🩸گزارش لحظه به لحظه شهادت امیرالمؤمنین
#قسمتچهلوپنج
💔سفارش به حال اسیر💔
سپس امیرالمؤمنین ساعتی طولانی بیهوش شد و هنگامی که به هوش آمد امام حسن کاسه ای شیر آورد. حضرت مقداری نوشید و فرمود: باقیمانده شیر را نزد اسیرتان ببرید، و بار دیگر بر مدارا کردن با ابن ملجم و رسیدگی به او تاکید کرد.
شیر را برای ابن ملجم بردند و سخن حضرت را به او خبر دادند و او شیر را خورد.
همچنین عده ای از اصحاب که نزد حضرت می آمدند عرض کردند: (یا امیرالمؤمنین، هر دستوری درباره ابن ملجم بدهی انجام می دهیم.)
🌴حضرت فرمود:
اگر من زنده ماندم درباره او تصمیم خواهم گرفت. اگر از دنیا رفتم همانگونه که با قاتل پیامبر انجام می دهند با او انجام می دهند با او انجام دهید. او را به قتل برسانید و با آتش بسوزانید.🔥
🧬آوردن پزشک برای مداوا🧬
اولین اقدام برای درمان حضرت معاینه توسط پزشک بود. [ اَثیربن عَمرو بن هانی سَکونی] که متخصص جراحت و زخم بود، نزد امیرالمؤمنین آمد و پس از معاینه ریه تازه و گرم گوسفند درخواست کرد.
هنگامی که ریه گوسفند را آوردند از میام آن رگی بیرون آورد و داخل شکاف سر گذاشت و در آن دمید. سپس رگ را بیرون آورد و سفیدی های مغز را روی آن دید.
آنگاه گفت: یا امیرالمؤمنین وصیت خود را بنما که ضربت دشمن به مغز شما رسيده است
🌳دعوت به سوی بهشت🌳
امیرالمؤمنین ناگهان ناله ای کرد و از هوش رفت. هنگامی که به هوش آمد فرمود:
این #پیامبر و برادرم جعفر و عمویم حمزه است. اکنون درهای آسمان باز است و ملائکه نازل می شوند و مرا به #بهشت بشارت می دهند. این نیز #فاطمه است که خورالعین او را احاطه کرده اند و منازل خود را در بهشت میبینیم.
#شهادت_امیرالمؤمنین
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊