eitaa logo
/زعتر/
422 دنبال‌کننده
143 عکس
22 ویدیو
3 فایل
می‌نویسم چون می‌دانم غیر از این کار، هیچ کاری ماندگار نخواهد بود. ✨ زعتر یعنی آویشن. 💫برای ارتباط با من: @z_Attarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
14020726 بیمارستان المعمدانی.mp3
8.34M
📣📣📣فوری فوری 🔴در پی فاجعۀ بیمارستان سخنرانی مهم دیگری از حجت الاسلام منتشر شد. 🔴شنیدن این سخنرانی برای هر کسی که قلبش از فاجعۀ بیمارستان غزه به درد اومده لازمه. 📣همین حالا گوش کنید، تا آخر هم گوش کنید و همین حالا منتشر کنید. کسایی که سخنرانی قبلی رو گوش ندادن، حتما گوش بدن.👇 https://eitaa.com/abbasivaladi/13066 ‼️تنگۀ احد عملیات فضای رسانه است. با انتشار مطالبی از این دست، نگهبان این تنگه باشید. @abbsivaldi
۲۶ مهر ۱۴۰۲
۲۰ آبان ۱۴۰۲
ـــــــــــــــ خواندن فقط ورق زدن نیست؛ تفکر درمورد آنچه نوشته شده، یادداشت‌برداری، نوشتن در حاشیه، مقایسه ذهنی با کتاب‌های دیگر و جستجوی ایده‌ها یا تصاویر جدید است. اگر فقط یک کتاب را می‌بلعید و ده دقیقه بعد فراموش می‌کنید که درمورد چیست، خواندن فایده‌ای ندارد. خواندن کتاب، یک تمرین برای ذهنتان، ژیمناستیک برای افکار و توسعه تخیل شماست. ▪️نوام چامسکی @zaatar
۲۷ آبان ۱۴۰۲
ــــــــــــــــ ایده‌ها از «واقعیت» می‌آیند. همان جرقه ذهنی به وقت برخورد با آدم‌ها، شنیدن یک پادکست، دیدن یک فیلم و مواجهه با هر چیزی که ناخودآگاه سر راهمان قرار می‌گیرد. کم‌اند ایده‌هایی که چهارچوب قدرتمندی دارند و در لحظه می‌توان داستانشان را نوشت. هوشنگ مرادی کرمانی، در کتاب خمره، دست گذاشته روی یکی از ساده‌ترین ایده‌ها. او در این کتاب توانسته با قرار دادن خمره‌ای در مکانی خاص، نسبت به آن، آشنایی‌زدایی کند. دست‌مایهٔ اصلی داستان، خمره‌ٔ مدرسه‌ای است که شکسته و مواجهه با بچه‌هایی است که برای خوردن آب، مجبورند بروند سرِ چشمه. قصه‌ای که باعث شناخت مخاطب از آدمهایی‌ست که هرگز با آن‌ها نزیسته. قرار گرفتن در روستایی است که هیچ‌وقت پا در آن‌جا نگذاشته. و این همان کاری است که نویسنده به‌خوبی از پس آن برآمده و توانسته آن‌طور که باید، مخاطب را با خودش در کوچه پس‌کوچه‌های روستا، همراه کند. قلم مرادی کرمانی آن‌قدر لطیف و شیرین است که هرمخاطبی را سر ذوق می‌آورد. با اینکه مخاطب اصلی این کتاب، نوجوانان هستند. @zaatar
۲۷ آبان ۱۴۰۲
ــــــــــــــ هم‌نویس مثل بچه ناخواسته‌ای بود که بی‌خبر گذاشتند توی بغلم. درست زمانی که تصمیم گرفتم کارم را سبک کنم و بنشینم گوشه‌ای، پشت میز کارم. بعد هم خودم را بیندازم وسط کتاب‌هایی که برای خواندنشان دست‌دست می‌کردم و طرح‌هایی که برای نوشتنشان امروز و فردا می‌کردم. اما همیشه، همه‌چیز همانطور که می‌خواهی پیش نمی‌رود. پیش خدا دودوتا چهارتایم را کردم و کار را دست گرفتیم. آن هم زمانی که آزاده پدرش را از دست داد و شوقِ شروعِ کارِ دونفره‌مان، یکباره جایش را داد به غمی سنگین. به استرسی که پر بود از: «دست‌تنها چه کنم؟» چه می‌دانستم آزاده، همان شنبه‌ای که قرار بود شروع دورهٔ هم‌نویسمان باشد، خودش را می‌رساند به جلسه معارفه و از ب بسم‌الله کار را دوتایی دست می‌گیریم. حالا اما رسیده‌ام به روزهای پایانی دوره. روزهایی که محبت‌ هم‌نویس‌ها تمامی ندارد. دست‌جمعی روایتی نوشته‌اند و حس خوب کلمات و نقاشی‌های کنارش، هرلحظه قندی است که تمام دهانم را شیرین می‌کند. هدیهٔ معنوی‌شان را که می‌خوانم، همه‌اش می‌شود بغض و هرچقدر بیخ گلویم را سفت می‌گیرم، می‌زند بیرون و می‌شود هق‌هق. بچه‌ها می‌گویند اشک شوق است اما با خودم که تعارف ندارم. از همین حالا، دلتنگ لحظه‌ای هستم که از گروه‌هایشان لفت می‌دهم و دیگر نمی‌توانم بگویم: هم‌نویس‌های عزیزم💔 @zaatar
۲۹ آبان ۱۴۰۲
. اتاق خاموشه و رد نور موبایل، قاب عکس دونفری‌شون رو روشن کرده. حسین: آرزو می‌کنم فردا حالم خوب باشه، بتونم برم مدرسه. محمد: دعا می‌کنم هیچ‌وقت نری مدرسه😂 @zaatar
۴ آذر ۱۴۰۲
ــــــــــــــ نوشتن را هر روز، ساعات و دقایقی انجام بده. آن را طوری انجام بده، انگار بخواهی گام‌های موسیقی را روی پیانو تمرین کنی. آن را مثل کاری که قبلاً آن را با خودت هماهنگ کرده‌ای و برنامه‌اش را ریخته‌ای انجام بده. آن را مثل قول شرفی که داده ای و حال باید به آن وفا کنی انجام بده. و با خودت عهد کن که کارهایت را به انجام برسانی و تمامشان کنی. 📚 پرنده به پرنده/ آن لاموت @zaatar
۴ آذر ۱۴۰۲
هدایت شده از 🌱حسیبا🌱
15.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❀﷽❀ نمایش بزرگ 🎭 ⭕️قلاده های سرخ⭕️ «روایتی تاریخی از آنان که سرنوشت ها را دگرگون کردند.» منتظر دیدارتون هستیم🤗 اجرا در دو زمان و دو مکان، برای دسترسی بهتر شما عزیزان👇🏻 ◁ از ۲۳ تا ۲۶ آذر مجموعه محراب ساعت ۱۰ صبح ◁ و ۳۰ آذر تا ۲ دی فرهنگسرای نیاوران ساعت ۱۵ 🔖 جهت رزرو گروهی بلیت به آیدی ذیل پیام دهید. 🆔 @Hasiba_Theater_admin‬‏ ⿻۬‌ لینک فروش در بستر تیوال به زودی... • ────── ✾ ────── • 🌀 عضویت در کانال حسیبا 💠 سایر راه های ارتباطی گروه حسیبا
۱۵ آذر ۱۴۰۲
هدایت شده از [ هُرنو ]
18.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«مادرها خداوندگار جزئیات‌اند! اگه می‌خواهید توی کارتون موفق بشید، مادری کنید برای کارتون.» برشی از دومین رویداد بچه‌های حرفه‌ای، آینده‌دار و کاربلدِ خانم @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
۱۵ آذر ۱۴۰۲
ـــــــــــــ به پیشنهاد یکی از اساتید خواندم و حالا از اینکه روی کتاب نوشته چاپ بیست‌وپنجم، بیشتر متعجبم! تمام‌ مدت، منتظر بودم یک جای کار، بگیرتم ولی رو‌‌دست خوردم! شاید مخاطب عام این کتاب را بپسندد ولی برای مخاطبی که چیزهایی از فرم می‌داند، کلافه‌کننده است. زیاده‌گویی‌های راوی، شخصیت‌های سفید، نثر آزاردهنده، نگذاشت هیچ لذتی از کتاب ببرم. کتاب خواندن همین است. کتابی برای من، مشمئز کننده است و برای دیگری، بهترین. دارم کم‌کم دست می‌کشم از چک‌و‌چانه زدن برای کتاب‌هایی که دوستشان دارم یا حتی ندارم. @zaatar
۱۷ آذر ۱۴۰۲