#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
چون صبح الست، عهد دیرینه گرفت
قرآن مجسم به روی سینه گرفت
فرمود: علی از من و، من از علیام
آیینه به روی دست آیینه گرفت
✍ #میثم_مومنی_نژاد
.
تقدیم به #مادر_امام_جواد
#حضرت_خیزران سلام الله علیها
به سَر از سایه ی خورشید هشتم سایه بان دارد
همان دُرِّ گران قدری که نام خَیزُران دارد
به طفلی که ، به گهواره شهادت داد بر توحید
که این مادر شبیه مریم از عصمت نشان دارد
سلام حضرتِ ماریه ی قبطیه بر آن زن
که نام آسمانی ی محمّد بر زبان دارد
ببین قبل از تولد خوانده مدحش را رسول الله
ببین چه جايگاه این جاریه بین زنان دارد
خدا داده به این ریحانه ، نُه افلاک برکت را
که حسرت بر چنین دردانه ای هفت آسمان دارد
خدا میداند این آینه ی معصوم در جانش
چه اسراری نهان کرده ، چه اسراری عیان دارد
پدر مادر برادر خواهرم ، قربانِ بانویی
که نام دُرّه ریحانه سبیکه خَیزُران دارد
#میثم_مومنی_نژاد ✍
🌸🌸🌸
《سبیکه》 یک کنیز بود که «دُرّه» نامیده میشد و علی بن موسی الرضا او را «خیزران» نامید.
سبیکه مادر امام جواد از روستایی در مصر به نام مِریسه بود. او از خاندان ماریه قبطیه مادر ابراهیم (پسر پیامبر اسلام) بود.
سبیکه یکی از زنان نمونه در اسلام بود. به گفتهی علیبن موسیالرضا او در فضایل اخلاقی بسیار شبیه حضرت مریم بودهاست.
.
امام رضا علیه السلام
(هر بار کارم زار شد
گفتم علی موسی الرضا)
وقتی گره در کار شد
گفتم علی موسی الرضا(ع)
آهویم و در دام تن
وقتی به گرداگرد من
غم حلقه ی پرگار شد
گفتم علی موسی الرضا(ع)
ای بضعه ی مدفون به طوس
ای آسمانت خاک بوس
نامت امان از نار شد
گفتم علی موسی الرضا(ع)
باب حرم اذن دخول
اادخل یاابن الرسول
تا فرصت دیدار شد
گفتم علی موسی الرضا(ع)
بر زائرانت ای صنم
گفتی سه جا سر می زنم
من نیز بختم یار شد
گفتم علی موسی الرضا(ع)
ای شاهد بزم ازل
ای نامت احلی من عسل
چه لذتی تکرار شد
گفتم علی موسی الرضا(ع)
صد رنگ و بو دادی مرا
تو آبرو دادی مرا
یک بار چون اظهار شد
گفتم علی موسی الرضا(ع)
دیوارها شد پنجره
با اشک خود بستم گره
چشمم پر از گفتار شد
گفتم علی موسی الرضا(ع)
ای عرش از تو منجلی
ای اسم اعظم یا علی
مکشوف این اسرار شد
گفتم علی موسی الرضا(ع)
هر بار با یاد غریب
با روضه ی ابن شبیب
این دیده گوهر بار شد
گفتم علی موسی الرضا
.(مصرع اول از آقای غفور زاده شفق است)
#امام_رضا
#میثم_مومنی_نژاد ✍
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
اجل چون سایهای دور و برش بود
وَ شمشیر بلا روی سرش بود
شبانه از مدینه رفت بیرون
شبانهرفتن ارثِ مادرش بود
✍ #میثم_مومنی_نژاد