نوحه زمینه - شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها - سبک مشکت صدپاره شده...
از کاشانه میروی
روی شانه میروی
چرا از خانهیِ من شبانه میروی
جسمِ تو شستهام
از روی پیرهن
چرا شکفته میشود آلاله به رویِ این کفن
خدا کند دمی بگیرد آرام خدایِ من حسن
دارد جان میدهد از داغت اباالحسن
زهرا مظلومهیِ من (۴)
یاسِ ارغوانیام
جوانِ کمانیام
وقتِ تشییعِ تنت صاحب زمانیام
بیا که روزگار
گلِ مرا گرفت
بیا بهارِ فاطمه از این غم علی عزا گرفت
صدای نالهاش درآمد دستِ شکسته را گرفت
در روضه دلِ شَهِ کرب و بلا گرفت
زهرا مظلومهیِ من (۴)
دارم بر لبم نوا
رخصت یا امام رضا
دلتنگم بِدِه آقا براتِ کربلا
ولی نعمتِ ما
علی موسی الرضا
بده به نوکرِ حرم آقاجان براتِ کربلا
که در حرم بخوانم از ساقیِ تشنه و باوفا
... رفتی و برادرِ تو بیچاره شده...
مشکت صد پاره شده
قلبم آواره شده
رفتی و برادرِ تو بیچاره شده
گلِ وفای من
شِنو صدای من
زمین و آسمان ببین میلرزد به نالههای من
شدم غریب و قاتلت میخندد به گریههای من
رفتی و برادرِ تو بیچاره شده...
#فاطمیه #نوحه_زمینه #شام_غریبان #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#شام_غریبان
#حسین_ایمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
نذر مادر
برای برپایی مراسم عزای مادر سادات در فاطمیه اعظم
از امروز روزانه یا هفتگی
۱۸ هزار تومان نذر برپایی مراسم فاطمیه می کنیم
هدف از این طرح این است برکت مشارکت حداکثری مردم در عزاداری مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها است
پس شما هم بانی مراسم بی بی باش
۶۰۳۷۷۰۱۵۴۶۰۳۸۲۰۶
در شب شهادت حضرت زهرا س در کربلا دعا گوی شما بودیم
#امیرالمومنین_ع_غربت
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_فراق_پدر
ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها
قدم زد آسمان روی زمین ما؛ ولی تنها!
کسی که دستگیر انبیا بودهست از آغاز
کسی که با وجود او نبوده مرسلی تنها
چه تصویر غم انگیزیست که بعد از رسول الله
نشسته روبهروی ذوالفقار خود یلی تنها
شگفتا! اسفلی بر منبر و دورش خلایق جمع!
دریغا! گوشهی مسجد نشسته افضلی تنها!
پیمبر گفت: اگر دنیا به سویی رفت و او سویی
همه باطل روند و اوست راه حق، بلی! تنها
چه میگویی برادر جان! علی تنهاست بی مردم
درست این است که هستند مردم بی علی تنها!
✍ #محسن_عرب_خالقی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
روحِ جاریِ رودها ! زهرا
بانیِ خندهی خدا ! زهرا
آینه دار هَل اَتیٰ ! زهرا
نقطهی عَطف ماجرا ! زهرا
قصّهی عشق را مقدمهای
علت خلقتی تو؛ فاطمهای!
ابر از جلوه ی قمر به تو گفت
راز شب را دمِ سحر به تو گفت
هر که رنجید، زودتر به تو گفت
ضَعف خود را فقط پدر به تو گفت*
حس آرامشِ تو مطلوب است
حالِ بابا کنار تو خوب است
اُف به بالی که جلد بام تو نیست
تشنهای که فقیر جام تو نیست
وای از آن دل که وقف نام تو نیست
احدی در حدِ مقام تو نیست
در خورِ والیِ خدا "ولی" است
لایق فاطمه فقط "علی" است
قبل از آنکه سر و صدا برسد
از سر کوچهها گدا برسد
مینشینیم تا غذا برسد
نانِ گرمَت مگر به ما برسد
دور هُرم تنورِ تو جمعیم
همه پروانههای این شمعیم
نورِ لبخندهات جای خودش...
اثرِ پندهات جای خودش...
حُبِّ دلبندهات جای خودش...
تو وُ فرزندهات جای خودش...
هر کنیز تو باب حاجات است
فضّهات صاحب کرامات است
تو کجایی و ما کجا هستیم
دردمندیم، بی دوا هستیم
از خواصیم، با شما هستیم
ما گدایانِ مجتبی هستیم
سرور نوکران تو حسن است
پسر ارشد تو عشق من است
خادم کوی تو برادر ماست
نوکری کردنِ تو باور ماست
دامن تو، دخیل آخر ماست
چادرت سرپناهِ کشور ماست
تو خودت سایهی سر مایی
به اَبَالفَضل! مادر مایی!
* *
فرصت نَقلِ اصلِ مطلب شد
وقت خونگریهی مُرَکَّب شد
گُذر از جمعیت، لبالب شد
ناگهان بین کوچهها شب شد
شیشه با ضربِ سنگِ خاره شکست
آنچنان زد که گوشواره شکست
دست با صورت تو بد تا کرد
خون به قلب تمام دنیا کرد
این زمین خوردنت چه با ما کرد!
حسن از بخت بد تماشا کرد...
آینه روی خاکها افتاد
چادرت زیر دست و پا افتاد
✍ #بردیا_محمدی
* اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفا (حدیث کسا)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
این چند وقتِ زهرا، مشغول دوختن بود
دلواپسِ علی و، در فکرِ پیرهن بود
روزیِ خویش را صبح، از دست من گرفتهست
شهری که هیزمِ آن، پشتِ حیاطِ من بود
شهری که آتش آورد، جای عیادت و دید
زهرا بهجای آن در، مشغول سوختن بود
آنکه دلیلِ ایجادِ عالم است مَردم!
بر دستْ ریسمان و، بر گردنش رَسَن* بود
«ماندم» علی نیاُفتد، بِین مدینهای که...
مردی نداشت غیر از، یک زن که شیرزن بود
گفتم گواه دارم، گفتم که ارث دارم
گفتم علیست شاهد، اما جواب "لَن" بود
میگفت بِین مسجد، با من: دروغگویی!
آنکه میانِ کوچه، بدجور بد دهن بود
قنفذ که خسته میشد، جایش مغیره میزد
این پشتِ هم زدنها، پیشِ ابالحسن بود
در گوشِ گاهواره، دیشب به گریه گفتم:
ای کاش قدِ محسن، در خانهام کفن بود...
✍ #حسن_لطفی
*ریسمان، طناب (فرهنگ معین)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست
تحمّل غم هجر تو در توانش نیست
کسی که سوخته از انتظار میداند
دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست
کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر
چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟!
کسی که درک کند دولت حضور تو را
نیاز گوشهی چشمی به دیگرانش نیست
نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت
که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست
به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار!
گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست
بهارِ زندگیام در خزان نشست؛ بیا!
«بهار نیست به باغی که باغبانش نیست»
کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی،
به جز تو با خبر از قبر بینشانش نیست
بیا و پرده ز راز شهادتش بردار
پسر که بیخبر از مادرِ جوانش نیست...
✍استاد #محمدجواد_غفورزاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
شمع وجود فاطمه سوسو گرفته است
شب با سکوت بغض علی خو گرفته است
آتش گرفت جان علی با شرار آه
وقتی که از ولی خدا رو گرفته است
در دست ناتوان خودش بعد ماجرا
این بار چندم است که جارو گرفته است
قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرش
یک جا برای غربت بانو گرفته است
حتی و جود میخ و در و تازیانهها
عطر و مشام از گل شببو گرفته است
با ازدحامِ موجِ مخالف بیا ببین
کشتی عمر فاطمه پهلو گرفته است
مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساخت
سر در بغل گرفته و زانو گرفته است...
✍ #مجید_لشکری
📝🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
كوثر جاري نوري و دو زمزم داری
هرچه شايستهی عشق است فراهم داری
احمدی روي و علی خوی، عجب زهرایی!
آنچه خوبان همه دارند، تو با هم داری
هاجري؟ آسيهاي؟ نه! تو فقط فاطمهای
كه به تعظيم، دوصد هاجر و مريم داری
غم حيدر غم زهراست، خدا میداند
تو به اندازهی غمهای علی غم داري
چاردهمرتبه در سوگ خدا روضه شدی
چارده قرنِ تمام است محرّم داری
از غمت عالم و آدم پُرِ داغند و هنوز
چقدر سينهزن و مرثيهخوان كم داری
چادر خاكي تو پرچم اين هيأتهاست
به خودت فاطمه! سوگند تو پرچمداری
✍ #محسن_ناصحی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
مادرم سرچشمهی وحی است، کوثر شاهد است
باء بسمالله، تا آن سینِ آخر شاهد است
مادرم سوغاتی عرش است در تندیسِ سیب
لَیلَةُالمِعراج میداند؛ پیمبر شاهد است
هر زمان مسجد به پای گریههایش مینشست
شانهی محراب میلرزید منبر شاهد است
لشکرِ کذّاب، از صدّیقه شاهد خواستند
با وجودِ اینکه میفرمود: حیدر شاهد است
مقتلِ مکتوبِ آتش در گلستان قاب شد
ضربهی مسمار بر دیوار را در شاهد است
او که جای ذوالفقارش ریسمان در دست داشت
یکّهتاز مرکبِ رزم است، خیبر شاهد است
✍ #رضا_قاسمی
📝 🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7