فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚪️ دشمن با اينكه بارها تجربه كرده است كه با آهن نميتواند بر ايمان ما غلبه كند، اما چارهای ندارد جز اينكه از همين طريق عمل كند. او میخواهد ما را بترساند. خوب اين معنا را دريافته است كه اگر ما بترسيم، ديگر از ايمانمان كاری ساخته نيست. اما سربازان امام زمان از هيچ چيز جز گناهان خويش نمیترسند.
🌷 #شهید_مرتضی_آوینی
@yousof_e_moghavemat
#رئیسجمهور_مریوان 👍
✔
🔗
#بنیصدر به نمایندههایش گفته بود که مقدمات را فراهم کنند تا بازدیدی از #مریوان داشته باشد.
پیش #احمد آمدند و قضیه را مطرح کردند.
- بنیصدر توی هر نقطهای از مریوان بشینه، میزنیمش؛ بدون استثناء.
- پس ما او را به پادگان خودمان میبریم.
- با پادگانتون باهم میفرستیمش هوا.
دیگر بحث را ادامه ندادند و برگشتند تهران. بعدها به گوشمان رسید که به بنیصدر گفتهاند مریوان جای تو نیست! آنجا یک فرمانده س.پا.هی به نام #احمد_متوسلیان دارد که دیوانه است و تهدید کرده و واقعا هم تو را میزند.
بدین ترتیب، بنیصدر پایش به مریوان باز نشد.
●
♡
- به روایت جواد حسینی مندرج در کتاب خواندنی و ارزشمند #میخواهم_با_تو_باشم صفحه ۶۸ با اختصار و تخلیص.
•°•
°•°
#حاج_احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
خواستم یاد آور بشم، به سقوط ساعتی کشورهای دور اطرافمون یکم بیشتر دقت کنید
ما محمد جهان آرا داشتیم که با یاران ارتشی و سپاهیش، 34 روز با اسلحه و دست خالی خرمشهر ایران ما رو نگه داشتن و جلوی ١٢ لشکر عراقی مقاومت کردند
#قهرمان_وطن
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
مستحبات قبل از خواب...
در جبهه معمولترین آدابی که خاص و عام قبل از خواب مراعات میکردند، خواندن سوره واقعه بود. از «اِذا وَقعَت الواقعه» تا «السابِقون السابِقون اولئک المُقَرَبون» و بقیه سوره. این سوره را به صورت ترتیل و اغلب دسته جمعی میخواندند. گاهی هم یکی قرائت میکرد و بقیه آن را تکرار میکردند. در پایان یکی یکی بچهها دعا میکردند و همه آمین میگفتند.
#مردان_بی_ادعا
#انس_با_قرآن
@yousof_e_moghavemat
🌼
✍ امام باقر علیه السلام: با ذكر گفتن بسيار در تنهايى هايت ، رقّت قلب بجوى
📚 تحف العقول ص285
#استوری
#حدیث_امام_باقر
@yousof_e_moghavemat
وقتی «نورالدین» را پایین آوردند ...
📸 بلندیهای «بازی دراز» - منطقه سرپل ذهاب و پادگان ابوذر
به تاریخ ۲۷ آذر ۱۳٦۱
«شهید نورالدین امینی » از نیروهای یگان تخریبِ
«پادگان ابوذر» بود که هنگام خنثیسازی مین،
در ارتفاعاتِ «بازی دراز» به شهادت رسید. 🕊🕊
همرزمانش، پیکر او را در پتویی قرار داده و در
در مسیری طولانی تا «پادگانابوذر» پایین آوردند.
در میانهی راه، هرکجا که شش رزمندهی حاملِ
پیکر، از نفس می افتادند، دقایقی استراحت
میکردند که این لحظات به ناله و ندبه در کنار
نعش بیجان شهید می گذشت
عکاس : عباس رسول شریفی
#تخریب_چی
#شهید_نورالدین_امینی
دوران #دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
🔰 عکس نوشت | اشک
◾️ برشی از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: خدایا! به عفو تو امید دارم؛ سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرَم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
#طنز_جبهه
دعاي وقت خواب🌻
تازه چشممان گرم شده بود كه يكي از بچهها، از آن بچههايي كه اصلاً اين حرفها بهش نميآيد، پتو را از روي صورتمان كنار زد و گفت: بلند شيد، بلند شيد، ميخوايم دسته جمعي دعاي وقت خواب بخوانيم.
هرچي گفتيم: بابا پدرت خوب، مادرت خوب، بگذار براي يك شب ديگر، دست از سر ما بردار، حال و حوصلهاش را نداريم🤕.
اصرار ميكرد كه: فقط يك دقيقه، فقط يك دقيقه. همه به هر ترتيبي بود، يكييكي بلند شدند و نشستند😴
شايد فكر ميكردند حالا ميخواهد سورهي واقعهاي، تلفيقي و آدابي كه معمول بود بخواند و به جا بياورد، كه با يك قيافهي عابدانهاي شروع كرد بسم الله الرحمن الرحیم همه تكرار كردند بسم الله الرحمن الرحيم... و با ترديد منتظر بقيهي عبارت شدند، اما بعد از بسم الله، بلافاصله اضافه كرد: «همه با هم ميخوابيم» بعد پتو را كشيد سرش.
بچهها هم كه حسابي كفري شده بودند، بلند شدند و افتادند به جانش و با يك جشن پتو حسابي از خجالتش در آمدند...
@yousof_e_moghavemat
#فرماندهتون_از_کار_افتاده 😂
ꈹ
〠
⌬ در سفر حج سال ۱۳۶۰، من در بعثه و واحد هلال احمر مشغول خدمت بودم. گاهی که فرصتی پیش میآمد، سری به #حاج_احمد و #حاج_همت میزدم. آنروز، برای دیدن آنها به چادری که در مشعرالحرام داشتند رفتم. #احمد تا مرا دید، گفت: «مجتبی، بیا ببین این پام چی شده؟»😦
انگشت شصت پایش کمی زخم شده بود، امّا شکل خاصی نداشت. گفتم: «یه زخم سطحیه؛ چی شده؟»😌
به جای او، حاجهمت در حالیکه تسبیحی دور انگشتش تاب میداد، گفت:
«این فرماندهٔ شما دیگه از کار افتاده شده! پیرمرد نتونست از کوه بالا بیاد، افتاد و پاش زخمی شد!»🤪
حاجاحمد شاکی شد و گفت: «هیچم اینطور نیست! تقصیر تو بود! گفتم از اون صخره بالا نرو، رفتی؛ منو هم دنبال خودت کشوندی!»😒
حاجهمت پوزخندی زد و با لحن لجدرآری گفت: «حالا لازم نیست جلوی نیروت قیافه بگیری پیرمرد!»😐
آقا! یکی این بگو، یکی آن بگو! آرامآرام بحثشان بالا گرفت که یک مرتبه احمد با کف دست به دیواره چادر کوبید و داد زد:
- داری اشتباه میکنی برادر من!😠
با فریاد او، همهمه درون چادر خوابید و تمام سرها به طرف آن دو برگشت. احمد سرخ شده بود و همت با لبخند و خونسردی کیف میکرد.😁 صدای یکی را شنیدم که گفت:
- باز این دوتا دعواشون شد!😏
ظاهراً بار اولی نبود که به هم میپریدند؛ بعد از چند دقیقه هم همه چیز به حالت عادی برمیگشت و فراموششان میشد!🙂
☆
♡
- به روایت حسین شریعتمداری و مجتبی عسگری، صفحات ۷۲ و ۷۳ کتاب #میخواهم_با_تو_باشم
ꙮ
ꙮ
#احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان 💕🌸💕
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #استوری و چگونه از جان نگذرد
آن کسی که میداند
جان، بهای دیدار است...
(شهیدمرتضی آوینی)
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
🌸
#پرچم_هدایت_وتقوا
🌺عن الامام الحسن عليه السلام:
《 ولَعَمري إنّا لأَعلامُ الهُدى و مَنارُ التُّقى 》
به جانم قسم كه ما پرچم هاى هدايت و نشانه هاى روشن پرهيزگارى هستيم🌺
تحفالعقول، ص ۲۳۳
#حدیث_امام_حسن_مجتبی
@yousof_e_moghavemat
۲۸ آذرماه ۱۳۹۶ -- سالروز شهادت رزمنده دوران دفاع مقدس؛ «علی خوش لفظ»
📖 راوی کتاب "وقتی مهتاب گم شد"
جانباز سرفراز همدانی، پس از سالها رنج ناشی صدمات دوران جنگ، در بیمارستان خاتم الانبیاء (ص) به همرزمان شهیدش پیوست.
📚 کتاب خاطرات این شهید عزیز مورد عنایت رهبری انقلاب قرار گرفته بود. حاج قاسم سلیمانی نیز در خصوص آن، دل نوشته ای دارد که در آن از شوقش برای شهادت می گوید.
گفتنی است: علی خوش لفظ در عملیات های رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر 5، کربلای 4 و کربلای 5 حضور داشته و نهایتاً در عملیات کربلای 5 تیر به نخاع وی خورده و به شدت مجروح می شود که پس از این واقعه، پیوسته از این مجروحیت در رنج بود و بطور مکرر برای تسکین دردهایش در بیمارستان بستری می شد.
@yousof_e_moghavemat