🩸گزارش لحظه به لحظه شهادت امیرالمؤمنین #قسمت‌سی‌و‌نه 🔥دستگیری ابن ملجم🔥 ساعتی نگذشته بود که عده ای با سر و صدا وارد مسجد شدند درحالی که ابن ملجم را با کتف و دست بسته می آوردند. مردم با دیدنش او را لعنت می کردند و می زدند و می گفتند: ☄ ای دشمن خدا، چه کردی؟ امت محمد صلی الله علیه وآله را هلاک کردی و #بهترین مردم را به قتل رساندی.☄ [حذیفه نخعی] درحالی که شمشیری در دست داشت مردم را از کشتن او دور می کرد و میگفت: (🔥این مرد قاتل امیرالمؤمنین است.🔥) ابن ملجم سخنی نمی گفت و چشمانش از فرط #وحشت آرام و قرار نداشت. بر صورت خون آلود او جای ضربه ای بود که بینی اش را شکسته بود‌ او درحالی که قدم بر می داشت زیرلب اشعاری می‌خواند و بدبختی و بیچارگی و عذاب ابدی خود را به یاد می آورد. ابن ملجم را آوردند تا مقابل حضرت ایستاد. امام حسن علیه السلام نگاهی به او کرد و فرمود: ای ملعون، وای بر تو. ای دشمن خدا، تو قاتل امیرالمؤمنین هستی و ما را عزادار امام مسلمین کردی. آیا این بود جزای او که تو را پناه داد و به خود نزدیک کرد و از نزدیکانش قرار داد و بر دیگران برتری داد؟ آیا او امام بدی برای تو بود که این پاداش را به او دادی؟ ابن ملجم گفت: آیا می خواهی کسی را که در آتش است نجات دهی؟ امام حسن علیه السلام صورت پدر را #بوسید و عرض کرد: پدر،این قاتل است که خداوند او را در اختیار تو قرار داده است. اما امیرالمؤمنین همچنان بیهوش بود.💔 #شهادت_امیرالمؤمنین 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊