم...»
بعد از این #سخنرانی که در حقیقت #آخرین_سخنرانی_حاج_همت قبل از شهادتش بود، تمام کسانی که قصد بازگشت داشتند، با چشمانی نمناک و عظمی راسخ، آمادگی خود را برای حضور در صحنۀ نبرد به فرماندهان خویش اعلام کردند.✔
❇
❇
📚 منبع کپشن: کتاب #برای_خدا_مخلص_بود ، صفحه ۸۷ ✉
↘
↘↘
#حاج_ابراهیم_همت
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#شهید_همت
#سردار_خیبر
#سردار_عاشورایی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#شهدا
#شهیدان
#لشکر۲۷
#لشکر_۲۷
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#فرماندهان_لشکر_۲۷
#دفاع_مقدس
#به_یاد_شهدا #یاد_شهدا
#شادی_روح_شهدا_صلوات
http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
💕 #حاج_احمد_متوسلیان 🚩
🌟
🌠
... #بسیجی_ها ! شما که می گویید اگر ما در روز #عاشورا بودیم، به امام حسین علیه السلام و #سپاه او کمک می کردیم، بدانید امروز #روز_عاشورا است. به خدا قسم من از یک یک شما درس می گیرم. شما #بسیجی ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده اید، حجتی ندارم. می دانم که تعداد زیادی از دوستان شما #شهید شده اند. می دانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بی امان در منطقه می جنگید و خسته اید و شاید در خودتان توان لازم برای ادامۀ رزم را سراغ ندارید؛ ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم #خرمشهر را آزاد کنیم...»
در آخر صحبت هایش، در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر شده بود، دست هایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت:
خدایا! راضی نشو که #احمد_متوسلیان زنده باشد و ببیند ناموس ما، #خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده.
خدایا! اگر بنا بر این است که #خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگ #احمد_متوسلیان را برسان! 🍃
🌸
شنیدن این حرف ها و خصوصاً مناجات #حاجی باعث شد همۀ نیروهای تیپ، شیون کنان زارزار گریه کنند. خود #حاج_احمد هم دل به دل #بچه_بسیجی ها داده بود و بی اختیار هق هق گریه، شانه هایش را می لرزاند. به زحمت «والسلام» سخنرانی را ادا کرد و از پشت میکروفن کنار آمد. حرف های #حاجی مثل انفجار یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه ها، همه را تکان داده بود. به محض پایان یافتن حرف های #حاجی ، بچه های تیپ ، در حالی که #صلوات می فرستادند و #تکبیر می گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته جمعی و بی قرار، #حاج_احمد را در آغوش گرفته، می بوسیدند.
در آن #سخنرانی ، #بسیجی ها که واله و شیدای روحیۀ پولادین #حاجی شده بودند، زیر گوشی باهم می گفتند: «وقتی #حاج_احمد با این وضع بد جسمی، این طور فرض و محکم مانده، ما چه حقی داریم اظهار خستگی کنیم؟»
تأثیر سخنرانی #حاج_احمد طوری بود که همۀ بچه ها احساس می کردند انگار اولین روزی است که به منطقه آمده اند. خلاصه، نیروها آماده شدند برای رفتن به مرحلۀ سوم عملیات.✅
📝
📋
👈 برگرفته از کتاب جذاب و ارزشمند #همپای_صاعقه - نوشته گلعلی بابایی و حسین بهزاد - صفحه ۶۷۲ و ۶۷۳ 📚
.
..
...
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#دفاع_مقدس
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی_ایران
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#لشکر۲۷
#الی_بیت_المقدس
#عملیات_بیت_المقدس
#آزادسازی_خرمشهر
#خرمشهر_آزاد_شد
@yousof_e_moghavemat
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #سخنرانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی :
شهید همت سوار بر موتور (نه سوار بر بنز ضدگلوله) به صورت ناشناس به شهادت رسید
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#فرمانده_دلها🌷
#به_مناسبت_سالروز_تولد_حاج_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
3.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرچی بهترینشو داری برای امام حسین علیه السلام خرج کن...
#سخنرانی
#محرم
#سلام_بر_حسین
@yousof_e_moghavemat
سرداررشیداسلام
شهید جبار دریساوی
➖نام پدر: حسن
➖محل تولد: اهواز
➖تاریخ تولد: ۴۶/۱۰/۷
➖تاریخ شهادت: ۹۳/۷/۱۷
➖محل شهادت: حلب، سوریه
➖گلزار: آرامستان بهشت آباد اهواز
🔹تمام #دغدغه فرید(نام دوم شهید)ــ اسراییل بود می گفت: مااین رژیم #منحوس رادر جبهه نظامی شکست داده ایم. ولی متاسفانه در #جبهه فرهنگی در حال پیشرفت است ماهواره و موبایل ها، خانه های ما را گرفته است. خانواده های ما باید خیلی مراقب باشند.
🔸گفتم نگران ما #نیستی گفت: من خیالم از بابت شما راحت است تا دین اسلام #استوار باشد شما در امانید. جهاد ما برای خداست و من شما را به خدا سپرده ام. #سخنرانی های حضرت آقا را دنبال می کرد. عاشق 💗دیدار با ایشان بود. می گفت: من #پاسدارم. پاسدارحضرت آقا، پاسدار مرزهای اسلام. و هرجا اسلام است مزر ما آنجاست.
🔹راوی همسر شهید
#شهید_جبار_دریساوی
#سالروز_شهادت
#هفدهم_مهر_93
@yousof_e_moghavemat
🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾🌻🌾
♦️#شهید_عید_غدیر..
✍شهید #سید محمد سعید جعفری خیلی از جوان ها را #هدایت کرد، دلیلش این بود که کلام از دلی با تقوا خارج می شد، #عاشق قرآن 📖بود، عاشق 💓جوان ها بود برای هدایتشان.
🔶قبل از انقلاب، #جلسات فراوانی داشت، بعد از پیروزی در شهرستان های مختلف ایشان #سخنرانی داشت. این برادر عزیز زندگی خود را وقف اسلام و جهاد در راه اسلام کرده بود. یک آنی فراغت نداشت اگر ساکت هم #نشسته بود
🔷از وجهه #شریفش معلوم می شد که درباره چه دارد فکر می کند، فقط نصرت دین، یاری اسلام
بعد از سقوط شهر سنندج، ایشان بود که برادران حزب الهی را تحرک و تشویق کرد، مهیا شدند و شهر سنندج را آزاد کردند، در #عملیات پاوه که منجر به آزادی #شهید چمران ( از اسارت ) شد به وسطه فعالیت هاو اقدام ایشان بود
🔶 در نتیجه با #شروع جنگ ☄تحمیلی به دفاه از اسلام و ایران شتافت و در نهایت در شب 🌙عید غدیر در خط مقدم در حال سجده به مقام رفیع #شهادت رسید.🕊
🔷سردار #جعفری از جبهه به #بیمارستان به رحمت الهی رسیده بود بدنش را به غسالخانه آوردند تا لباسهایش👕 را در بیاورند و #غسلش بدهند، بدن و لباسهایش غرق خون💔 بود از جیب مبارکش جانمازش را درآوردم #مهر کربلای حسینی اش خمیر شده بود. از بس خون از فرق سرش به لباس👚 ها و جیبش سرازیر شده بود، مهر نماز او خمیر شده بود
#شهید_محمد_سعید_جعفری
#سالروز_شهادت
#چهارم_آبان_1359
#فرمانده_سپاه_کرمانشاه
@yousof_e_moghavemat
🍃بهمن سال ۱٣۵٧ شهید احمد کاکا که سرباز گارد جاویدان بود به فرمان #امام، با اسلحه و مهمات، از لشکر گارد فرار کرده و روزهای ٢۱ و ٢٢بهمن را در کنار مردم، علیه عوامل #حکومت شاه می جنگد. بعد از پیروزی انقلاب، یک عده از دوستانش که گرایش به افکار، منافق و چریک و فدایی داشتند دور و برش را گرفته و باعث می شوند تا او از #انقلاب دور شود.
🍃روزی به پیشنهاد و اصرار برادرش که خیابان های #تهران را نمی شناخت و تمایل داشت تا به دیدن #امام در جماران برود با او همراه شد. در این دیدار امام در رابطه با #جوانانی که به گروهک منافقین می پیوستند، صحبت کردند و خطاب به آنان فرمودند: "نمی خواهید آدم بشوید؟ کی می خواهید برگردید؟" بعد از این #سخنرانی شهید احمد گفته بود. مثل اینکه امام تنها به من نگاه می کرد و می گفت: احمدِ کاکا! تو نمی خوای #آدم بشی؟ تا کی می خوای ادامه بدی؟ من سرم رو برگردوندم و چند بار به اطرافم نگاه کردم، اما انگار چشم امام فقط به چشمای من افتاده بود.
🍃بعد از این ماجرا اول وارد کمیته و بعد #استخدام سپاه شد و با آغاز جنگ به #جبهه رفت وسر انجام در ۱۱\٨\۱٣۶۱ در منطقه عین خوش در #عملیات_محرم بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به #قلب پاكش به خیل شهدا پیوست و پیكر مطهرش در #آرامگاه گله محله بابل آرام گرفت.
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سردار #احمد_کاکا
📅تاریخ تولد : ۱٣٣٧
📅تاریخ شهادت : ۱۱ آبان ۱٣۶۱
🕊محل شهادت : عین خوش
🥀مزار شهید : گله محله بابل
@yousof_e_moghavemat
37.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #سخنرانی 📢
● سخنرانی #شهید_حاج_همت ؛ فرمانده #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله_ص در حال سخنرانی برای #گردان_سلمان و توجیه این گردان جهت فرستادن به دشت قزلچه برای شکار تانکهای دشمن بعثی در عملیات #والفجر۴
- خیلی جالبه، بعد سخنرانی میریزن سر #حاجی ، بغلش میکنن و غرق بوسه...!!!❤😊☘😘😘😘
#شب_جمعه_یاد_شهدا
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
#شهید_همت
#سردار_عاشورایی_خیبر
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
#غیرتلی_سردار ✊💚🚩
♡
☆
🔵 #سخنرانی حماسی و عاشقانۀ #حاج_احمد_متوسلیان روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ پیش از آغاز مرحلۀ سوم ( #محاصره_خرمشهر )
✅
✅
... #بسیجی ها! شما که می.گویید اگر ما در روز #عاشورا بودیم، به #امام_حسین_ علیه_السلام و سپ.اه او کمک میکردیم، بدانید امروز #روز_عاشورا است. به خدا قسم من از یکیک شما درس میگیرم. شما بسیجیها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه ماندهاید، حجتی ندارم.
☆
میدانم که تعداد زیادی از دوستان شما #شهید شده اند. میدانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بیامان در منطقه میجنگید و خستهاید و شاید در خودتان توان لازم برای ادامۀ رزم را سراغ ندارید؛ ولی از شما خواهش میکنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم #خرمشهر را آزاد کنیم...»
♡
در آخر صحبتهایش، در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر شده بود، دستهایش را رو به #آسمان بلند کرد و گفت :
🥺
🤲
🔵 #خدایا! راضی نشو که #احمد_متوسلیان زنده باشد و ببیند #ناموس ما #خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده. #خدایا ! اگر بنا بر این است که #خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگِ #احمد_متوسلیان را برسان!
💘
💔
شنیدن این حرف ها و خصوصاً مناجات #حاجی باعث شد همهٔ نیروهای تیپ #شیون_کنان زارزار گریه کنند. خود #حاج_احمد هم دل به دل نیروهای #بسیجی ها داده بود و بی اختیار هقهق گریه، شانههایش را میلرزاند. به زحمت «والسلام» سخنرانی را ادا کرد و از پشت میکروفن کنار آمد.
✊
✌
حرفهای حاجی مثل انفجارِ یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچهها ، همه را تکان داده بود. به محض پایانیافتن حرفهای حاجی، بچههای تیپ، در حالی که #صلوات میفرستادند و #تکبیر میگفتند، به طرف او هجوم آوردند و دستهجمعی و بی قرار، #حاج_احمد را در آغوش گرفته، میبوسیدند.
در آن سخنرانی، بسیجیها که واله و شیدای روحیۀ پولادین #حاجی شده بودند، زیر گوشی👂 با هم میگفتند :
« وقتی #حاج_احمد با این وضعِ بدِ جسمی ( مجروحیت در مرحلۀ اول و عصا به دست ) ، این طور قرص و محکم مانده، ما چه حقّی داریم اظهار خستگی کنیم؟!! »
😊 تأثیر سخنرانی #حاج_احمد طوری بود که همۀ بچهها احساس میکردند انگار اولین روزی است که به منطقه آمدهاند. خلاصه، نیروها آماده شدند برای رفتن به #مرحلۀ_سوم عملیات.
😍
🫂
🟧 برگرفته از کتاب بسیار جذاب و ارزشمند #همپای_صاعقه نوشته سردار گلعلی بابایی و حسین بهزاد.
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat