نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس:
ما برای دفن شاه کربلا آمادهایم
رو به سوی قتلگاه و علقمه بنهادهایم
یک بدن صد پاره از شمشیر و تیر خنجر است
این گل دامان لیلا یا علی اکبر است
یک بدن بیدست و سر مانده کنار علقمه
مثل مادر اشک ریز و در عذایش فاطمه
سیزده ساله گلی افتاده در دریای خون
از حنای خون شده سر تا به پایش لالهگون
لالهها پیداست اما غنچه پرپر کجاست
پیکر سرباز ششماهه علیاصغر کجاست
جسم یاران حسین ابن علی بر روی خاک
از دم شمشیر و خنجر قطعه قطعه چاک
از کنار علقمه آید صدای زمزمه
میچکد بر جسم ثارالله اشک فاطمه
#استاد_غلامرضا_سازگار
صبری کنید این کشتهها را میشناسم
جاماندگان نینوا را میشناسم
من زادهی زهرا علی بن الحسینم
هم زخمها را هم شفا را میشناسم
گرچه شناسایی کمی سخت است اما
من دو یتیم مجتبی را میشناسم
این پیکر مُثله که مانده روی خاک و
رفته سرش بر نیزهها را میشناسم
از عمهجانم مانده اینجا یادگاری
طفلان اویند این دو تا را میشناسم
از علقمه بوی عمو جانم میآید
ای قوم بوی آشنا را میشناسم
من تکتک این تکهتکه جسمهای
از هم جدا، از سر جدا را میشناسم
یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما
من یوسف کرببلا را میشناسم
دفنش بدون بوریا امکان ندارد
من پیکر خون خدا را میشناسم
بر جسم بابای غریبم یک نشانی است
بر سینهی او جای پا را میشناسم
#مهدی_مقیمی
#دفن_شهدای_کربلا
اینجا نگـارخانـۀ گلهــای پـرپـر است
اینجا بهشت سرخ بدنهای بیسر است
حیـران ستـادهاید چــرا ای بنـیاســد
امـروز روز دفــن عزیــز پیمبــر است
من میشنـاسم ایـن شهـدا را یکییکی
سرهایشان اگرچـه بریـده ز پیکـر است
این پیکـر حبیـب بــوَد، این تـن زهیر
این مسلمبنعوسجه، این عون و جعفر است
این پیکـری کـه مانده به گودال قتلگاه
قـرآن آیــهآیــۀ زهــرای اطهـر اسـت
این زخمها که مانده بر این نازنین بدن
آثار تیر و نیزه و شمشیر و خنجر است
دارد دو زخم بـر کمـر و بر جگـر نهان
زخمی که هر دو باعث قتل مکرر است
داغ بــرادر آمــده یـک زخـم بـر کمر
زخمی که مانده بر جگرش داغ اکبر است
نتـوان شمـرد زخم تنش را به دید چشم
از بس که جای زخم روی زخم دیگر است
این پیکـر گسیخته از هـم از آن کیست؟
این است آن علـی که شبیـه پیمبر است
چیـزی نمانــده از بـدن پــارهپــارهاش
زخـم تنش ز پیکـر بـابـا فـزونتـر است
ایـن جسـم پـارهپـارۀ دامــاد کربـلاست
کو را عروس، نیزه و شمشیر و خنجر است
پیراهـن زفــاف، زره گشتــه بــر بــدن
بـاران تیـر: لاله، حنـا خـون حنجر است
یک کشته دفن گشته همین پشت خیمهها
نامش علیست ذبح عظیم است و اصغر است
بـا هـم کنیـد رو بـه سـوی نهـر علقمـه
آنجـا تـن شـریف علمــدار لشکــر است
دست و سـرش جداست ولی مثـل آفتاب
در موج خون بـه دشت بلا نورگستر است
«میثم!» مزار این شهدا در دل است و بس
زیـرا کـه دل مقـام خداونـد اکبــر است
#استاد_غلامرضا_سازگار
#دفن_شهدای_کربلا
کانون ذاکران امام حسین زرند
#شب_نهم_محرم
#حضرتابالفضل_عزاداری
#تاسوعا
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
#سینه_زنی #زنجیرزنی
▪️نوحه شب نهم محرم
🎙دانلود سبک👉
ای امید حرم یا ابوفاضل مدد
ای شه با کرم یا ابوفاضل مدد
در کرم بی بدیل
بر تو هستم دخیل
یا اباالفضل۲
@nohe_sonati
در تمام جهان سکه ی رایج تویی
ای عزیز حسین باب حوایج تویی
بر تو هستم پناه
کن به من یک نگاه
یا اباالفضل۲
@nohe_sonatiچ
تو علمدار میدانی و جان حسین
تویی آب آور تشنه لبان حسین
تویی روح ادب
ساقی تشنه لب
یا اباالفضل۲
@nohe_sonati
شد فدا بهر یاری حسین هست تو
شد جدا در ره دین خدا دست تو
با همه اقتدار
تو شدی افتخار
یا اباالفضل۲
@nohe_sonati
در ره خیمه ها تیر به مشکت زدند
دشمنان خدا خنده به اشکت زدند
کس چو تو غم ندید
شده ای ناامید
یا اباالفضل۲
@nohe_sonati
شده از ظلم و کینه دستت از تن جدا
با عمود آهن فرق تو گشته دو تا
تو ز بالای زین
شدی نقش زمین
یا اباالفضل۲
@nohe_sonati
غرق خون پیکرت فتاده در علقمه
بر مشامت رسد عطر و بوی فاطمه
شده ای ای شهید
نزد او روسپید
یا اباالفضل۲
@nohe_sonati
تا که ادرک اخای تو حسینت شنید
با تمام توان کنار جسمت رسید
آمده در برت
بوسه زد پیکرت
یا اباالفضل۲
@nohe_sonati
گفت عباس من قامت من خم شده
صبر من در کنار بدنت کم شده
داغ تو قاتلم
زد شرر بر دلم
یا اباالفضل۲
@nohe_sonati
✍️حاج رضا یعقوبیان
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی👇
https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter16.mp3
437.7K
#شب_نهم_محرم
#حضرتابالفضل_عزاداری
#تاسوعا
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه تاسوعا
🎙سبک: همه جا کربلا
گل ام البنین،بر حسینی معین
جان تو کربلا،شد فدایی دین
ابوفاضل مدد۲
@nohe_sonati
کربلا همره،نور عین بوده ای
تا دم آخرت،با حسین بوده ای
ابوفاضل مدد۲
@nohe_sonati
کربلا ساقی،تشنه کامان شدی
بهر لب تشنگان،دیده گریان شدی
ابوفاضل مدد۲
@nohe_sonati
گوش جانت شنید،ناله ی کودکان
بهر طفلان شده،دیده ات درفشان
ابوفاضل مدد۲
@nohe_sonati
رفتی سوی فرات،تا که آب آوری
بر گلان حسین،با شتاب آوری
ابوفاضل مدد۲
@nohe_sonati
بین ره وای من،دست تو شد جدا
با عمودی ز کین،فرق تو شد دوتا
ابوفاضل مدد۲
@nohe_sonati
تیر زد دشمنت،پاره شد مشک تو
از برای حسین،شد روان اشک تو
ابوفاضل مدد۲
@nohe_sonati
تا زدی تو صدا،اخا ادرک اخا
شد روان سوی تو،شه کرب و بلا
ابوفاضل مدد۲
@nohe_sonati
تا گل فاطمه،در کنارت رسید
پیکرت را بدید،قامت او خمید
ابوفاضل مدد۲
@nohe_sonati
✍حاج رضا یعقوبیان
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی👇
https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
اشعار،ختم وترحیم خوانی:
#حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
برخیز جان فاطمه اینجا نمان برو
بگذار روی خاک مرا نیمه جان برو
هی آه می کشی و تنم لرزه می کشد
قربان مهربانی ات ای مهربان برو
دستم بریده و کمرت را شکسته اند
برخیز ای شکسته دل قد کمان برو
بیرون مکش یکی و دوتا نیست تیرها
جانم فدات ناله مزن این چنان برو
این هرزه چشم ها به حرم چشم بسته اند
برگرد خیمه زود نمانده زمان برو
خون گریه های چشم ترم نذر زینب است
آقا به جان خواهر تنهایمان برو
برخیز و بی کسی حرم را نظاره کن
زینب کجا و صحبت نامحرمان برو
از من گذشت غربت و در انتظار توست
گودال خون و نیزه و سنگ و سنان برو
من سر به زانوان تو دارم چه ماتم است
الشمرُ جالسٌ...سر تو ناگهان...برو
#حسن_کردی
#صلوات 👉
#حضرت_ابالفضل_العباس_علیهالسلام
#شب_نهم_محرم
#تاسوعا
لب آبی و لبت داغ تر از خورشید است
آنچه بعد از تو نبیند دل من امید است
من چگونه خبرت را برسانم به حرم
مانده ی بال و پرت را برسانم به حرم
همچنان دخترم از خیمه تو را می خواند
خواهرت منتظر آمدنت می ماند
هلهله ها خبر از دست بریده داده
خبرم را به حرم قدِ خمیده داده
قامتم از غم بی دستی تو تا مانده
کوهی از تیر به روی بدنت جا مانده
بدنت پر شده از تیر تماشا سخت است
حرِکت دادن این جسم از اینجا سخت است
فرصت کندن تیر از تن تو نیست مرا
طاقت هلهله ی دشمن تو نیست مرا
بروم پیکر بی دست تو را پس چه کنم
کینه ی دشمن بد مست تو را پس چه کنم
تن بی دست تو با نیزه لگد کوب شده
حرمله با غم تو حال دلش خوب شده
#حسن_کردی
#صلوات 👉
کانون ذاکران امام حسین زرند
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter11.mp3
594.9K
#شب_نهم_محرم
#حضرتابالفضل_عزاداری
#تاسوعا
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه تاسوعا
در گلشن ولایت(فرزند حیدرم من)۲
در بین آل هاشم(چون ماه انورم من)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
هستم امید عالم(نور دل همه ناس)۲
با اذن کبریایم(باب الحوائج عباس)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
عباسم و همه عمر(حسین بود امیرم)۲
در دشت خون و ایثار(در راه او بمیرم)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
همچون حسین زهرا(از نسل حیدرم من)۲
با اذن پور حیدر(سردار لشکرم من)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
شنیده ام به خیمه(ذکر همه شده آب)۲
بهر گلان احمد(حسین شده چه بی تاب)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
در بین آل احمد(ساقی تشنه کامم)۲
ساقی تشنه کامان(آب آور خیامم)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
در بین ره ز کینه(دست از تنم جدا شد)۲
با یک عمود آهن(فرقم ز کین دو تا شد)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
از این همه مصیبت(قلب مرا شکستند)۲
با تیر ظلم و کینه(چشم مرا ببستند)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
حسین تا که از من(ادرک اخا شنیده)۲
آمد به سویم اما(رنگ از رخش پریده)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
آمد حسین کنارم(بر او بود نگاهم)۲
از کینه ی عدو شد(علقمه قتلگاهم)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
نقش زمین بگشتم(خون از تنم چکیده)۲
تا دید پیکر من(شد قامتش خمیده)۲
عباس نور عینم
فدایی حسینم
باب الحوائج عباس
✍حاج رضا یعقوبیان
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی👇
https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter10.mp3
581.1K
#شب_نهم_محرم
#حضرتابالفضل_عزاداری
#تاسوعا
#زمزمه
▪️زمزمه تاسوعا
🎙سبک: خدا مادرم را کجا میبرند...
تو عباسی و جان حیدر تویی
شفیع همه روز محشر تویی
تویی روح احساس
امیدی تو عباس
فدای حسین
@nohe_sonati
به ام البنینی تو نور دو عین
اباالفضلی و نور چشم حسین
حسین را تویی یار
تو هستی علمدار
فدای حسین
@nohe_sonati
برادر تویی بر حسین غریب
برای حسین بوده ای بی شکیب
خدا باوری تو
گل حیدری تو
فدای حسین
@nohe_sonati
غریبی مولی تو دیدی عیان
بدیدی تو تشنگی کودکان
شده ذکرشان آب
بگشتی تو بی تاب
فدای حسین
@nohe_sonati
به اذن حسین رفته آب آوری
به برگشت تو مرد کین گستری
دو دستت جدا کرد
تن تو فدا کرد
فدای حسین
@nohe_sonati
صدا کرده ای یا اخایم حسین
نگر بر دو دست جدایم حسین
شده بی قرارت
رسیده کنارت
فدای حسین
@nohe_sonati
کنار تن تو حسین پیر شد
پس از تو دگر او زمین گیر شد
شده صبر او کم
شده قامتش خم
فدای حسین
@nohe_sonati
✍حاج رضا یعقوبیان
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی👇
https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter9.mp3
427.7K
#شب_نهم_محرم
#حضرتابالفضل_عزاداری
#تاسوعا
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه تاسوعا
🎙سبک حاج اکبر ناظم
ام البنین را نور هر دو عینم
عباسم و فدایی حسینم
من خدا باورم
بر حسین یاورم
حسین زهرا...
@nohe_sonati
بر یوسف زهرا منم علمدار
هستم به لشکر حسین سپهدار
علی را مظهرم
امیر لشکرم
حسین زهرا...
@nohe_sonati
عزیز شاه عالمینم عباس
فدایی ره حسینم عباس
چون مه انورم
حسین است سرورم
حسین زهرا...
@nohe_sonati
بین همه ماه درخشان منم
در کربلا ساقی طفلان منم
العطش شنیدم
ز جایم پریدم
حسین زهرا...
@nohe_sonati
از غربت حسین منم دیده تر
غربت او زده به جانم آذر
محرم راز من
بال پرواز من
حسین زهرا...
@nohe_sonati
رفتم به علقمه که آب آورم
برگشتم اما غرق خون پیکرم
دست من جدا شد
فرق من دو تا شد
حسین زهرا...
@nohe_sonati
دستان من از بدنم جدا شد
جانم به راه دین حق فدا شد
فرق من شکستند
دیده ام ببستند
حسین زهرا...
@nohe_sonati
خوردم زمین و زده ام صدایش
جانم شود فدای گریه هایش
حسین تاج سرم
آمده در برم
حسین زهرا...
@nohe_sonati
صبر حسین بن علی کم شده
کنار من قامت او خم شده
داغ تو برادر
بر دلم زد آذر
حسین زهرا...
@nohe_sonati
گفتا برادر جان من فدایت
فدای دستان ز تن جدایت
امیر بی نظیر
ز داغت گشته پیر
حسین زهرا...
@nohe_sonati
✍حاج رضا یعقوبیان
#شعر_و_سبک_مداحی_سنتی👇
https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6
اشعار ناب آیینی:
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#شب_هشتم
سالها در طلب سیم و زر دنیاییم
که خجالت زده از گل پسر زهراییم
"به عمل کار برآید، به سخندانی نیست"
مانع آمدن حضرت حجت ماییم
او حسینیست ولی بی علی اکبر مانده
غافل از فلسفهی مکتب عاشوراییم
حالمان حال یتیمیست که از بی مهری
همه محتاج نوازشگری باباییم
عصر غیبت بهخدا کثرت ما وحدت ماست
تا نیاید خبر از صاحبمان تنهاییم
وعدهی آمدن منجی عالم حتمیست
چشم بر راه، همه منتظر فرداییم
آبرویی هم اگر هست از آقایی اوست
ماهمه نوکر این خانه ولی آقاییم
کاش همراه خود این قافله را هم ببرد
همه در آرزوی دیدن پایینْ پاییم
شب هشتم شد و در راه به خود میگفتیم
مجلس ختم حسین بن علی میآییم
منتقم مُطَّلع از ترجمهی "مقراض" است
جهل محضایم همه؛ بی خبر از معناییم
روضهی " لشگر جراحه " پر از ابهام است
سالها منتظر حل معماهاییم
✍ #علیرضا_خاکساری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
نزدیکتری از رگِ گردن به گدایت
ماییم و طوافِ حرم کرب و بلایت
هر جای جهان مینگرم نام تو آنجاست
از هر نظر انگار شبیهی به خدایت
گشتیم تمامی جهان را و ندیدیم
شیرینتر و دلچسبتر از شور عزایت
در روز قیامت که جهان دور تو جَمعست
بگذار که ما نیز بیفتیم به پایت
بگذار که من نیز گرفتار تو باشم
یک جرعه بنوشان به من از جام بلایت
پَرسوخته چون فطرس و دلسوخته چون حُر
من آمدهام باز به امید عطایت
ای آنکه جهان تکیه به دستان تو دادهست
حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت؟
با خوود و سپر رفت به میدان علی اکبر
از معرکه برگشت ولی بین عبایت
دیدند ملائک همگی گوشهی گودال
آغوش گشودهست خداوند برایت
بر نیزه شدی قاری قرآن، چه شکوهی...
ای آنکه دل از فاطمه میبُرد صدایت
✍ #احسان_نرگسی
🔹
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#شب_هشتم
هرکس که عمر خویش را با عشق سر کرد
از اول عمرش هوای درد سر کرد
من به کسی از گریهام چیزی نگفتم
یک شهر را چشمان سُرخم با خبر کرد
حتماً سرم را میگذارم زیر پایش
از کوچهی ما هم اگر روزی گذر کرد
هرچه که من کمتر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد
اینبار هم دیر آمدم روضه ولیکن
مثل همیشه چشم من را زود، تر کرد
اینجا ادای گریه را هم میپذیرند
هرکس نشد مهموم در روضه، ضرر کرد
هر چند ما را عشق او دیوانه کرده
مِهر علیّ اکبرش دیوانهتر کرد
**
جان داد وقتی باغبان خسته فهمید
یک لشگر از روی گل باغش گذر کرد
با اکبر او نیزه کاری کرد مثلِ
کاری که با پهلوی زهرا میخ در کرد
میریخت بیرون از دهانش لختهی خون
حال پسر، حال پدر را محتضر کرد
"اولادنا اکبادنا" یعنی پدر را
مقراض اهل کوفه تقطیع جگر کرد
بالای جسم اکبر خود داد میزد
زینب که آمد، کار او را سختتر کرد
پیش جوانش داشت جان میداد اما
محض حجاب خواهرش صرف نظر کردد
✍سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
این آبها شبیه تو دریا ندیدهاند
مانند دستهای تو سقا ندیدهاند
برخیز و تا به خیمه مرا با خودت ببر
طفلان من شکستن بابا ندیدهاند
پُشتم شکسته، زودتر از من حرم برو
نامحرمان هنوز حرم را ندیدهاند
داری چرا شبیه حسن گریه میکنی
چشمان تو که کوچهی زهرا ندیدهاند
سر را به پام خاطر امالبنین مکش
اینقدر پیش فاطمه پا را زمین مکش
✍ #حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد
از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد
تجدید شد وضوی نماز امام عشق
بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد
تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد
سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد
«غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود
در عُمرِ خویش خندهٔ دنداننما نکرد»
دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی
دندان او هم آن گرهی بسته وا نکرد
معراج او به روی زمین شد ز پشت زین
همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد
مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت
حقِّ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد
✍ استاد #علی_انسانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
کانون ذاکران امام حسین زرند
#حضرت_عباس_ع_شهادت
تا سایهی تو از سر این کاروان رفت
از ترس، رنگ از صورت نیلوفران رفت
اینکه به من خواهر نگفتی بر دلم ماند
حسرت به دل، از پیش تو این قد کمان رفت
تیرِ کمان هم داشت شوق ابرویت را
که پر درآورد از کمان تا آن کمان رفت
دست تو که افتاد، دستِ کوفه سمتِ
پوشیهی حوریه ی این خاندان رفت
تو علقمه بودی ندیدی من که دیدم
با خنجری سمت حسینم ساربان رفت
من را به جبرِ کعبِ نی بردند آخر
بلبل کجا با میل خود از بوستان رفت؟!
فهمیدم از طرز نگاهت روی نیزه
تیری که تیرانداز زد تا استخوان رفت
ای محرم زینب خبر داری که زینب
وقتی نبودی، مجلس نامحرمان رفت؟!
ام البنین باور نکرد اما پس از تو
زینب به کوفه با سنان بد دهان رفت
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
#حضرت_عباس_ع_شهادت
صدایی آمد از دریا که مردی بر زمین افتاد
و بر رخسار زرد مادری در خیمه چین افتاد
زدند آنقدر سویش تیرهای بی هوا اما
نیفتاد از نفس تا این که مشکش بر زمین افتاد
چنان بر سرو قدی که جهان در سایه سارش بود
تبر زد بارها دشمن که از بالا چنین افتاد
به جای دست، تیری که به چشمش بود شد حائل
زمانی که به روی خاکها از صدر زین افتاد
فلک وقتی رکاب خالیاش را دید زد فریاد
که از انگشتری آسمانهایم نگین افتاد
✍ #موسی_علیمرادی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#حضرت_عباس_ع_شهادت
ما که عمریست گدای شب تاسوعاییم
زخمی مرثیههای شب تاسوعاییم
عشق عباس شکیبایی و سرزندگی است
روضهی امشب ما روضه ی شرمندگی است
تن بی بال و پرت قاتل ارباب شدهست
از خجالت همهی قامت تو آب شدهست
همهی علقمه پر نقش شد از بال و پرت
همهی خون تنت ریخته از فرق سرت
اولین بار کنار تن تو لرزیدم
سوختم تا که تن سوختهات را دیدم
داغ تو بر کمرم مانده و سنگین شده است
این فرات است که از خونِ تو رنگین شده است
میکشم تیر ز چشم تو به چشمی پُر اشک
مرثیه خوانده برای منِ دلسوخته، مشک
از گلو و سر و چشم و دهنت خون زده است
صبر کن نیزهای از پشت تو بیرون زده است
خیمه با رفتن تو ضربهی بد خواهد خورد
دخترم بی تو از این قوم، لگد خواهد خورد
لشکر حرمله آمادهی غارت شده است
تو که بی دست شدی، حرف اسارت شده است
فکر کن بی من و تو شمر چهها خواهد کرد
حرمله را به حرم زود رها خواهد کرد
از همین لحظه النگوی رقیه پَر زد
خواهرم باز گره بر گرهی معجر زد
با شکاف سر زاری که تو داری چه کنم؟
با سرت در گذر نیزه سواری چه کنم؟
به سر سوختهات زخم جبین میاُفتد
بیشتر از سر من روی زمین میاُفتد
✍ #حسن_کردی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#حضرت_عباس_ع_شهادت
ای علمدار نینوا عباس
شرف الشمس کربلا عباس
میروی از حرم به سوی فرات
دور باشی عزیزم از آفات
گفتی از غصه سینهات تنگ است
حال، امروز موقع جنگ است
گفتهای سینهات پر از درد است
رنگ اطفال تشنهام زرد است
برو اما برای آب برو
محض آرامش رباب برو
نروی هستی من از دستم
جلوی خیمه منتظر هستم
مانده چشمم به راه برگردی
جلوی خیمه گاه برگردی
ای برادر شکوه خیمه تویی
ای علمدار،کوه خیمه تویی
تو که باشی حرم امان دارد
جان من! دخترم امان دارد
تو که باشی پناه دارم من
با وجودت سپاه دارم من
تو که باشی امید خواهر هست
تو بمانی علیِ اصغر هست
تو که باشی رقیهام شاد است
دلش از بند غصه آزاد است
تو نباشی دگر پناهی نیست
یا اباالفضل تکیهگاهی نیست
طفلِ محتاجِ آب، منتظرت
گریههای رباب منتظرت
خیمهها بی تو محشر غوغاست
ای برادر برادرت تنهاست
اسدالله این حرم برگرد
قوت قلب خواهرم برگرد
دشمنان بی حیا و نامردند
دور این خیمهگاه میگردند
✍ #مجتبی_شکریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
کانون ذاکران امام حسین زرند
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت
خوش به حالِ سائلی که سائلِ عباس شد
خوش به حال آنکه از عباس نانش را گرفت
روزِ محشر دستهايش دستگيري ميكند
دستِ خود را داد، دستِ دوستانش را گرفت
هيچ كس اندازهی عباس شرمنده نشد
كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
از خجالت آب شد، آبآورِ كرب و بلا
عصرِ تاسوعا اماننامه امانش را گرفت
چشمهايش پاسبانهای بَناتِ خيمه بود
حرمله با تير، چشمِ پاسبانش را گرفت
تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست
بس كه خون رفت از تنش، آخر توانش را گرفت
صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند
ناگهان سر نيزهای حجمِ دهانش را گرفت
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد، جانش را گرفت
از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند
گریههای ناتمامی خواهرانش را گرفت
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
دیر آمدم، دیر آمدم سر را جدا کرد
سر را جدا کرد و نظر در خیمهها کرد
خونی که مثل چشمه از هر زخم جوشید
گودال را لبریز از خون خدا کرد
در خون وضو کردی و افتادی به سجده
یک نیزه از پشت سر آمد، اقتدا کرد
از خاکِ شور مقتلت پر شد دهانت
حق نمک را شمر، اینگونه ادا کرد
شمر است این که در میان قتلگاه است
یا آن حرامی که مدینه شر به پا کرد
دیشب سرت بر دامن من بود و حالا
خولی به خورجینش سرت را برد و جا کرد
چشم سپاه کوفه گریان تا ابد باد
تو زنده بودی و نگاه بد به ما کرد
**
دیر آمدم، دیر آمدم، سر را بریدند
سر را بریدند و به سوی ما دویدند
بستند با نیزه، دهانی را که از آن
نام علی مرتضی را میشنیدند
با نعل تازه روی جسمت اسب راندند
دهتا حرامی، پایکوب شام عیدند
شمشیرهایی که به کتف و شانه خوردند
آثار بار نان و خرما را ندیدند
با حرص افتادند به جان یتیمان
آنها که دیگر از غنیمت ناامیدند
روزی شرر به چادر زهرا کشاندند
امروز هم از دخترش معجر کشیدند
این بیپناهان اهل و اطفال حسینند
دنبالشان در دشت، اوباش یزیدند
✍ #امیرعلی_شریفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند