eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
628 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تاکه سرگرم جهانی اهل باورنیستی تاکه دنبال زری درفکرمحشرنیستی تااسیرنفس هستی ازحقیقت غافلی تابخواب غفلتی درخط داورنیستی مرگ ازمژگان ماباشدبه مانزدیکتر ازچه رودرفکرمردن ای برادرنیستی باعصاکوری دهدتشخیص راه وچارا تابکی گمراهی ودرفکررهبرنیستی باتمام حشمت وجایی که درنزد خلق داشت رفت پیغمبرتوبهترازپیمبرنیستی عاقبت تیغ اجل فرق علی راهم درید ای بشرتوبهترازساقی کوثرنیستی آنچه می بینی دراین عالم همه فانی بود تابکی فکرحساب وروزکیفرنیستی تاتوان داری بفکرناتوانان باش چون دربرگرگ اجل هرگز توانگرنیستی ذاکرات امام حسین
ما منتظریم از سفر برگردی یکروز شبیه رهگذر برگردی با کاسه یِ آب و مجمری از اسپند ما آمده ایم پشتِ در برگردی وقتی سَرِ شب که رفتنت را دیدیم گفتیم نمی شود سَحَر برگردی؟ ما منتظر تو ایم آقا نکند یک جمعه غروب بی خبر برگردی من گوشه نشین کوچه یِ بر گشتم ای کاش که از همین گذر برگردی پرواز نمی کنیم از اینجا باید در فصل نبود بال  و پَر برگردی وقتش نرسیده است ای مرد ظهور با سیصد و سیزده نفر برگردی؟! ذاکران امام حسین می دمد صبح ظفر، بد به دلت راه مده می شود دفعِ خطر،بد دلت راه مده این همه نذر و نیاز، آن همه تسبیح و دعا می کند زود اثر بد به دلت راه مده از درشتیِ قد و هیبت بتها نهراس با خلیل است تبر، بد به دلت راه مده ما در این دایره امر به وظیفه هستیم با خدا هست ثمر، بد به دلت راه مده جان من در همه احوال توکل باید جزم کن عزم سفر، بد به دلت راه مده نیل اگر هست یقین معجز موسی هم هست از خطرها بگذر، بد به دلت راه مده کاش چشمت به سیاهی شب عادت نکند شده نزدیک سحر، بد به دلت راه مده (آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست) باز آید ز سفر، بد به دلت راه مده ذاکران امام حسین از خودم دلخورم اقا که تو را یادم رفت هه ی دویدم پِیِ نفسم که حیا یادم رفت انتظار فرجت را نکشیدم یک شب بهر دیدار رُخَت باز دعا یادم رفت یک زمان گریه کنِ خوب تو بودم اما معصیت کردم و آن حال و هوا یادم رفت چون که وابسته به دنیا شده ام میبینی پشت کردم به تو و روز جزا یادم رفت خواستم مثل شهیدان خدا باشم حیف راهِ کج رفتم و راهِ شهدا یادم رفت با وجودی که سر سفره یتان نان خوردم قدرنشناس شدم لطف شما یادم رفت هرچه غم داشتم و دل نگرانی آقا تا رسیدم حرم کرببلا یادم رفت ازروی ناقه زمین خورد رقیه اما ناله زد آمده زهرا و بلا یادم رفت زَجرِ نامرد چنان زد به رُخَم سیلی که همه ی دلخوشیِ من بخدا یادم رفت ذاکران امام حسین
ازغم مرگ توای سروخرامان چه کنم بهرپژمردنت ای نوگل خندان چه کنم داغ جانسوز تو افکنده شرر بر جگرم بادل سوخته و آتش هجران چه کنم شد بهار تو خزان و گل رویت پرپر من در این داغ خزان دیده پژمان چه کنم پدرت ناله کند از غمت ای تازه جوان گوید از ماتمت ای نور دو چشمان چه کنم مادرت جامه ی ماتم ببر و نوحه گر است گوید او گر نکنم چاک گریبان چه کنم دوستان بهر تو آورده گل ای نوردوعین گرمزارت نکنم هم چو گلستان چه کنم شمع سان سوخته از داغ تو و آب شدم ای امید دل غمدیده ی نالان چه کنم خیز از جای ببین حال جگر سوختگان با چنین ناله ی جانسوز عزیزان چه کنم ذاکران امام حسین ای که بر عکس من وحجله من می نگری با خبر باش و بخود آی و مکن خیره سری حجله عیش مرا بین که مبدل به عزاست پند با خود ببر ای انکه ز من می گذری پستی و مستی و غفلت به جهان، بس کن بس مرد حق باش که تا سوی جنان راه بری چند گویی که کنم توبه زمان پیری مگر ای بی خبر از مرگ خودت با خبری من هم آخر به جهان تازه جوانی بودم که شد از دست اجل عشق و امیدم سپری پدرم حسرت دامادی من داشت ولی می کند حال ز داغ پدرش نوحه گری ذاکران امام حسین
بوسه بر نامش زد و با جان و دل تعظیم کرد ماتمش رخت عزا را بر تنِ تقویم کرد زنده شد عیسی کنارِ ذکرِ یازهرایِ(س) ما حضرت مریم به اسم اعظمش تعظیم کرد دست تاریخ آمد و در کوچه ای غربت کشید شهر را با مردمانِ بی وفا ترسیم کرد مهربانی های بی حدّ و حسابش عاقبت جملهٔ «ألجار ثمّ الدار» را تنظیم کرد اولین نان تنور خانه اش را فاطمه(س) پخت و بین تک تکِ همسایه ها تقسیم کرد وای از قوم نمک نشناس! آنکه جای حق یاورِ باطل شد و دل را به او تسلیم کرد مکرِ شورای سقیفه کار دستِ شیعه داد مرتضی(ع) را از خلافت سالها تحریم کرد گفت بر آتش بسوزان «چادر» و «در» را سریع بی حیا مزد رسالت را چنین تفهیم کرد در حمایت از علی(ع)زهرا(س)گذشت از هرچه داشت محسنِ(ع)شش ماهه اش را پشت «در» تقدیم کرد! ذاکران امام حسین عدو که رفت پایش مانده بر در زغال و دود جایش مانده بر در گذشت و روز بعدش مرتضی دید کمی از بال هایش مانده بر در در آن غوغا صدا زد «آه فضه» تمنایش ، صدایش مانده بر در نفس در سینه اش بالا نیامد هنوزم های هایش مانده بر در نشد فرصت که چادر را بپیچد دو سه نخ از عبایش مانده بر در - میان شعله ها گرم دعا بود دعایش، ربنایش مانده بر در ذاکران امام حسین حمله بعد از قَتل پیغمبر نباشد بهتر است سوختن را دَر اگر از بَر نباشد بهتر است در میان شعله آهن می شود مثل مُذاب پس اگر مسمار رویِ دَر نباشد بهتر است یا زمانی که شِکَسته می شود دَر بالَگد دَر میان شُعله ها مادر نباشد بهتر است مرتضی مَشغول قرآن جمع کردن بود، پس زیرِ دَر آیاتی از کوثر نباشد بهتر است کافران را چادُر زهرا مسلمان می کند زیر دست و پا اگر معجر نباشد بهتر است در نگاه رَهگُذر ها و اهالی محل دست بَسته فاتح خیبر نباشد بهتر است این برای مجلسِ ختم پدر زیبنده نیست دختر غمدیده در بستر نباشد بهتر است از غمِ رویِ کَبود و بازویش دِق می کند وقتِ غسلِ فاطمه حیدر نباشد بهتر است انتهای روضه ی او شعر در گودال رفت روی حنجر خنجر لب پَر نباشد بهتر است کاش وقت ذبح در گودال خون مادر نبود پیش اسماعیل اگر هاجر نباشد بهتر است... ذاکران امام حسین تنور خانه مان سرد است زهرا دل حیدر پر از درد است زهرا ندارم بی تو من پشت وپناهی علی را غم هماوردست زهرا سلامم را دگر پاسخ نگویند مدینه پر ز نامردست زهرا چه سازم با با غم ودرد یتیمان رخ اطفال تو زردست زهرا چه دشوار است بی تو زندگانی دلم از زندگی سرد ست زهرا دمی بر خیز وبین داغ فراقت چه کاری با علی کردست زهرا امام حسین احترام مادر سادات بر ما واجب است لحظه لحظه، کو به کو، هر آن و هر جا واجب است هر که باشی شاه یا بنده، سیه رو یا سفید سجده کردن با تواضع پای زهرا واجب است آفرینش را خدا تنها به عشق او سرشت احترامش مسلمین را نه، به دنیا واجب است معنی صوم و صلات و دین و قرآن، فاطمه است این سؤالی نابجا باشد که آیا واجب است؟ این حدیث معتبر را از پیمبر بشنوید که رضای فاطمه بر تک تک ما واجب است - ماسوا شد وقف زهرا، فاطمه وقف علی است جان سپردن در مسیر حفظ مولا واجب است ای کسانی که میان کوچه غوغا کرده اید! «انّ فیها فاطمه»، اکرام «زهرا» واجب است ذاکران امام حسین
💠  زمینه ویژه فاطمیه💠 از شاعـر گرانقدر گروه جواز نوکـــــرۍ          ⭐️  حاج ابولفضل جدیان⭐️ ➖➖➖ میگن دنیا دو روزه ، آدم باید بسوزه یه روزش شاد و شیرین ، یه روزم تلخ و غمگین شیرینی عمرم همون بود، که خنده هاتو میدیدم پاشو یه نگا کن ببین که، بی تو چه دردایی کشیدم رفتی ، علی سلامشم بی جوابه رفتی ، چشای دخترت خیس آبه شبها ،دیگه حسن تا صبح خواب نداره لکنت ،گرفته و پر از اضطرابه "زهرا همه کسم ، زهرا ای نفسم" فراموشم نمیشه، همون حرف همیشه که پیش هم بمونیم، نماز عشق بخونیم تو شیشه ی عمر منی که، با سنگ تهمت شکستی خیر از این زمونه ندیدی،که پاشدی بارت رو بستی اینجور که تو داری دل و میسوزونی انگار دیگه قراره با ما نمونی من هم دیگه قبول کردم که تنهام اما باید حرف دلم رو بدونی "چشماتو روم نبند ،یکبار دیگه بخند" ....... کمون شد قدِّ یارم، شبیه ذوالفقارم دلم دریای درده، غمت با من چه کرده؟ رو شونه‌ی دیوار خونه، حسین تو سر میذاره حالا دیگه رو جانمازت، بارون اشک من می‌باره امروز، علی غریبه توی مدینه فردا، نصیب مجتبی هم همینه زینب، یه روزی میرسه که حسینو بینِ، سپاه کوفه تنها می‌بینه "سهمش اسارته،نیش و جسارته" ➖➖➖ ❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌ 🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین 👇👇 1️⃣
💠  زمینه ویژه فاطمیه💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ          ⭐️  حاج ابوالفضل جدیان⭐️ ➖➖➖ درد یعنی که ششماه، به انتظار بشینی درد یعنی که آخر، بچه تو هم نبینی درد یعنی که مادر بگه، یا فضه خذینی بعد از اون داغ تا ابد سنگین درد و میشد همش تو چشماش دید مادر از غم دلش لبالب بود اما بازم به زور می خندید داغ یه شهید ششماهه،تو سینه ست،همیشه این زندگی واسه مادر،زندگی،نمیشه "مهربون مادر ای ماه جوون مادر" ______________ درد یعنی یه مادر، دل بکنه از خونه درد یعنی که دیگه، دلش نخواد بمونه درد یعنی پیش بچه ها، عجل وفاتی بخونه خیلی بیشتر از این تن مجروح روح مادر غصه و غم خورده طعنه های یه قوم لامذهب روزی صدبار قلبش و آزرده غم همه رو میخوره باز،مادرم،همیشه این زندگی واسه مادر،زندگی،نمیشه "مهربون مادر ای ماه جوون مادر" ________________ درد یعنی تشنه لب، لب فرات بمونی درد یعنی تا خیمه، بخوای بری نتونی درد یعنی یه صبح تا غروب،خواهر بشه قدکمونی سخته که روی خاک باشی و دخترت بی پناه و تنهاشه تازه اینجا شروع ماتم بود وامصیبت اگر که فرداشه مگه میشه آخه این غم و،ببینی،نمیری بانوی حیا کجا و،خدایا،اسیری مهربون ارباب ای آروم جون ارباب .............................. ➖➖➖ ❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌ 🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین 👇👇👇 1️⃣
ای كه انسیه ای ومهرمُجسّم داری برتراز آدمی و جلوه ی آدم داری كعبه ی عصمتی و قبله ی ايمان و اميد در زلال نگهت چشمه ی زمزم داری عالمه،فاضله وانسیه الحورایی فخربرهاجرو برساره ومريم داری چشمه ی خيركثيری وسپهرحسنات بارش رحمتی و فيض دمادم داری يازده آينه ازنورتوتابنده شد ند مركزنوری واشراف برعالم داری تاكه دين دست خوش فتنه وكينه نشود درره دين همه جاعزم مصمّم داری هیچ كس چون تونكرده است حمايت زعلی دردل ازغُربت اوحجله ی ماتم داری غاصبان رابه سراشيبی وبن بست كشاند ماجرایی كه ازآن كوچه ی پُرغم داری گل ياس نبوی هستی وعمرت چون گل غم بسيار ولی زندگی كم داری سيرتاريخ گواه ست كه ای ياس كبود فاطميه نه همين بوی محرم داری ای «وفایی»غم مادرچه ملال انگيزاست دربغل ازغم او زا نوی ماتم داری تمام عمر زداغت گریستم زهرا خداگواست که با گریه زیستم زهرا به انزوای غریبانه ی علی شب وروز چوشمع سوخته جانی گریستم زهرا تویی که عزّت ونامی مرا عطا کردی وگرنه بی تو ندانم که کیستم زهرا نه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است نه رهروم به طریق تو چیستم زهرا زپا فکنده مرا بار معصیت امروز چگونه پیش تو فردا بایستم زهرا قبول می کنی اکنون بخوانمت مادر اگرچه آن چه که خواهی تو نیستم زهرا بگیردست «وفایی» خسته را درحشر که برحسین تو عمری گریستم زهرا بی مهر فاطمه دل ما ارزشی نداشت بی اشک های او گل ما ارزشی نداشت با گریه های اوست که ما گریه کن شدیم ورنه حیات باطل ما ارزشی نداشت او مادرانه زحمت ما را کشیده است بی باغبان که حاصل ما ارزشی نداشت از برکت ولایت زهرای اطهر است دنیا اگر مقابل ما ارزشی نداشت گمراه می شدیم اگر نور او نبود سیر و سلوک جاهل ما ارزشی نداشت زهرا اگر نبود در این سیر بندگی طی کردن مراحل ما ارزشی نداشت بی نور نام فاطمه در بین عرشیان زینت نداشت منزل ما ارزشی نداشت نام حسین گر شده گرمی بزم ما بی فاطمه محافل ما ارزشی نداشت جان علی! جانم فدایت کَلِّمینِی کُشتی مرا با گریه هایت کَلِّمینِی حرفی بزن، آهی بکش، بیچاره ام کرد این اشک های بی صدایت کَلِّمینِی بسته ست جان من به پلک نیمه جانت می میرد آخر مرتضایت کَلِّمینِی از غصه هایت با علی هم درد دل کن ای در صبوری بی نهایت کَلِّمینِی روضه بخوان امشب بخوان از داغ محسن با من بگو از آن حکایت کَلِّمینِی از ماجرای کوچه که چیزی نگفتی تا دق نکرده مجتبایت کَلِّمینِی پلکی بزن تا قلبهامان جان بگیرد جان شهید کربلایت کَلِّمینِی نیمه نگاهی کن به حال زینبین و بردار دست از این دعایت کَلِّمینِی ذکر شب و روزت شده «عَجِّل وَفاتِی» آوای جانسوزت شده «عَجِّل وَفاتِی» ذاکران امام حسین
تــوئـي زيـبـا رخ فـرزانه مادر  تــوئـي روشـنگر هر خانه مادر    تــوئي سر حلقه ي بزم محبت  صــفا و گـرمـي هـر خـانه مادر    درون سـينـه ام تـا روز مـحشر  نـمـوده عـشق پاكت لانـه مادر    بـه ايـثار تـو عالم مات و حيران  فـدا جـان مي كني مـردانه مادر    نشـانـدي گــه مرا بر روي دامن  زدي بـر تـار مـويم شـانه مـادر    به لاي لاي تـو ميخوابـيدم هر شب  در آغوشت عجب طفلانه مادر    بیا بشنو زمن پندی برادر زجان ودل نما خدمت به مادر   به مادر کن محبت تا توانی که بهر تو فدا کرده جوانی   بزن بوسه برویش نور دیده که بهرت رنج بسیاری کشیده   ببوس هردم تو پایش ازمحبت که ریزد از سر و رویش نجابت   مگر نشنیده ای احمد چه گفته بهشت در زیــــر پای او نهفته   اگر عطسه زدی او جسته از جا نخوابیده به تاریکیِ شبها   برای اینکه تو، راحت بخوابی به آرامـــــــیّ وبا ،لذَّت بخوابی   زخنده های تو خندیده مادر ز رنجشهای تـورنجیده مادر   زآرامی تــــــــــو آرام گشته ز ناکامی تــــــو ناکام گشته   اگر کاشانه ات دارد صفایی ‌به نزدخلق اگر دارید بهایی   زرفتاروگذشت مادرو توست کلید باب جنت مادر توست   اگر اجرا کنی دستور مادر  بهشتت میبرد خلاق داور   نما دلجویی اش دائم (غلاما) بشو خاک رهش دائم (غلاما)   ذاکران امام حسین
🌺 به نام خاک حریمت که قبله ی جان است دلم به شوق شما زائر خراسان است میان فصل کم آبی که رودمان خشک است فقط برای تو اشکم چنین فراوان است ببار ابر کرامت وگرنه می خشکم بدون لطف تو دریای دل بیابان است چه فرق میکند آقا کسیکه زائر توست مسیحی است یهودیست یا مسلمان است دلم ترانه ی نقاره خانه می خواهد کنار پنجره فولاد اگر غزل خوان است ذاکران امام حسین