eitaa logo
کانال مداح اهل بیت علیهم السلام حاج یوسف ارجونی
481 دنبال‌کننده
935 عکس
943 ویدیو
23 فایل
کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjonei مولودی وعروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸جلوه‌ای از «گودالِ‌قتلگاه» در قیامت برای فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، متمثّل می‌شود... در روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: موقعی که روز قیامت فرا می‌رسد، منادی از وسط عرش ندا می‌کند: ای گروه خلائق! چشم خود را ببندید تا دختر حبیب خدا به سوی قصر خود رود! فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در حالی به طرف قصر خویش می‌رود که دو چادر سبز بر سر دارد و هفتاد هزار ملک در اطراف آن بانو خواهند بود. فَإِذَا بَلَغَتْ إِلَی بَابِ قَصْرِهَا وَجَدَتِ الْحَسَنَ قَائِماً وَ الْحُسَیْنَ نَائِماً مَقْطُوعَ الرَّأْسِ 🗓 هنگامی که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر در قصر خود می‌آید، می‌بیند که امام حسن علیه‌السلام ایستاده و إمام حسین علیه‌السلام در حالی که سر ندارد، افتاده است. 🥀 در هنگام صدیقه کبری به امام حسن علیهماالسلام می‌گوید: «این کیست که بی‌سر افتاده!؟» إمام حسن علیه‌السلام می‌گوید: «هَذَا أَخِی؛ إِنَّ أُمَّةَ أَبِیکِ قَتَلُوهُ وَ قَطَعُوا رَأْسَهُ» 🗓 او برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» است که امّت پدرتان او را کشته و سرش را بریده‌اند. 🥀 در همین موقع است که از طرف خدای متعال خطاب می‌شود: «ای دختر حبیب من! من این ظلم و ستمی را که امّت پدرت انجام داده‌اند، به این دلیل به تو نشان دادم که تسلیتی را بابت آن برایت در نظر گرفته‌ام، با تو بگویم؛ 🥀 تسلیت تو این است که من امروز به حساب هیچ کس رسیدگی نخواهم کرد تا تو و فرزندانت و شیعیانت و افرادی که حتی شیعه نبودند ولی به شما خدمتی کرده‌اند، داخل بهشت شوید. 📚تفسیر فرات ص۱۶۷ 📚بحارالانوار ج۴۳ ص۶۳ ✍ در روز حشر كه بپرسند چه داشتی؟ سر بر کُنَد «حسین» و بگوید حساب شد...
🩸امام باقر علیه‌السلام چنان نالهٔ «یا فاطمه» می‌زدند که صدای آن حضرت به داخل کوچه هم می‌رسید... راوی گوید: امام كاظم علیه‌السلام به من فرمودند: هفت ماه است كه تب مى‏كنم و پسرم هم دوازده ماه تب كرد و اين تب بر ما فزونى مى‏گيرد، و احساس مى‏كنم كه اين تب در همه پيكرم نيست و گاهى در بالاى تن احساس مى‏شود و در پائين خير، و گاهى در پائين احساس مى‏شود و بالا خير. 🥀 راوی گوید: عرض كردم: قربانتان گردم؛ اگر اجازه دهید برايتان حديثى را باز گويم كه «ابوبصير» از جدّتان نقل كرده است؛ و آن حدیث این است که حضرت باقر علیه‌السلام هر گاه تب مى‏كرد از آب سرد يارى مى‏جست و ايشان در اين هنگام دو جامه داشت؛ جامه‏اى در آب سرد و جامه‏اى بر تن كه جاى آن دو را عوض مى‏كرد. ثُمَّ يُنَادِي حَتَّى يُسْمَعَ صَوْتُهُ عَلَى‏ بَابِ‏ الدَّارِ «يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ» 🗓 و سپس چنان ندا مى‏داد: «يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ» كه از اندرون خانه صداى آن حضرت، تا درب خانه نیز می‌رسید. 🥀 در ای هنگام امام كاظم علیه‌السلام به من فرمودند: راست گفتى؛ همین‌گونه بوده است. 📚الكافی، ج٨ ص١٠٩ ✍ ذکر شریف «فاطمه» را هر که دم گرفت سمت خدای خویش به سرعت قدم گرفت "یافاطمه" عزیزترین اسم اعظم است این ذکر را امان زمان دم‌به‌دم گرفت روز جزا عجیب زیانکار می‌شود هر کس دعای فاطمه را دست‌کم گرفت دستش شکست، دست علی را رها نکرد او یک تنه برای ولایت علم گرفت سیلی که خورد صورت حیدر کبود شد مادر که گفت "فضّه" پدر باز غم گرفت آتش گرفت درب و لگد خورد و ناگهان مسمار کج شد و به پر مادرم گرفت...
🩸برشما باد که به دامان مادرمان حضرت فاطمه زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» چنگ بزنید... طبق نقلی، امام صادق علیه‌السلام فرمودند: عَلیکُْم بِالزَّهرٰاء، اِستَغيثُوا بِاسْمِها وَ نادُوا مَولاتكم فاطمَة،وَ حينئذٍ تُقضَى حاجَتُكم و تَنالونَ مَطلبَكم. 📋 برشما باد که به دامان مادرمان حضرت فاطمه زهرا «صلوات اللّه علیها» چنگ بزنید؛ به اسم او استغاثه کنید و مولای خود فاطمه زهرا «صلوات اللّه علیها» را صدا بزنید تا حاجت های شما برطرف شود و به مرادتان برسید. 📚الأسرار الفاطمية،مسعودی،ج۱ ص٣٨ (البته احتمال می‌رود که مرحوم مصنف، این کلام را به عنوان زبانحال از امام علیه‌السلام نقل کرده باشد؛ اما به هر حال، مضمون این نقل، با ده‌ها روایت معتبر دیگر تأئید می‌شود) ✍ نقطه‌ی ثِقل عنایات فقط مادر ماست باب احسان و کرامات فقط مادر ماست «اَمَةُ الله» ولی سیده‌ی عالمیان مادر شیعه و سادات فقط مادر ماست همه شب پای ورم‌دار، شهادت بدهد روح طاعات و عبادات فقط مادر ماست گر خدا نور سماوات و زمین است به حق جلوه‌ی کامل مشکات فقط مادر ماست مرد اگر بود به والله که پیغمبر بود وجه «رب» در همه حالات فقط مادر ماست کربلا وسعت آن ضربه‌ی سیلی باشد صاحب کل بلیّات فقط مادر ماست خون مسمار، نشان سر نیزه دارد قبله‌ی درد و مصیبات فقط مادر ماست...
🩸خدایا! أجَل مرا دیگر برسان... در یکی از روزها، صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها هرگونه بود بر سر قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله حاضر شدند و با آن قبر مطهر نجوا کرده و فرمودند: الثُّکْلُ شَامِلُنَا وَ الْبُکَاءُ قَاتِلُنَا وَ الْأَسَی لَازِمُنَا 📋 غم از دست دادن‌ شما وجود ما را گرفته است؛ گریه، ما را کشته و گرفتار افسوس و حسرت شده‌ایم. ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَ أَنَّتْ أَنَّةً کَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُجَ 📋 سپس آن بانوی مظلومه از روی دردی که داشتند ناله‌ای کشیده و فریادی زدند که نزدیک بود روح از بدن مبارکش جدا شود. 🥀 آنگاه اشعاری را بر زبان آوردند که در آخرین بیت آن‌ها اینگونه از خدای متعال درخواست نمود: یَا إِلَهِی عَجِّلْ وَفَاتِی سَرِیعاً‌ / فَلَقَدْ تَنَغَّصَتِ الْحَیَاةُ یَا مَوْلَائِی ▪️ای خدای زهرا! اجل مرا دیگر به زودی برسان! زیرا زندگی در این دنیا برای من تیره و تار گردیده است. 📚بحارالانوار ج۴۳ ص۱۷۷ ✍یک دست بر دیوار و دستی بر کمر داری یک زخم کاری بر تنت از میخ در داری در کوچه آن ظالم چه آورده سرت ای وای حتی میان خانه هم چادر به سر داری کمتر بگو «عَجِّلْ وَفَاتِی» مهربان من تو خوب از تنهایی حیدر خبر داری دیگر نمی‌گیرم بغل زانوی غم زهرا از انتظار مرگ اگر تو دست برداری خون گریه کن شاید کمی آرام تر گردی بر سینه داغ محسن و داغ پدر داری من مطمئنم کوه را از پا می‌اندازد این درد پهلویی که تو شب تا سحر داری در سجده هایت مرگ حیدر را تمنا کن حالا که ای بانوی من عزم سفر داری...
🩸زهرای‌من! تو دست خیر داری و از خیرِ دستِ تو از مالیات ، قُنفذ ملعون مُعاف شد... در نقل‌ها آمده است: در زمان خلافت عمر، سالی رسید که در آن سال، عمر از همه کارگزارانش، نصف اموالشان را غرامت گرفت، ولی از قنفذ چیزی نگرفت، درحالی که او هم از کارگزاران او بود، و تمام آنچه را از او گرفته بود که بیست هزار درهم بود به او بازگردانید، و حتی یک درهم و نصف یک درهم هم از او نگرفت. از جمله کارگزاران او که مورد غرامت قرار گرفتند، ابوهریره والی بحرین بود. عمر، اموال او را شمرد که به بیست و چهار هزار درهم رسید و دوازده هزار آن را به عنوان غرامت از او گرفت. 🥀شخصی به نام «اَبان» گوید: در همان سال، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را ملاقات کردم و درباره این کار عمر (غرامت نگرفتن از قنفذ) از آن حضرت پرسیدم، امام علیه‌السلام فرمود: می‌دانی چرا نسبت به قنفذ خودداری کرد و از او هیچ غرامتی نگرفت؟ عرض کردم: نه،نمی‌دانم. حضرت فرمود: لِأَنَّهُ هُوَ الَّذِی ضَرَبَ فَاطِمَةَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا بِالسَّوْطِ حِینَ جَاءَتْ لِتَحُولَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ 📋 زیرا او (قنفذ) بود که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را با تازیانه زد، زمانی که زهرا سلام‌الله‌علیها آمده بود تا بین من و آن‌ها فاصله شود. فَمَاتَتْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا، وَ إِنَّ أَثَرَ السَّوْطِ لَفِی عَضُدِهَا مِثْلُ الدُّمْلُجِ. 📋 فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از دنیا رفت درحالی که اثر تازیانه او در بازویش همانند یک النگو باقی مانده بود. 📚کتاب سلیم بن قیس، ج٢ ص۶٧۴ 📚بحارالانوار ج٣٠ ص۲۹۷ ✍گِرد علي وجود تو اندر طواف شد راه ميان خانه و مسجد طواف شد تنها اميد «دست‌ِخدا» بود دست تو دستت شكست و دست علي در كلاف شد دست چهل نفر همه در جنگ با علي دست تو با تماميشان در مصاف شد از ذوالفقارِ نام علي كينه داشتند يكجا حساب كينهٔ شان با تو صاف شد دستت محال بود علي را رها كند تا اينكه نوبت ضربات غلاف شد تو دست خير داری و از خير دست تو از ماليات ، قنفذ ملعون معاف شد بعد از تو اي ستارهٔ خوشبختی علی در كنج خانه كار علی اعتكاف شد...
🩸رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله» هرگاه فاطمه زهرا "سلام‌الله‌علیها" را می‌دید، خَم می‌شد و دست دخترش را می‌بوسید... جمع کثیری از علمای اهل سنت، این روایت را از عایشه نقل کرده‌اند که عایشه گوید: کَانَتْ [فاطمةُ علیهاالسلام] إِذَا دَخَلَتْ عَلَیْهِ [صلی‌الله‌علیه‌وآله] رَحَّبَ بِهَا وَ قَامَ إِلَیْهَا فَأَخَذَ بِیَدِهَا فَقَبَّلَهَا وَ أَجْلَسَهَا فِی مَجْلِسِهِ 📋 هرگاه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌آمد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله او را خوش آمد می‌گفت و به احترام او می‌ایستاد و به سوی آن حضرت می‌رفت و دستان او را می‌گرفت و می‌بوسید و او را در جای خود می‌نشانید. 📚منابع شیعه: أمالی، شیخ طوسی، ص۴۰۰ بشارة المصطفی، طبری، ص۳۸۹ 📚منابع اهل تسنن: سنن أبی داود، ج۲، ص۵۲۲ سنن الکبری، ج۵، ص۳۹۲ مستدرک،حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۵۴ ✍ لاله وَحیَم که پیغمبر شِکُفت از بوی من قامتش خَم بود پیش قامت دلجوی من پای تا سر، محو دیدار خدا می‌شد رسول می‌گشود از شوق تا چشم خدابین سوی من روح ما بین دو پهلو چون مرا فرموده بود خصم دین بشکست از ضرب لگد پهلوی من دست من بوسید پیغمبر که این دست خداست قنفذ از آن بست بازوبَند، بر بازوی من بس که گرد غم ز هر جانب به رخسارم نشست شد سفید آخر در ایام جوانی موی من جز به مهدی روی سیلی خورده نگشایم به کس منتقم باید ببیند گشته نیلی روی من بشکند دستش، سیَه گردد به محشر صورتش آنکه سیلی زد مرا در پیش چشم شوی من...
🩸حالا که اسم دخترت را «فاطمه» گذاشتی، حواست باشد که او را کتک نزنی... شخصی به نام «سَکونی» گويد: خدمت امام صادق علیه‌السلام رسيدم در حالى كه غمگين بودم. آن حضرت به من فرمودند: چرا غمگين هستى؟ عرض كردم: خداوند به من دخترى داده است. حضرت فرمودند: اى سَكونى! سنگينى آن دختر بر زمين است و روزی‌اش با خدا و عمرش جداگانه. 🥀 سپس فرمودند: حال چه نامى براى او انتخاب كرده‏ اى؟ عرض كردم: «فاطمه». در این هنگام امام صادق علیه السلام فرمودند: آهِ آهِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی جَبْهَتِهِ 📋 آه، آه ... ؛ سپس دست مبارک خود را بر پيشانى نهادند. 🥀 سپس فرمودند: اِذا سَمَّيْتَها فاطِمَةَ فَلا تَسُبَّها وَ لا تَلْعَنْها وَلا تَضْرِبْها 📋 حال که نامش را فاطمه گذاشتی، به او ناسزا نگویی و او را لعن نکنی و مبادا که او را کتک بزنی! 📚 الکافی ج۶ ص١٩ ✍️کشتن فاطمه بین در و دیوار بس است! دیگر از روی جفا، «فاطمه» ها را نزنید ...
🩸بدن مبارک اهل‌بیت «علیهم‌السلام» از داغ مصیبت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» ، تَب می‌کرد... ➖ مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب شریف «بیت الأحزان» روایاتی را ذکر می‌کند که امامان معصوم علیهم‌السلام با یاد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها: یا «آه از دل می‌کشیدند(۱)» یا «با دست بر زمین می‌کوبیدند(۲)» یا «محاسن‌شان از اشک خیس می‌شد(۳)» یا «دست بر پیشانی می‌زدند(۴)» یا «بلند‌ ناله یافاطمه می‌زدند(۵)» 📋 سپس بعد از نقل این روایات می‌نویسد: به احتمال قوی وقتی که امام باقر علیه‌السلام به هنگام تب، اینگونه ناله «یافاطمه» می‌زدند، اثر کتمان حزن آن حضرت با یاد مادر مظلومه‌اش بوده است؛ همانگونه که آب، حرارت جسم شریفش را آرام می‌کرد، ناله «یافاطمه» حرارت قلب آن حضرت را آرام می‌نمود؛ چرا که قلب امامان معصوم علیهم‌السلام، در مصیبت مادرشان، از کوره آتش، داغ‌تر است.(۶) ➖ همچنین در نقلی، امیرالمومنین علیه‌السلام در مصیبت زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها اینچنین با او نجوا می‌نمودند: أَ تُصْرِعُنِی الْحُمَّی لَدَیْکِ وَ أَشْتَکِی / إِلَیْکِ وَ مَا لِی فِی الرِّجَالِ نَدِیدٌ 📋 آیا (می‌بینی) که چگونه «تب» مرا در داغ تو و در نزد (قبر) تو زمین زده است؟! در حالی که در میان مردان نظیر من در قوت و قدرت، وجود ندارد.(۷) ✍️من علی‌ام که خدا قبله‌نما ساخت مرا جز خدا و نبی و فاطمه نشناخت مرا من که یکباره در از قلعه‌ی خیبر کندم داغ زهرا به خدا از نفس انداخت مرا ... 📚(۱)الکافی، ج۶ ص۱۹ 📚(۲)دلائل الإمامه، ص۴۰۱ 📚(۳)بحارالانوار، ج۵۳ ص۲۳ 📚(۴)الکافی، ج۶ ص۱۹ 📚(۵)الکافی،ج۸ ص۱۰۹ 📚(۶)بیت الأحزان ص۱۱۶ 📚(۷)بحارالانوار ج۴۳ ص۱۵۲
🩸روز قیامت، امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر روی دو زانو می‌ایستد و در پیشگاه الهی، از حضرت زهرا و حضرت محسن «سلام‌الله‌علیهما» خون‌خواهی می‌کند... 🥀 سید بن طاووس در کتاب «سَعد السُعود» روایتی را از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: أَنَا أَوَّلُ مَنْ یَجْثُو لِلْخُصُومَةِ بَیْنَ یَدَی الرَّحْمَنِ 📋 من اولین کسی هستم که پیشگاه خداوند رحمان ، بر روی دو کُنده زانو ایستاده و دادخواهی می‌کنم.(۱) 🥀 از آن طرف «کامل‌الزیارات» روایتی را از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که معلوم می‌شود «دادخواهی امیرالمؤمنین علیه‌السلام» بابت مظلومانه به شهادت رساندنِ حضرت زهرا و حضرت محسن بن علی «علیهم‌السلام» است؛ و آن روایت این است که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: أَوَّلُ مَنْ یُحْکَمُ فِیهِ مُحَسِّنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهماالسلام 📋 اولین پرونده‌ای که در قیامت بررسی شده و بدان حکم می‌شود، پرونده (به شهادت رساندنِ) حضرت مُحسن بن علی علیهماالسلام است. 📚(۱)سعد السعود، ص۱۰۲ 📚(۲)کامل الزیارات ص۳۳۲ ✍ از سقیفه آتشی برخواست عالم را گرفت دود آن تا حشر، چشم نسل آدم را گرفت شعله هایش دامن آیات محکم را گرفت دامن زهرا و بیت الله اعظم را گرفت مرکز وحی و نبوّت طُعمه‌ی آن نار شد قتلگاه محسن و زهرا، در و دیوار شد از هجوم دشمنان بیت خدا را در شکست پهلوی زهرا مگو پهلوی پیغمبر شکست رکن قرآن قلب احمد سینه‌ی حیدر شکست فاش گویم هر دو رکن فاتح خیبر شکست ظاهراً با یک لگد محسن در آن جا کشته شد باطناً یک سوّم اولاد زهرا کشته شد غنچه‌ی نشکفته‌ی گردیده پرپر محسن است کشته‌ی راه پدر در بطن مادر محسن است اوّلین قربانی ساقیّ کوثر محسن است مُهر مظلومیّت آل پیمبر محسن است محسن زهرا که جان در مکتب ایثار داد جان به یاریّ پدر بین در و دیوار داد...
🩸در روز قیامت، هر یک از محبّین فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها»، به یک نَخ از چادر آن حضرت آویزان شده و از پُل صراط می‌گذرد... در ضمن روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: فَإِذَا دَخَلَتِ الْجَنَّةَ بَقِیَ مِرْطُهَا مَمْدُوداً عَلَی الصِّرَاطِ طَرَفٌ مِنْهُ بِیَدِهَا وَ هِیَ فِی الْجَنَّةِ وَ طَرَفٌ فِی عَرَصَاتِ الْقِیَامَةِ 📋 هنگامی که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها وارد بهشت می‌گردد، چادر او بر روی صراط کشیده شده و بر روی آن پَهن می‌شود؛ یک طرف چادر به دست اوست و حال این که او در جایگاه خویش در بهشت هست و یک طرف چادر نیز در عرصات قیامت است. 🥀 در این هنگام منادی ندا سر می‌دهد: یَا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ 📋 ای دوستداران فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ! به رشته‌های چادر او آویزان شوید. فَلَا یَبْقَی مُحِبٌّ لِفَاطِمَةَ إِلَّا تَعَلَّقَ بِهُدْبَةٍ مِنْ أَهْدَابِ مِرْطِهَا حَتَّی یَتَعَلَّقَ بِهَا أَکْثَرُ مِنْ أَلْفِ فِئَامٍ وَ أَلْفِ فِئَامٍ. 📋 در این هنگام باقی نمی‌ماند از محبین فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها مگر این که هر کدام به رشته‌ای از رشته‌های چادر آن حضرت آویزان می‌گردد تا این که بیشتر از هزار فِئام و هزار فِئام به چادر حضرت آویزان می‌شوند. 🥀 اصحاب گفتند: یا رسول الله! یک «فِئام» چند نفر است؟ آن حضرت فرمودند: هزار هزار [یک میلیون] و همۀ ایشان به سبب چادر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از آتش جهنم نجات پیدا می‌کنند. 📚تفسیر امام عسکری علیه‌السلام،ص۴۳۴ 📚بحار الأنوار،ج۸ ص۶۸ ✍هر که با زهراست احساس سخاوت می‌کند مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند دستپخت فاطمه نان است و نانش گشته است هر که شد یک بار سائل کم‌کم عادت می‌کند فرشیان نه، عرشیان هم رو به او می‌ایستند در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند هر چه مولا مدح خود را کرد، مدح فاطمه‌ست آینه از شأن همتایش روایت می‌کند روز محشر که بیاید کار، دست فاطمه‌ست مرتضی می‌ایستد، زهرا قیامت می‌کند رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش آری شفاعت می‌کند...
🩸فرازهایی از مصیبت «سیلی‌زدن» به روی مبارک إنسیّة الحَوراء سلام‌الله‌علیها، توسط شخص «دوّمی» ... 🥀 روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گریه می‌کردند و به امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمودند: أَبْکِی مِنْ ضَرْبَتِکَ عَلَی الْقَرْنِ وَ لَطْمِ فَاطِمَةَ خَدَّهَا 📋 یاعلی! گریه می‌کنم بر آن ضربتی که بر فرق تو و آن سیلی‌ای که برگونه فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌زدند.(۱) 🥀 خود دوّمی در نامه‌اش به معاویه چنین نوشت: ... وَ دَخَلْتُ فَأَقْبَلَتْ إِلَیَّ بِوَجْهٍ أَغْشَی بَصَرِی، 📋 بعد از آنکه لگد بر زدم، وارد خانه شدم که با فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» روبرو شدم؛ نور او، چشم مرا کور کرده بود. فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَی خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَی الْأَرْضِ، 📋 پس از روی پوشیه‌اش چنان سیلی به صورتش زدم که گوشواره‌اش کنده شد و بر روی زمین افتاد.(۲) 🥀 حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها نیز در روایتی فرمودند: وَ رَکَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تُسْعَرُ 📋 پشت در بودم که عمَر با لگد بر در زد و در به طرف من برگشت؛ من باردار بودم که با صورت در بین شعله‌های آتش به روی زمین افتادم. وَ تَسْفَعُ وَجْهِی، فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتَّی انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی، 📋عمر وارد خانه شد و به صورتم لطمه زد و آن‌چنان به صورتم سیلی زد که گوشواره‌ام از گوشم افتاد.(۳) 🥀 در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: مادر ما قباله فدک را از ابوبکر گرفته بود و در مسیر بازگشت به خانه بود که عمر راه را بر او بست؛ عمر هر چه که گفت قباله را به من بده، اما فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آن را به او نداد. فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ ... 📋 پس با پایش آنچنان به مادر ما لگدی زد که مادرمان به روی زمین افتاد. ثُمَّ لَطَمَهَا فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قُرْطٍ فِی أُذُنِهَا حِینَ نُقِفَتْ 📋 سپس جلو آمد و بر صورت مبارک مادرمان چنان سیلی زد که هنوز که هنوز است گویا دارم می‌بینم آن لحظه‌ای را که گوشواره های مادرم بر روی زمین افتاد...(۴) 📚(۱)الامالی،شیخ صدوق،ص۱۹۷ 📚(۲)بحارالانوار، ج۳۰ ص۲۹۴ 📚(۳)الهدایةالکبری،خصیبی،ص۱۷۹؛ و بحارالانوار، ج۳۰ ص۳۴۹ 📚(۴)الاختصاص، ص۱۸۵ ✍️مردک پَست که عمْری نمک حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد ایستادم به نوک پنجه‌ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد سیلی محکم او چشم مرا تار نمود مادر از من دو سه تا سیلیِ محکم‌تر خورد...
🩸وقتی که صدیقه کبری نگذاشت مولا علی «علیهماالسلام» را به مسجد ببرند، «چند نفر» و «چگونه» آن مظلومه را می‌زدند... گزارش‌های دردناکی از این واقعه نقل شده که چند مورد از آن ها را با قلمی لرزان نقل می‌کنیم: 📜 أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَكَزَهَا بِنَعْلِ السَّيْفِ بِأَمْرِهِ. ▪️قنفذ (غلام عمر) به دستور او با غلاف شمشیر ضربه‌ای محکم بر آن بانوی مظلومه زد.(۱) 📜 فَأَلْجَأَهَا قُنْفُذٌ إِلَی عِضَادَةِ بَیْتِهَا وَ دَفَعَهَا فَکَسَرَ ضِلْعاً مِنْ جَنْبِهَا ▪️قنفذ، با ضربه‌ای فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به میان در و دیوار خانه پرت کرد که در اثر این ضربه، یکی از دنده‌های پهلوی آن مظلومه شکست.(۲) 📜 ضَرَبَها قُنفُذ عَلَى وَجهِها و أصابَ عَينَها ▪️قنفذ ضربه‌ای به صورت آن حضرت زد که در اثر آن ضربه چشم آن مظلومه مجروح شد.(۳) 📜 ضَرَبَها خالدُ بنِ الوَليدِ بِنَعلِ السّيف ▪️خالد بن ولید با غلاف شمشیر آن بانوی مظلومه را کتک زد.(۴) 📜 ضََربَها المُغیرةُ حتّی أدمٰاها ▪️مغیره آن‌قدر آن حضرت را کتک زد که خون از جسم شریفش جاری شد.(۵) 📜 فَرَفَعَ السَّیْفَ وَ هُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا ▪️عمر، شمشیرش را در حالی که در غلاف بود، بالا برد و آن را محکم به پهلوی آن حضرت زد؛ آن مظلومه ناله‌ای کشید که عمر باز با تازیانه‌اش بر روی دست آن حضرت زد.(۶) 📜 فَالْتَفَتَ عُمَرُ إلىٰ مَن حَولِهِ وَ قال: «إضرِبُوا فاطمةَ» فَانْهٰالَتِ السِّياطُ عَلَى حَبيبةِ رَسولِ اللهِ...حتّى أدمُوا جِسمِها! ▪️عمر رو کرد به همه اطرافیانش و فریاد زد: «فاطمه را بزنید!» پس، از زمین و هوا تازیانه‌ها بر جسم شریف آن حضرت فرود می‌آمد و آن قدر آن مظلومه را زدند تا خون از جای جای جسم شریفش جاری شد.(۷) 📜در اثر آن ضربت هائى كه به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها وارد شد آن حضرت غش كرد.(۸) ✍از لاله‌زار توحید آتش زبانه می‌زد گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می‌زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گاهی بین خانه می‌زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می‌زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می‌زد وقتی که باغ می‌سوخت صیاد بی‌مروّت مرغ شکسته پر را در آشیانه می‌زد با چشم خویش دیدم جان‌دادنِ پدر را از ناله‌ای که مادر در آستانه می‌زد... 📚(۱)دلائل الإمامة ص۱۳۵ 📚(۲)کتاب سلیم بن قیس،ص۸۵ 📚(۳)سیرة الأئمة الإثنی عشر، ج۱ ص۱۳۲ 📚(۴)موسوعة الکبری، ج۱۰ ص۳۷۵ 📚(۵)الاحتجاج ج۱ ص۱۸۱(با اندکی تفاوت) 📚(۶)کتاب سلیم بن قیس، ص۸۴ 📚(۷)مؤتمر علماء بغداد ص۶۳ 📚(۸)جنة العاصمة،میرجهانی، ص۲۵۲