اشعارناب،ترحیم خوانی:
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_محرمی
اصلاً نه نوکر فکر کن سائل رسیده است
لب تشنه ای دیگر لب ساحل رسیده است
در خانه ات دیوانه ها را راه دادی
اصلا به کوی تو مگر عاقل رسیده است؟
گندم شد این بذر دعا هربار ، اما
از من مدام آتش به این حاصل رسیده است
قابل نبود اشکی که از چشم من افتاد
این گریه کن هربار ناقابل رسیده است
سمت تو باید دل برید از جان که هرکس
جز این بیاید ، عاطل و باطل رسیده است
تا کربلایت آمدن که پا نمی خواست
هرکس سراغت آمده با دل رسیده است
دیر آمدم در بسته بود اما به دادم
در زندگی لطف ابوفاضل رسیده است
در کربلا هم دیر شد دیدار آخر
زینب رسید اما پس از قاتل رسیده است
#محسن_ناصحی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_محرمی
روزگارم در پناه تکیه ات سر می شود
دست، بر خاک سیاهم می زنم زر می شود
بچهء شاگردِ پرچم دوز را، مردی شده!
خوش بحالش مثل نوکرهات، نوکر می شود
فرش خود را می فروشم خرج هیئت می کنم
برکت ولخرجی ام، صدها برابر می شود
هروله کردم، پس از آن گریه می چسبد فقط
خستگی سینه زن با گریه اش در می شود
عقل را ول کرده ام، خواب و خوراکم روضه است
مجلس دیوانه ها یک جور دیگر می شود
پهلوی هر روضه، چایِ قند، پهلو میخورم
اشک هایم آبِ جوش این سماور می شود
مزه دارد دستپخت آشپزهایت حسین!
بانی دیگ غذایت شخص مادر می شود
چوب و هیزم دیدم و یاد تنور افتاده ام
سوختم از غصهء آن سر که لاغر می شود
دخترم خورده زمین و پای او زخمی شده
از رقیه خواستم!... عشقش مکرر می شود
آب می نوشم ولی در استکانم آتش است
تشنگی کربلا با آب، بدتر می شود
پیش زهرا آب را بستند بر اهل حرم
این خبر دارد به داغی سخت، منجر میشود
گریه کرد و از میان خیمه پا بیرون گذاشت
گفت بابا؛ یاورت این دفعه اصغر میشود
نه حسن داری کنارت، نه علمداری حسین
گر بمانم در حرم، محسن مکدّر میشود
یک علیِّ اکبر تو شد هزار و یک علی
پس علیِّ اصغرت هم چند لشکر میشود
#رضا_دین_پرور
#صلوات
#امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف
#غزل
#انتظار
حسرتم دیدنت شده امّا توبههایِ شکسته بسیارند
این گناهان و لغزش و عصیان بیگمان سدِّ راهِ دیدارند
روز وُ شبهایِ زندگیِ من پُر شد از لحظههایِ شیطانی
باز شرمندهیِ تواَم آقا چشمهایم دوباره میبارند
با همه گفتهام که آقایم همِه جا داشته هوایم را
تو هوادارِ عاشقانی وُ عاشقان بیقرارِ آزارند ....
نَه فقط دشمنانِ بیگانه دوستان خاطرِ تو آزُردند
در غریبی حسینی و یاران تیغِ غفلت به سینه میکارند
سرِ شاهِ کرم درونِ تشت سَرْسلامت به منتقم داده
العجل نغمهیِ رقیّه شده زجر و خولی چقدر خونخوارند
ندبهخوان است عمّهیِ سادات کربلا بیقرارِ توست بیا
جمعههایی که آمد و رفته غزلی از فراقِ دلدارند
#حسین_ایمانی
#صلوات 👉
کانون ذاکران امام حسین زرند
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
#غزل #انتظار
به باغ و سنبل و گل طعنه می زند مویت
خجل نموده مه و مهر را گل رویت
به هر کجا که روم نقشی از تو می بینم
نموده مست جهان را لطافت بویت
دلم چو قبله نما گر چه لرزشی دارد
به هر طرف که رود میل می کند سویت
خدا کند که شود قسمتم دراین ایام
نماز شکر گزارم به طاق ابرویت
کمال زندگی ام در تمام عمر اینست
که خویش را برسانم به کوی نیکویت
خزان گرفت چمن را چرا نمی آیی
که گشته غنچه و گل هر نفس دعاگویت
بیا که جمله جهان لشگر تو خواهد شد
خوش آن پیاده که باشد مقیم اردویت
نه تکمنمکه اسیرم به خط و خال لبت
هزار مرغ فتاده به جعد گیسویت
به شوق طلعت ماهت مدام مدهوشم
و با هوای رسیدن به باغ مینویت
#محمد_هوشمند
#مدهوش
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7