شهید محمد زاهدی، فرمانده گردان امام رضا(ع) — لشگر۱۴ امام حسین (ع)
🕊🕊شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۵ -- جزیره ام الرصاص - عملیات کربلای۴
📎 فرازی از #وصیت_نامه شهید:
✍️ زیباست دست از خوشیها و لذتهای دنیا کشیدن، خدایی شدن و به سوی رب حرکت کردن، در جمع برادران مخلص و پاک و متعهد بسیجی حاضر شد،. مخلص و خالص شدن، پر کشیدن و اوج گرفتن و به سوی حق پرواز کردن، آری چه زیباست چنین تجارتی، چه زیباست چنین هجرتی و چه زیباست چنین شهادتی، حرکت از نیستی به هستی، از فانی به باقی، حرکت از دوست به دوست، حرکت از عشق به معشوق، حرکت از بنده به معبود.
@yousof_e_moghavemat
♦️ماجرای دست مجروح سردار سلیمانی/ روزی که همه فکر کردند حاج قاسم در جنگ شهید شده است
سردار مرتضی قربانی، همرزم حاج قاسم در دوران دفاع مقدس:
من با حاج قاسم تماس گرفتم دیدم صدایش قطع شد
به بیسیمچی او گفتم بیسیم را بده دست حاجی
بیسیمچی گفت حاج قاسم شهید شد.
گفتم گوشی را به بنیاسدی یا رحیمی بده. در تاریکی گشت آنها را پیدا کرد. گفتم چی شده؟ گفت حاجی افتاد روی زمین و شهید شده.
حاجی بیهوش شده بود و آنها در تاریکی شب خیال میکردند شهید شده است.
دوشکایی که حاجی را زد، صد برابرش در هر نقطه شلیک میشد. بچه ها رفتند و ایشان رابا برانکارد آوردند. رفتم بالای سرش، دستم را روی پیشانی حاجی گذاشتم دیدم گرم است.
دستشان کامل منهدم و رها شده بود. خونریزی زیاد بود و ترکش به سینه حاج قاسم اصابت کرده بود.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
اگر خون دل بود ما خورده ايم
اگر دل دليل است آورده ايم
اگر داغ دل بود ما ديده ايم
اگر داغ شرط است ما خورده ايم
.
#کربلای_چهار
#آخرین_وداع
@yousof_e_moghavemat
🌼
✍ حضرت فاطمه (سلام الله علیها): هر کس عبادت خالص خود را بهسوی خداوند بالا فرستد (و پیشکش آستان او کند)، خدا هم بهترین مصلحت خود را بر او فرو میفرستد.
📚تنبيه الخواطر و نزهة النواظر ج2 ص108
#حدیث_حضرت_زهرا
@yousof_e_moghavemat
▫️ دلنوشته
شهید سید حسین علم الهدی
از دل سنگر
✍...من در سنگر هستم. در این خانه محقر. در این خانه فریاد و سکوت. فریاد عشق و سکوت. امشب پاس دارم. ساعت یک و سی ونه دقیقه.
چه شب باشکوهی است. این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونی های بر هم تکیه داده شده، پر از حرف است. تنهایی، عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است. خدایا این خانه کوچک را برای من مبارک گردان. در این چند روز با خاک انس گرفته ام. بوی خاک گرفته ام. حال می فهمم که علی بن ابیطالب (ع) چگونه می فرماید: در سجده نماز حرکت اول، خم شدن روی مهر، این معنا را میدهد که خاک بوده ایم. حرکت دوم این معنا را دارد که از خاک برخاسته ایم، متولد شده ایم. حرکت سوم رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک برمی گردیم؛ مرگ و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده
میشویم. حیات قیامت.
اما در این سنگر همیشه در کنار این خاکیم و خاک پناهگاه مان است. درون سنگر با خود سخن میگویم. راستی چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قرآن آشنا شوم. آیات خدا را بخوانم. حفظ کنم و سپس زمزمه کنم. و بعد شعار زندگی قرار دهم، باشد این دل پرهیجان و تپش را آرامش دهد....
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
#طنز_جبهه 😄
⚪️ بروید اسلام را پیاده کنید !!
▫️ در پادگان آموزشی بسیج، مسئول گروهمان سید علیرضا رو به من کرد و گفت؛ «بچه! تو برای چی آمدی اینجا؟» گفتم: «شما برای چی آمدی؟» گفت: «من برای پیاده کردن اسلام.» گفتم: «من هم برای تماشا آمدم.»
خندید و بعد با هم رفتیم طرف شالیکوبی پدرش – حاج سید ابراهیم ـ ماجرای پادگان را برای حاجی تعریف کردم، پدرش خندید و رو به پسرش – سید علیرضا که دست به جیب ایستاده بود، گفت: «بابا! یکوقت شما کمک نکنید؟ بروید منطقه اسلام را پیاده کنید» بعد همه زدیم زیر خنده...
@yousof_e_moghavemat
نگاهی به روزنامه های زمان جنگ
اطلاعات 9 دی 1362:
دکتر ولایتی: اگر صدمه ای به منافع حیاتی ما در خلیج فارس وارد شود تنگه هرمز را بطور کامل می بندیم و جلو صدور نفت را می گیریم.
#بریده_جراید
@yousof_e_moghavemat
نَفتَقِدكَ يا صاحِبَ الضَحَكَ الجَميل
دلتنگت هستیم ای صاحب خندههای زیبا...
#شهید_قاسم_سلیمانی
@yousof_e_moghavemat
#من_با_کسی_شوخی_ندارم 🗣
┄═❈๑๑๑❈═┄
🟠 بعد از اینکه هیئت #حسن_نیت با ضدانقلاب توافق کرد که س.پ.اه از مناطق تحت سلطهی آنها خارج شود، ما به پادگان ارتش رفتیم. حمام هم نداشت و بچهها واقعاً عاصی شده بودند.
ضدانقلاب برای اینکه پ.اس.دارها را از ارتشیها تشخیص دهد، زنان آرایشکرده و زیبا را جلو میفرستاد. وقتی اینها با پ.اس.دارها روبرو میشدند، آنها طبیعتاً به صورت زنها نگاه نمیکردند و سرشان را پایین میانداختند و بدین ترتیب سه نفر از پ.اس.دارها را اسیر گرفتند.
وقتی #احمد متوجه این قصّه شد، به رابط آنها گفت:
"برو به اینها بگو اگر تا نیمساعت دیگر بچههای ما را آزاد نکنند، با این توپها شهر را با خاک یکسان میکنیم."
طرف چندبار رفت و برگشت. دفعهی آخر احمد با تحکم و تندی گفت:
"اگر این بار دستِ خالی برگردی، توپها شلیک میکنند! میدانید که #متوسلیان با کسی شوخی ندارد."
او رفت و با سه نیروی ما برگشت.
꧁...💕🌸💕... ꧂
● به روایت تقی سلطانی؛ از همرزمان نزدیک #حاج_احمد_متوسلیان مندرج در کتاب عزیز و خواندنی #میخواهم_با_تو_باشم ، با اختصار و تخلیص از صفحات ۲۹ و ۳۱.
。◕‿◕。
#احمد_متوسلیان
#حاجی_متوسلیان
#حاج_احمد
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat