eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
283 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر (عج)؛ دور از تو اندیشه بدان @yousof_e_moghavemat
«جنگ ما با شیطان از محراب نماز آغاز می‌شود» شهید سید مرتضی آوینی تصویر: از گروه در حال راز و نیاز با پروردگار @yousof_e_moghavemat
🔴 ثواب آشنا کردن مردم با امام زمان(عج) 🔶️ امام حسن عسکری علیه السلام: 🌕 اگر می خواهی ثواب ۱۰۰ سال روزه همه ایام در نامه عملت ثبت شود؛مردم را با امام زمانشان آشنا کن. 📚 بحارالانوار ج ۲ ص ۸ ⚫️ سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع) را به فرزند بزرگوارشان، امام زمان ارواحنا فداه و همه منتظران تسلیت عرض میکنیم. @yousof_e_moghavemat
ما را از جان دادن نترسانید، از جان عزیزتر داشتیم که رفت... @yousof_e_moghavemat
🌹 اوایل جنگ بود که اسیر شدیم . ما را به بغداد بردند و در زندان وزارت دفاع حبس کردند . 12 نفر بودیم . بین ما فقط حاج آقا سالم بود . کسی او را نمی شناخت . ماشین که ایستاد ، پیاده شد ما را کول می کرد و در یک گوشه می خواباند . فاصله ماشین تا آنجا که پیاده مان می کرد حدود 100 متر بود. نمی خواست عراقی ها ما را اذیت کنند . راوی هم رزم مرحوم @yousof_e_moghavemat
🥀 عکسی که نصفش در آسمان است ✨چند روز به مانده بود. این عکس یادگاری است که قبل از این عملیات گرفته شده است. 👈در این تصویر ماندگار، شصت و چهار رزمنده دیده می شود که بعد از اتمام جنگ، فقط سی و دو نفر از این عزیزان باقی ماندند و نیمی دیگر در همین عملیات خلعت پوشیدند. @yousof_e_moghavemat
خوابی چنین میانه میدانم آرزوست... @yousof_e_moghavemat
📸 تصویری از در جوار حرم امام حسن عسکری علیه‌السلام در سامرا 🏴 به‌مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) @yousof_e_moghavemat
‏از : اى امت شهيدپرورايران! امروزدرشرايطى هستیم كه لحظه‌اى غفلت خيانت به اسلام وقرآن است.بايد با هم براى خدا تاآنجا كه درتوان داريم كوشش كنيم.امروز تمام مزدوران وطاغوتيان به مقابله با انقلاب عزيز اسلامى پرداخته‌اند در راس آن شيطان بزرگ آمريكا. تصویرشهید وزوایی نفر سوم ایستاده ازسمت چپ @yousof_e_moghavemat
❇️دو روایت‌ از زندگی ساده امام خمینی در نوفل‌لوشاتو 🔹آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، درباره زندگی عاری از تشریفات امام خمینی در ایام حضور در پاریس می‌گوید:‌ «حضرت امام در زمان اقامت در نوفل لوشاتو زندگی بسیار معمولی و ساده‌ای داشتند و با غذاهای بسیار ساده از مهمانان پذیرایی می‌کردند. کسانی که به خدمت امام می‌رفتند، دست کم یک شام و یک ناهار را در آنجا می‌ماندند. از آنان با آب گوشت یا تخم مرغ یا غذاهای ساده دیگر پذیرایی می‌شد.» 🔹آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی درباره اثرات رفتار امام خمینی می‌گوید: «این رفتار امام، اثرات مثبت فراوانی داشت، هم در روحیه کسانی که در آنجا بودند و این رفتار امام را به افراد دیگر چه در داخل ایران و چه در جاهای دیگر منتقل می‌کردند و هم در روحیه خارجی‌هایی که نزد امام می‌رفتند؛ مقایسه زندگی ساده امام که رهبر مبارزات بود، با زندگی سران کشورهای دیگر برای آنان بسیار جالب بود. مردمی بودن و در بین مردم بودن و با غذاهای ساده از آنان پذیرایی کردن و همراه با آنان نماز خواندن، برای آن افراد بسیار جالب بود و تازگی داشت. 🗓13 مهرماه 1357؛ هجرت تاریخی امام خمینی از عراق به فرانسه @yousof_e_moghavemat
وقـتی وضـع پذیرایـی و غـذای بچه هـا در جبهه تغییر می‌کرد، خبردار می‌ شدند که خبری هست ، مثلا چلو مرغ نشانه‌‌ ی رفتن به خط‌ مقدم بود. بچه‌ها می‌ گفتند که این شام، شامِ شهادت است و بعضیها به یکدیگر تبریک می گفتند. و یا مثلا دو سه روز قبل از آغاز عملیات بیت المقدس [ آزادسازی خرمشهر ] صبح ها به بچه ها تخم مرغ می‌دادند که این امر تا آن زمان بی سابقه بود .... @yousof_e_moghavemat
👋 سردار عزیزجعفری - فرمانده کل سپاه وقت - از او خواسته بود که در شرایط بحرانی و نابسامان کشور - ۸۸ - مسئولیت سپاه تهران بزرگ را به عهده بگیرد. خودش استخاره گرفت، خوب آمد و پذیرفت. مصوبه‌ی شورای امنیت ملی این بود که نیروهای نظامی، انتظامی و مردمی از استفاده نکنند. حتی در اوج درگیری‌ها باز اجازه‌ی شلیک نداد. هرکه غیر او بود، حکم تیر می‌داد. جوانی با روپوش جلو آمد، سنگی برداشت و به سمت او پرتاب کرد و سنگ به سرش خورد. بلافاصله چندتا رفتند و او را از بین دوستانش بیرون کشیدند. جوانِ آشوب‌گر، به فحش داد. یکی از بسیجی‌ها گرفتش زیر مشت و لگد. با صدای بلند نهیب زد که: «نزنش، نزنش.» او را کت بسته آوردند نزد حاجی. با ترش‌رویی به بسیجی گفت: «مگه نگفتم ولش کن؟» بسیجی گفت: «همین بود که با سنگ زد توی سر شما.» حاجی گفت: «نه این نبود، بذار بره.» طرف خجالت‌زده سرش رو پایین انداخت. وقتی داشت می‌رفت رو کرد به حاجی و گفت: «می‌دونستی که کار من بود، اما آزادم کردی! هیچ‌وقت این کارت رو فراموش نمی‌کنم، حاج‌آقا.» حاجی برگشت رو به بسیجی‌های متعجب گفت: «جوونه! خدا جوونا رو دوست داره.» @yousof_e_moghavemat