نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس:
کشید بند طناب و تو را زمینت زد
میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد
همین که پا شدی از جا دوباره افتادی
دوباره کینه ی آن بی خدا زمینت زد
بلند شو که دوباره جسارتی نکند
چه ها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد
رسیده ای وسط کوچه ی بنی هاشم
صدای ناله ی خیرالنسا زمینت زد
صدای سیلی و آن گوشواره می آید
صدای سیلی او بی صدا زمینت زد
فدای گریه ی تو یا مروج العاشور
همیشه یاد غم کربلا زمینت زد
سری که گشت جدا از قفا شما را کشت
سری که رفت روی نیزه ها زمینت زد
میان شعله به یاد رقیه افتادی
کشید بند طناب و تو را زمینت زد
#وحید_محمدی
#امام_جعفر_صادق_ع
چون خلیل الله، اما شعله گلزارش نشد
آن که آتش آمد و حُرمت نگه دارش نشد
گنج علمش زیر طوق جهل بی دینان اسیر
دست ظلمت کیشِ دوران، یار افکارش نشد
سرگذشتش را پر از مهر و گذشت آورده اند
قدر دانی، پاسخ آن کوه ایثارش نشد
صبح صادق بود اما تیره شد ایام او
سهم ظالم، یاریِ چشمان بیدارش نشد
گرچه دلخون شد ز دست شعله های در امام
لااقل چون فاطمه درگیر مسمارش نشد
کربلا را در میان خانه و در کوچه دید
پیرمردی که در آن غربت کسی یارش نشد
#محمد_حسن_جنتی
#امام_جعفر_صادق_ع
کوچهای بود و دری بود و امامی روی خاک
میدوید آشفتهرو ماه تمامی روی خاک
بی عمامه، بی عصا، بیتاب قرآن میدوید
چند نوبت بین کوچه ریخت جامی روی خاک
رشتهی پوسیدهای را روی مرکب دیدهام
عُروَةُ الوُثقی و حبل لَاانفِصامی روی خاک...
میچکاند ابیات بر پای دری، آن نیمهشب
روضههایی شور را با تلخکامی روی خاک
از نجف آیینه آوردند در آغوشِ سنگ
ریخت در تعجیلشان وادِی السَّلامی روی خاک
از مدینه تا مدینه اسمهایی اعظمست
اسمهایی روی نِی، چندین اسامی روی خاک
قبلهی حاجاتِ ما را بینمازان میبرند
میرود در دست بت «بیت الحرامی» روی خاک
#مجید_لشکری
#امام_جعفر_صادق_ع
به هر کجا که رَوی ورد هر زبان شده است
که عالم العلما هست و روضه خوان شده است
لوای مذهب شیعه علم نمود و ولی
ز داغ جد غریبش چنین کمان شده است
نمازش اول وقت است هرکه صادق شد
نماز خواندن صادق به ما بیان شده است
ز صادق و ز مصدق، ز طاهر و ز محقق
شنیده نام فقیهان به هر زمان شده است
به وقت واقعه گویی چو فجر صادق شد
ز زهر کین چو حسین، آن شه شهان شده است
فقیه تر ز فقیه است، روضه خوان حسین
که عالم العلما بود و روضه خوان شده است
#رجبی_کاشانی
#امام_جعفر_صادق_ع
سایه نشینِ رحمت شیخ الائمه ایم
حیرانِ از کرامت شیخ الائمه ایم
سینه به سینه لطف مدامش به ما رسید
لبریزِ از محبت شیخ الائمه ایم
از بین هرچه مذهب و دین و عقیدهای
ما پیروان نهضت شیخ الائمه ایم
آری اگر که خادم سلطانِ مشهدیم
مدیونِ به امامت شیخ الائمه ایم
فرمودهاست، شیعهی ما از سرشت ماست
یعنی که در حمایت شیخ الائمه ایم
در عرصهی قیامت و آن روزِ بی کسی
ما شامل شفاعت شیخ الائمه ایم
یک گوشه از مصیبت او قبر خاکیاش
در حسرتِ زیارت شیخ الائمه ایم
اما چقدر روضهی او مثل مرتضاست
ما روضهخوانِ حضرت شیخ الائمه ایم
دستان بسته، آتش و دیوار و کوچهها
گریه کنانِ غربت شیخ الائمه ایم
#علی_گلچین_پور
#امام_جعفر_صادق_ع
دارم برای رنگِ تنت گريه می كنم
پای نفس نفس زدنت گريه می كنم
باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟
يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
باور كنيم شأن تورا رَد نكرده است؟
اين بد دهانِ شهر به تو بد نكرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای يار ريختند
روی سرِ تو از در و ديوار ريختند
هرچند بين كوچه تنت را كشيد و بُرد
دستِ كسی به روی زن و بچه ات نخورد
باران تير و نيزه نصيب تنت نشد
دست كسی مزاحم پيراهنت نشد
اين سينه ات مكان نشست كسی نشد
ديگر سر تو دست به دست كسی نشد
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_جعفر_صادق_ع
ذاکران امام حسین