eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
466 دنبال‌کننده
828 عکس
801 ویدیو
23 فایل
کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی وعروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️ هم کفو بودن امیرالمؤمنین(ع) با حضرت زهرا(س) از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که خطاب به على علیه‌السلام فرمود: «لولاك یا على لما كان لفاطمه كفو على وجه الارض.»(۱) «یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود.» علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته‌اند: نكاح بر كفائت است- كه باید مرد و زن كفو هم باشند- و مرد غیر معصوم را بر زنى كه صاحب عصمت است راهى نیست.(۲) 📚منبع (۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۱۰۷ (۲) شرح فص حكمة عصمتیة فی كلمة فاطمیة، علامه حسن زاده آملی، ص ۱۷۸
🟢 بخشیدن پیراهن عروسی پیامبر خدا(ص) برای شب عروسی فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود. شب عروسی او بود که بینوایی درِ خانه‌ی پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه سلام الله علیها برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده‌ی خویش را در بسته‌ای نهاد تا در راه خدا به او انفاق کند اما ناگهان آیه‌ی شریفه‌ی قرآن را به خاطر آورد که: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛ شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می‌دارید در راه خدا انفاق نمایید.» لذا فاطمه(س) بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه‌ی عادی خویش را پوشید. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه‌ی امیرمؤمنان ببرند، فرشتهی وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: «ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می‌کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباس‌های بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.» 📚منبع فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت، محمد کاظم قزوینی، ص ۱۹۹
✳️ عبادت در شب زفاف در شب ازدواج، امام على(علیه‌السلام)، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را نگران و گریان دید فرمود: «چرا ناراحتى؟» پاسخ داد: «در پیرامون حال و رفتار خویش فكر كردم به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم كه امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزى دیگر از این جا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت. در این آغازین لحظه‌هاى زندگى تو را به خدا سوگند مى‌دهم كه بیا تا به نماز بایستیم تا باهم در این شب خدا را عبادت كنیم.» 📚منبع نهج الحیاة(فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، محمد دشتی، ص ‍۳۵
🌸 ازدواج آسمانی این صدا در همه جا پیچید که پیامبر می‌خواهد تنها دخترش را به همسری علیّ بن ابی طالب (علیه‌السلام) درآورد. علی بن ابی طالب دستش از مال و ثروت دنیا کوتاه بود و از معیارهای عصر جاهلی چیزی نداشت، اما وجودش از فرق تا قدم مملو از ایمان و ارزش‌های اصیل اسلامی بود. هنگامی که تحقیق کردند معلوم شد رهنمون پیامبر (صلی الله علیه وآله) در این ازدواج مبارک تاریخی، وحی آسمانی بوده است، زیرا خودشان فرمودند:(۱) «اتانِی مَلَکٌ فَقالَ: یا مُحَمَّدُ انَّ اللهَ یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ یَقُولُ لَکَ: انِّی قَدْ زَوَّجْتُ فاطِمَةَ ابْنَتَکَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ ابِی طالِب فِی الْمَلَا الْاعْلی، فَزَوِّجْها مِنْهُ فِی الْارْضِ(۲)؛ فرشته‌ای از سوی خدا آمد و به من گفت: خداوند بر تو سلام می‌فرستد و می‌گوید من دخترت فاطمه را در آسمان‌ها به همسری علی بن ابی طالب درآوردم، تو نیز در زمین او را به ازدواج علی درآور.» (۳) 📚منبع (۱) زهرا(ع) برترین بانوی جهان، آیةالله مکارم شیرازی، ص ۳۶ (۲) ذخائر العقبی، طبری، ص ۳۱ (۳) زهرا(ع) برترین بانوی جهان، آیةالله مکارم شیرازی، ص۳۷
🌹 زمان اعزام عروس به خانه داماد در این هنگام، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) حضرت زهرا را به حضور طلبید. زهرا(علیهاالسلام)، درحالی که عرق شرم از چهره‌اش می‌ریخت، به حضور پیامبر(ص) رسید و از کثرت شرم پای او لغزید و نزدیک بود به زمین بیفتد در این موقع پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در حقّ او دعا کرد و فرمود: «أَقالَکِ اللّهُ الْعَثْرَهَ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَهِ؛ خدا تو را از لغزش در دو جهان حفظ کند.»سپس چهره زهرا(س) را باز کرد و دست او را در دست علی(ع) نهاد و به او تبریک گفت و فرمود: «بارَکَ لَکَ فِی ابْنَهِ رَسُولِ اللّهِ یا عَلیُّ نِعْمَتِ الزَّوْجَهُ فاطِمَهُ.» سپس رو کرد به فاطمه(س) و گفت: «نِعْمَ الْبَعْلُ عَلِیُّ.» آنگاه به هر دو دستور داد که راه خانه خود را در پیش گیرند وبه شخصیت برجسته‌ای مانند سلمان دستور داد که مهار شتر زهرا(علیهاالسلام) را بگیرد و از این طریق جلالت مقام دختر گرامیش را اعلام داشت. هنگامی که داماد و عروس به حجله رفتند، هر دو از کثرت شرم به زمین می‌نگریستند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) وارد اطاق شد و ظرف آبی به دست گرفت و به عنوان تبرّک بر سر و بر اطراف بدن دخترش پاشید و سپس در حقّ هر دو چنین دعا فرمود: «اَللّهُمَّ هذِهِ ابْنَتِی وَ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیَّ اَللّهُمَّ وَ هذا أَخِی وَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیَّ اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ وَلِیّاً و…»(۱) «پروردگارا! این دختر من و محبوب‌ترین مردم نزد من است. پروردگارا! علی نیز گرامی‌ترین مردم نزد من است. خداوندا! رشته محبت آن دو را استوارتر فرما.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۳، ص ۹۶ فروغ ولایت، سبحانی تبریزی، ص ۸۱
❇️ دعای پیامبر(ص) در حق عروس و داماد على علیه‌السّلام مى‌‏گوید: «رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم دخترش را به ازدواج من درآورد و آنگاه نزد من آمده دستم را گرفته و فرمود: با یاد و نام خدا برخیز و بگو: على بركة اللَّه، و ما شاء اللَّه، و لا قوّة إلّا باللَّه، و توكّلت على اللَّه؛ بر سفره بركت خدا مى‌‏نشینم و راضى مى‏‌شوم بر آنچه او بخواهد، همانا قدرت و قوّتى نیست مگر از جانب خدا، پس به او توكّل مى‌كنم و یارى مى‏‌طلبم.» سپس مرا كنار فاطمه نشانید و گفت: «خداوندا! اینان محبوب‌ترین مردم در نزد من مى‏‌باشند، پس آنان را دوست بدار و خیر و بركت به ذریه آنها عطا كن و آنان را از هر آسیبى حافظ باش. من آنها و نسلشان را از شرّ شیطان فریبكار به تو مى‌‏سپارم.» 📚منبع زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها، آیةالله دستغیب (ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار) بحار الانوار، علامه مجلسی، ص ۴۱۷
🟩 مهریه حضرت زهرا(س) رسول اکرم(ص) پس از کسب اجازه از حضرت زهرا(س) به نزد امیرالمؤمنین علی(ع) آمدند و با لبی خندان گفتند: «یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟» پاسخ داد: «یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر.» فرمود: «تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی‌توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می‌شود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده‌ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می‌توانی از آن صرف‌نظر کنی همان زره است. من‌هم به تو سخت نمی‌گیرم و به همان زره اکتفا می‌نمایم.» (۱) در روایات دو نوع مهریه برای حضرت زهرا(س) مشخص شده است: مهریه عادی یا به تعبیری مهریه‌ی زمینی: که همه زنان مسلمان دارند و دو نوع روایت در این مورد نقل می‌شود: مهریه حضرت فاطمه(س) زره‌ای بود از نوع بسیار محکم که آن را زره شمشیرشکن می‌گویند و آن از پوست دبّاغی نشده‌ی قوچ و یا پوست بُز ساخته می‌شود و ارزش این زره چهارصد و به نقلی پانصد درهم بوده است. (۲) مهریه حضرت زهرا(س) طبق روایات اسلامی پانصد درهم بوده است. (۳) البته این دو روایت قابل جمع هستند و می‌توان گفت در حقیقت مهر حضرت فاطمه(س) همان زره حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود که آن را به پانصد درهم فروختند. مهریه آسمانی: رسول الله(ص) فرمودند: مهریه فاطمه سلام الله علیها در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است. (۴) در روایتی دیگر از حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام روایت شده که فرمود: «مهریه‌ی فاطمه‌ی اطهر یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، چهار نهر که عبارتند از: نهر فرات، نیل در مصر، نهروان و نهر بلخ.» (۵) امیرمؤمنان به دستور پیامبر زره را فروخت و پول آن را به آن بزرگوار تقدیم داشت و پیامبر آن پول را به سه بخش تقسیم کرده، بخشی از آن را برای خریدن وسایل زندگی به عنوان جهیزیه، و بخش دیگر آن را برای تهیه عطریات عروسی قرار داد و سومین بخش آن را نزد «ام سلمه» سپرد تا به هنگام فرارسیدن شب عروسی آن را به امیرمؤمنان باز گرداند تا بتواند از میهمانان خویش پذیرایی کند.(۶) 📚منبع (۱) زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها، آیةالله دستغیب (ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار)، ص ۴۰۹ (۲) همان، ص ۳۵۸ (۳) احقاق الحق، شوشتری، ج ۸، ص ۳۵۱ (۴) زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها، (ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار )، ص ۳۵۸ (۵) همان (۶) فاطمه زهرا سلام الله علیها از ولادت تا شهادت، محمدکاظم قزوینی، ص ۱۸۹
🔺 ایراد خطبه ازدواج توسط پیامبر(ص) پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) دستور دادند تا مهاجر و انصار را در مسجد حاضر کنند تا در جمع آنان خطبه عقد ایشان و حضرت زهرا(س) را بخوانند و فرمودند: «پروردگار عالم مرا امر کرد که تزویج کنم فاطمه را به على و هم‌اکنون به قصد انشاء و به امر حق، فاطمه را به عقد ازدواج على درآوردم به مهر چهارصد مثقال نقره.» آنگاه رو کرد به على علیه‌السلام و فرمود: «یا على آیا راضى هستى؟» على(ع) از جاى خود برخاست گفت: «از خدا راضى و از رسول او خشنودم.» پس از آن رسول خدا(ص) در حق آنها دعا کرد و گفت: «خداوند مشکلات شما را برطرف نماید و شما را خوشبخت کرده و سعادتمند گرداند و بر شما مبارک باد این ازدواج با میمنت و فرزندان پاک و پاکیزه از شما به عمل آید.» آنگاه از منبر پایین آمد و فرمود: «انما انا بشر مثلکم اتزوج فیکم و ازوجکم الا فاطمه فان تزویجها من السماء خطبة؛ من یک نفر همانند شما هستم به شما زن مى‌دهم و از شما زن مى‌گیرم، جز فاطمه که تزویج او در آسمان انجام گرفته است.» و نقل شده که امیرالمؤمنین(ع) پس از آن چنین فرمود: «الحمدالله شکراً لانعمه و ایادیه، و لا اله الا الله شهادة تبلغه و ترضیه و صلى الله على محمد صلوة تزلفه تحطیه، والنکاح مما امر الله عز و جل به و رضیه و مجلسنا هذا مما قضاه الله و اذن فیه و قد زوجنى رسول‌الله ابنته فاطمة و جعل صداقها درعى هذا، و قد رضیت بذلک فاسئلوه و اشهدوا.» «سپاس و شکر خداوندى را سزا است که الطاف و نعمت‌هایش شامل حال همه بندگان است، پروردگارى نیست جز او و شهادت مى‌دهم بر وحدانیت ذات پاکش، شهادتى رسا و با اعتقادى کامل و درود و سلام حق بر محمد(ص)، درودى همواره و فراگیر و باقى، اما بعد، مجلس ما در مورد یکى از سنت‌هاى مقدس الهى تأسیس گردیده. موضوع این مجلس، نکاح است که پروردگار بدان امر فرموده و رضا داده است و رسول خدا(ص) به فرمان خداوند متعال دخترش فاطمه(س) را بر من تزویج فرموده و مِهر او را این زره آهنین من قرار داده است، من نیز بدان رضا دادم. شما حاضران، این موضوع را از او بپرسید و شهادت دهید که دخترش فاطمه به همسرى من درآمده است.» 📚منبع ناسخ ‌التواریخ زندگانى حضرت فاطمه(س)، سپهر، ج ۱ ص۵۰ فاطمه الزهرا، عمادزاده، ص۲۷۶
📗 ازدواجی که عقدش در ملکوت آسمان‌ها بسته شد! «عبدالرحمن بن عوف» به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: اگر فاطمه را به همسری من درآوری یکصد شتر که بار همه آنها پارچه‌های گران‌قیمت مصری باشد به اضافه ده هزار دینار طلا مهریه او می‌کنم! پیامبر صلی الله علیه و آله از این خواستگاری زشت و بی‌معنا چنان خشمگین شد که مشتی سنگ‌ریزه برداشت و به طرف عبدالرحمن پاشید و گفت: «تو گمان کردی من بنده پول و ثروتم که با پول و ثروت می‌خواهی بر من فخر بفروشی!» مردم مدینه در این گفتگوها بودند ناگهان این صدا در همه جا پیچید که پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خواهد تنها دخترش را به همسری علی بن ابی طالب علیه‌السلام درآورد. علی بن ابی طالب دستش از مال و ثروت دنیا کوتاه بود و از معیارهای عصر جاهلی چیزی نداشت، اما وجودش از فرق تا قدم مملو از ایمان و ارزش های اصیل اسلامی بود. هنگامی که تحقیق کردند، معلوم شد رهنمون پیامبر صلی الله علیه و آله در این ازدواج مبارک تاریخی، وحی آسمانی بوده است، زیرا خودش فرمود: «اتانِی مَلَک فَقالَ: یا مُحَمَّدُ انَّ اللَّهَ یقْرَأُ عَلَیک السَّلامُ وَ یقُولُ لَک: انِّی قَدْ زَوَّجْتُ فاطِمَةَ ابْنَتَک مِنْ عَلِی بْنِ ابِی طالِبٍ فِی الْمَلَأِ الْأَعْلی ، فَزَوِّجْها مِنْهُ فِی الْارْضِ.» «فرشته‌ای از سوی خدا آمد و به من گفت: خداوند بر تو سلام می‌فرستد و می‌گوید: من دخترت فاطمه را در آسمان‌ها به همسری علی بن ابی طالب درآوردم، تو نیز در زمین او را به ازدواج علی درآور.» هنگامی که امیرمؤمنان علی علیه‌السلام به خواستگاری فاطمه علیهاالسلام آمد، چهره مبارکش از شرم گلگون شده بود. پیامبر صلی الله علیه و آله با مشاهده او شاد و خندان فرمود: «برای چه نزد من آمدی؟» ولی امیرمؤمنان علی علیه‌السلام به خاطر ابهت پیامبر صلی الله علیه و آله نتوانست خواسته خود را مطرح کند، و لذا سکوت کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله که از درون امیرمؤمنان علی علیه‌السلام با خبر بود، چنین فرمود: «لَعَلَّک جِئْتَ تَخْطِبُ فاطِمَةَ؟؛ شاید به خواستگاری فاطمه آمدی؟» عرض کرد: «آری، برای همین منظور آمدم.» پیامبر فرمود: «ای علی! قبل از تو مردان دیگری نیز به خواستگاری فاطمه آمدند، هر گاه من با خود فاطمه این مطلب را در میان می‌نهادم روی موافق نشان نمی‌داد، و اکنون بگذار تا این سخن را نیز با خود او در میان نهم.» درست است که این ازدواج آسمانی است و باید بشود، اما شخصیت فاطمه علیها السلام خصوصاً، و احترام و آزادی زنان در انتخاب همسر عموماً ایجاب می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله بدون مشورت با فاطمه علیهاالسلام اقدام به این کار نکند. هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله فضایل امیرمؤمنان علی علیه‌السلام را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «من می‌خواهم تو را به همسری بهترین خلق خدا در آورم، نظر تو چیست؟» فاطمه که غرق در شرم و حیا بود سر به زیر انداخت و چیزی نگفت و سکوت کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله سر برداشت و این جمله تاریخی را که سندی است برای فقها در مورد ازدواج دختران باکره، بیان فرمود: «اللَّهُ اکبَرُ! سُکوتُها اقْرارُها؛ خداوند بزرگ است! سکوت او دلیل بر اقرار اوست.» و در پی این ماجرا عقد ازدواج بوسیله پیامبر صلی الله علیه و آله بسته شد. 📚منبع تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص ۳۰۶ ذخائر العقبی، طبری، ص ۳۱
✅ ولیمه و محل زندگی حضرت زهرا(س) بر اساس روایتی که شیخ طوسی در الامالی نقل شده، پیامبر(ص) و علی(ع) به تعداد زیادی از اصحاب ولیمه دادند. پیامبر گوشت و نان و علی خرما و روغن را تهیه کردند. پیامبر(ص) پس از ولیمه، دست فاطمه(س) را در دست علی(ع) گذاشت و برایشان دعا کرد و فرمود: «ای علی! فاطمه خوب همسری است و به فاطمه فرمود: ای فاطمه! علی خوب شوهری است.» سپس آن دو را به خانه خودشان فرستاد و نزدشان رفت و دعا کرد که خدا نسلشان را مبارک گرداند. بر اساس منابع تاریخی، خانه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، چند روز پس از ازدواج به همسایگی پیامبر(ص) منتقل شد؛ چرا که دوری فاطمه برای پیامبر دشوار بوده است. پیامبر ابتدا به دنبال آن بوده که آن دو را در خانه خود جای دهد، اما حارثة بن نعمان از صحابه، خانه خود را که در همسایگی پیامبر بود، در اختیار او گذاشت تا خانه علی و فاطمه باشد. (۱) همچنین بنابر نقل شیخ طوسی در کتاب امالی، امام علی(ع) به فرمان پیامبر(ص) زره خود را فروخت. پیامبر(ص) مقداری از پول آن را به بلال حبشی داد تا برای فاطمه عطر تهیه کند. سپس باقیمانده آن را برای تهیه وسایل مورد نیاز زندگی، به ابوبکر داد که به همراهی عمار یاسر و چند تن از صحابه جهیزیه را تهیه کنند و آنها نیز زیر نظر ابوبکر، آن‌چه را لازم بود خریدرای کردند. از جمله موارد جهیزیه حضرت فاطمه، پیراهنی بود که حضرت زهرا شب عروسی خود در پی تقاضای زنی مستمند، به او بخشید و خود به لباسی مستعمل اکتفا کرد. (۲) 📚منبع (۱) امالی، شیخ طوسی، ص ۴۱ شرح احقاق الحق، شوشتری، ج ۱۰، ص ۴۰۱ (۲) امالی، شیخ طوسی، ص۴۲ الطبقات الکبری، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۱۸
📗 ازدواجی که عقدش در ملکوت آسمان‌ها بسته شد! «عبدالرحمن بن عوف» به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: اگر فاطمه را به همسری من درآوری یکصد شتر که بار همه آنها پارچه‌های گران‌قیمت مصری باشد به اضافه ده هزار دینار طلا مهریه او می‌کنم! پیامبر صلی الله علیه و آله از این خواستگاری زشت و بی‌معنا چنان خشمگین شد که مشتی سنگ‌ریزه برداشت و به طرف عبدالرحمن پاشید و گفت: «تو گمان کردی من بنده پول و ثروتم که با پول و ثروت می‌خواهی بر من فخر بفروشی!» مردم مدینه در این گفتگوها بودند ناگهان این صدا در همه جا پیچید که پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خواهد تنها دخترش را به همسری علی بن ابی طالب علیه‌السلام درآورد. علی بن ابی طالب دستش از مال و ثروت دنیا کوتاه بود و از معیارهای عصر جاهلی چیزی نداشت، اما وجودش از فرق تا قدم مملو از ایمان و ارزش های اصیل اسلامی بود. هنگامی که تحقیق کردند، معلوم شد رهنمون پیامبر صلی الله علیه و آله در این ازدواج مبارک تاریخی، وحی آسمانی بوده است، زیرا خودش فرمود: «اتانِی مَلَک فَقالَ: یا مُحَمَّدُ انَّ اللَّهَ یقْرَأُ عَلَیک السَّلامُ وَ یقُولُ لَک: انِّی قَدْ زَوَّجْتُ فاطِمَةَ ابْنَتَک مِنْ عَلِی بْنِ ابِی طالِبٍ فِی الْمَلَأِ الْأَعْلی ، فَزَوِّجْها مِنْهُ فِی الْارْضِ.» «فرشته‌ای از سوی خدا آمد و به من گفت: خداوند بر تو سلام می‌فرستد و می‌گوید: من دخترت فاطمه را در آسمان‌ها به همسری علی بن ابی طالب درآوردم، تو نیز در زمین او را به ازدواج علی درآور.» هنگامی که امیرمؤمنان علی علیه‌السلام به خواستگاری فاطمه علیهاالسلام آمد، چهره مبارکش از شرم گلگون شده بود. پیامبر صلی الله علیه و آله با مشاهده او شاد و خندان فرمود: «برای چه نزد من آمدی؟» ولی امیرمؤمنان علی علیه‌السلام به خاطر ابهت پیامبر صلی الله علیه و آله نتوانست خواسته خود را مطرح کند، و لذا سکوت کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله که از درون امیرمؤمنان علی علیه‌السلام با خبر بود، چنین فرمود: «لَعَلَّک جِئْتَ تَخْطِبُ فاطِمَةَ؟؛ شاید به خواستگاری فاطمه آمدی؟» عرض کرد: «آری، برای همین منظور آمدم.» پیامبر فرمود: «ای علی! قبل از تو مردان دیگری نیز به خواستگاری فاطمه آمدند، هر گاه من با خود فاطمه این مطلب را در میان می‌نهادم روی موافق نشان نمی‌داد، و اکنون بگذار تا این سخن را نیز با خود او در میان نهم.» درست است که این ازدواج آسمانی است و باید بشود، اما شخصیت فاطمه علیها السلام خصوصاً، و احترام و آزادی زنان در انتخاب همسر عموماً ایجاب می‌کند که پیامبر صلی الله علیه و آله بدون مشورت با فاطمه علیهاالسلام اقدام به این کار نکند. هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله فضایل امیرمؤمنان علی علیه‌السلام را برای دخترش بازگو کرد و فرمود: «من می‌خواهم تو را به همسری بهترین خلق خدا در آورم، نظر تو چیست؟» فاطمه که غرق در شرم و حیا بود سر به زیر انداخت و چیزی نگفت و سکوت کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله سر برداشت و این جمله تاریخی را که سندی است برای فقها در مورد ازدواج دختران باکره، بیان فرمود: «اللَّهُ اکبَرُ! سُکوتُها اقْرارُها؛ خداوند بزرگ است! سکوت او دلیل بر اقرار اوست.» و در پی این ماجرا عقد ازدواج بوسیله پیامبر صلی الله علیه و آله بسته شد. 📚منبع تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص ۳۰۶ ذخائر العقبی، طبری، ص ۳۱
✅ ولیمه و محل زندگی حضرت زهرا(س) بر اساس روایتی که شیخ طوسی در الامالی نقل شده، پیامبر(ص) و علی(ع) به تعداد زیادی از اصحاب ولیمه دادند. پیامبر گوشت و نان و علی خرما و روغن را تهیه کردند. پیامبر(ص) پس از ولیمه، دست فاطمه(س) را در دست علی(ع) گذاشت و برایشان دعا کرد و فرمود: «ای علی! فاطمه خوب همسری است و به فاطمه فرمود: ای فاطمه! علی خوب شوهری است.» سپس آن دو را به خانه خودشان فرستاد و نزدشان رفت و دعا کرد که خدا نسلشان را مبارک گرداند. بر اساس منابع تاریخی، خانه امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، چند روز پس از ازدواج به همسایگی پیامبر(ص) منتقل شد؛ چرا که دوری فاطمه برای پیامبر دشوار بوده است. پیامبر ابتدا به دنبال آن بوده که آن دو را در خانه خود جای دهد، اما حارثة بن نعمان از صحابه، خانه خود را که در همسایگی پیامبر بود، در اختیار او گذاشت تا خانه علی و فاطمه باشد. (۱) همچنین بنابر نقل شیخ طوسی در کتاب امالی، امام علی(ع) به فرمان پیامبر(ص) زره خود را فروخت. پیامبر(ص) مقداری از پول آن را به بلال حبشی داد تا برای فاطمه عطر تهیه کند. سپس باقیمانده آن را برای تهیه وسایل مورد نیاز زندگی، به ابوبکر داد که به همراهی عمار یاسر و چند تن از صحابه جهیزیه را تهیه کنند و آنها نیز زیر نظر ابوبکر، آن‌چه را لازم بود خریدرای کردند. از جمله موارد جهیزیه حضرت فاطمه، پیراهنی بود که حضرت زهرا شب عروسی خود در پی تقاضای زنی مستمند، به او بخشید و خود به لباسی مستعمل اکتفا کرد. (۲) 📚منبع (۱) امالی، شیخ طوسی، ص ۴۱ شرح احقاق الحق، شوشتری، ج ۱۰، ص ۴۰۱ (۲) امالی، شیخ طوسی، ص۴۲ الطبقات الکبری، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۱۸
🔶 خواستگاری از فاطمه بر اساس منابع، قبل از خواستگاری حضرت علی(ع)، چند تن از صحابه مانند ابوبکر بن ابی‌قُحافه و عُمر بن خطاب از فاطمه خواستگاری کرده بودند. پیامبر(ص) در پاسخ آنها، ازدواج فاطمه را به‌ دست خدا می‌دانست. بر پایه روایتی که در امالی شیخ طوسی از امام علی(ع) نقل شده است امام علی(ع) از پیامبر(ص)، فاطمه را خواستگاری کرد، پیامبر نتیجه را به نظر فاطمه موکول کرد. فاطمه در پاسخ پیامبر، سكوت کرد و پیامبر سکوت فاطمه را دلیل بر رضايتش دانست. پس از اين جریان جبرئیل بر پیامبر نازل شد و از او خواست فاطمه را به ازدواج على در بیاورد، زيرا خدا راضى است که زهرا براى على و على براى زهرا باشد. پس از ازدواج حضرت علی با فاطمه برخی از مهاجران که پیشتر از فاطمه خواستگاری کرده بودند، از پیامبر گلایه کردند، پیامبر(ص) در پاسخ آنها ازدواج علی و فاطمه را به‌دستور خدا دانسته بود. 📚منبع الطبقات الکبری، ابن‌سعد، ج۸، ص۱۶ امالی، شیخ طوسی، ص۴۰ تاریخ، یعقوبی، ج۲، ص ۴۱
ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل از روی شوق در ره جانانه جان سپرد ⚫️ شهادت جوادالائمه، امام محمد تقی علیه السلام بر امام زمان ارواحنا فداه و کلیه منتظران تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸امّ‌الفضل ملعونه، کنیزانی را جمع کرد که هلهله کنند و کف بزنند تا کسی صدای ناله‌های جوادالائمه علیه‌السلام را نشنود... در نقلی آمده است: 🥀 امام جواد علیه‌السلام در میان حجره افتاده بود و از سوز زهر به خود می‌پیچید اما کُشنده‌تر از زهر، بی‌وفایی ام‌الفضل بود که در آن حال، درب حجره را بسته و کنیزانش را جمع کرد و گفت: 📋 شادی کنید و کف بزنید تاکسی صدای نالهٔ او را نشنود! ولی امام جواد علیه‌السلام در آن ساعت با خدای خود ، درد دل می‌نمود. 📚مخزن المنابر،فرقانی،ص۴۴۳ ✍ میان حجره چنان ناله از جفا می‌زد که سوز ناله‌اش آتش به ماسوا می‌زد به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت و لیک داد، ز بیداد آشنا می‌زد شرار زهر ز یک‌سو، لهیب غم یک‌سوی به جان و پیکرش آتش، جدا جدا می‌زد... صدای نالۀ وِی هی ضعیف‌تر می‌شد که پیک مرگ بر او از جنان صلا می‌زد برون حجره همه پای‌کوب و دست‌افشان درون حجره یکی بود و دست و پا می‌زد ستاده بود و جواد الائمّه جان می‌داد از او بپرس که زخم زبان چرا می‌زد
🩸در حضور حضرت جوادالائمه علیه‌السلام، ساز و دُهُل می‌زدند... محمد بن ریّان گوید: 🥀 مأمون ملعون وقتی می‌خواست دخترش، امّ‌الفضل را به خانه امام جواد علیه‌السلام بفرستد، دویست دختر از زیباترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامی که داخل آن گوهری بود، داد تا وقتی در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهی نکرد. 🥀 در آنجا مردی بود که "مَخارق" نامیده می‌شد و صاحب صدا و طنبور و ضرب بود و ریشی دراز داشت. مامون او را طلبید. در گفتگوی مامون و مخارق، مخارق گفت: 🔖 اگر به چیزی از امور دنیا مشغول باشد، من برای مقصود شما کفایت می‌کنم (یعنی او را به هر نحوی که باشد، به امور دنیوی متمایل می‌کنم) . آن گاه رو به روی امام علیه‌السلام نشست، مانند الاغ، عرعری کرد و وقتی توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد. امام علیه‌السلام دقایقی بی توجهی کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: 📋 إتَّقِ اللهَ یا ذَا العُثْنُون ▪️ای ریش‌دراز ! از خدا بپرهیز. 🥀 مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و دُهُل از دستش افتاد و تا لحظه مرگ دستش فلج ماند. وقتی مامون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتی ابوجعفر محمد بن علی علیهما‌السلام آنگونه مرا خطاب کرد، وحشتی مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمی‌رود. 📚 الکافی، ج١ ص۴٩۴ ✍ آه یا جواد الائمه... ای کاش دف و طنبور از دست شامیان حرام‌‌زاده‌ نیز می‌افتاد... در همان ساعتی که مقاتل نوشته‌‌اند: 📜 أَوقَفُوا أهلَ البيتِ عليهم‌السّلام عَلَى بابِ الشّامِ ثَلاثة أيّامٍ حتّى یَزّيّنوا البَلدَة ، فَزيّنوها بِكلٍّ حُليٍّ و زينة و مِرآةٍ كانَتْ فيها ▪️و بر در شهر شام سه روز اسراء آل الله را نگه داشتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيين‌ها بستند 📜 ثُمّ اسْتَقبَلَتْهم مِن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خَمسَ مِائَة ألفٍ مِن الرّجالِ و النّساءِ ▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از اهل شام، به جهت استقبال، بيرون آمدند. 📜 و كانَ فيهم أُلوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّان و النِّسوانِ يَرقُصونَ و يَضرِبونَ بِالدّفِّ و الصِّنجِ و الطّنبور، ▪️در بین این پانصد هزار نفر، چند هزار مرد و زن و جوان، رقص‌كنان با دف و صِنج و طبل‌زنان به استقبال آمدند. 📜 و قد تَزيّنَ جَميعُ أهلِ الشّام بألوانِ الثّيابِ و الكُحلِ و الخَضاب ▪️همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباس‌های زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند. 📚كامل بهايى،ج۲ ص۲۹۲ 📚نفس المهموم، ص ۴۳۲ 📝 بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم ز سوز زهر می‌غلتم از این پهلو به آن پهلو به مانند غریب کربلا بنگر که عطشانم بخود پیچیده‌ام اما تنم را برنگرداندند در این ساعات آخرهم به یاد جسم عریانم کنیزان کف زدند و من به یاد شام افتادم دراین حجره به غیر از روضه ی عمه نمی‌خوانم زنان شام دور عمه‌ی ما هلهله کردند به یاد عمه‌ام در کوچه و بازار گریانم
🩸 العیاذ باللّه، از تهمت‌هایی که به امام جواد علیه‌السلام زدند... در نقل‌ها آمده است: 🔖 روزی شخص نانجیبی به نام "عمر" از خاندان‌ "فرَج" که فرماندار مدینه بود، به امام جواد علیه السلام گفت: 📋 أَظُنُّکَ سَکْرَانَ! ▪️به گمانم که تو مست هستی! 🔖 امام جواد علیه السلام در مقابل این گستاخی تنها به درگاه الهی پناه برد و فرمود: 📋 اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ صَائِماً فَأَذِقْهُ طَعْمَ الْحَرْبِ وَ ذُلَّ الْأَسْرِ ▪️خدایا! چنانچه تو می‌دانی امروز برای رضای تو روزه بوده‌ام، پس طعم غارت شدن و خواری اسارت را به او بچشان. 🗯 طولی نکشید که در سال ۲۳۳ ه.ق متوکل بر او غضب کرد و دستور داد ۱۲۰ هزار دینار به عنوان مالیات و ۱۵۰ هزار دینار از برادرش بگیرند. او بار دیگر به عمر غضب کرد و دستور داد هر چه می‌توانند بر گردنش ضربه بزنند و ۶ هزار ضربه زدند و بار سوم کشان کشان به بغداد بردند و همان جا در اسارت مُرد. 🖇 واقعه توهین به امام جواد علیه‌السلام چنان سنگین بود و دل امام هادی علیه‌السلام را به درد آورده بود که وقتی خبر مرگ عُمَر را برای امام هادی علیه‌السلام آوردند،راوی گوید: شمردم که آن حضرت ۲۴ مرتبه فرمود: «الحمد للّه» 📚المناقب، ج۴ ص۳۹۷ ✍آه یا جوادالائمه... همین‌که تهمت نوشیدن شراب (العیاذ بالله) به شما می‌زنند، قلب ما آتش می‌گیرد... امّا آقاجان! چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 إنّ يَزيدَ شَرِبَ الخَمرَ و صَبَّ مِنها عَلَى الرّأسِ الشّريف ▪️يزيد ملعون شراب می‌خورد و تَه‌مانده آن را بر سر مطهر سیدالشهداء عليه‌السّلام می‌ريخت. 📚نفس المهموم، ص۴۳۹ 📚معالي السّبطين، ج۲ص۵۸ 📝تو خود مبارکی و رزق بی حساب ،جواد ! ندیده است شبیه تو را تراب ، جواد ! برای وارث جود رضا شدن بی شک نشد به جز تو کس دیگر انتخاب ، جواد ! مگر به جز تو در این شهر هست خورشیدی تن تو سوخت چرا زیر آفتاب ، جواد؟ سه روز چشم فلک روی بام بیدار است دیار کفر خودش را زده به خواب ، جواد ! به زخم های دلت ام فضل می خندد نمک زده است دلت را کند کباب ، جواد ! اگر چه کل جهان بر سرت خراب شدست سرت ندیده به خود مجلس شراب ، جواد ! هزارشکر که بعد از شهادتت دیگر نبود صحبتی از معجر و نقاب ، جواد !
دارم اسمت را زِ بدو زندگی خود به یاد یا جواد یا جواد یا جواد و یا جواد می‌وزد عطر بهشت از صحن تو در دست باد یا جواد یا جواد یا جواد یا جواد می‌بری دل هایمان را تا دَم بابُ المُراد یا جواد یا جواد یا جواد یا جواد ای علی اکبر سلطان طوس یک شبی ما را به ببر تا کاظمین گریه بر داغ و غمت دارد ثواب مثل گریه بر غم جدت حسین یا جواد یا جواد یا جواد یا جواد... مادرم جز اسم زیبای تو را یادم نداد یا جواد و یا جواد و یا جواد و یا جواد می‌رود سائل زِ جودت از درِ لطف تو شاد یا جواد و یا جواد و یا جواد و یا جواد بردنِ اسم تو حالی خوش به این دلمُرده داد یا جواد و یا جواد و یا جواد و یا جواد از ازل لطف تو ما را بر سرِ سفره‌ی شاهانه مهمان کرده است ای جوادِ خانه‌ی پیغمبران جود تو ما را مسلمان کرده است (یا جواد و یا جواد و یا جواد و یا جواد)۴ ذکر لبهای تو در آن حجره بود ای نور عین یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین روضه خواندی از شهید تشنه کام عالمین یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین جان به قربان لب عطشان شاه نَشعَتِین یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین کربلایت قبله‌گاه عاشقان قتلگاهت قتلگاه عالم است جان به قربان تویی که بی‌کفن پیکر غرق به خونت درهم است (یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین)۲
YEKNET.IR - vahed - shahadat imam javad 1401 - taheri.mp3
7.23M
🔳 (ع) 🌴دارم اسمت را ز بدو زندگی خود به یاد 🌴یا جواد یا جواد یا جواد یا جواد 🎙
🍃🌸ســلام بـر تـو 🍃🌸ای دوست مهربان 🍃🌸شکوه صبح زیبات 🍃🌸آکنده از شادیهای بی‌پایان 🍃🌸عمرت جاویدان 🍃🌸بالاترین دستها نگهبانت 🍃🌸امیدوارم امروز 🍃🌸زیباترین لبخندها بر لبت 🍃🌸و قشنگترین چشمها 🍃🌸بـدرقه راهت باشـه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😊ای اهل تفکر! صبـ☀️ـح باشکوه‌ترین لحظه زندگیست یک نفس عمیق بکش و با امید به خدا گام‌هایت را استوار بردار و بهترین روز زندگی‌ات را بساز هدیه‌ای از طرف معبود است روزی نو و زندگی نو امروز همه چیز محیای زیستن است لبخند بزن بر این روز زیبا و بگو من شادم! من هستم! من زندگی را دوست دارم🌱 🌱🌱
آخر ذیقعده سوگی شد به پا سوگ فرزندی ز نسل مصطفی (ص) اسوه جود و جوانی بود او بین فرزندان پاک مرتضی (ع) آنکه بودی شهره جود وکرم جان خود بخشید در راه خدا گشت مسموم از جفای همسرش همچو مولامان امام مجتبی (ع) شهادت جوادالائمه، امام محمد تقی (ع) تسلیت باد.🥀
. علیه‌السلام بین حجره می زند آقای عالم دست و پا یاجواد ابن الرضا ۲ از عطش گریان شده بهر شهید سرجدا یاجواد ابن الرضا ۲ حضرت زهرای اطهر روضه دارد در سما کشته شد ابن الرضا ۲ عرشیان بر سینه و سر می زنند از این عزا کشته شد ابن الرضا ۲ ✍ .
. استادِ سخن شده ایم، ولیکن از عمل، مطابق سیره ی عملی اهلبیت،وامانده ایم،... از بد زبانیِ مرد شامی به امام حسن میگوییم، واز کرامت امام مجتبی در برخورد با وی،مشعوف میشویم ولی خودمان نمیتوانیم با ادب، جواب منتقدی را بدهیم...! براستی گویا در حد حرف و سخن مانده ایم و گامی در عمل به اوامر و نواهی اهلبیت برنداشته ایم..! از سوء ظن میگوییم و از فوائد حسن ظن، ... اما همه را قضاوت میکنیم.... خدا ما را هدایت کند... ان شاءالله .
رسیده جان به لب اطهرت؛ اَبَالهادی نشسته پیک اجل در بَرَت؛ اَبَالهادی! دوباره قصه‌ی زهر و دوباره نامردی کبود شد همه‌ی پیکرت؛ اَبَالهادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو همسرت؛ اَبَالهادی! شبیه فاطمه دستی گرفته‌ای به کمر مگر خدای نکرده پَرَت ...؛ ابالهادی! میان حجره‌ی در بسته دست و پا زدی و… بریده شد نَفَس آخرت؛ اَبَالهادی! مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد صدای خسته‌ی بی جوهرت؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می‌تابید ولی بُریده نشد حنجرت؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب‌های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت؛ اَبَالهادی! چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید برای غارت انگشترت؛ اَبَالهادی! ✍
✨رسول خدا صلی الله عليه وآله فرمودند: ✨کسی که بر من یک مرتبه صلوات بفرستد خدا بر او ده صلوات میفرستد و ده بدی و سیئه را برای او محو می کند و بجای آن ده حسنه برای او می نویسد و دو ملک بر هم سبقت می گیرند که سلام او را به من برسانند.💫 📚جامع الاحادیث الشیعه