eitaa logo
کانون ذاکران امام حسین زرند
259 دنبال‌کننده
627 عکس
173 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تيغ ابرويت غزل را در خطر انداخته پیشِ پايت از تغزل بسكه سر انداخته مرد اين ميدانِ جنگِ نابرابر نيستم تيرِ مژگانت ز دستِ دل سپر انداخته بنده ای؟ پروردگاری؟ این شکوهِ لایزال شاعرانت را به اما و اگر انداخته! نامی از ميخانه ها نگذاشت باقی نام تو باده را چشم خمارت از اثر انداخته ساقیِ معراج، عرش گنبد خضرایی ات جبرئيل مست را از بال و پر انداخته کار ديگر از ترنج و دست هم، يوسف گذشت تيغ، سرها را به اظهارنظر انداخته سود بازار نمک انگار چيز ديگری ست! خنده ات رونق ز بازار شكر انداخته عاشق و معشوق ها ازهجر رويت سوختند عشق تان آتش به جانِ خشک و تر انداخته این تنورِ داغ مدح چشمهایت؛ مهربان نان خوبی دامنِ اهل هنر انداخته مهربانیِ نگاهت، ای صبورِ سربه زير دولت شمشير را از زور و زر انداخته تا سبكباریِ دل، چوبِ حراجت را بزن چين زلفت در سرم شوقِ سفر انداخته آمدم بر آستانت در زنم، يادم نبود! ميخ سرخی كوثرت را پشت در انداخت... 🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بانی ناب ترین نوعِ محبت هستی تو گلِ سرسبدِ عالم خلقت هستی أنبیا غبطه به زیباییِ دینت خوردند آخرین سلسله ی اصلِ نبوّت هستی هست حرف دلِ هر دخترکِ زنده به گور ابرِ بارانی و إحیاگرِ رحمت هستی شهر یثرب به خدا قبلِ تو دلسوز نداشت یامحمد(ص) به خدا عینِ مودّت هستی متولد شدی و شد متزلزل کسری گفت شقُّ القمر این را که؛ قیامت هستی پادشاهان همه با آمدنت لال شدند چونکه پیغمبری و صاحب کسوت هستی روزِ میلادِ تو خاموش شد آتشکده ها تا بدانند همه؛ قاتلِ ظلمت هستی حالِ بتخانه شد آشوب، هُبل خورد تَرَک کعبه فهمید که تو شرطِ عبادت هستی یادگار تو اذانی ست مزیّن به علی(ع) نقطه ی وصلِ رسالت به ولایت هستی آمدی تا که علی(ع) عشقِ فراگیر شود از همین زاویه قرانِ تو تفسیر شود آمدی تا که بگویی ولی الله علیست(ع) در دلِ ظلمتِ شب نورِ سحرگاه علیست(ع) از همان قبلِ رسالت به خدا میگفتی حق علی(ع)کعبه علی(ع)قبله علی(ع)راه علیست(ع) ثروتش هست قناعت، کرَمش اجدادی ست ای سلاطینِ گدازاده؛ شهنشاه علیست(ع) غبطه خورده ست به تیغِ دو دمش عزرائیل بر سرِ خیبریان ضربه ی ناگاه علیست(ع) آنکه از حاجتِ ناگفته ی هر چه سائل هست هر لحظه و هر ثانیه آگاه علیست(ع) جان به لب میرسد و طبقِ قرارِ ازلی- حضرتِ منجیِ آن ساعتِ جانکاه علیست(ع) ذکر نامش سببِ امنیت و آرامش کنجِ امواجِ بلا ناجیِ دلخواه علیست(ع) نورِ ذاتش شده تکثیر شبیه خورشید ششمین عشقِ خدا آمده و آمده عید آسمان بر لبِ خود ذکرِ سلام آورده عطرِ خوش رنگ و لعابی به مشام آورده ای ملائک خبر این است که از عرش ِ برین باقرَ العلم ِ نبی(ص) ماهِ تمام آورده مثل هر سال، دوباره شبِ میلادِ پسر سفره انداخته! انواع ِ طعام آورده غیر از اینجا که شود پیش ِ همه خلق عزیز عاشقش روزِ جزا نیز؛ مقام آورده دارد از عمقِ زمین هلهله برمی‌خیزد گل شکوفا شده، لبخندِ مدام آورده باز هم مذهبِ بر حق؛ به جهان شد اعلام باز هم شیعه ی خوشنام؛ امام آورده وقتِ پابوسی اش از عرش؛ خدا دستادست دورِ گهواره اش آیاتِ عظام آورده شب سفر کرده و خورشید رسیده ست سریع صبحِ صادق(ع) شده در هفدهم ِ ماهِ ربیع! 🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگر عشقم به کسی بیشتر از حد باشد این همان روی گُلِ پاکِ محمد(ص) باشد من که راضی نشوَم عشقِ تو در پنهانی عشق آن است که در شُهره زبانزد باشد هر که از دایره ی رحمتتان رفت برون دانم آنکس به جهان کافر و مرتد باشد تا که دل بستم از آن روزِ ازل فهمیدم هر که آمد به پناهِ تو مویّد باشد باید از عاشقی ات گفت که من خرسندم چون که عشق ات ز همه خلق سرآمد باشد شافعِ روزِ جزا....  مرحمتی کن ما را که جنان رفتنم امضاءِ تو باید باشد سرخوش از عطرِ دعایم که به آمین‌ت خلق در صفِ حشر ز میزان و ز پل رد باشد بر لبم لحظه به لحظه همه عطرِ صلوات می دهی حاجتِ آن را که مقید باشد کوهِ عصیان ز نگاهت پرِ کاهی بشود بهرِ عشّاقِ تو دوزخ به خدا بد باشد کرده‌ام سیرِ سماوات و از آن فهمیدم تو ابوالقاسمیّ و نامِ تو احمد باشد! 🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شمس گردون از شعاع شمس رویش تار شد برگ گل در پیش گلبرگ وجودش خار  شد نُه فلک سر خم نموده پیش پای مصطفی جبرئیل گهواره جنبان چنین دلدار شد نیست در عالم کسی اینگونه زیبا و ملیح چشم صد یوسف بر آن خال لبش بیمار شد غنچه ی خوش رنگ و بوی عالم خلقت شکفت وقت شیرین وصال و لحظه ی دیدار شد با طلوع جانفزای حضرت شمس الضحی دیدگان خفته در آغوش شب بیدار شد در میان جمع نیکو منظران شهر عشق طاق ابرویش سبب در رونق بازار شد خال مشکینِ لبِ آن رحمه للعالمین بر مدار خوب رویان نقطه ی پرگار شد عقل از سرّ وجود این جهان وا مانده بود آمده خیرُ البریّه کاشف اسرار شد سینه ی هفت آسمان از شدت شادی شکفت بر خلایق بارش الطاف حق بسیار شد عشق او تا بر دل دیوانه ی سالک نشست آشنای دلبر و بیگانه با اغیار شد  🔸شاعر: =============================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نجف الشرف مراسم جشن تولد حضرت زینب کبری باحضور زائرین در روز میلاد برگزار شد
⚫️خانه های فاطمی با روضه های خانگی⚫️ 🏴ویژه ایام شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ☑️جهت اعزام سخنران و مداح به صورت افتخاری برای محافل خانگی با شماره 09156638308 تماس حاصل فرمایید. ✍️اداره تبلیغات اسلامی شهرستان زرند
=========================== سینه‌ها پُر شده از غصه و تشویش، بمان عالم آل محمد! نفسی بیش بمان نفست گشته بریده، به خودت می‌پیچی مثل یک مارگزیده به خودت می‌پیچی نوکرت از غم و از غربت تو می‌میرد خواهرت نیست، سرت را روی دامن گیرد ناله‌ی یا ولدی با تن بی حال مزن بین این حجره‌ی در بسته، پر و بال مزن تو که نورت به زمین و به زمان می‌تابید چه شده این همه خاکی شده‌ای، ای خورشید؟! یک دو باری که نه، تکرار شده تا پنجاه هی نشستی به زمین، ناله زدی "وا اُماه" یاد یک کوچه دوباره، چه به‌هم ریخته‌ای خاک‌ها را به سرت، تا به حرم ریخته‌ای خیره بر در شدی و سرخ شدی، می‌سوزی چشم بر میخ درِ حجره چرا می‌دوزی؟! خوب شد با همه‌ی غربتت آمد پسرت نیزه‌ای زخم نزد بر جگر محتضرت بین این حجره‌ی در بسته، بگو دشمن کیست؟ پیکر محترمت، زیر سم مرکب نیست قاتلت پنجه بر این طره‌ی مویت نکشید خنجری کند به اطراف گلویت نکشید 🔸شاعر: ============================= 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
=========================== امشب که غم شام غریبان تو داریم چشم کرم از سفره‌ی احسان تو داریم دل را همه بر پنجره فولاد تو بستیم نور بصر از گنبد و ایوان تو داریم با کاسه‌ی دل بر سر راه تو نشستیم ما خیل گدا، چشم به دستان تو داریم لب‌های تو خشکند چونان جد غریبت در سینه عزای لب عطشان تو داریم در حجره‌ی در بسته‌ی خود فکر جوادی ما هم هوس دیدن مهمان تو داریم بر خوان کریمانه‌ی معصومه نشستیم یا فاطمه! ما دست به دامان تو داریم یا حضرت معصومه سرت باد سلامت ما بعد رضا گوش به فرمان تو داریم گاهی دل تو مشهد و گاهی به مدینه است ما نیز خبر از غم پنهان تو داریم تا آمدن منتقم ضربه و سیلی دیده به ره یوسف کنعان تو داریم 🔸شاعر: ============================= 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
=========================== گِله‌ای نیست اگر غُصه‌ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه‌ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر می‌زند آن‌گونه که از سلمانی این قراریست که با صاحب مرقد داریم ما گنهکارترین‌ها وسط صحن رضا آنچه در خُلد برین خَلق ندارد داریم روضه می‌خوانم از آن شاه که در اندوهش دیده‌ای در طلب اشک مقید داریم * * * ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه قدر خاطره‌ی بَد داریم شاه بر شانه‌ی خم، پیکر خود را می‌بُرد با عبا داشت علی اکبر خود را می‌بُرد 🔸شاعر: ============================= 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
=========================== یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند، به زور رفت آتش گرفت چادرش؛ اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد، توان نداشت یابن‌الشبیب! دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را ... اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت، سرش را گرفته بود از پیش نیزه‌های شکسته عبور کرد او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. 🔸شاعر: ============================= 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
=========================== @Shere_aeini در مسلک ایرانیان سلطان رضاجان است شاهی‌که بی‌ لشگرکشی سلطان ایران است آرامِ‌جان ماست آقایی که دامانش تنها توسل‌خانه‌ی آهوی حیران است مهمان‌نواز است آن‌قَدَر که زائرش هربار مانند صاحب‌خانه‌ها در صحن، مهمان است هرجای ایران نام او را بر لب آوردیم دیدیم روی هرلبی بعد از رضا، "جان" است وقتی ضریحش را بغل کردم، دلم وا شد در وقت دل‌تنگی فقط آغوش، درمان است از بس که اینجا آه درهم می‌شود تکرار انگار در صحن و رواق آیینه بندان است انگار سائل پادشاهی می‌کند اینجا انگار در درب ورودی، شاه، دربان است از آب سقاخانه می‌نوشند و خوشحال‌اند کمتر کسی اینجا گرفتار غم نان است درماندگان راهی به‌جز مشهد نمی‌بینند تنها پناهِ بی‌پناهان، در خراسان است 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini