#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
آه از غمی که هست و ز غم پروری که نیست
ازسنگری که هست و ز هم سنگری که نیست
طفلان من به نان وغذا لب نمیزنند
گیرم که سفره پهن شده ،مادری که نیست
زینب نشسته اشک مرا پاک میکند
کوثر شده به جای همان کوثری که نیست
شستیم خون مانده به دیوار را ولی..
از خاطرم چگونه رَوَد آن دری که نیست؟
آه ای مغیره ، بد زن من را لگد زدی
حالا فقط علیست و آن همسری که نیست
من در اتاق سوم و هفتم گرفته ام
دراین محل برای توچشم تری که نیست
از من حسین قول زیارت گرفته است
ازدیدن تو آرزوی بهتری که نیست
وقتی تو و حسین نشستید در تنور
زینب نشسته چشم ب راه سری که نیست
یک روز داغ چادر خاکی مرا شکست
یک روز هم مصیبت آن معجری که نیست
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
#حسین_قربانچه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشعار ناب آیینی:
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد
"من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد
من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم
زود میاُفتد از این غم ضربانم ای داد
نوزده سالگیات قسمت ما حیف نشد
چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد
من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم
میشود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد
همهی شهر به اُفتادنمان خندیدند
همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد
هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست
و نمیشد به تو خود را برسانم ای داد
همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند
من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد
درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را
نتوانم نتوانم نتوانم ای داد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
=======================
🔹
این بار چندم است کفن باز میکنم
دارم به این بهانه تو را ناز میکنم*
پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی
باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی
باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کن
پُشتم شکستهای کمرم را نگاه کن
برخیز باز چارهی درد مرا بده
برخیز و دستمالِ نبرد مرا بده
مثل قدیم پشت سرم آب را بریز
جای علی تو برجگرم آب را بریز
این بار چندم است کفن باز میکنم
دارم به این بهانه تو را ناز میکنم
داریم مثل سوز خزان گریه میکنیم
با آستین بین دهان گریه میکنیم
دارم به دوش خویش دو تابوت میکشم
دستی به زخم گوشهی اَبروت میکشم
این مرد کوه بود که درهم شکسته شد
دیدم که هفت جای تو باهم شکسته شد
تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد
امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد
دارند بچهها همه از دست میروند
خواهر تمام کرد برادر تمام کرد
پیش حسن حسین به زانو نشسته است
وقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد
دیدم که قاتلت اثر ضربِ خویش را
با چوبهای شعلهورِ در تمام کرد
وای از قلاف ، زخمش از اول عجیب بود
وای از مغیره کارِ خود آخر تمام کرد
روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد
روز دهم به ضربهی خنجر تمام کرد
این بار چندم است کفن باز می کنم
دارم به این بهانه تورا ناز می کنم....
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
ای زخم انگاری تو هم آزار داری
در هر نفس به گریه ات اصرار داری
از من گذشت ای میخ اول مطمئن شو
پشت در خانه نباشد بارداری
ای کاش امشب پر بگیرم چون که سخت است
در سن و سال زینبم بیمارداری
تشخیص فرزند از صدا عین عذاب است
ای وای از وقتی که دیدِ تار داری
تا زنده ام خوب استراحت کن علی جان
خیلی زمان کَفْن و دفنم کار داری
من حاضرم که باز به جانم بگیرم
دردی که وقت شستن مسمار داری
بیخود مرا منصوره ی عرشم نگفتند
غصه نخور مانند زهرا یار داری
با گریه پرسیدی چرا در بین بستر
از کنج حجره فاصله بسیار داری؟!...
....بین در و دیوار گیر افتاده باشی
تا عمر داری ترس از دیوار داری
زینب کنارت هست پس جای غمی نیست
یعنی که بعد از رفتنم غمخوار داری
امروز گفتم به حسینم کاش بودم
بالاسرت روزی که نیزه دار داری
پیراهن و عمامه و انگشتر و خوود
در سفره ات خیراتیِ بسیار داری
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
ما گدای فاطمه هستیم عزت را ببین
فاطمه دار و ندار ماست ثروت را ببین
تا ابد شکر خدا ، شکر خدا ، شکر خدا
مادری چون مجتبی گشتیم، نعمت را ببین
حضرت زهرا اجازه بر من آلوده داد
تا زنم او را صدا مادر ، کرامت را ببین
عالم و آدم تماما دست بوس مصطفاست
مصطفی شد دست بوس او ، فضیلت را ببین
وقت یا رب یا ربش ، ربش ندا می داد که
آی جبرائیل، جبرائیل عبادت را ببین
گفته بسم الله الرحمن الرحیم و یک تنه
با چهل تن او در افتاده ، شجاعت را ببین
راه داده قاتلش را به گل روی علی
بر امیرالمومنین ، اوج ارادت را ببین
کرد با دست شکسته ، لحظه های آخرش
بر گنهکاران دعا ، بانوی امت را ببین
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من رفتنی هستم دگر یاور نداری
مظلوم! با مظلومه ات کاری نداری؟
تا رفع زحمت کردنم چیزی نمانده
فردا در این بستر، تو بیماری نداری
مثل جنین زانو بغل کردن ندارد
خانه نشین! گیرم طرفداری نداری
با گریه دردت را بگو عیبی ندارد
وقتی که غم داری و غم خواری نداری
وقتی که دفنم می کنی آقا بمیرم
تاریک تر از آن شب تاری نداری
مردم اگر از تو سراغم را گرفتند
از قبر من مولا خبر داری! نداری!
دیگر خداحافظ، حلالم کن علی جان
جان تو جان بچه ها، کاری نداری
🔸شاعر:
#حامد_خاکی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
اشک از دیده ی خونبار بیفتد سخت است
هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است
اوج این واقعه را جان علی می داند
خانم خانه که از کار بیفتد سخت است
به خدا فرق ندارد که کجا ، یک مادر …
کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است
به زمین خوردن مادر به کناری امّا …
پیش چشم پسر انگار بیفتد سخت است
مرد باشد ، و زنش پشت در خانهء
او در دل آتش اغیار بیفتد سخت است
سینه اش شد سپر شیر خدا ، امّا حیف
کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است
صورت حور که از برگ گلی نازک تر
گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است …
آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد
بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است
خواست تا شانه کند موی سر زینب را …
شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است !
دیدن نیمه در سوخته سخت است ولی
دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است …
کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست …
علم از دست علمدار بیفتد سخت است
🔸شاعر:
؟؟؟؟؟
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شهر مدینه امشب غرق غم و عزا شد
نخلان تاجدارش همدرد مرتضی شد
گرچه سکوت تلخی حاکم بر این مدینه است
قلب سیاهپوشش از درد مبتلا شد
تاریکی حجازی دارد به دل پیامی:
راز و نیاز زهرا هر شب به سوی ما شد
ای مصطفی کجایی رفتی به سوی الله
زهرا میان در ماند در راه حق فدا شد
امشب علی چه غمگین تنها بماند در شب
از اشک او چه زیبا یک غنچه یاس وا شد
ای مستمع ولایت از فاطمه بیاموز
در راه حق حیدر باید ز زر جدا شد
#امیر_حسین_یوسف_نیا_(رحیل)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای دلیل خلقت کَون و مکان
فاطمه (س)، جان علی (ع)، پیشم بمان
آیه های زندگانیِّ علی (ع)
صبر ایزد، در وجودت منجلی
ای قرارِ بی قراری های من
همدم، شب زنده داری های من
عشق من، عشق نبی، عشق خدا
عشق جمله انبیا و اولیا
مونس شبهای تارم، فاطمه (س)
همنوای قلب زارم، فاطمه (س)
ای چراغ خانه ام، سو سو مکن
صورت نیلیِّ خود را، رو مکن
روزن امید من، بسته مشو
چون مدینه، از علی (ع) خسته مشو
بی تو من، تنهای تنها می شوم
در میان موج غم، تا می شوم
لحظه ای دیگر بَرَم، زهرا (س) بمان
آیه ی رفتن برایم، کم بخوان
لب گشا، حرفی بزن، من حیدرم
کن نگاهی، بر من و چشم ترم
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
قاری حسین(ع) و گریه کنِ فاطمه(س)؛ خداست
در خانهٔ علی(ع) چه عزاخانه ای به پاست
جانم فدایِ مجلسِ ختمی غریب که
مهمان ندارد و پُر از اندوهِ بیصداست
حتی "در"ی که سوخته، مرثیه خوان شده
با اشک، همنشین شده و صاحبِ عزاست
شاید حسن(ع) به زینبِ(س)آشفته حال گفت:
گریه نکن! که رفتنِ مادر خودش شفاست
در شهر؛ یک نفر به علی(ع) تسلیت نگفت
این رسم ناسپاسیِ دنیایِ بی وفاست
زهرا(س) کجاست؟! تا که ببیند هنوز هم
ردّ طناب، دورِ دو دستانِ مرتضاست(ع)
حرفش نداشت هیچ خریدار بعد از این
سنگِ صبورِ روز و شبِ مرتضی(ع) کجاست؟!
مادر کجاست؟ تا بشود حالِ خانه؛ خوب
مادر که نیست، خانه نفس-گیر و بی صفاست
عالم عزا گرفته برایش ولی بدان
صدّیقة الشهیده؛ عزادارِ نینواست
قلبش هنوز میشود آرام با حسین(ع)
آرامگاهِ مادرِ سادات؛ کربلاست
هر روزِ هفته؛ بر لبِ گودالِ قتلگاه
گریانِ پیکری ست که مابینِ بوریاست!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
تصویر هجرِ دلدار ، از چشم تر نرفته
در ساغرِ دلم جز ، خونِ جگر نرفته
یوسف رسید و یعقوب ، هر روز گریه می کرد
داغ پسر هنوز از ، ذهنِ پدر نرفته
درکِ حضورت ای نور ، در ترکِ خوابِ صبح است
پس باخت داده هر کس ، سویِ سحر نرفته
اشکِ دم سحرگاه ، از واجباتِ وصل است
هرگز کسی به معراج ، بی بال و پر نرفته
مال مرا بگیرید ، حال مرا نگیرید
آن دل که با تو خوش بود ، دنبال زر نرفته
پیری به پای معشوق ، تضمین هر جوانیست
عاشق شکسته امّا ، عمرش هدر نرفته
بختی سیاه دارم ، کوهی گناه دارم
از دست من چگونه ، صبر تو سر نرفته؟!
ترک ثواب کردم ، خیلی خراب کردم
دریاب این گدا را ، تا سمت شر نرفته
بیچاره ی غمت را ، چاره به جز نجف نیست
بیچاره تر کسی که ، رفت و دگر نرفته
اطراف صحن حیدر ، دنبالِ استخوانم
کلب سرای بابا ، جز این گذر نرفته*
ما بی تو نا نداریم ، برگرد..،جانِ زهرا
این خستگی کماکان ، از تن به در نرفته
▪️
▪️
حسی عجیب دارد ، دفنی غریب دارد
زهرا بدون حیدر ، هرگز سفر نرفته
هنگام غسل،شب شد ، حیدر که جان به لب شد...
این زخمها که تازه است ، حتّی اثر نرفته
دادِ علی بلند است ، بغضش به آه بند است
چون فکر کرد با خود ، میخ اینقَدَر نرفته!
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
آه از غمی که هست و ز غم پروری که نیست
ازسنگری که هست و ز هم سنگری که نیست
طفلان من به نان وغذا لب نمیزنند
گیرم که سفره پهن شده ،مادری که نیست
زینب نشسته اشک مرا پاک میکند
کوثر شده به جای همان کوثری که نیست
شستیم خون مانده به دیوار را ولی..
از خاطرم چگونه رَوَد آن دری که نیست؟
آه ای مغیره ، بد زن من را لگد زدی
حالا فقط علیست و آن همسری که نیست
من در اتاق سوم و هفتم گرفته ام
دراین محل برای توچشم تری که نیست
از من حسین قول زیارت گرفته است
ازدیدن تو آرزوی بهتری که نیست
وقتی تو و حسین نشستید در تنور
زینب نشسته چشم ب راه سری که نیست
یک روز داغ چادر خاکی مرا شکست
یک روز هم مصیبت آن معجری که نیست
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
#حسین_قربانچه
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد
"من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد
من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم
زود میاُفتد از این غم ضربانم ای داد
نوزده سالگیات قسمت ما حیف نشد
چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد
من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم
میشود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد
همهی شهر به اُفتادنمان خندیدند
همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد
هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست
و نمیشد به تو خود را برسانم ای داد
همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند
من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد
درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را
نتوانم نتوانم نتوانم ای داد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مرثیه_حضرت_زهرا
بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد
دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد
بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد
آیهء تطهیر زیر دست و پا پامال شد
ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید
در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد
گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی!
محسن ششماهه اش دیگر چرا پامال شد!؟
کشت یک ضرب لگد یک سوّم سادات را
خون این سادات تا روز جزا پامال شد
"میثم" آن روزی که ناموس الهی را زدند
کل قرآن در زمین کربلا پامال شد
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
دلم میخواست با من تا قیامت همنشین باشی
در این نُه سالِ شیرین، ساکن خُلد برین باشی
خدا ما را به عقد هم درآورد و پدر میگفت
برایت بهترین باشم؛ برایم بهترین باشی
مبادا بعد من چشم تو بارانی شود یکدم!
مبادا بعد من یکلحظه هم اندوهگین باشی!
الهی که برای تو بمیرم تا نبینم من
که در شهر پیمبر سالها خانهنشین باشی
مگر جز اهلبیت او را نمانده مؤمنی دیگر
که تو تنها در این خانه امیرالمؤمنین باشی؟
به دستت میسپارم کودکان داغدارم را
که بعد از من برای کودکانم هم معین باشی
خداحافظ! خداحافظ! فدای گریههای تو
زمین خوردم که نگذارم تو بر روی زمین باشی
🔸شاعر:
#سیده_فرشته_حسینی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مرثیه_حضرت_زهرا
بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد
دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد
بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد
آیهء تطهیر زیر دست و پا پامال شد
ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید
در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد
گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی!
محسن ششماهه اش دیگر چرا پامال شد!؟
کشت یک ضرب لگد یک سوّم سادات را
خون این سادات تا روز جزا پامال شد
"میثم" آن روزی که ناموس الهی را زدند
کل قرآن در زمین کربلا پامال شد
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
یارب آشفته تر از این مپسندی ما را
بیش از این خسته و غمگین مپسندی ما را
سهم ما در غم همسایه قنوت است و دعا
غافل از فرصت آمین مپسندی ما را
گر به آرامش کاشانه ی خود خرسندیم
فارغ از رنج فلسطین مپسندی ما را
فاطمه پشت در از حفظ ولایت می گفت
شیعه ی بی خبر از دین مپسندی ما را
هل أتی را ننوشتی که فقط خوانده شود
بی خبر از غم مسکین مپسندی ما را
حیدر از شیعه ی خود مالک اشتر می خواست
در صف خدعه ی صفّین مپسندی ما را
کو شهادت که مرا زنده کند موقع مرگ
مُرده در لحظه ی تدفین مپسندی ما را
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
یا که دنیا بود ناپیدا اگر زهرا نداشت
یا جهنم بود این دنیا اگر زهرا نداشت
جای دیگر را برای زندگی میخواستیم
آسمانِ ما زمینِ ما اگر زهرا نداشت
خُرد میگشتیم زیر آسیای دشمنان
زیر دستاساش دو دنیا را اگر زهرا نداشت
در وصیتهای مفقودالاثرها خواندهام
تلخ میشد سرنوشتِ ما اگر زهرا نداشت
گفت لَوْلا فاطمه .... یعنی که در کارِ خدا
آفرینش بود بی معنا اگر زهرا نداشت
فاطمه گفت و کنار او ضمیری چند گفت :
وای از اهل کِسا آنجا اگر زهرا نداشت*
پنچ نوبت فاطمه رو برخودش میایستاد
بود بی جلوه خدا زهرا اگر زهرا نداشت
از علی خواهش نکرد و از علی چیزی نخواست
عشق بود و عشق و بس اما ، اگر ، زهرا نداشت
فاطمه یک نیمه بود و با علی تکمیل شد
مرتضی یک نیمه بود اینجا اگر زهرا نداشت
هیچ فتحی را نمیدید آذرخشِ ذوالفقار
در رجزهایش علی تنها اگر زهرا نداشت
در میان رزمها پشتش به زهرا گرم بود
داشت بر پشتش زره مولا اگر زهرا نداشت
کار دنیا را ببین کارش بدستِ فاطمه است
وای بر دنیا و مافیها اگر زهرا نداشت
کار دنیا را ببین زانو بغل کرده علی
بی پیمبر میشکست آقا اگر زهرا نداشت
دستِ مولا بسته و بر گردنش شمشیر بود
یک علی و آنهمه حاشا اگر زهرا نداشت
حرصها خالی شد و پهلوی مادر را شکست
بچهها میسوختند آنجا اگر زهرا نداشت
دختران را زیر بالِ خویش زینب جمع کرد
وامصیب شامِ عاشورا اگر زینب نداشت...
*هُمْ فَاطِمَةُ وَ اَبُوهَا....
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7