eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
280 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 فرا رسیدن روز جانباز بر شما مبارک "علمدار" انقلاب. @yousof_e_moghavemat
مهر هر کسی به دل بیفتد دل مال اوست ... مواظب امام حسیــن تـو دلت باش .. @yousof_e_moghavemat
بانوکسی دیگر نمیگوید مردانگی درسیرت زن نیست مردانگیها رانشان دادی مردانگی تنها به گفتن نیست ای کاش قدری چون شما بودن آنان ک راه عشق رابستن آنان ک تا روز ابد دیگر شرمنده خون خدا هستن @yousof_e_moghavemat
مهمانِ دلم باشید! هر سال این روزها من مهمانِ شما بودم اما حالا ک تقدیر ب جا ماندن است امسال را شما مهمان دلم باشید میزبانِ شماست دلم در دلِ همین شهر ؛ گوشه ی همین اتاق حالا همینجا برایم شلمچه است ... @yousof_e_moghavemat
 ذخر الحسین کیست ؟ جنگ صفین بود و نوجوانی سیزده ساله... امیرالمومنین(ع) نقاب به چهره قمر بنی هاشم زدند و او را روانه ی میدان کردند. معاویه ابوشعتاء دلاور معروف عرب را پیش فرستاد ابوشعتاء گفت اهل شام مرا حریف هزار اسب میدانند، در شأن من نیست، یکی از پسران من برای او کافیست. ۹ پسر را به جنگ فرستاد و یکی پس از دیگری به دست قمر منیر بنی هاشم به درک واصل شدند. خودش عصبانی به قصد انتقام خون پسرانش به میدان آمد و او نیز با ضربتی به درک واصل شد... جنگ مغلوبه شده بود... همه در حیرتند که این نوجوان کیست که چنین جنگاوری میکند... امیرالمومنین(ع) به عباس گفتند برگرد پسرم... سپاهیان گفتند یا امیرالمومنین اجازه بده تا کار را یکسره کند اما حضرت اجازه ندادند... فرمودند: اِنّهُ ذُخرُ الحسین... او ذخیره برای حسین است... السلام علیک یا قمر العشیره ای کاش تنها این از من یادگار بماند... 📚امالى طوسى، ص275 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🚩 🌸 ✔ 💠 [در عملیات رمضان] به سمت میدان مین آمدم. لودر و بلدوزر هم داشتند کارشان را انجام می‌دادند. که نتوانسته بود با آن گردان تماس بگیرد، با من تماس گرفت و گفت: فرماندهی آن گردان به عهده توست و سریع نیروها را جمع کن که باید بروی جلو. بچه های آن گردان مرا نمی‌شناختند. فقط مسئولین گروهانها و دسته ها با من آشنایی داشتند. گردان را جمع کردم که پشت میدان مین برویم. بچه‌های تخریب هم با ما بودند. رسیدیم پشت میدان مین و لودر و بلدوزر هم یک مقدار پایین تر از ما در حال خاکریز زدن بودند. آتش دشمن خیلی سنگین بود و امان از ما گرفته بود. بدون سیم چین و امکانات شروع کردیم به خنثی کردن میدان مین. مین ها گوجه ای بود. سیم تله ‌ها را با دندان قطع می کردم و جلو می رفتم، تا اینکه رسیدم نزدیک خاکریز دشمن. دوشکاها و تیربارهای دشمن گرفته بودند روی بچه ها و حسابی می زدند. البته نمی توانستند مرا بزنند چون فاصله با خاکریز کم بود. دیدم تا بخواهم معبر را به خاکریز برسانم، تعداد زیادی از بچه ها قتل عام می شوند. برگشتم عقب و راننده یکی از بلدوزرها را آوردم پایین و خودم نشستم پشت فرمان و میزانش کردم به سمت سنگر دوشکا. گازش را پر کردم و پریدم پایین. بلدوزر راه افتاد توی میدان مین و رفت روی سینه خاکریز. همینطور که داشت به سنگر دوشکا نزدیک می‌شد، آماج گلوله قرار گرفت. امّا کم نیاورد و سینه خاکریز سرازیر شد پایین و سنگر دوشکا را به کلی خراب کرد. سر راهش تعداد زیادی مین را هم زیر شنی هایش منفجر کرد. سریع بچه ها را جمع کردم و خاکریز سرازیر شدیم. بولدزر خاموش شد. خسارت زیادی ندیده بود و بعدها بچه های مهندسی آن را دوباره راه انداختند. با سرازیر شدن بچه ها شکار تانک شروع شد. جهنمی از تانک ها در دل شب درست کردند که رعب و وحشت عجیبی به دل عراقی‌ها انداخت...✅ . . 📚 برگرفته از کتاب جذاب و خواندنی ، خاطرات سردار شجاع و دلاور ۲۷ ، فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۷ و بعدها یگان شهادت که با نیروهای شیرش تا داخل خاک عراق پیش رفت و چندین رشته عملیات اعجاب آور انجام داد که مهم ترینش گرفتن جاده تدارکاتی عراق و تصرف یکی از مراکز استخبارات رژیم بعث بود...😇 . . ✍ دوستان شدیداً و اکیداً مطالعه این کتاب رو حضور شریفتون پیشنهاد می کنم. حتما تهیه کنید و بخونید...🙂 . . @yousof_e_moghavemat
🌷 به مناسبت روز جانباز عکسی از دست راست سردار شهید سلیمانی که در جنگ تحمیلی مجروح شده بود. حاج قاسم سلیمانی همچنین از ناحیه چشم و شکم هم مجروح شده بودند. روز شهید بهت تبریک گفتیم دیروز که روز پاسدار بود بهت تبریک گفتیم و امروز که روز هست رو هم بهت تبریک میگیم . . .😔 حاجی جان توی دنیا چه مدالی باقی مونده بود که به دستش نیاوردی...؟ ای فخر شهدا ای فخر جانباز ها ای فخر پاسدار ها سردار دل ها جانباز دفاع مقدس شهید @yousof_e_moghavemat
📝دست‌خط | پیام به‌مناسبت سالروز ولادت حضرت اباالفضل ‌العباس و @yousof_e_moghavemat
شهیدی که دعوتنامه را از حضرت عباس گرفت❗️ 🌿گفتم هنوز که فراخوان ندادند، هر وقت اعلام کردند، آنوقت برو، اما در جوابم مثالی زد که دیگر چیزی نگفتم، گفت گاهی سر سفره آب نیست و آب نیاز است، من میروم آب می آورم یا شما می گویید که بروم آب بیاورم، در هر دو شکل من آب را به سفره آوردم اما کیفیت آب آوردن ها خیلی فرق دارد. 🌹هر وقت می گفتم شاید مادرت راضی به رفتنت نشود، می گفت آن کسی که مرا دعوت کرده خودش هم مادرم را راضی می کند.... توی حرم (ع) بودم که برای اذان صبح در را بستند و حرم به طرز عجیبی خلوت بود، به ضریح چسبیدم و گفتم آقا سرِ دوراهیم😔، نمی دانم همینجا بمانم یا به حرم خواهرت بروم، که درها باز شد و مردم با شعار «لبیک یا زینب» وارد حرم شدند، آقا دعوتنامه را بهم داد💔 گفتم بعد از تو مردم از ما می پرسند که آیا ارزشش را داشت؟ جان پسرت به چه قیمت⁉️ گفت: خیلی ها خودشان می دانند ولی اگر هم کسی پرسید بگو؟ قیمت خون دختر سه ساله حسین چقدر است...😔 @yousof_e_moghavemat
•┈┈••✾•🍃♥️🍃•✾••┈┈• بی تو اینجا همه در حبسِ ابد تبعیدند سالهـا، هجـری و شمسی همه بی خورشیدند تو بیایی همه ی ثانیه ها ، ساعت ها از همین روز، همین لحظه ، هم این دم‌ عیدند... @yousof_e_moghavemat