eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
465 دنبال‌کننده
829 عکس
802 ویدیو
23 فایل
کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی وعروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در گلشن عشق شاخ‌ شمشاد آمد شیرین شده روزگار، فرهاد آمد صلوات فرستید‌ و‌ سپس سجده روید در زندگی حسین سجاد آمد (ع)🌟🌺 🌟🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا امشب ولیّش را ولی داد جمالی منجلی نوری جلی داد حسین بن علی چشم تو روشن که امشب بر تو ذات حق علی داد ولادت با سعادت امام سجاد(ع) مبارک باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ بهترین هدیه مدیر کانال به شما خوبان 🔸 تا انتها ببینید و لذت ببرید 🔹 اگر پسندید برای خادمتان دعا کنید
⭐️ چهل حدیث از امام سجاد علیه السلام
قطب راوندى به سند معتبر از امام محمّد باقر علیه‌السلام روايت كرده است كه چون دختر يزدجرد بن شهريار آخر پادشاهان عجم را براى عمر آوردند و داخل مدينه كردند، جميع دختران مدينه به تماشاى جمال او بيرون آمدند، و مسجد مدينه از شعاع روى او روشن چون عمر اراده كرد كه روى او را ببيند، مانع شد و گفت: سياه باد روز هرمز كه تو دست به فرزند او دراز می‌كنى، عمر گفت: اين گبرزاده مرا دشنام داد، و خواست كه او را آزار دهد حضرت امير علیه‌السلام فرمود: تو سخنى را كه نفهميدى چگونه دانستى كه دشنام است؟ پس عمر امر كرد كه ندا كنند در ميان مردم كه او را بفروشند، حضرت فرمود: جايز نيست فروختن دختران پادشاهان، هر چند كافر باشند و ليكن بر او امر كن كه يكى از مسلمانان را خود اختيار كند، و او را به او تزويج كنى و مهر او را از سهم بيت المال او حساب كنى عمر قبول كرد و گفت: يكى از اهل مجلس را انتخاب كن، آن سعادتمند آمد و دست بر دوش مبارك امام حسين علیه‌السلام گذاشت. پس امير المؤمنين علیه‌السلام به زبان فارسى از او پرسيد كه: چه نام دارى اى كنيزك؟ گفت: جهان شاه، حضرت فرمود: بلكه شهربانويه تو را نام كردم، عرض کرد: اين نام خواهر من است، حضرت به فارسى فرمود كه: راست گفتى، پس رو كرد به جانب امام حسين علیه‌السلام و فرمود: اين با سعادت را به خوبی محافظت نما، و احسان كن كه فرزندى برای تو به دنیا خواهد آورد كه بهترين اهل زمين باشد بعد از تو، و اين مادر اوصياء و ذريّت طيّبه من است پس امام زين العابدين علیه‌السلام از او متولد شد. روايت كرده‏ اند كه پيش از آنكه لشكر مسلمانان او را دستگیر کنند، شهربانو در خواب ديد كه حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با امام حسين علیه‌السلام داخل خانه او شد و او را براى آن حضرت خواستگارى نمود و به او تزويج كرد، شهربانو گفت: چون صبح شد محبّت آن خورشيد فلك امامت در دل من جا كرد، و پيوسته در خيال آن جناب بودم، چون شب ديگر به خواب رفتم حضرت فاطمه سلام الله علیها را در خواب ديدم كه نزد من آمد و اسلام بر من عرض كرد، و من در خواب به دست آن حضرت مسلمان شدم، پس فرمود: لشكر مسلمانان در اين زودى بر پدر تو غالب خواهند شد و تو را اسير خواهند كرد، و بزودى به فرزند من حسين علیه‌السلام خواهى رسيد، و خدا نخواهد گذاشت كه كسى دست به تو رساند تا آنكه به فرزند من برسى. وحق تعالى مرا حفظ كرد كه هيچ‏كس به من دست نرسانيد تا آنكه مرا به مدينه آوردند، چون امام حسين علیه‌السلام را ديدم دانستم كه همان است كه در خواب با حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نزد من آمده بود، و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم مرا به عقد او در آورده بود، به اين سبب او را انتخاب كردم‏. « الخرايج، ج ۲ ص ۷۵۱، بحار الأنوار ج ۴۶ ص ۱۰ با اندکی اختلاف در بصائر الدرجات ص ۳۳۵ و الکافی ج ۱ ص ۴۶۶ ». ا 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از این سو شهربانو با دلی خرسند می‌آید از آن‌سو زینب کبری‌ست با اسپند می‌آید حسین آغوش وا کرده؛ حسن تبریک می‌گوید به استـقـبـال او عـباس با لبـخـنـد می‌آید لب افلاک خندان شد؛ مدینه نورباران شد که دارد عابدی بی‌مثل و بی‌مانند می‌آید دل سجاده‌ها بیش از همه شاد است این شب‌ها امامی که به او سـجـاد می‌گـویـند می‌آید به عشق حیدر کرار او را هم علی نامید چقدر این اسم روح افزا به این فرزند می‌آید عرب را با عجم عهدی‌ست امشب تا خود محشر به این وصلت بگو محکم‌ترین پیوند می‌آید ز درگاهش کسی با دستِ خالی رد نخواهد شد خوشا آنکه به این درگاه حاجتمند می‌آید گدا خوب است کارش را به دست خلق نسپارد اگر دست گدایی سمت زین العابدین دارد
🌸🍃🌸🍃 در زمانهاى قديم، مردی ساز زن و خواننده ای بود؛ بنام "برديا" که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود. عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید. بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند. بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد. در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت. بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد. در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست. شیخ سعید ابو الخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود. شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن. بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟ شیخ گفت هرگز. بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم. به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر، مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن. بردیا صورت در خاک مالید و گفت خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند. اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم. اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی. «تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی وفا هستی. به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار و زیر بار منّت ناکسان قرار نده.»
🌸🍃🌸🍃 گناهانی که روزی را دور میکنند الإمام زين العابدين عليه السلام : الذُّنوبُ الَّتي تَدفَعُ القِسمَ : إظهارُ الاِفتِقارِ ، وَالنَّومُ عَنِ العَتَمَةِ وعَن صَلاةِ الغَداةِ ، وَاستِحقارُ النِّعَمِ وشَكوَى المَعبودِ عز و جل امام زین العابدین عليه السلام میفرمایند : گناهانى كه روزى را دور مى كنند ، چنينند : اظهار فقر كردن ؛ خواب ديرهنگام در شب و پس از نماز صبح ؛ كوچك شمردن نعمت ها ؛ و از خدا گلايه كردن
www-balagh-ir-u1n5027.mp3
15.4M
🔹️ویژگی های مؤمن در بیان امام سجاد(علیه السلام) 🎤 حجت الاسلام رفیعی
🌸🍃🌸🍃 امام سجّاد عليه السلام فرمودند: أمّا حَقُّ ذِي المَعروفِ عَلَيكَ فَأن تَشكُرَهُ و تَذكُرَ مَعروفَهُ و تُكسِبَهُ المَقالَة الحَسَنَةَ و تُخلِصَ لَهُ الدُّعاءَ فيما بَينَكَ و بَينَ اللّه. حق كسى كه بر تو نيكى مى كند ، اين است كه او را سپاس بگويى و نيكى اش را به زبان آورى و از وى به خوبى ياد كنى و ميان خود و خداوند برايش خالصانه دعا كنى . الخصال ، ص 568
🔰 علم و معرفت، با گوشت و پوست قمر بنی‌هاشم «علیه‌السلام» عجین شده است... در نقلی آمده است: یکی از حضرات معصومین علیهم‌السلام در شأن حضرت ابالفضل العباس علیه‌السلام اینچنین فرمودند: 📋 اِنَّ العَبّاسَ ابْنِ عَلِیّ «علیهماالسلام» زَقَّ العِلمَ زَقًّا 🔻همانا عباس بن علی "سلام‌الله‌علیهما" علم را به طور کامل چشیده است. 📚اسرار الشهاده ص ٣٢۴ 🖌 این از تعابیر منحصر به فردی است که در چندین مورد فقط برای معصومین "علیهم‌السلام" به کار رفته است؛ استفاده از این تعبیر، حاکی از مقام و معرفت والای قمر بنی هاشم علیه‌السلام دارد. 📝 مرحوم‌ علامه مُقرّم بعد از نقل این روایت، این‌چنین می‌نویسد: این تشبیه امام علیه‌السلام استعاره بسیار بدیعی می‌باشد زیرا که «زقّ» به معنی تغذیه جوجه پرنده توسط مادرش است آن هنگام که خود به تنهایی قادر به غذا خوردن نیست، و از این استعاره متوجه می‌شویم که ساقی کربلا از کودکی و حتی از شیر خوارگی قابلیت گرفتن علوم و معارف را داشته است. 📚العباس علیه‌السلام، مقرّم، ص ۱۶۹. ✍ هر کس که زند دست به دامانِ اباالفضل پا بر سرِ کیوان نهد از شانِ اباالفضل ای جانِ جهان باد به قربانِ اباالفضل عالم همگی ریزه خورِ خوان اباالفضل جنّاتِ برین ، سُفرهٔ احسانِ اباالفضل خورشید بُوَد قُبّهٔ خرگاهِ جلالش مات است مَه از شعشعهٔ نورِ جمالش قاصر خِرَد از گفتنِ توصیفِ جلالش جبریل دو صد بار بسوزد پر و بالش پرواز کند گر به شبستانِ اباالفضل واللّیل ، بُوَد آیتی از طُرّهٔ مویش والشّمس ، بُوَد ذره‌ای از جلوهٔ رویش یک قطره بُوَد کوثر و زمزم ز سبویش کعبه به طواف آمده از فخر ، به کویش بر سجده فتاده است در ایوانِ اباالفضل یک جنّت طوبی ز قد و قامتِ رعناست در پیشِ قد و قامتِ او ، خم شده طوباست کویش حرمِ کعبه و یا سینهٔ سیناست؟ ربّ اَرِني گو به درش حضرت موساست گر جلوه کند طلعتِ رخشانِ اباالفضل در روضهٔ آن شِبلِ علی ، شاهِ مُکرّم خُدّام بُوَد نوح، و هم حضرتِ آدم موسی و خلیل الله و هم عیسیِ مریم در فخر و مباهات رسولانِ مُکرّم هستند که گشتند ثناخوان اباالفضل یا شاهِ نجف ، ای وصی سیّدِ خاتم شیرِ فلک از صولتِ عباس کند رَم از هیبتِ او زَهره دَرَد در دلِ ضِیغم هفت اخترِ سیّاره و نُه چرخِ معظّم چون گوی بُوَد در خمِ چوگانِ اباالفضل
🔰‌ ‌ناگفته‌هایی از کرامت بی‌مثل و مانند حضرت امام زین‌العابدین «صلوات‌الله‌علیه» ... از ترحّم و کرامت امام سجاد علیه‌السلام بر اهل مدینه، گزارش‌های بسیار لطیف و زیبایی به ما رسیده است که به چند نمونه از آن‌ها، اشاره می‌کنیم: ✔️ مرحوم شیخ مفید و دیگر محدّثین نقل کرده‌اند: 📋 أَنَّهُ کَانَ فِی الْمَدِینَةِ کَذَا وَ کَذَا بَیْتاً یَأْتِیهِمْ رِزْقُهُمْ وَ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ لَا یَدْرُونَ مِنْ أَیْنَ یَأْتِیهِمْ 🔻 در مدینه چندین خانواده زندگی می‌کردند که خوراک و تمام احتیاجات آنها می‌رسید و نمی‌دانستند چه کسی آنها را تامین می‌کند. 🔸 پس از شهادت علی بن الحسین علیهماالسلام دیگر کسی چیزی نیاورد. در این موقع بود که دسته جمعی صدا به ناله و فغان بلند کردند.(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ✔️ در نقل‌های متعدّدی آمده است: 🔹 پس از تاریکی شب که دیدگان به خواب می‌رفت، امام سجاد علیه‌السلام از جای حرکت می‌کرد و هر چه از خانواده‌اش اضافه بود در انبانی گذاشته، به شانه می‌گرفت و به طرف خانه فقراء می‌رفت و در حالی که صورت خود را پوشانیده بود بین آنها تقسیم می‌کرد. 📋 وَ کَثِیراً مَا کَانُوا قِیَاماً عَلَی أَبْوَابِهِمْ یَنْتَظِرُونَهُ فَإِذَا رَأَوْهُ تَبَاشَرُوا بِهِ وَ قَالُوا جَاءَ صَاحِبُ الْجِرَابِ. 🔻بسیاری از اوقات آنها بر در خانه ایستاده، انتظار آمدن آن حضرت را داشتند. همین که می‌رسید می‌گفتند: صاحب انبان آمد.(۲) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ✔️ امام صادق عليه‌السلام در روایتی فرمودند: 🔹 عادت حضرت علي بن الحسين -عليه‌السلام اين بود كه در روزي كه آن روز را «روزه» مي‌گرفتند، امر می‌كردند تا گوسفندی را ذبح كنند. بعد اعضاء آن را قطعه قطعه نموده و آن را بپزند. 🔸 نزديك غروب كه می‌شد حضرت به روی ديگ‌ها نگاه می‌كردند و به آن نزديك می.شدند تا اينكه در حالي كه روزه‌دار بودند، بوی آبگوشت را استشمام مي‌كردند و بعد مي‌فرمودند ظرف‌های چوبی بزرگ را بياوريد و براي «آل فلان» و «آل فلان» غذا بكشيد. براي فلان خانواده غذا بكشيد، تا اينكه به آخر ديگ‌ها مي‌رسيدند و همه تمام می‌شد. 📋 ثُمَّ یُؤْتَی بِخُبْزٍ وَ تَمْرٍ فَیَکُونُ ذَلِکَ عَشَاءَهُ 🔻سپس براي خود حضرت مقداری «نان» و «خرما» می‌آوردند و همان شام حضرت بود.(۳) 📚(۱)الإرشاد،ج۲ ص۱۴۹ ؛ و المناقب، ج۱۱ ص۶۸ 📚(۲) المناقب ج۱۱ ص۶۹ ؛ شرح الاخبار، ج۳ ص۲۵۰ 📚(۳) المحاسن ص ۳۹۶ ؛ الکافی ج۴ ص۶۸
🌹عاقبت دل شکستن همسر🌹 منبرمتنی 🌿آقایان خوب بخوانند🌿 بزرگی از سلسه ی جلیل القدر سادات نقل میکند : پدرم را (که مردی مومن بود) در خواب دیدم و از ایشان پرسیدم : ارواح گناهكاران در عالم برزخ (قبر) چگونه عذاب میشوند ؟ پدرم گفت : برای تو که هنوز در عالم دنیا هستی بایدمثالی بزنم تا بتوانی درك كنی خودت را در درّه ای تصور کن که چهار طرفت را کوه های بسیار مرتفعی احاطه کرده باشد و تو توانایی بالارفتن از آن ها را نداشته باشی . در همان حال گرگی گرسنه هم تو را دنبال کند و هیچ راه فراری نداشته باشی ! پرسیدم : آیا خیراتی که در دنیا برای شما انجام داده ام به شما رسیده است و کیفیّت بهره مندی شما از خیرات ما چگونه است ؟ پدرم پاسخ داد : بلی ، تمام آن ها به من رسیده است . گویا در حمّام بسیار گرم پر از جمعیّتی باشی که در اثر کثرت تنفّس ، بخار و حرارت نفس کشیدنت سخت باشد . در آن حال گوشه ی درب حمام باز شود ونسیم خنک به تو برسد چقدر احساس شادي وراحتي میكني ؟! چنین است حال ما هنگام رسیدن خیرات شما . آن سيّد مؤمن و بزرگوار مي گويد : در همان عالم خواب پدرم را سالم و نورانی دیدم ، امّا لب هایش زخمي و آلوده به چرک و خون بود . از پدرم علّت زخم بودن لب هایش را پرسیدم و گفتم : پدرجان ! اگر كاري از دست من برای بهبود لب های شما بر می آید بفرمایید تا انجام دهم ؟ پدرم گفت : علاج آن تنها به دست مادر سيده شماست ؛ چراكه گاهي در دنیا به او اهانت مي كردم و او را که نامش "سکینه" بود "سکو" صدا می زدم و او رنجیده خاطر می شد . اگر بتوانی او را از من راضی کنی امید بهبودی است . ايشان میگوید : خواب خود را برای مادرم تعریف کردم . مادرم گفتند : بله ، پدر شما گاهی از روی تحقیر مرا "سکو" صدا می زد . و من سخت آزرده و رنجیده خاطر می شدم ، ولی اظهار نمی کردم و به احترام ایشان چیزی نمی گفتم . حال که ایشان گرفتار است ، او را حلال می کنم . من از او راضی هستم و از صمیم قلب برایش دعا می کنم . عالم قبر ، ص 46 . در محضر امیرالمومنين علیه السلام، جلد دوازدهم، بخش اسرار عالم برزخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱ برخــاستــه گر ز لب ثــنــای تو حسیـن افتــاده اگــر که دل به پـای تو حسین فــرمــود نبی معــرفتی پـنهــان است در سینه مــؤمـنـان بـرای تو حسیــن سید هاشم وفایی قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم: إِنَّ لِلْحُسَيْنِ فِي بَوَاطِنِ الْمُؤْمِنِينَ مَعْرِفَةً مَكْتُومَة؛ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمودند: به راستی برای حسین عليه السّلام معرفتی پنهانی در دل مومن است. القطره ج ۱ ص ۲۹۸
دیروز یه خانمه از این تبلیغاتچی‌ها زنگ زد گفت الوگفتم بفرمایید 🙈😂 گفت میخواید صاحب یه ویلا بشید؟ گفتم نه😔 گفت میخواید صاحب یه بنز بشید؟ گفتم نه گفت میخواید صاحب صد میلیون تومن بشید؟ گفتم نه گفت چرا آخه؟ گفتم چون سلام نکردی! 😂😂 اخلاق برا من از هر چیزی مهم تره!😁😁😁😁 به نام خدایی که محمد را برای بشریت به پیامبری برگزید _با سلام و ادب و تبریک اعیاد شعبانیه متعال فرمودند: يا أيُّهَا النَّبِىُّ إنّا أرسَلناكَ شاهِدا و مُبَشِّرا و نَذيرا و داعِيا إلَى اللّه ِ بِإذنِهِ و سِراجا مُنيرا اى پيامبر! ما تو را گواه و نويد دهنده و هشدار دهنده فرستاديم كه به فرمان خدا به سوى او دعوت كنى و چراغى روشنى بخش باشى (احزاب📜، آيه 45 ـ 46✨) ✍اخلاق انسانی آنقدر ارزشمند است که اکرم هدف از بعثت خویش را ارتقاء سطح اخلاق انسانیت معرفی می فرمایند و چند جا می‌فرمایند من برای تکمیل اخلاق و کامل کردن خوبیها مبعوث شده ام!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم چه شعبان‌المعظم، چه محرّم دوستت دارم دلم با عشق، خویشاوندی دیرینه‌ای دارد از آغاز جهان، از عهد آدم دوستت دارم وضوی گریه می‌گیرم در استغفار و می‌ریزم به پایت جان که ای جانان دمادم دوستت دارم برای این دل بیچاره همدم، عاشقت هستم برای زخم‌های سینه مرهم، دوستت دارم نگو از چشم من افتاده‌ای من چشم در راهم که از تو بشنوم یک‌بار من هم دوستت دارم خودم را بین آغوش تو می‌بینم شبیه حُر که با اشک خودش می‌گفت نم‌نم دوستت دارم در این دنیا نبردی آبرویم را در آن دنیا چه خواهی کرد؟! من در هر دو عالم دوستت دارم مرا حتی اگر در آتش خشمت بسوزانی زنم فریاد در بین جهنّم دوستت دارم دل دلواپسی دارم، دلی از غصه‌ها سرشار ولی «یا کاشف الهَم کاشف الغم» دوستت دارم فراز آخر شعر است و یک اقرار بی‌پایان مرا بسیار می‌خواهی و من کم دوستت دارم .
🌸🍃🌸🍃 در ایام نوجوانی از سرِ نادانی سخنی را در جمعی گفتم که نباید می‌گفتم. مرحوم پدرم با هزار مصیبت حرف مرا ترمیم و توجیه و مثبت‌سازی کرد. مجلس تمام شد، پدرم مرا در کنار خود نشاند و گفت: فرزندم، در خلقت گوش و زبان خود دقت کن، آن‌ها یک تفاوت بزرگ دارند. گوش‌های انسان بیرون و آزاد آفریده شده‌اند، پس هر سخنی که می‌خواهید می‌توانید گوش کنید و اگر چیزی بگویند، دست شما نیست که آن سخن را نشنوید. خداوند هم شنیدن (غالب) سخنان را حرام نکرده است و خودش فرموده است: یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ سخنان را می‌شنوند اما بهترین را انتخاب و تبعیت می‌کنند. اما زبان تو در کام دهان تو پشت میله‌های دندان‌های تو، زندانی توست. زبانِ تو، بر‌عکس گوشِ تو که برای شنیدن در اختیار و تحت فرمان تو نیست، زندانی توست. هر زندان کلیدی دارد و خوشا به‌حال کسی‌که کلید زندانِ دهانش را به عقل خود سپرده باشد و بدا به حال کسی که کلید زندان دهان خود را به نادانی خود داده باشد. بهترین زندان‌بانِ دهان، عقل توست و بدترین زندان‌بان نادانی توست. نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند: در جهان هیچ چیز بیش از زبان، شایسته زندان رفتن نیست.
🔰 حضرت علی‌اکبر «علیه‌السلام»، مستغرق در ذات الهی ... در برخی از نقل‌ها آمده است: وقتی که حضرت علی‌اکبر "علیه‌السلام" بر روی عقاب (اسم اسب آن حضرت) نشستند و عنان مرکب را به دست گرفتند، مخدّرات از خیمه بیرون آمدند و دور تا دور او را احاطه کرده و التماس او را می‌کردند که به میدان نرود. 📋 فَعِندَ ذلِكَ تَغَيّرَ حٰالُ الحُسینِ عَلَيْهِ‌السَّلَام بِحَيثُ أشرَفَ عَلَى المَوتِ، ▪️در این هنگام بود که حال امام‌حسین "علیه‌السلام" دگرگون شد، به گونه‌ای که نزدیک بود، روح از بدن مطهرش جدا شود. 🥀 آن حضرت با صدای بلند خطاب به اهل و عیال خود فرمودند: 📋 دَعَنهُ، فَإنّهُ مَمسُوسٌ فِي اللَّهِ و مَقتولٌ فِي سَبيلِ اللَّه ▪️او را رها کنید تا به میدان برود چرا که او مستغرق در ذات الهی و کشته‌ی در راه اوست. 📚 معالي السّبطين،ج۱ ص۴۱۵ 📚 وسيلة الدّارين،ص ۲۹۳ ✍ این تعبیر از تعابیر بسیار دقیق و سنگینی است که با این لفظ (ممسوس)، تنها در وصف امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و با این مضمون در وصف چهارده معصوم علیهم‌السلام در روایات آمده است؛ و اینکه امام حسین علیه‌السلام اینگونه از حال حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام تعبیر می‌کند، حاکی از عظمت مقام آن حضرت است که عقول ناقص بشریت، درکی از آن ندارند. 📝 علی را ذاتِ ایزد می‌شناسد اَحد را درکِ احمد می‌شناسد چه گوییم از علی‌اکبر که تنها محمد را محمد می‌شناسد علی را بارها از بَر نوشتند گَهی کوثر گَهی حیدر نوشتند چه می‌دیدند در رویَش که این‌بار پس از نامِ علی ، اکبر نوشتند نگاهش کرد و حیدر گفت الله محمد را مکرّر گفت الله نمی‌شد واژه‌ای دیگر بگوید هزار الله‌اکبر گفت الله
‌ 👅تأثیر زبان اگر چهار مرتبه بگویی بیــ😖چاره ام و عادت کنی، اوضاع خیلی بی ریخت میشود.. همیشه بگویید الحــ😊مدلله، شکر خدا. بلکه بتوانی دلت را هم با زبانت همراه کنی. اگر پَکَر هستی دو مرتبه همراه با دلت بگو الحمدلله. آن وقت غمت را از بین می برد.. 📕طوبای محبت، ج۱ص۳۷
‌ 🍃شکر و فزونی نعمت 💠 وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ آنگاه كه پروردگارتان اِعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، [نعمت‌] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود. 💌ابراهیم:۷ ✍اگر نعمت خداوند را در همان هدفهای واقعی نعمت صــرف کــردیم، عــمــلا نــشــان داده‌ایم که لایق و شایسته‌ی نعمت بوده‌ایم و این لیاقت و شایستگی، بـــاعــث فــــزونـــی‌ نعمت می‌شود.
🔰 وصف زیبا و ناشنیده از «کرامتِ» کم‌نظیر حضرت علی اکبر علیه‌السلام ... در وصف کرامت و جود و بخشش حضرت علی اکبر علیه‌السلام، نقل‌های متعدّدی به ما رسیده است که به چند نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم: ✔️ در وصف کرامت آن حضرت چنین آمده است: 📋 جَميلُ الخُلْق ، عَميمُ الفَضل ، عَظيمُ الجُود 🔻حضرت علی اکبر علیه‌السلام اخلاق بسیار نیکویی داشت؛ بخشش او به همگان می‌رسید و جود و کرمش بسیار بود. 📚فرسان الهیجاء، ج۱ ص۴۰۹ 📚معالی السبطین، ج۱، ص۴۰۳ (با اندکی تفاوت) ✔️ حضرت علی اکبر علیه‌السلام آن‌قدر بخشنده و مهمان نواز بود که در نقل‌ها آمده است: 📋 إنَّ لَهُ دارًا لِضِیافَةِ الغُرَباء و الوَفادِ بِهِ و لَهُ غِلمٰانًا قَد اَعَدَّهُم لِخِدمَةِ أضیافِهِ وَ النّازِلینَ بِه 🔻آن حضرت یک خانه‌ای داشت مخصوص پذیرایی از غریبان و آن کسانی که تازه وارد مدینه می‌شدند. در آن خدمتکارانی داشت که وظیفه آنان خدمت رسانی به مهمانانش بود. 📋 اِنَّهُ کانَ یَأمُرُهُم لَیلاً اَنْ یُوقِدُوا النّارَ عَلَی سَطحِ دٰارِهِ لِیَهتَدِی اِلَیها الغُرَباءُ و القادِمونَ اِلَی المَدینة 🔻هر شب به آنان امر می‌نمود تا بر بالای آن خانه آتش روشن کنند تا غریبان و افرادی که تازه وارد مدینه می‌شوند، به خانه آن حضرت راه پیدا کرده و پذیرایی بشوند‌. 📚المنابع النوراء،بحرانی، ص۲۳۲ 📚فرسان الهیجاء،محلاتی، ج۱ ص۴۱۶ 📚مهیج الاحزان،یزدی، ص۴۴۵ ✍ جهان‌دار و جهان‌بخش و جهان‌آرا علی اکبر فَلک دست و فلک جاه و فلک پیما علی اکبر ندیده هیچ چشمی در تمام عالم امکان عَدیلت را، شبیه‌ت را، نظیرت را علی اکبر برای بُردن دل از حسین بن علی،کافی‌ست بگویی با تبسّم زیر لب "بابا" علی اکبر بنازم شانه های استوارت را که ده‌ها بار به دوشت تکیه کرده زينب كبری علي اكبر تو از بس سفره‌داری کرده‌ای در شهر پیغمبر شده بعد از حَسَن با تو کرم، معنا علی اکبر تویی مصداق زیبای حدیث بضعةٌ مِنّي شباهت داشتی از بس که با زهرا علی اکبر تو آن سَروی که در هر پنج نوبت وقتِ "قَدقامَتْ" کند تعظیم پیش قامتت طوبیٰ علی اکبر منم پایین تر از پایین تر از پایین تر از پایین تویی بالاتر از بالاتر از بالا علی اکبر مرا در تن بود تا جان به هر سختی و هر آسان بگویم یا علی اصغر بگویم یا علی اکبر چنان دست و سر از دشمن زدی در عرصه‌ی میدان که تکبیر مَلَک شد "لافتی الّا علی" اکبر حسین بن علی را سنگ و تیر و نیزه نه بلکه غم پاشیدنت انداخته از پا علی اکبر اگرچه سوی چشمش رفته بود از دست اما شاه تو را بر خاک صحرا دید صدها جا علی اکبر به دنبال صدای یک نفر از خیمه بیرون زد ولی برگشت لختی بعد با صدتا علی اکبر...
🔰 کمال ادب و تواضعِ حضرت علی‌اکبر «علیه‌‌السلام» در برابر امام زین‌العابدین «صلوات‌الله‌علیه» ... در نقلی آمده است: امام سجاد علیه‌السلام این‌گونه فرمودند: 🥀 من روز عاشورا به مرض شديدی گرفتار بودم، ناگاه ديدم يكی آهسته آهسته دست و پای مرا مي‌بوسد. 📋 نظر كردم ديدم برادرم علي اكبر عليه‌السلام است، كه در كمال ادب روی پايم افتاده و صورت خود را به كف پايم می‌مالد. 🥀 گفتم: اي برادر! تو را چه می‌شود كه حالت دگرگون است و گريانی؟! برادرم گفت: پدرمان تنها مانده و يارانش كشته شده‌اند، قصد دارم كه جانم را نثارش كنم ... 📚تذكرة الشهداء، ج۱ ص۴۷۸ ✍ طبق تحقیق و أصحّ اقوال، حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام فرزند بزرگ امام حسین علیه‌السلام بوده و حدود ۵ سال از امام سجاد علیه‌السلام بزرگتر بودند؛ و اینگونه ادب و تواضع در برابر امام زین‌العابدین علیه‌السلام از جانب ایشان، حاکی از درک والا و معرفت عمیقی است که ایشان نسبت به برادر کوچکتر از خود یعنی امام سجاد علیه‌السلام داشتند.
🔰 روی او پیغمبری و رزم او هم حیدری‌ست / چون سخن گوید، همه گویند عیناً مجتباست ... در نقلی آمده است: 📋 و کانَ علیُّ بن الحُسینِ أَشبَهَ برسولِ اللّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله فِی الوَجه 🔻حضرت علی اکبر علیه‌السلام شبیه‌ترین مردم در صورت به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود. 📋وَ اِذَا رَکبَ وَ حَرّکَ فَرَسَه کانَ اَشبَهَ لِعَلیِّ بنِ أَبی طالب علیه‌السلام 🔻و زمانی که بر مرکب می‌نشست و اسبش را حرکت می‌داد، شبیه‌ترین مردم به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بود. 📋 وَ اِذَا َتکلّمَ وَ حَرَّکَ بِیَدِه کانَ اَشبهَ النّاسِ بِالحَسَن علیه‌السلام. 🔻 و زمانی که صحبت می‌کرد و دستانش را تکان می‌داد، شبیه ترین مردم به امام حسن مجتبی علیه‌السلام بود. 📚 بحرالمصائب ج۴ ص٢٩٢ ✍ چو می‌بینم جمالش را به چشمم مصطفی باشد چو می‌بینم جلالش را سرا پا مرتضی باشد قد و بالاش غوغایی میان لشگر اندازد جهانی را به یاد مصطفی و حیدر اندازد به وصفش واژه‌ها را در صف ابیات بنشاندم نبی بود و علی بود و علی اکبرش خواندم شبیه مصطفا نور خدایی بر جبین دارد و در رگ های خود خون امیرالمومنین دارد زبان در وصف او عاجز چو طفل مانده در راه است چه باید گفت در وصفش که او ممسوس فی الله است ببین که دست و دلبازیش بر خیرالنسا رفته و رزم او میان معرکه بر مجتبی رفته به درگاهش بیاور رو که جان عالمین است او شبیه کاشف الکرب الحسین، باب‌الحسین است او جوانی که تمامًا نور «الله‌الصمد» باشد الهی که قد و بالاش دور از چشم بد باشد به خاک کربلا در بین چشم شور آن امّت نظر خورد عاقبت در معرکه آن قد و آن قامت ز دامان حرم بنگر که قرآن حسین می‌رفت علی می‌رفت و دنبالش ز تن جان حسین می رفت چنان جسم علی اکبر به مقتل ارباً ارباً شد تو گویی که تمام نیزه ها بر پیکرش جا شد کنار اکبرش گریان بیامد پیش ثارالله علی را چید در بین عبای خویش ثارالله