eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
475 دنبال‌کننده
918 عکس
916 ویدیو
23 فایل
کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی وعروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 امام صادق علیه السلام : سه چيز باعث طول عمر و دوام بهره ‏مندى فرد از نعمت‏ها میشود: ۱_ طول دادن ركوع و سجده در نماز؛ ۲_ زيادنشستن میزبان بر سر سفره ‏اى كه میهمان نشسته است (تا میهمان بدون خجالت غذایش را بخورد و سیر شود)؛ ۳_ خوش رفتارى و محبت‏ به خانواده. ٤ص٤٩
🌸🍃🌸🍃 ای موسی (ع) گمان نکن مادرت برای تو مهری داشت، اگر من مهر تو را در دل او جای نمی دادم او هرگز برای شیردادن تو نیمه شب ،خواب شیرین را رها نمی کرد.ای موسی (ع) از میان بندگان من اگر بنده ای چنان گنهکار باشد که از گناهان او آسمان به رنگ سیاه در آمده باشد، فقط به خاطر یک کارش من تمام گناهان او را می بخشم و وارد بهشت می کنم و برای این کار از هیچ کس ابایی ندارم و اجازه نمی گیرم. موسی (ع) عرض کرد، خدایا آن عمل چیست؟ حضرت حق فرمودند: کسی که برای رضایت من قلب یک بنده مومن مرا شاد گرداند . او آن گاه مرا شاد کرده است و سزای کسی که مرا چنین خرسند کند، بخشش همه گناهان اوست.
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌عجب مداحی برای شهید رئیسی خونده.... 🌹خادم ملت یعنی آخرش مثل حسین تنها/ تنت بمونه شب توی صحرا...
✅ مفهوم‌ دحوالارض دَحْوالارض، اصطلاحی قرآنی و حدیثی است. منظور از دحوالارض بیرون آمدن خشکی‌های گسترده زمین از زیر آب است. بنابر برخی روایات و منابع کهن اسلامی، زمین در ابتدا زیر آب بوده است و سپس خشکی‌ها از آب سر برآورده‌اند.(۱) روز بیرون آمدن خشکی‌ها[یا روز آغاز آن] روز دحوالارض نامیده شده است. بنابر برخی احادیث و کتاب‌های تاریخی، نخستین جایی که از زمین سر برآورد، مکه یا کعبه بوده است.(۲) دحو به معنای واگسترانیدن (۳) گسترش دادن (۴) و چیزی را از جای آن برکندن (۵) و «دحوالارض» به معنای گستراندن زمین است. 📚 منبع (۱) کتاب الازمنة و الامکنه، مرزوقی اصفهانی، ص ۳۵ (۲) من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۴۱ (۳) تاج المصادر، بیهقی، ج۱، ص۹۰ (۴) کتاب العین، خلیل فراهیدی، ج۳، ص۲۸۰ (۵) المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ذیل «دحا»
🟢 روز دحوالارض به تعبیر عارف بزرگ سید بن طاوس: اِنَّ لِاَوقاتِ الْقَبُولِ اَسْراراً لِلّهِ جَلَّ جَلالُهُ ما تُعْرِفُ اِلّا بِالْمَنْقُولِ؛ همانا وقت‌های پذیرش را اسراری است که از آنِ خداست و جز به آیات و روایات شناخته نمی‌شوند. (۱) روز دحوالارض، مورد توجّه فراوان اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ بوده است و درباره فضیلت‌ها و اعمال این روز احادیثی وارد شده است. «دحوالارض را به گسترش زمین از زیر کعبه تفسیر کرده‌اند.» (۲) امام رضا(ع) در این باره می‌فرماید: «روز بیست و پنجم ذیقعده (روز دحوالارض) روز ولادت ابراهیم خلیل(ع) و عیسی مسیح(ع) است و روزی است که زمین از زیر کعبه گسترده شده است.» (۳) همچنین نقل شده است که در چنین روزی حضرت آدم(ع) به زمین هبوط کرده است. (۴) به گفته مفسّرین، آیه شریفه «وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها؛ و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد.» (نازعات/ ۳۰) اشاره به دحوالارض دارد و منظور از آن نیز این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب‌های حاصل از باران‌های سیلابی نخستین فراگرفته بود. این آب‌ها به تدریج در گودال‌های زمین جای گرفتند و خشکی‌ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده‌تر شدند تا به وضع فعلی درآمدند.»(۵) و نخستین برآمدگی نیز که آشکار شد، کعبه بوده است. در این‌باره در آیه دیگری به بیانی دیگر می‌خوانیم: «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد.»(رعد/۳) در تفسیر این آیه نیز آمده‌است: «خداوند زمین را به گونه‌ای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جان‌داران آماده باشد؛ گودال‌ها و سراشیبی‌های تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوه‌ها و تبدیل سنگ‌ها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ در حالی‌که چین‌خوردگی‌های نخستین آن، به گونه‌ای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمی‌دادند.» (۶) 📚منبع (۱) اقبال الاعمال، سید بن طاوس، آخر باب ۶، از اعمال ذیحجّه (۲) معارف و معاریف، سیدمصطفی حسین دشتی، ج ۳، ص ۲۵۷ (۳) بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۹۷، ص۱۲۲ (۴) مراقبات، میرزا جواد ملکی تبریزی، ج ۲، ص۱۸۶ (۵) تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۲۶، ص ۱۰۰ (۶) همان، ج ۱۰، ص ۱۱۳
❇️ تاریخ دحوالارض و وقایع آن بنابر روایات و کتاب‌‎های فقهی، دحوالارض روز ۲۵ ذی‌القعده است. (۱) مطابق برخی روایات در این روز اتفاقاتی در رابطه با برخی پیامبران واقع شده است. این وقایع عبارتند از: ⬅️ نزول نخستین رحمت آسمانی بر حضرت آدم(ع). (۲) ⬅️ نشستن کشتی نوح بر کوه جودی. (۳) ⬅️ تولد حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی بن مریم(ع). (۴) 📚منبع (۱) الآثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، ص۲۷۳ (۲) من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۲۴۲ (۳) مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص۸۲۰ (۴) ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص۷۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویژگی های شخصیتی امام خمینی از دیدگاه علامه جعفری علامه محمدتقی جعفری اندیشمند بزرگ اسلامی در عصر حاضر و از شاگردان امام خمینی (س) بوده است، ایشان در خصوص امام سخنان بسیاری داشته اند، از جمله آن که چهار ویژگی شخصیت بنیان گذار جمهوری اسلامی را این گونه توصیف کرده اند: علاقه شدید به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اهمیت نظم و اثر آن در زندگی امام اسوه اقتدار شخصیت و نستوهی سادگی و بی پیرایگی علاقه به اهل بیت عصمت (ع) علامه جعفری (ره) علاقه امام خمینی (س) به اهل بیت را بسیار روشن و آشکار می داند و ایشان را مصداق بارز کسانی توصیف می کند که مشمول حدیث شریف «حزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا» می شوند، در نگاه علامه امام خمینی علاقه ویژه ای به امام حسین علیه السلام داشتند که در کلمات ایشان واضح بود. اهمیت نظم و اثر آن در زندگی امام علامه جعفری زندگی امام خمینی (س) را بیانگر حکومت نظم و ترتیب می دانند، و تاکید می کنند که بارها از نزدیکان امام شنیده اند که امام در همه کارها به نظم و ترتیب مقید بودند. اسوه اقتدار شخصیت و نستوهی ایشان با اشاره به این گفته امام که می گویند: «من در عمرم جز از خدای متعال از کسی نترسیده ام» تاکید می کند که امام از قدرت شخصیتی با اهمیتی برخوردار بوده اند، و همین اقتدارشان موجب شده است که حوادث روزگار تزلزلی در شخصیت ایشان به وجود نیاورده است. ایشان همچنین در مورد امام خمینی (س) معتقدند که ثبات روحی و قدرت شخصیتی امام که در اوج مرجعیت و مطرح بودن در ایشان دیده میشد، برای کسانی که قصد دارند در آینده در مقام مرجعیت ظاهر شوند، می تواند هشداردهنده و نیز ارائه دهنده طریق باشد، چرا که در گذشته مراجع در تشیع همواره به این نکته توجه داشته اند. علامه معتقدند که مقام مرجعیت حرفه ای معمولی نیست که با فراگرفتن مقداری از اصول و قواعد هر کسی شایستگی تصدی آن را به دست آورد. سادگی و بی پیرایگی علامه جعفری تاکید می کنند که هیچ شخصیت رشد یافته ای در طول تاریخ سراغ ندارند که در صدد بوده باشد به وسیله تصنع در زندگی، تجسمی صحیح از شخصیت خود در دل های مردم نصب نمایند، استغنای ذات آدمی شخصیت را در مرتبه ای از رشد قرار می دهد که هرگز تن به آرایش خویشتن با پدیده های چشمگیر برای اهل دنیا نمی دهد. خنده طبیعی، گریه طبیعی، نگاه طبیعی، رفتار طبیعی، رویارویی ساده و ناب با انسان ها که بندگان خداوندی هستند، همه و همه کشف از استغنای شخصیت آدمی می نماید. این حالت روحی در امام (س) مورد اتفاق نظر همه کسانی بود که ایشان را دیده بودند
در قیامت چون نماز‌ها را بیارند در ترازو نهند و روزه‌ها را و صدقه‌ها را همچنین ؛ اما چون محبّت را بیارند محبّت در ترازو نگنجد . پس اصل محبّت است . اکنون چون در خود محبّت می‌بینی آن را بیفزای تا افزون شود . فیه مافیه | حضرت مولانا
. علیه السلام علیه السلام علیه السلام ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان ✍ .
. علیه السلام علیه السلام ای رئوف همیشه خوب ، سلام پیش تو میشود دلم آرام شد زیارت همیشه نیمه تمام هرکه رویت ندید،شد ناکام کاش قلب مرا تکان بدهی دیگر این بار رخ نشان بدهی از همه غیر تو بُریدم من خویش را تا حرم کشیدم من گرچه رویِ تورا ندیدم من طعم آغوشِ تو چشیدم من آبرو رفته را خریدی تو دست،رویِ سرم کشیدی تو این رئوفی که میشناسم من رَد نکرده ز خانه اش دشمن پسرِ فاطمه است پس حتما به قسم نیست احتیاج اصلا دردهامان دواشود اینجا گِرِهِ کور واشود اینجا تو گنهکار را عوض کردی دلِ بیمار را عوض کردی هر گرفتار را عوض کردی آخرِ کار را عوض کردی راهم از حادثه به تو افتاد عوضم کن تورا بجان جواد شاهِ گنبد طلا،امام رضا جلوه های خدا ، امام رضا بقیع و سامرا، امام رضا نجف وکربلا ، امام رضا صاحبِ سرزمین ایرانی تو برای همیشه سلطانی قبلة نور حضرت خورشید نورِ حیدر زصحنِ تو تابید هر شب از گنبد تو بی تردید میشود جلوة نجف را دید در حریمِ تو زائرِ نجفم با سلامی مسافرِ نجفم صحن هایت بهشت این دنیاست چون حریم تو جنت الزهراست کُنجِ باب الجواد،عرشِ خداست چون نسیمش نسیمِ کرببلاست درحرم هرغروب ،بی تابم یادِ صحن و سرایِ اربابم تاکشیدی عبا به روی سرت نظر انداختی به دور وبرت یک نفس پاره پاره شد جگرت جمع کردی زکوچه بال وپرت سرِ پا بودی وزمین خوردی ناگهان نامِ مادرت بُردی همه درهایِ حجره را بستی روی پهلو گرفته ای دستی یادِ گودالِ کربلا هستی کِی گرفتار عده ای مستی بین یک دسته گرگ ، شیر افتاد جایِ تنگی حسین گیر افتاد لبش از تشنگی تکان میخورد نیزه او را به هرطرف میبُرد گُل لبهاش با لگد پژمُرد نیزه داری گلویِ او آزُرد عده ای صبر ِ خواهرش بُردند دورِلب تشنه آب می خوردند تابدن پایمال مرکب شد وقت دیدار، نیمة شب شد از حسینی که نامرتب شد حنجری پاره سهم زینب شد چه حسینی مرمل بدماء چه حسینی مقطع الاعضاء در کنار تنی که شد بی سر نیمه شب خواهرآمد و مادر دوزنِ مو سپید ویک پیکر وانمودند تا زسر معجر ناگهان ساربان زراه آمد بهرِ غارت به قتلگاه آمد ✍ .