#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
شبی خمار غزل گرم گفتگو بودیم
به وجد و شور و نشاط و به های و هو بودیم
مدام در طلب باده و سبو بودیم
تمام مستی شب را به جستجو بودیم
ندا رسید که امشب طلوع خواهد شد
کسی می آید و فردا شروع خواهد شد
شکوفه زد غزل و روی لب هجا گل کرد
ردیف و قافیه در صورت دعا گل کرد
سحر رسید و اذان آمد و خدا گل کرد
بهار فاطمه در صبح سامرا گل کرد
((رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند))
امین وحی خدا با خودش خبر آورد
خبر برای وصی پیامبر آورد
که نخل عسکری از فیض حق ثمر آورد
عروس فاطمه و مرتضی پسر آورد
جمال مهدویش آنچنان که پیغمبر
ز هیبتش چه بگوییم ، وارث حیدر
زمان به قدرت او اعتراف خواهد کرد
و زیر سایه ی او اعتکاف خواهد کرد
و تیغ دشمن او را غلاف خواهد کرد
و کعبه دور قد او طواف خواهد کرد
بخوان که حضرت صاحب به راه می افتد
که حق می آید و باطل به چاه می افتد
ببخش کوچه ی ما را که مثل میکده است
گلوی شاعرت آقا اسیر عربده است
ز ما هرآنچه نباید اگر چه سر زده است
تمام حسرت ما جمعه ی نیامده است
دخیل بسته ی این نیمه های شعبانیم
به جان فاطمه سوگند که پشیمانیم
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
امشب خدا بر خاک؛ باران هدیه داده
بر ظلمتِ دل، ماهِ تابان هدیه داده
خورشید روشن کرده در جشن تولد
در مجلسِ آیینه بندان...هدیه داده
تفسیر کرده آیهٔ پنجِ قصص* را
حُسنِ ختام آورده، قرآن هدیه داده
از نسلِ کعبه رونمایی کرده امشب
عیسی برایش مُرده و جان هدیه داده
یوسف خبر آورده این را که خداوند
بر کلیهٔ احزان گلستان هدیه داده
آمد همان نوری که در آغوشِ نرجس(س)
بر بینوایانِ جهان، نان هدیه داده
امشب امام ِ عسکری(ع)شد میزبان و
یک کربلا بر هر چه مهمان هدیه داده
در سامرا خیلِ أطبّا صف کشیدند
آقا به اهلِ درد؛ درمان هدیه داده
در جمکران دل برده از ادیانِ دیگر
بر کربلا خیلِ مسلمان هدیه داده
عرشِ برین بر اهلِ عالم یک امام ِ
فوقِ ملائک، فوقِ انسان هدیه داده
افلاک؛ ذکرِ یاأباصالح(عج) گرفته
بر خاکیان خیرِ فراوان هدیه داده!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
ذاکران امام حسین
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
دلم افتاده در دامی که هجران است تاوانش
نه دارم پای در راهش نه دستی بر گریبانش
همان که طلعتش امشب نمایان گشت بر عالم
همان که شد زمین آباد از بوی بهارانش
همان که چشمه میجوشد به اذن برق چشمانش
همان که موج می آید به رقص از حکم طوفانش
همان که آخرین مرد زمان است و ملک روزی
به بالا میبرد از سفره ی پر فیض احسانش
غلام حلقه در گوشم به درگاه همان شاهی
که بهجت ها چو موری خوانده اند او را سلیمانش
سلیمان میبرد حسرت مگر روزی رسد یک دم
در آن چادر که جا دارد شود با فخر دربانش
تفاخر میکنم بر آسمان با این غلامی چون
سلاطین رشک میورزند بر جاه غلامانش
فضای روز روشن میشود از روی رخشانش
به زلف تیره اش شب میشود هر شام حیرانش
ز حسن جلوه اش این بس که مه مانده است حیرانش
چه گویم از کمالاتش که خورشید است سوزانش
سمن سوسن شقایق یاس نرگس نسترن هر گل
گرفت از باد عطر و باد از طرف گلستانش
نمیدانم که عنبر یا که مشک و یا گلاب است این
ولی دانم همه ذرات گردیدند خواهانش
غریب و سائلانه پر گرفتم تا سر کویش
خرید و مهربانانه نشاندم بر سر خوانش
نمک گیر عطایش گشتم و غافل که یک عمری
شکستم حرمت هم نان او را هم نمکدانش
رسیدم تا به جایی که به پاس مهر او باید
هزاران جان ناقابل کنم یکجا به قربانش
گرفتم در کف خود دل که میگوید تپش هایش
خداوندا رسان بر من هزاران تیر مژگانش
فقط تنها همین که سایه دارد بر سر دنیا
اگر عالم فدا گردد نشاید کرد جبرانش
چنان خورشید میتابد به ذره ذره ی عالم
وَ میگردد به گِردش آسمان با کل کیهانش
اگر با جوهر دریا نویسم از مقاماتش
نه تفسیرش توان کردن نشاید بود امکانش
هزاران دفتر و دیوان نوشتند از ازل شاید
بگویند این همه شاعر یکی از جمع عنوانش
نمیدانم چه خواهد کرد با دل جلوه ی رویش
کسی که کرده مجنون عالمی را روی پنهانش
هزاران نسخه دارد زخم دل اما یقین دارم
به غیر از او ندارد کس توان از بهر درمانش
نشسته کنجی و دست دعا دارد برای ما
جهان هم این دعا دارد رسد این هجر پایانش
الا ای منتقم ای وارث تیغ دو دم ،آقا
قسم بر اضطرار زینب و حال پریشانش
بیا و انتقام سینه ی مجروح را بستان
که تا جان در بدن داریم ما ، هستیم گریانش
بیا تفسیر کن آیات قرآنی که از نیزه
به گوش آمد ولی خواندند دونان نامسلمانش
خدایا کن مهیا تا که زهرا مادرش گیرد
به دست ساقی بی دست خون از پای چشمانش
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
ذاکران امام حسین
#امام_زمان #مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
کبکبۀ موکب سلطان رسید
منتظران نیمۀ شعبان رسید
دست خدا، هیمنۀ ذوالفقار
باز شد از غیب جهان آشکار...
ای ز وجود تو، وجود همه
رشحهای از بود تو، بودِ همه
هستی عالم همه از هست توست
خیر دو عالم همه در دست توست
بودِ همه از تو و بودِ تو لطف
غیبتت از ما و وجودِ تو لطف
واسطۀ فیض خدایی تویی
در دو جهان علّت غایی تویی
خلق خدا را به خدا رهبری
نور دل و دیدۀ پیغمبری
سیّدی و قافلهسالار ما
دست خدایی و، نگهدار ما
حجّت حق، قطب زمان، روح دین
نور خدا در ظلمات زمین
آیت کبرای خدای جهان
مهدی موعود، امام زمان
ای زده بر بام فلک زآگهی
بیرق توحید خلیلاللهی...
پردهنشین و همه جا ناظری
غایبی و در همه جا حاضری
خیز و ز رخساره بر افکن نقاب
ای خجل از سایۀ تو آفتاب...
پرده برانداز که بی روی تو
روز همه شد چو شب موی تو
ما همه دلدادۀ روی توییم
خاکنشین سر کوی توییم...
طبع «ریاضی» که غزلخوان توست
خاک بَرِ رفعت ایوان توست
🔸شاعر:
مرحوم #استاد_محمد_علی_ریاضی_یزدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_زمان #مدح_امام_زمان
#نیمه_شعبان
بهار آمد و عطری به هر دیار زدند
به جایجای زمین نقشی از بهار زدند
فرا رسیدن نوروز و موکب گل را
به نغمه جارچیان بهار جار زدند...
به هر کجای در آید نسیم، عطرافشان
مگر که بر نَفَسش بوی زُلف یار زدند
به روی جامۀ سبزی که بر تنش کردند
هزار برگ به پیراهن چنار زدند
هزارها عَلَم سرخ و زرد و آبیِ گل
به این نوید به گلزار و کوهسار زدند...
شکوه موکب میلاد حضرت مهدیست
که بر زمین و زمان این همه نگار زدند
رسید مهدی موعود کز ولادت او
به فرق عشق و وفا تاج افتخار زدند...
عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدیست
طلایهدار سحرگاه نور میآید
امير قافلۀ شوق و شور میآید...
گشوده پنجرۀ نور بر زمین و زمان
امام نور که در سال نور میآید
امام يازدهم را به شادی و تبريک
مَلَک ز هر طرفی در حضور میآید
به منزل دل ویران ما بُوَد نزدیک
طنین قافله کز راه دور میآید
ز شوق تابش این آفتاب آزادی
ز ذرّه ذرّه سرود سرور میآید
پس از سه روز سفر در عوالم ملکوت
ز ميهمانی ربِّ غفور میآید
ز غیب یافته اَلواح مهدویّت را
کَلیم عالَم رَجَعت ز طور میآید
بود کريم و همين بس کرامتش که مدام
از او عنايت و از ما قصور میآید
عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدیست
نظامبخش جهان و جهانِ جان مهدیست
امام منتقم و صاحبالزمان مهدیست
کسی که عدل علی را به معنی اعلی
برای نوع بشر آرَد ارمغان مهدیست
کسی که با کلماتش به ظاهر و باطن
کتاب حُسن خدا راست ترجمان مهدیست
کسی که رجعت والای صالحان زمین
برای یاری او میشود عیان مهدیست
کسی که فیض نگاه ولایتش امروز
نگاهدار زمین است و آسمان مهدیست
وجود او همه لطف است و غیبتش همه لطف
کمال لطف خدا بر جهانیان مهدیست
کسی که زمزمۀ عاشقانهاش آرد
نزول بارش رحمت به انس و جان مهدیست
عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدیست
🔸شاعر:
#استاد_سید_رضا_موید
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
ذاکران امام حسین
#امام_زمان_عجل_الله🌺🍃
#مناجات
چه غصه ها که نخوردم برای غیبت تو
چه گریه ها که نکردم برای غربت تو
یتیم زاده و آواره ایم، در به دریم
بگو چگونه بیاییم در کفالت تو؟
در انتظار طلوعم، نماز می خوانم
به وقت شرعی عشاق، راس ساعت تو
چه می شود که بگوید خدا به جبراییل
بگو به حضرت مهدی، رسیده نوبت تو
تمام خواست ما از خدا فقط این است
ظهور یا فرج عاجل و سلامت تو
برای مرقد زهرا ضریح می سازیم
به حول و قوه ی الله، با نظارت تو
خدا اگر که بخواهد اقامه خواهد شد
«نماز جمعه ی» این هفته با امامت تو
#سید_مهدی_وزیری
#صلوات
ذاکران امام حسین
#امام_حسین #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
نگاهم کردی و دیگر نگاهم را عوض کردم
به نور اشک ، دنیایِ سیاهم را عوض کردم
همینکه اولین بار این گدا نام تو را برده
درونم انقلابی گشت ، شاهم را عوض کردم
نه تنها آرزوها را ، نه تنها خنده هایم را
که حتی پای غمهای تو آهم را عوض کردم
خدایم جهل بود از سنگ ، صدها مرتبه بدتر
به امداد دعای تو اِله م را عوض کردم
به زیر سقفِ ذلت بوده ام یک چند و حالا شکر
به زیر پرچم سرخت ، پناهم را عوض کردم
همه گفتند شغلت چیست ، گفتم خادم روضه
که با این نوکریِ شاه ، جاهم را عوض کردم
در این سختیِ راه کربلا آسایشی محض ست
به گامِ اول راهم ، رفاهم را عوض کردم
میانِ راه اگر گلزار نزدیک نگاهم بود
به عشق دیدن گلدسته راهم را عوض کردم
🔸شاعر:
آیینی ذاکران امام حشین
{بسم رب الشهداء والصدیقین}
«هدیه به تمامی مادران گرامی شهدا»🌷
#مـــادر_شهیـــد
قصــــهٔ داغِ یک شقــــایق را
مــادر یک شهیــد می فهمــــد
انتـــــظار و تـبِ دقــــایــق را
اشکِ چشمِ سفید می فهمــــد
دیــده بودم که مــادری ، روزی
لالــه اش را قـدم قـدم بوسیـد
ردّ ِ پــاهـــای آسمـــانـــی را
بر زمیــن ، بعدِ رفتنــش بویید
دیده بودم چگــونه با حســرت
بوســـه بر گـــونهٔ پســر می زد
بعد از آن کار او فقـــط این بود
بر مـــزاری مُـــدام ســر می زد
چشم او چشــمه سار جاری بود
از لبش نغمــــهٔ غزل می ریخت
عطـــر ناب گـــلاب کاشـــان را
روی سنگی بغل بغل می ریخت
نذر تسبیــح می زد او هر بار
نغمـــهٔ ذکرهــاش دل می برد
گوهر چشــم خویش را انگار
دانه دانه به رشتــه می آورد
سالهــا رفتـــه از همــان ایــام
حال،مادر در آن حوالی نیست
گرچه مــادر ، نمــی رود امــا
روی سنگ مزار، خالی نیست
آسـمان ، سایه بر سرش دارد
بـاد ، عطــر گـلاب می ریــزد
جــای چشمــان خستهٔ مادر
ابر ، بــاران نــاب می ریــزد
بی خبــر نیستــم از آن مادر
گاه سر می زنم به چشمانش
اشک هـایــی گِــرِه زده دارد
روی گلبــرگ هـای دامــانــش
بغض و فریادهــای تلــخش را
پیش ما جای گریه ، می خندد
راه هـــر گــونه ناسپـــاسی را
بر دلش خاشـــعانه می بنـدد
بر خطوطِ عمیقِ صـورتِ او
ردّ ِ اشــک زلال جــــا مـانده
بر تَــرَک های روی لبهـــایش
آهِ ســــرد مــلال جـــا مانده
پینـــهٔ دستهـــای ایـن مــادر
لایــقِ بوســـهٔ کبـــوترهاست
قامتش گرچه خَم شده ، اما
زیر پایش همه صنوبرهاست
گفتمـــش توی آخــرین دیدار
در نمــازت کمی ، دعـایـم کن
با دل عاشق و شکســتهٔ خود
آرزوی خــوشـــی برایــم کـن
مادرم ! آرزوی من این است
تا خدا خواهد و شهید شوم
لااقل با همـــه ، سیــاهیهـــام
زیر پـای تو ، رو سفیـــد شوم
از شهیــدت بخــواه در دنیــا
"کیمیـــا"ی سعـــادت مـــا را
در بهشــت خــدا کند امضــا
پــای برگ شفـــاعت مـــا را
#رقیه_سعیدی(کیمیا)
#صلوات 👉
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ما از دعای خیر به هیئت رسیدهایم
از دولتِ حسین به عزت رسیدهایم
هیئت تمام زندگی ما غریبهاست
با پرچم حسین به قدرت رسیدهایم
این پای منبر است همان قبةالحسین
اینجا هزار بار به حاجت رسیدهایم
زهرای مرضیه است دعاگوی مستمع
وقتی که ما به اوج مصیبت رسیدهایم
در حسرتِ تباکیِ با ما، ملائکند
پیداست ما به بام سعادت رسیدهایم
چون عمرمان گذشت بمانیم گریهکن
مثل حبیب اگر به شهادت رسیدهایم
تا روز حشر دیده اگر با حسین ماند
پس بیحساب تا به قیامت رسیدهایم
هر روز با حسین دوباره تولّدیست
بارید اشک و ما به طهارت رسیدهایم
با یک سلام پاک شود هر گناهکار
ما خود به این مقام و فضیلت رسیدهایم
با این حیات طیبه عمریست دلخوشیم
یعنی به اوج شادی و بهجت رسیدهایم
با چه زبان ز گریه بگوییم با شما
با گریه بر حسین به جنّت رسیدهایم
بس چشمان به اشک عزا شستشو شده
در فتنهها به درک بصیرت رسیدهایم
لازم نبود خُدعهگران موعظه کنند
عمریست ما به حکم ولایت رسیدهایم
وقتی برای قافلهاش گریه میکنیم
انگار که به یاریِ عترت رسیدهایم
شد بارها امام زمان همنشینمان
در روضهها به محضر حضرت رسیدهایم
#محمود_ژولیده
#صلوات
ذاکران امام حسین
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
منی که غرق گناهم، شکسته بال و پرم
چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟!
اگر که دوست نداری "خدا خدای" مرا
اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟!
خودم نیامده ام نیمه شب به درگاهت
تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم
بیا مرا جلوی دیگران خراب مکن
بگیر دست مرا که به سنگ خورده سرم
مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش
قسم به حرمت خون مدافعان حرم
بنا نبود فقط خوب ها حرم بروند
شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم
تمام هستی من هست مادر و پدرم
فدای حضرت ارباب مادر و پدرم
اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود
چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟!
هنوز نیمه ی شب های جمعه می آید
نوای مادر او: تشنه ذبح شد پسرم
#محمدجواد_شیرازی
#صلوات
ذاکران امام حسین
280.2K
#حضرترقیه_جشن
🔸سرود یادواره میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها
🎙سبک : بال ملائک وا شده
شهر مدینه از کرم، گشته غرق شادی
با شور و شعف نکته ای ،کرد عیان منادی
دسته گلی واشده _ زینت دنیا شده
چشم و چراغ حسین _ سید بطحا شده
ای گل زهرا مدد...
ای که بدون حُبّ تو ، رد میشه عبادت
اجازه بده تا بیایم، سوریه زیارت
ز بوستان ولا _ ماه دل آرا رسید
ز بیت خون خدا _ سر زده ماه سپید
ای گل زهرا مدد...
تو نور چشم زینبی، ماه عالمینی
رقیه ی با وفا ، تو بنت الحسینی
به فاطمه نور عین_ نور دل زینبین
امیدی بر عالمین _ رقیه بنت الحسین
ای گل زهرا مدد...
آمده به دنیا مهی ، از تبار طاها
باشد این گل با وفا ، نورچشم زهرا
دوای درد همه _ ای نوه ی فاطمه
در شب میلاد تو _ دارم به لب زمزمه
ای گل زهرا مدد...
اگر که زبار گنه ، قلب من شکسته
ای دختر ارباب نظر ، کن به قلب خسته
اگر چه ناقابلم _ مِهر تو اندر دلم
بی بی تو با یک نگه _ حل بنما مشکلم
ای گل زهرا مدد...
_
✍ امیر رضا فرجوند
✅کانال شعر و سبک مداحی
https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
یکی از جمعه ها جان خواهد آمد
به درد عشق درمان خواهد آمد
.
غبار از خانه های دل بگیرید
که بر این خانه مهمان خواهد آمد
.
کفن امروز بر تن کن بسیجی
که فردا جان جانان خواهد آمد
.
زشرق کعبه تابان است خورشید
فروزان پرتو افشان خواهد آمد
.
قسم بر خطبه غرای زینب
که خونخواه شهیدان خواهد آمد
.
گروهی منکر حکم ظهورند
ولی مهدی دوران خواهد آمد
.
((کلامی)) آخرین معصوم عترت
برای نشر قرآن خواهد آمد
.
🔸شاعر:
#استاد_کلامی_زنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
صدای چکچک باران به شیشه های فراق
ترق ترق به تن کوه تیشه های فراق
درخت پرثمر چشم انتظار ظهور
به زیر پاش دویدند ریشه های فراق
نشستهاند و در آغوش بغض میپرسند
چرا به ته نرسید این همیشه های فراق
صدایی از دل نیزار غیبت آمد و گفت
که شیر وصل نشسته به بیشه های فراق
به هم بزن غزل انتظار را ای عشق
بگیر مثنوی ذوالفقار را ای عشق
صدا صدای غدیر است بشکن این خط را
بده به دست علی باز دست بیعت را
به قلب شبزدهها سر زده تولد صبح
که این صدا خود صبح است این صدا خود صبح
وضو بگیر به بیعت به روت آب بریز
و خون عشق لب تیغ آفتاب بریز
بِکَن ز قلعهی شک هات درب خیبر را
بزن به قلب یقین مهر مهر حیدر را
زمان بیعت با نور مطلق آمده است
به روی لب أ و لسنا علیالحق آمده است
اگر که گفت کسی حسبنا کتاب الله
بگو که نور خود از آفتاب دارد ماه
امام نور نخستین ، امام خورشید است
امام نور خودش را به ماه تابیدهست
همان کتاب که بر مصطفی خدا فرمود
اطاعت از ولی امر را به ما فرمود
ولی امر علی بود و بچه های علی
غلط گذاشت کسی پا گذاشت جای علی
فقط علیست که تدبیر مملکت بکند
کسی نشست به جای علی غلط بکند
اگر تمام جهان پیرو ولایت بود
زمین و هرچه در آن است غرق نعمت بود
ولایتی که برای ظهور افتادش...
زمام کار به دست علی و اولادش
سرم فدای ولی و دو چشم سرمستش
همآن که پرچم اسلام هست در دستش
گرفت محکم و طوفان نبرد پرچم را
به دست مهدی خواهد سپرد پرچم را
به هوش باش که صبح وصال میآید
عزیزم آن مه کم سن و سال میآید
اگر به سن کم این امام شک داری
به روی آینهی غیرتت ترک داری
نگیر مسلک اغیار را در این باره
مگر مسیح نزد حرف بین گهواره
بگو به آنکه یقین را به این وجود نزد
مگر کلیم عصا را به فرق رود نزد
امام من به مسیح اذن نطق را داده
به دست موسی عمران خودش عصا داده
نه در جنایت فرعون نه پای وحشت نیل
نیاز داشت به موسی همیشه اسراییل
به هود بود همیشه نیاز مردم عاد
نیاز داشت همیشه به والدین اولاد
همیشه دهر نشیب و فراز خواهد داشت
ولی همیشه به مهدی نیاز خواهد داشت
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد
باید که چشمانم کمی باران بگیرد
مثل همیشه این غزل تا بیت آخر
حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد
تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم
شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد
با چشم گریان ندبه می خوانم برایت
شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد
آقا بیا تا در میان قلب شیعه
این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد
هر جمعه من روی تو را را چشم انتظارم
تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد...
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
ذاکران امام حسین
#ترحیم_خوانی
#داغ_جوان
باز درد و باز درد و باز درد
زخم های سینه ام را بازکرد
باز درد و باز هجران باز داغ
باز دوری باز آهنگ فراق
باز مرگ آهنگ بردن را نواخت
باز دل را اژ شرار خود گُداخت
باز هم دست قدر گل چیدو برد
بر تنش آخر کفن پیچید و برد
یاد باد آن روز تلخ تلخ و سرد
یک خبر آمد مرا بیچاره کرد
یک خبر پیچید با خود درد داشت
یک خبر از رفتن یک مرد داشت
این خبر با خود خبر ازمرگ داشت
بر دل هر یک نهال درد کاشت
گفتمش برگو خبر را چیست هان
هِق هِق ات ما را به لب آورده جان
زین خبر انگار زد بر سینه تیر
گفت با لکنت امیر امیر امیر
لیک دانستم امیر از دست رفت
آنکه به مولا حسین دل بست رفت
آنچنان داغی به دل زد این خبر
گوئیا دیگر نماند از من اثر
ای دل بیچاره ام چون شد تو را
می شوی هر دم به داغی مبتلا
همدلی بار سفر را بست حیف
سنگ هم درزیرگِل حیف است حیف
این عزیز نازنین یادش بخیر
همسفر شد اربعین یادش بخیر
کی جدایی بین ما بود حیف شد
وعده ی ما کربلا بود حیف شد
شوق روی دوست بوده در سرش
یا که شد دلتنگ روی مادرش
گر چه اربابم حسین بی مادراست
یا حسین بی مادری درد آور است
چشمه های دیده ام چون رود شد
آرزوهایم همه نابود شد
آنکه بر قلبش زد این ماتم شرر
ای مسلمانان پدر باشد پدر
این همه داغی که مردم دیده اند
نیست داغی بدتر از داغ پسر
آی مردم هیچ کس همچون پدر
قلب او زین داغ نَبوَد شعله ور
خوب شد مادر ندیده داغ او
بنگرد آتش گرفته باغ او
گر غم فرزند دارد شوروشین
ایهاالناس پس چه آمدبر حسین?
آنکه دست و پا زدن را دیده است
یا ز قاتل نیشخند را دیده است
اکــبرش را اِربــاً اِربــا دیــد آه
یک بیابان پیکرش را دید آه
ناله ی زینب شده وا غربتا
رفت از دستم حسین مادر بیا
ازجگر «مداح» گوید یا حسین
وز غم جانکاه گوید یا حسین
#صلوات 👉
#ترحیم_خوانی
#داغ_جوان
ای روح وای روانم ای دادازاین جدایی
ای نازنین جوانم ای دادازاین جدایی
ازدوری توای ماه دارم به سینه صدآه
ازغصه نوحه خوانم ای دادازاین جدایی
تاکه تودیده بستی رفتی دلم شکستی
برلب رسیده جانم ای دادازاین جدایی
ازدیدگان مجروح چون ابر دربهاران
من اشک خون فشانم ای دادازاین جدایی
داغ تو کرده پیرم بنما دعا بمیرم
من بی توچون بمانم ای دادازاین جدایی
قَدَّم شده خمیده تاکه تو قد کشیدی
این هم قَدِ کمانم ای دادازاین جدایی
ازبس که گریه کردم درماتمت نمانده
نوری به دیدگانم ای دادازاین جدایی
هم بر سر مزارت هم در میان خانه
اسم تو بر زبانم ای دادازاین جدایی
دلتنگم ازفراقت گیرم کجا سراغت؟
برده غمت توانم ای دادازاین جدایی
ای سَرو ناز مادر ای دلنواز مادر
ای ماه اسمانم ای داد ازاین جدایی
این درد باکه گویم مرگت عزیز بابا
سوزانده استخوانم ای دادازاین جدایی
بااشک وآه جانسوزذکرم شده شب وروز
فرزند مهربانم ای داد از این جدایی
یارب کسی به عالم داغ جوان نبیند
بریده شد اَمانم ای داد ازاین جدایی
در کربلا حسین تاداغ جوان خوددید
یک ناله زدپسرجان ای دادازاین جدایی
«مداح» بگوبرای تسکین دل بگویند
مولاحسین جانم ای دادازاین جدایی
#صلوات 👉
ذاکران امام حسین