داستان حبیب پیر غلام امام حسین ع، کسی که زینب س بر او سلام کرد 🌴 نامه امام حسین ع به حبیب در کوفه : فبينما الحسين يسير من مکة الي الکوفة، کتب کتابا الي حبيب نسخته هذه: پس از آنکه خبر شهادت مسلم بن عقيل به امام حسين عليه‏السلام رسيد و از مکر و حيله و بي‏وفائي مردم کوفه آگاه شد، دوازده پرچم ترتيب داد و هر يک را به يکي از اصحاب تحويل داد به جز يکي از آنها که بر زمين ماند، يکي از ياران عرضه داشت که آن را به من بسپاريد، امام فرمود: خدا ترا جزاي خير دهد، اما صاحب آن خواهد آمد! 🌴سپس امام اين نامه را براي حبيب بن مظاهر نوشت: من الحسين بن علي بن ابي‏طالب الي الرجل الفقيه حبيب بن مظاهر اما بعد يا حبيب فانت تعلم قرابتنا من رسول الله صلي الله عليه و آله و انت اعرف بنا من غيرک و انت ذو شيمة و غيره فلا تبخل علينا بنفسک يجاريک جدي رسول الله (ص) يوم القيامه. ثم أرسله الي حبيب. «از حسين بن علي بن ابي‏طالب به مرد فقيه حبيب بن مظاهر اما بعد، حبيب! تو نزديکي ما را با رسول خدا (ص) مي‏داني و ما را بهتر از ديگران مي‏شناسي، و مردي غيرتمند و داراي اخلاق و روش پسنديده‏اي، پس از جان خود در راه ما دريغ مدار که جدم رسول خدا (ص) در روز قيامت پاداش تو را خواهد داد . سپس آن نامه را ارسال کرد. ابصار العين ص 125 - بلاغة الحسين ص 70. 🌴رسیدن نامه امام به حبیب : و کان حبيب جالسا مع زوجته و بين أيديهما طعام يأکلان، اذ غصت زوجته في الطعام، فقالت: الله أکبر يا حبيب! الساعة يرد علينا کتاب کريم من رجل کريم. فبينما هم في الکلام، و اذا بطارق يطرق الباب، فخرج اليه حبيب، و قال: من الطارق؟ حبیب با زنش نشسته بود و غذا می خورد. زن حبیب غذا در گلویش گیر کرد و گفت : ای حبیب الان نامه ی کریمی از مرد کریمی به تو می رسد. در این هنگام در منزل را زدند . کوبنده ای در را کوبید. قال: أنا رسول الحسين عليه‏السلام اليک. فقال حبيب: الله أکبر! صدقت الحرة بما قالت. از پشت در کسی گفت : من رسول حسین ع هستم. نامه ای از حسین دارم. حبیب گفت الله اکبر .راست گفت زن آنچه را گفته بود. ثم ناوله الکتاب، ففضه، و قرأه، فسألته زوجته عن الخبر، فأخبر، فبکت، و قالت: بالله عليک يا حبيب، لا تقصر عن نصرة ابن بنت رسول الله صلي الله عليه و آله. فقال: أجل، حتي أقتل بين يديه، و تصبغ شيبتي من دم نحري. حبیب کتاب را خواند و چون آب روان بر چشم مالید و دوباره خواند. زن از محتوای نامه سوال کرد. حبیب او را از محتوای نامه با خبر کرد. زن با شنیدن نامه ی حسین ع گریست. و گفت ای حبیب تو را قسم می دهم که از یاری پسر پیامبر ص خودداری نکنی. حبیب گفت عجله خواهم کرد و محاسنم را از خون گلویم خضاب خواهم نمود. و کان حبيب يريد أن يکتم أمره علي عشيرته، و بني عمه، لئلا يعلم به أحد خوفا من ابن‏زياد، فبينما حبيب ينظر في أموره، و حوائجه، و اللحوق بالحسين عليه‏السلام اذ أقبل بنو عمه اليه، و قالوا: يا حبيب! بلغنا أنک تريد أن تخرج لنصرة الحسين، و نحن لا نخليک، ما لنا و الدخول بين السلاطين؟ فأخفي حبيب ذلک، و أنکر عليهم، فرجعوا عنه، حبیب ، کار نصرت حسین ع را از کسانش مخفی کرد . از ترس اینکه خبر به ابن زیاد برسد. درحالیکه حبیب در فکر این بود قبل از پیوستن به امام حسین ع به کارهایش رسیدگی کند . پسر عموهایش نزد او آمدند و گفتند ما پشت تو را در یاری دادن به حسین خالی نمی کنیم . ما را به امور سلاطین چه کار که با آنها باشیم. حبیب امر یاری را از ایشان مخفی کرد، پس ایشان او را ترک کردند. همسر حبیب ، حبیب را به رفتن تشویق نمود.

و سمعت زوجته، فقالت: يا حبيب! کأنک کاره للخروج لنصرة الحسين عليه‏السلام. فأراد أن يختبر حالها، فقال: نعم. فبکت، و قالت: يا حبيب! أنسيت کلام جده في حقه، و أخيه الحسن عليهماالسلام حيث يقول: ولداي هذان سيدا شباب أهل الجنة، و هما امامان قاما أو قعدا، و هذا رسوله، و کتابه أتي اليک، و يستعين بک، و أنت لم تجبه؟ فقال حبيب: أخاف علي أطفالي من اليتم، و أخشي أن ترملي بعدي. فقالت: و لنا التأسي بالهاشميات، و البنيات، و الأيتام من آل رسول الله، والله تعالي کفيلنا، و هو حسبنا، و نعم الوکيل. همسر حبیب سخنان آنها را شنید و به نزد حبیب آمد و گفت : مثل اینکه از یاری دادن و رفتن به نزد حسین منصرف شده ای ؟ حبیب از روی اینکه خاطرش از اهل و عیال و فرزندانش جمع شود ، بر خلاف عقیده اش گفت آری. زن گریست و گفت : آیا کلام جدش را در حق او و برادرش فراموش کردی که فرمود: حسن و حسین از جوانان اهل بهشت هستند و هر دو امام هستند و پیروی از آنها واجب. چه قیام کنند و چه نشسته باشند. الان این رسول و نامه اش است و تو را به یاری می طلبد. و تو می خواهی جواب او را ندهی؟ حبیب گفت از یتیمی فرزندانم نگران هستم و از اینکه تو بی پناه بمانی. زن گفت : من در مصائب به اهل بیت حسین ع و دخترانش و ایتام او تاسی می کنم. خداوند متعال ما را کفایت می کند و او ما را کافی است و او خوب وکیلی است. 🌴فلما عرف حبيب منها حقيقة الأمر، دعا لها، و جزاها خيرا، و أخبرها بما هو في نفسه، و أنه عازم علي المسير و الرواح، چون حبیب از فداکاری همسرش مطمئن شد. او را خواند و قصد درونی خویش را که رفتن و متصل شدن به حسین ع است ، بیان کرد. فقالت: لي اليک حاجة. فقال: و ما هي؟ قالت: بالله عليک يا حبيب! اذا قدمت علي الحسين عليه‏السلام قبل يديه، و رجليه نيابة عني، و أقرأه عني السلام. فقال: حبا و کرامة. زن گفت ای حبیب من از تو تقاضایی دارم. حبیب گفت بگو . زن گفت وقتی نزد حسین رفتی دست و پای حسین را به نیابت من ببوس و از طرف من به او سلام برسان. 🌹ثم أقبل حبيب علي جواده و شده شدا و ثيقا، و قال لعبده: خذ فرسي، و امض به، و لا يعلم بک أحد، و انتظرني في المکان الفلاني. فأخذه العبد و مضي به، و بقي ينتظر قدوم سيده. سپس حبیب به سمت اسبش رفت و او را با اطمینان که قصد رفتن داشت به غلامش داد و به او گفت : در فلان محل منتظر من باش و بسیار احتیاط کن تا کسی متوجه نشود. پس غلام ، اسب را گرفت و در همان محل منتظر آمدن مولایش شد. 🌴وداع حبیب با عیالش : ثم ان حبيب ودع زوجته، و أولاده، و خرج مختفيا، کأنه ماض الي ضيعة له، خوفا من أهل الکوفة، حبیب با همسر و اولادش وداع کرده و مخفیانه از کوفه خارج شده بود. قرار ملاقات با غلام به علت بسته شدن راهها و خوف از جاسوسان گذاشته بود. 🌴پیوستن غلام حبیب به امام حسین ع : فاستبطأه الغلام و أقبل علي الفرس و کان قدامه علف يأکل منه، فجعل الغلام يخاطبه، و يقول له: يا جواد! ان لم يأت صاحبک لأعلون ظهرک، و أمضي بک الي نصرة الحسين عليه‏السلام. فلما سمع الجواد خطاب الغلام له جعل يبکي، و دموعه تجري علي خديه، و امتنع عن الأکل، چون غلام دید ، وقت گذشته است به سمت اسب رفت در حالیکه اسب علف می خورد به او گفت : ای اسب اگر صاحبت نیامد برای رفتنت به سمت حسین ع نگران مباش من بر پشت تو سوار خواهم شد و برای نصرت حسین ع خواهیم رفت . هنگامیکه اسب سخن غلام را شنید دیگر علف نخورد و شروع کرد به گریستن به طوری که اشکش بر گونه اش جاری گشت. فبينما هو کذلک، فاذا بحبيب قد أقبل، فسمع خطاب الغلام، فصفق باحدي يديه علي الأخري، و قال: بأبي أنت و أمي يا ابن رسول الله! العبيد يتمنون نصرتک، فکيف بالأحرار!. در حالیکه غلام با اسب سخن می گفت : حبیب رسید و سخن غلام را شنید. پس دستش را از باب خوشحالی بر دست دیگرش زد و گفت : پدر و مادرم فدایت ای پسر رسول خدا ! غلام آرزوی یاری تو را دارد پس چه بزرگ مرد و آزاده ای است. ثم قال لعبده: يا غلام! أنت حر لوجه الله. فبکي الغلام، و قال: سيدي! والله لا ترکتک حتي أمضي معک، و أنصر الحسين ابن بنت رسول الله صلي الله عليه و آله، و أقتل بين يديه. فجزاه خيرا، فسارا، پس به غلام گفت تو در راه خدا آزاد هستی. غلام گریست و گفت مولای من ! به خدا از تو جدا نمی شوم تا اینکه با تو بیایم و پسر دختر پیامبر را یاری کنم و در مقابل او کشته شوم . پس برایش جزای خیر خواست و هر دو با هم حرکت کردند. 🌹پرچم خاص برای حبیب : و کان الحسين عليه‏السلام نزل في طريقه بأرض، و قد عقد اثني عشر راية، و قد قسم راياته بين أصحابه، و بقيت راية، پس امام حسین ع در مسیرش به محلی رسید و توقف کرد و دوازده پرچم از خورجین اسبش در آورد یازده پرچم را به اصحاب داد و یکی را نگه داشت .

بعضی از اصحاب به یکدیگر گفتند : چه کسی پرچم دوازدهم را بر دوش حمل خواهد کرد. حسین ع فرمود این پرچم صاحبی دارد که بزودی صاحبش خواهد آمد. اصحاب گفتند مدت کوتاهی این پرچم را به ما بده تا همین جا آن را بر دوش گرفته و گشتی بزنیم. فقال عليه‏السلام لهم: صبرا، حتي يأتي الينا من يحمل هذه الراية الأخري، امام حسین ع به ایشان فرمود صبر کنید تا کسی که این پرچم را حمل می کند به نزد ما آید. فبينما الحسين عليه‏السلام و أصحابه في الکلام، و اذا هم بغبرة ثائرة، فالتفت الامام عليه‏السلام، و قال لهم: ان صاحب هذه الراية قد أقبل. در حالیکه حسین ع با اصحاب سخن می گفت از دور گرد و غباری برخاست.سواری به سمت امام ع می آمد. امام فرمود صاحب پرچم دوازدهم می آید. فلما صار حبيب قريبا من الامام المظلوم ترجل عن جواده، و جعل يقبل الأرض بين يديه، و هو يبکي، فسلم علي الامام و أصحابه، فردوا عليه السلام. هنگامیکه حبیب به امام حسین ع رسید از اسب پیاده شد و در مقابل امام حسین ع به خاک افتاد و خاک مقابل قدم امام را بوسید. و می گریست. به امام حسین و اصحاب سلام کرد پاسخ سلام حبیب را همه دادند. 🌴عکس العمل حضرت زینب س با پیوستن حبیب فسمعت زينب بنت أميرالمؤمنين عليه‏السلام، فقالت: من هذا الرجل الذي قد أقبل؟ فقيل لها: حبيب بن مظاهر. فقالت: اقرأوه عني السلام. فلما بلغوه سلامها لطم حبيب علي وجهه و حثي التراب علي رأسه و قال: من أنا و من أکون حتي تسلم علي بنت أميرالمؤمنين. مطلب را زینب دختر امیر المومنین علی بن ابی طالب شنید. پرسید چه کسی به نزد ما آمده است. به حضرت زینب عرض کردند حبیب آمده است.زینب فرمود سلام مرا به حبیب برسانید. چون سلام دخت امیر المومنین به حبیب رسید ، به صورت خود سیلی زد و خاک بر سر خودش ریخت و گفت : من چه کسی هستم که زینب س به من سلام می رساند. قسمتی از کتاب حسین ع محبوب خدا در حال چاپ ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh

✅ کانالهای فعال زیر نظر استاد تابع منش در تلگرام و ایتا 👇👇 نوای مقتل تلگرام(مداحی) https://t.me/navayemaqtal نوای مقتل ایتا(مداحی) https://eitaa.com/Navaymagtal کانال اشعار حسینی در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af کانال اشعار حسینی در تلگرام https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کتابخانه ضامن اشک تلگرام https://t.me/zameneashkbook کتابخانه ضامن اشک ایتا http://eitaa.com/joinchat/988479509Cc6a2515d23 کانال الدولة الزهرائیة (عج) در تلگرام(مهدویت) https://telegram.me/Aldolatahalzahraeyah کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا(مهدویت) http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin ادعیه و زیارات در تلگرام https://t.me/ZiarateAminAllah1 ادعیه و زیارات در ایتا https://eitaa.com/joinchat/2395013167Cdd29461dd7 کلیپ و تصاویر کربلا https://t.me/Ziaratalhosein باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein ضامن اشک تلگرام https://telegram.me/zameneashk ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 گروه متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/FRbuyTy-YrDO5c-2tlaFAA گروه متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2 ضامن اشک واتساپ https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp

#شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء #زیارات_امام_حسین_علیه_السلام سند قدسی بودن زیارت عاشواء يَا صَفْوَانُ وَجَدْتُ هَذِهِ الزِّيَارَةَ مَضْمُونَةً بِهَذَا الضَّمَانِ عَنْ أَبِي وَ أَبِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ عَنِ الْحُسَيْنِ وَ الْحُسَيْنُ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ الْحَسَنُ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ جَبْرَئِيلُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ قَدْ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ مِنْ قُرْبٍ أَوْ بُعْدٍ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ قَبِلْتُ مِنْهُ زِيَارَتَهُ وَ شَفَّعْتُهُ فِي مَسْأَلَتِهِ بَالِغاً مَا بَلَغَتْ وَ أَعْطَيْتُهُ سُؤْلَهُ ثُمَّ لَا يَنْقَلِبُ عَنِّي خَائِباً وَ أَقْلِبُهُ مَسْرُوراً قَرِيراً عَيْنُهُ بِقَضَاءِ حَاجَتِهِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ وَ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ شَفَّعْتُهُ فِي كُلِّ مَنْ شَفَعَ خَلَا نَاصِبٍ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ آلَى اللَّهُ تَعَالَى بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِهِ وَ أَشْهَدَنَا بِمَا شَهِدَتْ بِهِ مَلَائِكَةُ مَلَكُوتِهِ عَلَى ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِيلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ سُرُوراً وَ بُشْرَى لَكَ وَ سُرُوراً وَ بُشْرَى لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ إِلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَدَامَ يَا مُحَمَّدُ سُرُورُكَ وَ سُرُورُ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ الْأَئِمَّةِ وَ شِيعَتِكُمْ إِلَى يَوْمِ الْبَعْثِ ثُمَّ قَالَ لِي صَفْوَانُ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ يَا صَفْوَانُ إِذَا حَدَثَ لَكَ حَاجَةٌ فَزُرْ بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ مِنْ حَيْثُ كُنْتَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ سَلْ رَبَّكَ حَاجَتَكَ تَأْتِكَ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَيْرُ مُخْلِفٍ وَعْدَهُ رَسُولَهُ ص بِمَنِّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ 📜امام صادق ع در اهمیت زیارت عاشورا به صفوان فرمود : این زیارت را با این ضمان از پدرانم شنیدم و از رسول اکرم ص و جبرئیل از خدا که خداوند عزوجل سوگند یاد فرموده است که هرکه زیارت کند حسین ع را به این زیارت از نزدیک یا دور و بعد از آن بخواند دعای علقمه را زیارتش را از او قبول کنم و حاجتش را برآورم هرچه باشد و خواسته هایش را بدهم و او را از نزد خود با خسارت و نا امیدی باز نگردانم بلکه مسرور و روشنی چشم بازگردد و از او شفاعتش را در حق هرکس که خواهد قبول کنم جز دشمن ما اهلبیت و خداوند قسم یاد فرموده است بر ذات خود و ما را و ملائک ملکوت را بر این ضمان گواه گرفته است آنگاه جبرئیل فرمود یا رسول الله خداوند مرا به سوی تو فرستاد به جهت سرور و بشارت تو و علی و فاطمه و حسن و حسین و به سوی امامان از اولاد تو تا روز قیامت پس مستمرر باد مسرت تو و فرزندانت و شیعیانشان تا روز قیامت سپس امام صادق ع به صفوان فرمود ای صفوان هرگاه تو را حاجتی برسد با این زیارت هرکجا که باشی و دعای علقمه خدا را بخوان و از خدا حاجتت را بخواه که خداوند اجابت کند و خداوند در وعده خویش خلاف نکند در وعده ای که به رسول اکرم ص فرمود. 📚سند قدسی بودن زیارت عاشواء به سند شفاء الصدور ص 39-40 به نقل از مصباح متهجد - بحارالأنوار ج : 98 ص : 301 "باب الحسین ع" https://t.me/Babolhusein کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1

کلاس مجازی (آنلاین) مباحثه مقتل امام حسین ع در گروه متضمن البکاء برای دیدن جلسات مقتل لطفا هشتگ زیر را بزنید👇👇👇 #مباحثه_مقتل_شناسی #عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام #مجلس_دویست_و_شصت_و_چهارم گروه متضمن البکاء https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 کانال ضامن اشک مخصوص پاسخگویی به سوالات https://telegram.me/zameneashk کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1

#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام ❤️شب پنجم ، روضه شهادت فرزندان امام حسن مجتبی ع ✨عبدالله بن الحسن ع در آغوش امام حسین علیه السلام ❤️شرح زیارت ناحیه مقدسه در سلام بر عبدالله بن الحسن ع ✨تولی و تبری در مقتل عبدالله بن الحسن ع در ناحیه مقدسه ❤️شب عبدالله بن الحسن ع، شب اتصال به گودال #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh "کلاس آنلاین مقتل شناسی" https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در واتساپ" https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1

#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام 📜(زيارة الناحية): السلام علي عبدالله بن الحسن بن علي الزکي، لعن الله قاتله، وراميه حرملة بن کاهل الأسدي. 📚ابن‏طاووس، الاقبال، / 574، مصباح الزائر، / 280 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 67 / 45؛ البحراني، العوالم، 336 / 17؛ المحمودي، العبرات، 151 / 2

#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام 🌷مقتل مختصر عبدالله بن الحسن ع و نکات خاص آن 🕊شرایط ورود عبدالله بن الحسن ع به گودال نزدیک شهادت امام حسین ع در گودال 🌷عبدالله بن حسن ع هنوز به سن بلوغ نرسیده بود 🕊با وجود هیاهوی میدان بسمت گودال دوید و خود را به امام حسین ع رساند 🕊حضرت زینب س خود را به عبدالله ع رساند تا او را برگرداند 🌷عبدالله ع گفت هرگز از عمویم جدا نمی شوم 🕊لعن و برائت و سلام در سیره عبدالله بن الحسن ع 🌷با شجاعت کنار امام حسین ع ایستاد 🕊ملعونی دست عبدالله ع را قطع کرد درحالی‌که از کتف آویزان شده بود 🌷عبدالله ع گفت یا اماه گریز به حضرت زهراس و شکسته شدن دست حضرت زهرا س پشت در 🕊امام ع او را در آغوش گرفت و برايش دعای خیر کرد و مژده برای پیوستن به اجداد طاهرش داد 🌷حرمله لع تيري بسمت او پرتاب کرد و او را در آغوش امام حسین ع به شهادت رساند 🕊علي اصغرع و عبدالله ع در آغوش امام حسین ع با تیر حرمله به شهادت رسیدند "کلاس آنلاین مقتل شناسی" https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1

#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام مقتل عبدالله بن الحسن ع 📜 فخرج عبدالله بن الحسن بن علي عليه‏السلام - و هو غلام لم يراهق - من عند النساء، يشتد حتي وقف الي جنب الحسين عليه‏السلام ، فلحقته زينب بنت علي عليه‏السلام، ليحبسه فأبي، و امتنع امتناعا شديدا، فقال: لا و الله، لا أفارق عمي فأهوي بحر بن کعب، و قيل حرملة بن کاهل الي الحسين عليه‏السلام، فقال له الغلام: ويلک يا ابن‏الخبيثة، أتقتل عمي؟ فضربه بالسيف، فاتقاها، الغلام بيده، فأطنها الي الجلد، فاذا هي معلقة، فنادي الغلام: يا أماه فأخذه الحسين عليه‏السلام، و ضمه اليه، و قال: يا ابن أخي، اصبر علي ما نزل بک، و احتسب في ذلک الخير، فان الله يلحقک بآبائک الصالحين. قال: فرماه حرملة بن کاهل بسهم، فذبحه، و هو في حجر عمه الحسين عليه‏السلام . 📚ابن‏طاووس، اللهوف، / 123 - 122 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 54 - 53 / 45؛ البحراني، العوالم، 297 - 296 / 17؛ مثله الدربندي، أسرار الشهادة، / 424 – 423 📝و اطراف حسين را گرفتند. عبدالله بن حسن بن علي که بچه‏اي نابالغ بود، از خيمه‏ي زنان بيرون آمد و مي‏دويد تا در کنار حسين ايستاد. زينب، دختر علي خود را به او رساند تا از آمدن بازش بدارد؛ ولي او حاضر نشد و سخت خودداري کرد و گفت: «نه به خدا از عمويم جدا نشوم.» بحر بن کعب (و بعضي گفته‏اند حرمله بن کاهل بود) نزديک شد که شمشير بر حضرت بزند. پسر بچه گفت: «واي بر تو اي فرزند زن ناپاک!! عموي مرا مي‏کشي؟» او شمشير را فرود آورد. پسرک دست خود را جلوي شمشير داد. دست او را تا پوست بريد و از پوست آويزان شد. پسرک صدا زد: «مادر!» حسين عليه‏السلام پسر را بگرفت و به سينه چسباند و فرمود: «فرزند برادر! بر آن چه به تو رسيد، صبر کن و در اين سختي از خداوند طلب خير بکن که خداوند تو را به نزد پدران شايسته‏ات خواهد برد.» راوي گفت: حرملة بن کاهل تيري انداخت و گلوي پسر را که در آغوش عمويش بود، گوش تا گوش دريد. 📚فهري، ترجمه‏ي لهوف، / 123 - 122. "کلاس آنلاین مقتل شناسی" https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در واتساپ" https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1

#عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام #فهرست_روضه_های_عبدالله_بن_حسن_ع 🥀نکاتی از مقتل عبدالله بن الحسن ع 💚عبدالله ع فدایی امام حسین ع و مصداق حلت بفنائک 🥀عبدالله ع پرچمدار من از حسين ع جدا نمی شوم 💚شوق لقای عبدالله ع برای پیوستن به امام حسین ع در شرایط سخت 🥀شهادت عبدالله ع در آغوش امام حسین ع 💚لعن و برائت عبدالله بن الحسن ع نسبت به کسی که قصد کشتن امام ع را داشت 🥀قطع شدن دست مبارک عبدالله ع 💚مادر عبدالله ع شاهد شهادت فرزندش بود 🥀دعای امام حسین ع در حق عبدالله ع و نفرین دشمن او 💚آخرین فرد بني هاشم که در آغوش امام حسین ع به شهادت رسید 🥀صدا زدن عبدالله ع حضرت زهرا س را در گودال 💚گریز به حضرت عباس ع که هر دو دستشان قطع شد #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh "کلاس آنلاین مقتل شناسی" https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 "باب الحسین(ع)" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در واتساپ" https://chat.whatsapp.com/KzAL9rEs5uu0kiDdyQFgRp کانال ضامن اشک ایتا https://eitaa.com/zameneashk1

❖﷽❖ #احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع 📜و بالسند المتصل إلى الشيخ الأجل السعيد أبي جعفر الطوسي بإسناده عن محمد بن مسلم قال: سمعت أبا جعفر و جعفر بن محمد عليهما السلام يقولان: ان اللّه تعالى عوض الحسين عليه السلام من قتله أن جعل الإمامة في ذريته و الشفاء في تربته و إجابة الدعاء عند قبره، و لا تعد أيام زائره جائيا و راجعا من عمره. قال محمد بن مسلم: فقلت لأبي عبد اللّه عليه السلام: هذه الخلال تنال بالحسين، فما له في نفسه‌؟ قال: إن اللّه تعالى ألحقه بالنبي، فكان معه في درجته و منزلته. ثم تلا أبو عبد اللّه عليه السلام ✨ وَ الَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ‌ ذُرِّيَّتُهُمْ‌ بِإِيمانٍ‌ أَلْحَقْنا بِهِمْ‌ ذُرِّيَّتَهُمْ‌ الآية . 📝به سند متصل به شيخ اجل سعيد ابى‏ جعفر طوسى (ره) به اسنادش از محمدبن مسلم گويد: شنيدم امام پنجم و ششم مى‏ فرمودند: 💢 «به راستى خداى تعالى از شهادت حسين عليه السلام به او عوض داد كه امامت را در نژادش و 💢 درمان را در تربتش 💢 واجابت دعا را در سر قبرش نهاد و ايام زائرش تا برود وبرگردد، از عمرش به شمار نيايد.» 🔍محمد بن مسلم گويد: به امام ششم عرض كردم: «اين فيوضات از قبل حسين مى‏ رسد خود او چه دارد؟» ❣فرمود: «به راستى خداى تعالى اورا به پيغمبر ملحق كرده و در درجه و مقام اوست و اين آيه را خواند: ✨ و آن كسانى كه گرويدند و نژادشان در ايمان از آن‏ها پيروى كردند، نژادشان را به آنان ملحق كرديم. آيه.» 📚 نفس المهموم/حدیث 22 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin

#زیارت_عاشوراء #شرح_سلام_لعن_در_زیارات 🌴لعن رسول خدا بر ابوسفیان لع و معاویه لع و یزید لع يروي عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم أنه رأي أباسفيان راکبا علي جمل و معاوية يقوده و يزيد يسوقه. فقال صلي الله عليه و آله و سلم: «لعن الله الراکب والقائد والسائق» حديث مشهور. سر (امام) پيش يزيد نهاده شد و يزيد به دندان‏هاي پيشين او چوب (ل، ب: ني.) مي‏زد (ل، پ ص 291: از پيامبر خدا روايت مي‏شود که ابوسفيان را سوار بر شتري ديد که معاويه آن را مي‏کشيد و يزيد آن را مي‏راند، پس گفت: «لعن الله الراکب و القائد والسائق؛ خدا سوار و جلودار و راننده را لعنت کند»؛ حديثي است مشهور. 🌴 تفسیر زیارت عاشوراء در فراز: اللّٰهُمَّ إِنَّ هٰذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ بَنُو أُمَيَّةَ وَابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبادِ، اللَّعِينُ ابْنُ اللَّعِينِ عَلَىٰ لِسانِكَ وَ لِسانِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِيهِ نَبِيُّكَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ . 🌴حد اقل یک نفر را به کلاس تفسیر زیارت عاشوراء دعوت کنید تا جلوی هجوم دشمن را بر این زیارت قدسی رابگیرید.. ارسال پست بدون لینک منع شرعی دارد. 🌴السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh

#زیارت_عاشوراء #شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء #اللهم_العن_اباسفیان_و_معاویة_و_یزید_بن_معاویة شرح فراز : اللّٰهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي، وَابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً، ثُمَّ [الْعَن] الثَّانِيَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ. اللّٰهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَيْدَ اللّٰهِ بْنَ زِيادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ أَبِي سُفْيانَ وَآلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوَانَ إِلىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ.خدایا اختصاص ده، اوّلین ستمکار را از سوی من به لعنت و آغاز کن به آن لعنت اولین را، سپس دومین و سومین و چهارمین را، خدایا یزید پنجم آنان را لعنت کن و لعنت کن عبیدالله بن زیاد و پسر مرجانه و عمر بن سعد و شمر و خاندان ابوسفیان خاندان زیاد و خاندان مروان را تا روز قیامت. یزید لع در زیارت عاشوراء دو بار لعنت شده است زدن چوب بر لب و ثنایای امام حسین ع فلما وضع الرأس بين يدي يزيد بن معاوية، جعل ينقر ثنيته بقضيب کان في يده و يقول: ما أحسن ثناياه؟ ابن‏حبان، الثقات (السيرة النبوية) 313/2، السيرة النبوية (ط بيروت)، / 561 مساوي عنه: المحمودي، العبرات، 308/2 فجعل ينکت ثنايا الحسين عليه‏السلام بالقضيب. ابن‏الطقطقي، کتاب الفخري، / 105 و يزيد در مجلس خود با چوب به دندان حسين عليه‏السلام فروکوبيد. بعد از آن، يزيد پليد سر مبارک را فرمان کرد تا در مجلس حاضر کردند و در تشتي از طلا بگذاشت و با قضيبي که با او بود، با ثناياي مبارکش جسارت ورزيد و همي گفت: «يا حسين! خداي تو را رحمت کند. همانا حسن المضحک (حسن المضحک: کسي که محل خنديدن او نيکو باشد.) هستي.» از آن پس آن شعر مذکور را «نفلق هاما» الي آخره بخواند. سپهر، ناسخ التواريخ حضرت سجاد عليه‏السلام، 193/2 حد اقل یک نفر را به کلاس تفسیر زیارت عاشوراء دعوت کنید تا جلوی هجوم دشمن را بر این زیارت قدسی بگیرید.. ارسال پست بدون لینک منع شرعی دارد. ( به دلیل قطع نشدن ارتباط ما با دوستان سید الشهداء و پاسخ به شبهات ) السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh

❤️با توجه به سوالات مکرر دوستان از هزینه ی کلاس ، تمام کلاسها رایگان و به عشق امام حسین ع است. فقط دوستانی که از دروس استفاده می کنند سه نفر را به کانال دعوت کنند. یا امیر المومنین ع ❤️ السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh

#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات #شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشوراء سلام وقت بخیر من میخوام از شرح و تفسیر زیارت عاشورایی که در کانال گذاشتید استفاده کنم ولی با توجه به زیاد بودن تعداد پیامهای مربوط یه این تفسیر هرچی میزنم به اولین پیام نمیرسم که از اول گوش بدم لطفاً شرح و تفسیر زیارت عاشورا رو بطور کامل و یکجا بارگذاری بفرمایید تا امکان استفاده آسان فراهم باشه جزاکم الله خیرا السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh

#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها #ام_اسحاق_بنت_طلحه سلام ببخشید من تو روضه حضرت رقیه شنیدم مداح گفتن که مادر حضرت رقیه ام اسحاق زمان به دنیا اومدن رقیه خاتون از بین رفتن ایا این حقیقت داره ؟؟ السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh

بابا، می‌دونی که چند شبه منتظرم بابا، که توی خواب بغل تو بپرم خواب می‌دیدم که نشستم دوباره به روی پات 🎤 #حاج_محمدرضا_طاهری #️⃣ #حضرت_رقیه #️⃣ #شب_سوم_محرم من بکی او ابکی فله الجنة ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh

🎬 #ویدئو_اختصاصی_نوا 🎤 #سیدمجید_بنی_فاطمه ◾️بابا کجا رفتی ندیدمت... #ویژه_شب_سوم_محرم گروه مخصوص ارسال متون مقتل با سند و سوال از مقتل امام حسین ع و معصومین علیهم السلام می باشد. لینک کانال مقتل ویژه پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1 لینک گروه متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2

#وقایع_مجلس_ابن_زیاد_لع #زینب_سلام_الله_علیها_رسول_کربلاء ❤️شرح ما رایت الا جمیلا هیچکس بدون اجازه او نمی توانست حتی دستش را حرکت دهد . ما وقتی وارد شدیم با وجود خستگی زیاد و عطش و گرسنگی ، ما را بر سر پا نگه داشته بود . و به ما اجازه نداد ما بنشینیم. اما عمه ام به او اعتنایی نکرد و نشست . با خودم گفتم عمه ام خیلی خسته شده است باید بنشیند . او خیلی هم گرسنه بود چون وعده ی غذایش را که کم بود به ما می داد تا بچه ها سیر شوند . آن مرد ملعون بت عصبانیت گفت این زن کیست که بی اجازه نشسته است ؟ عمه ام به او اعتنایی نکرد . چندین مرتبه سوال کرد . کم کم داشتم می فهمیدم علت نشستن عمه ام شکستن غرور آن مرد خبیث بوده است نه خستگی و گرسنگی. آن مرد خبیث علاوه بر اینکه بسیار مغرور بود مرتب همه را مسخره می کرد و ما را تحقیر و شماتت می داد . به او گفتند او دختر امیرالمومنین ع و خواهر حسین ع است . تا عمه ام را شناخت گفت دیدی خدا با شما چه کرد؟ شما آمده بودید حکومت را از ما بگیرید و در شهر تفرقه بیندازید و از این نوع حرفها زیاد زد . عمه ام به او گفت از بد روزگار است که من باید با تو ، چنین آدم خبیثی سخن بگویم . تو از نسل شروران و غاصبین هستی . آن مرد درحالیکه همان عمل را با چوب تکرار می کرد می گفت : این به تلافی روز بدر است . پدرم برایم تعریف کرده بود که جنگ بدر جنگ مسلمانان با کفار بود. پس چرا او چنین می گوید ؟! البته وقتی به او نگاه می کردم شباهتی به مسلمانان نداشت و قیافه ی کریه و شیطانی داشت .او به عمه ام با مسخره و شماتت گفت کربلا را چگونه دیدی؟ ما به تلافی جنگ بدر شما را کشتیم و با تکبُّر به حرفهای خود ادامه می داد . عمه ام به او گفت « ما رایت الا جمیلا » ما زیباترینها و بهترینها را در کربلا دیدیم . عمه ام راست می گفت و ما در آنجا چیزهایی دیدیم که اگر بگودیم کسی باورش نمی شود. ما دیدیم چگونه پدرم برای ماندن دین خدا و قرآن عزیزترین کسانش را در راه خدا داد. ما دیدیم که پدرم زیر بار ذلت و خواری نرفت و حتی برای فطره ای آب تسلیم یزید لع و دوستانش نشد. ما عمویم عباس را دیدیم که وقتی دستش را قطع کردند می خواست مشک را با دندان برای ما بیاورد تا ما آب بنوشیم. ما علی اصغر را دیدیم وقتی تیر به گلوی نازکش حورد چشمانش را باز کرد و به پدرم لبخند زد. ما عصر عاشوراء دیدیم همه شلاق می خوردند و حسین ع را صدا می زدند و یک نفر از زنان به سمت دشمن نرفت و تسلیم نشد. ما برادرم علی اکبر را دیدیم که بدنش را قطعه قطعه به سمت ما آوردند. ما زن وهب ذا دیدیم که برای پیوستن به همسرش که در بهشت تنها نباشد بر فرقش عمود آهن زدند. ما مادر وهب را دیدیم که سر پسرش را به سمت دشمن پرتب کرد و کفت ما چیزی را که در راه خدا داده ایم پس نمی گیریم. ما دیدیم روز عاشوراء یاران پدرم ، برای اینکه خودشان را فدا کنند با هم سبقت داشتند. ما حبیب بن مظاهر و مسلم بن عو سجه را دیدیم با وجود سن زیاد دست از پدرم بر نداشتند. و ما دیدیم وقتی پدرم زنها را مرخص کرد تا از کربلاء بروند و اسیر نشوند ، زن اسدی برای اسیر شدن و شلاق خوردن التماس می کرد که بماند و با ما باشد. هزاران زیبایی که بی نظیر است ما در کربلاء دیدیم اما آن مرد خبیث و کسانی که فکر او را دارند متوجه نمی شوند. فکر آنها فقط قدرت و شهوت و خوش گذرانی است. قسمتی از کتاب حسین « محبوب خدا » اثر محمد حسین تابع منش ئر حال چاپ السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل در ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh

ابتدای کلاسهای مقتل شناسی عبدالله بن الحسن ع