📷 اطلاعات عکس بالا
۱- نفر اول از سمت راست : سردار «مرتضی مسعودی» ؛ فرمانده گردان «مقداد٬ که مقاومت جانانه ای از خودشون تو عملیات «بیت المقدس» نشون دادن.
۲- نفر وسط٬ سردار «حسین خالقی» هستن که بعد از شهادت محسن وزوایی ، فرماندهی محور «محرم» رو تو بیت المقدس برعهده گرفتند. ارجاع تون میدم به فیلم «ایستاده در غبار» که بعد از شهادت وزوایی ، خالقی میاد و کولش میکنه و سوار موتور میکنن و وزوایی رو از منطقه خارج می کنن.
۳- و نفر سمت چپ سردار رشید و دلاور اسلام #شهید_محسن_وزوایی که دلاوری های ایشون رو دیگه همه دوستان در فتح بازی دراز ها ، فتح المبین ها و رشادت های مختلف در صحنۀ رزم بهتر از من میدونند...
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📷 دیدار آیت الله #موحدی_کرمانی ؛ نمایندۀ ولی فقیه در #سپاه با شهید #حاج_همت در اردوگاه قلاجه ، سال ۱۳۶۲
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
📷 سردار شهید «حاج محسن دین شعاری»
فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
❂◆◈○•---------------------------------
❂○° بیسیم چی °○❂
📞 سنم كم بود، گذاشتندم بيسيمچي؛ بيسيمچي #ناصر_كاظمی كه فرماندهي تيپ (تیپ ویژه شهدا) بود.
چند روزي از عمليات گذشته بود و من درست و حسابي نخوابيده بودم. رسيديم به تپهاي كه بچههاي خودمان آنجا بودند. كاظمي داشت با آنها احوالپرسي ميكرد كه من همانجا ايستاده تكيه دادم به ديوار و خوابم برد.
💢 وقتي بيدار شدم، ديدم پنج دقيقه بيشتر نخوابيدهام، ولي آنجا كلي تغيير كرده بود. يكي از بچهها آمد و گفت: «برو نمازهاي قضايت را بخوان.» اول منظورش را نفهميدم؛ بعد حاليام كرد كه بيست و چهار ساعت است خوابيدهام. توي تمام اين مدت خودش بيسيم را برداشته بود و حرف ميزد.
اسطوره شهید
سردار #ناصر_کاظمی 🌷
#سالروز_شهادت
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
هدایت شده از 💗 حاج احمد 💗
📷 از سمت راست نفر دوم: #شهید_عباس_کریمی (مسئول اطلاعات عملیات سپاه مریوان )
📷 از سمت چپ نفر اول: #جاویدالاثر_تقی_رستگار_مقدم (مسئول آموزش تاکتیک سپاه مریوان)
- سال ۵۹ یا ۶۰ ، سپاه مریوان
@Yousof_e_moghavemat
#خاطره
⬜ آن زمان در محورهای #کردستان از ساعت ۵ بعدازظهر، هیچ تردیدی انجام نمی شد. از ساعت ۴:۳۰ تأمین جاده کم کم جمع می شد. ۵ بعدازظهر منطقه تحویل #کومله و #دموکرات بود تا فردا صبح که مجدداً تیم های تأمین می رفتند سر ارتفاعات و گلوگاه های استراتژیک نگهبانی می گذاشتند. مثلاً اگر کسی می خواست از #سنندج به #مریوان بیاید، از ساعت ۱ بعدازظهر به بعد دیگر نمی توانست برود، چون به #مریوان نمی رسید و به #ضدانقلاب برخورد می کرد.
برای این کار باید از ساعت ۸ صبح به سمت #سنندج حرکت می کردیم تا بتوانیم قبل از ساعت ۳-۴ بعدازظهر به آن جا برسیم.
یک شب #حاج_احمد آمد و به #تقی_رستگار_مقدم گفت: «برو ماشینتو آماده کن، می خوایم بریم!» #تقی_رستگار گفت: «کجا برادر #احمد؟» #حاج_احمد گفت: «چهار، پنج نفری می خوایم بریم #دزلی!»
😮
حالا ساعت چنده؟ ۱۰ شب 🕙. همه جا خورده بودیم. ساعت ۱۰ شب، آن هم #دزلی !
با هیچ معیاری جور درنمی آمد که در آن ساعت ازشب، ۳ کیلومتر از #مریوان بیرون بروی، چه برسد به #دزلی که حدود ۶۰ کیلومتر با #مریوان فاصله داشت. در روز هم آن جاده #خطرناک بود و دره های فراوان و کمین های زیادی داشت. اگر در روز می خواستی به #دزلی بروی، تمام اعضا و جوارح آدم عوض می شد، وای به حال شب که ساعت ۱۰ از #مریوان به طرف آنجا راه بیافتی.
🔸
به هر صورت راه افتادیم. خیلی آرام، انگار داشتیم به #پیک_نیک می رفتیم. در بین راه #حاج_احمد گفت: «من مطمئنم که اگه #ضدانقلاب اینجا باشه و خبر هم داشته باشه که ما می آییم، به ما #کمین نمی زنه.» پرسیدیم: «برای چی؟» گفت: «از ترس خودش، می دونه ولش نمی کنیم و آسایش رو ازش می گیریم.»
بالاخره ساعت ۲ صبح به #دزلی رسیدیم، با یک ماشین و بدون اسکورت. این که در آن موقع از شب، بدون ترس و لرز و رعشه راه بیافتی به سمت #دزلی ، این فقط از کسی مثل #حاج_احمد برمی آمد.
بعدها فهمیدیم که هدف او از این حرکت، امتحانِ سه چیز بود:
۱- خودش
۲- اطرافیانش
۳- ضدانقلاب
❇
✳
👤 راوی : سعید طاهریان
...
...
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#احمد
#جاویدالاثر_احمد_متوسلیان
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat