eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸مشکی از تن به در آرید، 🌸ربیع آمده است 🌸خم ابرو بگشایید که 🌸ربیع آمده است 🌸مژده‌ ای،ختم رسل داد 🌸که آید به بهشت 🌸هر که بر من خبر آرد، 🌸که ربیع آمده است @yousof_e_moghavemat
شهید حاج قاسم سلیمانی: شرط نجات، شرط پیروزی، شرط رستگاری، شرط همه اینها و ابعاد ایمان، برادران عزیز من حسین وار جنگیدن و حسین وار جنگیدن است. @yousof_e_moghavemat
🌸درس نارنجکی به‌واسطه حضور در تسلیحات گردان یاد گرفته بودم با کدام نارنجک می‌شود بیشتر سر به سر بچه‌ها گذاشت. یک نوع نارنجک آبی رنگ پلاستیکی داشتیم که بهش تدافعی می گفتیم و بیشتر ایجاد صدا می‌کرد تا ترکش. کله‌گیش پیچ می خورد و می توانستیم چاشنی‌اش را در بیاوریم و بی خطرش کنیم. در جزیره مجنون، گاها برای تقسیم مهمات، همه را داخل سنگر اجتماعی می‌آوردیم و سهم هر پاسگاه آبی را کنار می‌گذاشتیم. راننده ای داشتیم که بخاطر احتیاط یا هر چیز دیگری، دائم فریاد می‌زد، آخرش ما رو به کشتن میدید، اینا رو ببرید بیرون تقسیم کنید، خطرناکه. یک روز با بچه‌های سنگر هماهنگ کردیم وقتی نارنجک از دستم افتاد هر کدام به سمتی خودش را پرت کند و جدی باشد. همان روز که شروع به تقسیم کردیم، باز شروع به اعتراض کرد، حلقه نارنجک را گذاشتم تو انگشت و شروع کردم به دور دادن نارنجک. صدایش به التماس بلند شد و.... آرام ضامن را کشیدم و نارنجک تقه ای کرد و افتاد کف سنگر و بچه‌ها طبق برنامه خودشان را پرت کردند و این برادرمان مات و مبهوت بدون هیچ عکس العملی چند ثانیه ای تسلیم شرایط شد و پشت بندش با قهقهه بچه‌ها به خودش آمد. خلاصه بعد از آن شد حکایت آن غلامی که در قایق بی تابی می کرد و بعد از به آب انداختنش آرام یک گوشه‌ای نشست . خدا ما رو ببخشه ... @yousof_e_moghavemat
میم مثل محسن🌱🌸 ( روایت زندگی شهید محسن حججی) به قول سردار :شرط شهید شدن، شهید بودن است.. آری، محسن از بدو تولد خود را ساخت تا خدا او را اینگونه بخرد...🕊✨ در این کتاب، از زبان می‌خوانیم که چطور با حب اهل بیت او را بزرگ کرده و او چطور از عشق اهل بیت همیشه چون شمع می‌سوخته و خود را وقف آل الله میکرده..🌻 ، توجه به ، ، در کار ، امر به معروف، احترام و اعتقاد به دعای مادر، توکل و توسل از شاخصه هایی بود که از محسن، شهید حججی ساخت..🍃🙂 او که با اخلاق خود همه را متحیر کرده بود.. ✍🏻نویسنده:محسن نعما ▫️ناشر:جمال ▫️قالب کتاب:داستان 📖تعداد صفحات:۹۶ 💳 قیمت ۶۵ هزارتومان ثبت سفارش🌱👇 @ketabkhon78 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام العصر علیه السلام: 《 فإذا استغفرت اللّه عزّ وجلّ فاللّه یغفرلک 》 اگر از خدا طلب مغفرت کنی، خداوند نیز تو را خواهد بخشید🌺 الکافی، ج ۱ ص ۵۲۱ @yousof_e_moghavemat
نقل از: آقای خلیل منبتی (معاون پیشین اماکن متبرکه آستان قدس رضوی) سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در فروتنی و تواضع بسیار زبانزد بود؛ بطوری که در هر مراسمی شرکت میکرد، همگان از حضور ایشان و عشقی که به سردار داشتند به شعف می‌آمدند. علاوه بر دریافت حکم خادمیِ آقا علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا، رفت‌ و آمدهای بسیاری به داخل حرم مطهر برای زیارت داشت که گاهی نه‌ تنها زوار، بلکه بنده هم که آن زمان مسئولیت معاونت اماکن متبرکه امور زائران آستان قدس را بر عهده داشتم، متوجه حضور ایشان نمی‌شدم! @yousof_e_moghavemat
🌷شهید اصرار داشت که بعد از شهادتش کوله پشتی اش را به دست تنها پسرش احمد برسانیم در کوله اش یک انگشتر یک ساعت یک قرآن یک تسبیح و یک دست لباس نظامی بود شاید می دانست که احمد می گوید اینها را ۵ سال نگه می دارم تا بزرگتر بشوم و راه پدرم را ادامه بدهم . 🌷دخترم سمانه می‌گوید:« در بین راه دانشگاه وقتی چشم پدرم به عکس شهید زلقی شهید مدافع حرم افتاد.گفت: «تصویر بعدی عکس من است» عادل چندین روز قبل از ازدواج دخترش سمانه به شهادت رسید. ✍راوی: همسرشهید @yousof_e_moghavemat
⭕️ ماجرای عهد مرحوم ابوترابی با امام رضا (ع) 🔹️ سید علی اکبر ابوترابی : وقتی در دوره جوانی تحصیلات دبیرستان را تمام کردم، پدرمان گفت: «از تو می خواهم درس حوزه را شروع کنی.» □ به زیارت امام رضا(ع) رفتم و برای شروع درس حوزه در عهد و پیمانی گفتم: «ای امام رضا! من در این جا تعهد می‌دهم که زندگی خودم را وقف شما و راه و آیین شما کنم. در مقابل از شما یک خواسته دارم و آن این که در شداید و سختی‌ها و تنگنای زندگی من را رها نکنی.» □ طلبه شدم و ازدواج کردم. □ یک شب، شخصی در خانه ما را زد و با حالتی مضطرب گفت: «من در تهران دچار مشکلی شده‌ام و به ۱۰۰۰ تومان پول نیاز دارم.» □ با وجود این که تمام دارایی من پنج تومان بود، اما نخواستم دست رد به سینه او بزنم و تا فردا برای کمک به او مهلت گرفتم. □ هنگام سحر به حرم حضرت معصومه (س) رفتم و گفتم: «یا فاطمۀ معصومه! من به برادر بزگوارت تعهدی سپردم و خواسته اجابت بشود و یک مضطر را از تنگنا نجات بدهی.» □ در حرم یک نفر یک پاکت به من داد و گفت: «آقای ابوترابی این پاکت مال شماست» سریع رفت و حتی مهلت نداد تشکر بکنم. □ پاکت را باز کردم. دیدم هزار تومان پول آن گذاشته شده که به آن نیازمندی که قول دادم رسید. ■ ابوترابی میگوید: باید در عرض ادب کردن به پیشگاه مقدس معصومین (ع) با دنیایی دلگرمی و اطمینان پیش برویم. «اشهد انک تسمع کلامی و ترد سلامی» من شهادت می‌دهم که شما من را می‌بینید وصدایم را می‌شنوید. □ آنها جواب ما را درحدی که شایستگی ولیاقت ماست،به ما بر می‌گردانند. @yousof_e_moghavemat
🎋👆 "حاجی جوشن" و شربت هایش که هیچ وقت از یاد بچه های لشکر ۲۵ کربلا نمی‌رود پیرمرد خوش مشرب و زنده دل از خطه شمال 🌾 روحیه بخش رزمنده ها 🌴 دوران @yousof_e_moghvemat
۱۶ شهریور ۶۰ -- پایان عملیات شهیدان رجایی و باهنر در جبهه غرب سرپل ذهاب 👆نقشه عملیات شهیدان رجایی و باهنر خلاصه گزارش عملیات دستاوردها: اين عمليات با آزادسازي منطقه‌اي به وسعت 15 كيلومتر مربع و انهدام 15 تانك، 1 خودرو، 1 هليكوپتر، 1 موشك انداز كاتيوشا به پايان رسيد ⏳تاریخ عملیات: ۱۱ تا ۱۶ شهریور ماه 1360 محل نبرد: غرب سرپل ذهاب نوع تک: نیمه گسترده فرماندهی: مشترک سازمان : مشترک استعداد نیروهای درگیر ایران: 7 گردان پیاده و زرهی عراق: 9 گردان پیاده ، زرهی و مکانیزه هدف عملیات: تصرف ارتفاعات قراویز و کوره موش در شمال دشت ذهاب تلفات انسانی عراق: 2130 نفر توضیحات: با وجود شش روز نبرد بی امان در منطقه عملیاتی ، فشار دشمن باعث شد تا نیروهای ایرانی در نهایت به مواضع اولیه عقب نشینی نمایند . این عملیات تنها چند روز بعد از شهادت رجایی و باهنر انجام گردید 🔹عملیات رجایی و باهنر در محور سر پل ذهاب - قراویز به صورت نیمه گسترده در تاریخ 1360/06/11 به فرماندهی مشترک انجام شد. این عملیات به منظور تكمیل اهداف عملیات شهید چمران و آزاد سازی كامل شمال كرخه كور به همت سپاه پاسداران، ارتش و گروه جنگهای نامنظم آغاز شد. @yousof_e_moghavemat
؛ شیر کوهستان از رزمندگی و فرماندهی تا شهادت در کانی مانگا 🔹شهید مهدی خندان در خرداد ماه سال ۱۳۶۱ همراه با حاج احمد متوسلیان و دیگر رزمندگان به لبنان اعزام می‌شود و حدود چهار ماه در آن جا به فعالیت ضد صهیونیستی می‌پردازد. 🔹مهدی خندان در طول خدمتش در جبهه، به خاطر رشادت و لیاقتش، به مدارج بالایی در مدیریت جنگ نائل می‌آید. او از بسیجی عادی و رزمنده، به فرماندهی تیپ عمار لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) ارتقا می‌یابد. 🔹خندان در جبهه غرب و در کردستان، چنان رشادت و شهامتی از خود بروز می‌دهد که لقب «‌شیر کوهستان» دریافت می‌کند، بطوری که ضد انقلاب در کردستان، برای سرش جایزه تعیین می‌کند. @yousof_e_moghavemat