eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
5.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
783 فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
6 ورود مسلم بن عقیل ع به خانه طوعه س فمضي علي وجهه متلددا، (متحيرا) في أزقة الکوفة لا يدري أين يذهب، حتي خرج الي دور بني جبلة من کندة، فمشي حتي انتهي.الي باب امرأة يقال لها: طوعة أم ولد، کانت للأشعث بن قيس، فأعتقها، فتزوجها أسيد الحضرمي، فولدت له بلالا، و کان بلال قد خرج مع الناس، و أمه قائمة تنتظره. حيران و سرگردان راه خود را پيش گرفت و در کوچه هاي کوفه گردش ميکرد، و نميدانست به کجا برود تا گذرش به خانه هاي بني جبلة از قبيله ي کنده و به در خانه ي زني به نام طوعه افتاد که آن زن از کنيزان اشعث بن قيس بود و از او داراي فرزند بود، و اشعث او را بدان واسطه آزاد کرده و اسيد حضرمي او را به زني گرفته بود. از او پسري به نام بلال پيدا کرد و بلال در ميان مردم بيرون رفته بود و آن زن بر در خانه چشم به راه بلال ايستاده بود. سقایت طوعه و سیره و اخلاقش فسلم عليها ابنعقيل فردت ع ،فقال لها: يا أمة الله أسقيني ماء. فسقته وجلس .و أدخلت الاناء، ثم خرجت، فقالت: يا عبدالله ألم تشرب؟ قال: بلي. قالت: فاذهب الي أهلک. فسکت، ثم أعادت مثل ذلک، فسکت، ثم قالت له في الثالثة:سبحان الله! يا عبدالله قم، عافاک الله الي أهلک، فانه لا يصلح لک الجلوس علي بابي، و لا أحله لک. پس مسلم بن عقيل به آن زن سلام کرد. زن جواب سلام او را داد، سپس گفت: «اي زن، شربتي آب به من بده.» طوعه آب آورد او را سيراب کرد. مسلم همان جا نشست. زن رفت ميان خانه و ظرف آب را گذارد و برگشت گفت: «اي بنده ي خدا! آيا آب نخوردي؟» فرمود: «چرا.» گفت: «پس به نزد زن و بچه ات برو.» مسلم پاسخي نداد، دوباره گفت و مسلم (مانند بار نخست) پاسخي نداد. بار سوم آن زن گفت: «سبحان الله! اي بنده ي خدا برخيز! خدايت تندرستي دهد! به سوي زن و بچه ات برو؛ زيرا نشستن تو در اين جا شايسته نيست و من حلال نميکنم که اين جا بنشيني. غربت مسلم ع و پناه بردن به یک زن در کوفه فقام و قال: يا أمة الله، ما لي في هذا المصر منزل ، و لا عشيرة، فهل لک في أجر و معروف و لعلي مکافئک بعد اليوم؟ قالت: يا عبدالله، و ما ذاک؟ قال: أنا مسلم بن عقيل، کذبني هؤلاء القوم و غروني و أخرجوني. مسلم برخاست و گفت: «اي زن من در اين شهر خانه و فاميل ندارم. آيا ممکن است به من احسان کني؟ شايد من روزي پاداش تو را بدهم.» گفت: «اي بنده خدا! آيا احسان چيست (که من به تو کنم)؟» گفت: «من مسلم بن عقيل هستم که اين مردم مرا تکذيب کرده و فريبم دادند و از خانه ي خود آواره ام کردند!» شجاعت طوعه در پناه دادن به مسلم ع قالت: أنت مسلم؟ قال: نعم. قالت: ادخل، فدخل بيتافي دارها غير البيت الذي تکون فيه، و فرشت له، و عرضت عليه العشاء، فلم يتعش. گفت: «تو مسلم بن عقيل هستي؟» فرمود: «آري!» گفت: «داخل شو!» پس به اتاقي از خانه ي او درآمد؛ غير از آن اتاقي که خود آن زن در آن بود و آن جا را براي او فرش کرد. شام براي او آورد. ولي مسلم شام نخورد. محل تدریس :مجمع الذاکرین زینبیه س ،واقع در باقر آباد ورامین تیر ماه سال 1397 ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
7 ▪️مراقبت و پرستاری طوعه از مسلم بن عقیل ع و لم يکن بأسرع من أن جاء ابنها فرآها تکثر الدخول في البيت و الخروج منه، فقال لها: و الله انه ليُرَيِّبُني کثرة دخولک هذا البيت منذ الليلة و خروجک منه، ان لک لشأنا؟ قالت: يا بني الهَ عن هذا. قال: و الله لتخبريني. قالت أقبل علي شأنک، و لا تسألني عن شيء. چيزي نگذشت که پسرش آمد و ديد مادرش در آن اتاق زياد رفت و آمد ميکند. به او گفت: «به خدا زياد رفت و آمد کردن تو امشب در اين اتاق مرا به شک انداخته. همانا تو کار فوق العاده اي در اين اتاق داري؟»گفت: «پسر جان!سر خود را به کار ديگري گرم کن (و از اين پرسش صرف نظر کن).» گفت: «به خدا بايد به من خبر دهي!» گفت: «به دنبال کار خود برو و اين پرسش را مکن!» با خبر شدن بلال پسر طوعه از مکان مسلم بن عقیل ع فَأَلَّحَ عليها، فقالت: يا بني لا تخبرن أحدا من الناس بشيء مما أخبرک به. قال: نعم. فأخذت عليه الأيمان، فحلف لها، فأخبرته، فاضطجع، وسکت . پسر اصرار کرد. زن گفت: «اي فرزند! مبادا آنچه به تو ميگويم کسي را بدان آگاه کني؟» گفت: «چنين کنم.» پس سوگندها به او داد و او هم برايش سوگند خورد. پس جريان را به او گفت. آن پسر خاموش شد و خوابيد. المفيد، الارشاد، 55 - 53 / 2 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 351 - 350 / 44؛ البحراني، العوالم، 200 - 199 / 17؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 224 - 223؛ القمي، نفس المهموم، / 107 - 106؛ مثله الفتال، روضة الواعظين، / 150، الأمين، أعيان الشيعة، 592 / 1، لواعج الأشجان، / 56 – 55 ▪️خبر دادن به پناهگاه مسلم ع توسط پسر طوعه هجوم دشمن به سمت خانه طوعه برای دستگیری مسلم ع حتي أتوا الدار التي فيها ابنعقيل، فلما سمع وقع حوافر الخيل و أصوات الرجال، عرف أنه قد أتي، فخرج اليهم بسيفه، که سوي خانه اي رفتند که ابن عقيل آنجا بود که وقتي صداي سم اسبان و صوت مردان را شنيد، بدانست که سوي وي آمده اند و با شمشير سوي آنها رفت. ▪️ورود دشمن به خانه طوعه و چنگ مسلم ع با آنها و اقتحموا عليه الدار، فشد عليهم يضربهم بسيفه حتي أخرجهم من الدار، ثم عادوا اليه، فشد عليهم کذلک،فاختلف هو و بکير بن حمران الأحمري ضربتين، فضرب بکير فم مسلم، فقطع شفته العليا، و أشرع السيف في السفلي، و نصلت لها ثنيتاه، فضربه مسلم ضربة في رأسه منکرة، و ثني بأخري علي حبل العاتق کادت تطلع علي جوفه. مهاجمان به خانه ريختند. مسلم با شمشير حمله برد و ضربت زد تا از خانه بيرونشان کرد، آن گاه بازآمدند و باز حمله برد. ضربتي ميان وي و بکير بن حمران احمري رد و بدل شد. بکير ضربتي به دهان مسلم زد که لب بالاي وي را قطع کرد و شمشير در لب پايين نشست و دو دندان جلو را شکست. مسلم نيز ضربتي سخت به سر وي زد و ضربتي ديگر زير شانه اش زد که نزديک بود به شکمش فرورود. ▪️ریختن آتش و زدن سنگ بر مسلم ع در مقابل شجاعت مسلم ع از بالای پشت بام فلما رأوا ذلک أشرفوا عليه من فوق ظهر البيت، فأخذوا يرمونه بالحجارة، و يلهبون النار في أطنان القصب، ثم يقلبونها عليه من فوق البيت، و چون چنان ديدند بالاي اتاق رفتند و او را سنگباران کردند. دسته هاي ني را آتش ميزدند و از بالاي اتاق بر او مي افکندند. ▪️کشاندن مبارزه از داخل خانه به سمت کوچه توسط مسلم ع و امان نامه دشمن فلما رأي ذلک خرج عليهم مصلتا بسيفه في السکة، فقاتلهم، فأقبل عليه محمد بن الأشعث، فقال:يا فتي، لک الأمان، لا تقتل نفسک. و چون چنين ديد با شمشير کشيده به کوچه آمد و با آنها بجنگيد.محمد بن اشعث پيش آمد و گفت: «اي جوان، در اماني! خودت را به کشتن مده!» محل تدریس :مجمع الذاکرین زینبیه س ،واقع در باقر آباد ورامین تیر ماه سال 1397 ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
▪️راوی روایت کربلا امام باقر (ع) پس از عمری تلاش در میدان بندگی خدا و احیای دین و ترویج علم و خدمات اجتماعی به جامعه اسلامی، در روز هفتم ماه ذو الحجه سال 114 رحلت کرد. منابع روایی و تاریخی علت وفات آن حضرت را مسمومیت دانسته اند، مسمومیتی که دستهای حکومت امویان در آن دخیل بوده است. از برخی روایات استفاده می شود که مسمومیت امام باقر (ع) به وسیله زین آغشته به سم، صورت گرفته است، به گونه ای که بدن آن گرامی از شدت تأثیر سم بسرعت متورم گردید و سبب شهادت آن حضرت شد. در این که چه فرد یا افرادی در این ماجرای خائنانه دست داشته اند، نقلهای روایی و تاریخی از اشخاص مختلفی نام برده اند. بعضی از منابع، شخص هشام بن عبد الملک را عامل شهادت آن حضرت دانسته اند. بخشی دیگر، ابراهیم بن ولید را وسیله مسمومیت معرفی کرده اند. ▪️اصحاب و شاگردان امام باقر علیه السلام برجسته ترین شاگردان عبارتند از: جابر بن یزید جعفی، حمران بن اعین، زراره بن اعین، عامر بن عبدالله جذاعه، حجر بن زائده، عبدالله بن شریک عامری، فضیل بن یسار بصری، سلام بن مستنیر، برید بن معاویه عجلی، حکم بن ابی نعیم، محمد بن مسلم ثقفی، لیث بن بختری مرادی، عبدالله بن ابی یعفور، ابوجارود زیاد بن منذر اعمی، زیاد بن ابی رجاء که همان ابوعبیده حذاء است، زیاد بن سوقه، زیاد مولی ابی جعفرعلیه السلام، زیاد بن ابی زیاد منقری، زیاد الاحلام، ابوبصیر یحیی اسدی معروف بن خربوذ مکی. ناگفته نماند که بسیاری از راویان احادیث امام صادق علیه السلام ابتدا شاگرد امام باقر علیه السلام بوده اند. شیخ طوسی(ره) در رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمد باقر علیه السلام را ۴۶۲ مرد و دو زن دانسته که در میان آنان برخی از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتّفاق اهل سنّت و امامیّه اند و برخی از فقیه ترین فقیهان صدر اسلام محسوب می شوند. ▪️امام محمد باقر ع در کربلا امام پنجم (ع)، توفيق درک محضر جدّ بزرگوارش امام حسين (ع)[1] و دريافت سلام رسول خدا (ص) را داشت. سيد الشهدا (ع) وي را در دامن خود نشاند و فرمود: «رسول اللّه يقرئک السلام»[2] . «رسول خدا بر تو درود مي فرستاد». از آن امام همام نقل شده است: هنگامي که نيايم حسين (ع) به شهادت رسيد من چهار ساله بودم و جريان شهادت آن حضرت و تمام آنچه در آن روز بر ما گذشت را به ياد دارم.[3] . نقل برخي از وقايع جانگداز عاشورا و حوادث مربوط به آن توسط شاهدان بزرگي همچون امام باقر (ع) سبب شده است که اين واقعه عظيم در تاريخ ثبت شده و از خطر تحريف اساسي محفوظ بماند. در اين نوشتار، بخشي از سخنان امام باقر (ع) در ارتباط با اين حادثه را به رشته تحرير در مي آوريم: 1 براي اظهار سرور و شادماني از کشته شدن امام حسين (ع) چهار مسجد در کوفه به نام هاي: مسجد اشعث، مسجد جرير، مسجد سهاک، مسجد ثبث بن ربعي ساخته شد.[4] . 2 هنگامي که امام علي (ع) فرمود: قبل از آنکه از بين شما بروم از من سئوال کنيد. انس نخعي ايستاد و [با استهزاء] گفت: سر و صورتم چند تار مو دارد؟ امير المؤمنين (ع) پاسخ وي را داد و آنگاه فرمود: در خانه تو کودکي [به نام سنان] است که فرزند رسول خدا (ص) را خواهد کشت![5] . 3 امام حسين (ع) به اصحابش فرمود: بشارت باد شما را به بهشت. به خدا قسم، پس از شهادت تا وقتي که خدا بخواهد در آن خواهيم بود. سپس در زمان ظهور قائم ما، خداوند، ما و شما را به دنيا مي آورد تا او که از ظالمين انتقام مي گيرد ما شاهد آنها باشيم و ببينيم چگونه در غل و زنجير و در انواع عذاب ما گرفتار مي شوند. از ايشان پرسيدند: يا ابن رسول اللّه! قائم شما کيست؟ فرمود: هفتمين اولاد فرزندم محمدبن علي الباقر. يعني حجّة بن الحسن (عج).[6] . 4 وقتي عمّار دُهني به حضور امام باقر (ع) رسيد و گفت: جريان شهادت امام حسين (ع) را برايم بازگو چنان که گويا خود شاهد آن هستم. آن بزرگوار واقعه ي عاشورا را از زمان حرکت از مدينه تا کربلا و حوادث مربوط به دوران اسارت را شرح داد. طبري در تاريخ خود اين گزارش را نقل کرده است.[7] . 5 ذکر نام کشندگان حضرت عباس، محمد اصغربن علي، ابوبکربن علي، عبداللّه بن حسن، جعفربن عقيل، محمدبن مسلم بن عقيل و نخستين کشته از فرزندان ابوطالب در روز عاشورا.[8] . 6 امام حسين (ع) را به گونه اي کشتند که پيامبر (ص) از کشتن حيوانات درّنده به آن نحو، نهي فرموده است. آن حضرت را با شمشير و نيزه و سنگ و چوب و عصا کشتند و پس از کشتن، سوار بر اسب ها شد. و پيکر آن حضرت را مورد تاخت و تاز قرار دادند.[9] . 7 شما ياران و سربازان امام حسين (ع) چهل و پنج تن سواره و يکصد تن پياده مي باشد.[10] . 8 تعداد جراحات وارده بر بدن مبارک امام حسين (ع) بر اثر شمشير، نيزه و تير 63 مورد مي باشد.[11] . 9 قطره اي از خون فرزند خردسال امام حسين (ع) که پدرش آن را به آسمان پاشيد به زمين بازنگشت.[12] . [1] من لا يحضر. الفقيه، ج 2، ص 158. [2
] تاريخ مدينه دمشق، ج 54، ص 275؛ حياة الامام محمّد باقر (ع)، ج 1، ص 31. [3] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 320. نيز ر.ک شرح الاخبار، ج 3، ص 250؛ معالي السبطين، ج 2، ص 230. در رابطه با عمر امام باقر (ع) در کربلا اقوال ديگري نيز وجود دارد: الف) دو سال و چهار ماه (اثباة الوصية، ص 153). ب) سه سال (وفيات الاعيان، ج 4، ص ‍ 174). ج) 15 سال (مناقب، ج 4، ص 187). ابن شهر آشوب در همين کتاب ص 227 عمر شريف امام باقر (ع) را سه يا 4 سال نقل کرده است. [4] بحار الانوار، ج 45، ص 189. [5] شرح نهج البلاغة: ابن ابي الحديد، ج 2، ص 286. [6] مقتل الحسين (ع)، مقرم، ص 215. [7] تاريخ طبري، ج 5، ص 347- 351 و 389 تا 391. [8] مقاتل الطالبيين، ص 84، 85، 87، 89، 93، 94، 114، دارالمعرفة. [9] معالي السبطين، ج 2، ص 23. [10] الملهوف، ص 158. [11] فروع کافي، ج 6، ص 452. شيخ صدوق، اين عدد را با رقم بالاتري ذکر کرده است. (امالي صدوق، ص 139، مجلس 31.). [12] الملهوف، ص 169. مثير الاحزان، ص 18. @zameneashk1
5 وصيت امام باقر ع.mp3
3.59M
▪️▪️وصیت امام باقر علیه السلام به امام صادق علیه السلام و گریز به مقتل حضرت زهراء سلام الله علیها و کربلاء▪️▪️ @zameneashk1
‍ ‍ ‍ بسم الله الرحمن الرحیم ▪️▪️راوی روایت و زیارت عاشوراء ▪️▪️ ▪️▪️امام دائم الحزن ▪️▪️ خودم دیدم تو کربلاء خیمه هارو آتیش زدند اهل مدینه رو زدند تو کربلاء ، همه رو آتیش زدند... خودم دیدم که شیش ماهه چطوری دست و پا میزد... خودم دیدم که عمه جون فاطمه رو صدا میزد ... 1- تعلیم زیارت عاشورا ء 2_تعلیم و ترویج مقتل امام حسین ع 3_نقل حساسترین مقاتل مانند مقتل علی اصغرع 4_تربیت شاگردان عاشورایی 5_احیاء نام مقدس فاطمه س 6_ نقل مقتل حضرت زهراء س 7_استقامت در مقابل فرهنگ ضد عاشورایی 8_آماده کردن بستر عاشوراء برای امام صادق ع 9_شرح و تفسیر قرآن در ارتباط با مقتل و امام حسین ع 10_نقل مقتل و قرآن التماس دعا یا علی ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2‌
‍ ‍ بسم الله الرحمن الرحیم ▪️▪️دروازه ی ساعات ▪️▪️ شام یعنی مرکز آزارها آل عصمت بر سر بازارها التماس دعا یاعلی ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
‍ بسم الله الرحمن الرحیم ▪️▪️مقتل امام باقر علیه السلام و گریز به عاشوراء▪️▪️ السلام علیک ایها الباقر یابن رسول الله 🏴 امان از زین وُ اسبُ سُمِ اسب... وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی التماس دعا یا علی ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
‍ ‍ بسم الله الرحمن الرحیم ▪️مختصری از زندگینامه ی امام باقر علیه السلام▪️ التماس دعا یا علی ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 لینک مقتل ضامن اشک ، پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک گروه مقتل متضمن البکاء در تلگرام https://t.me/joinchat/CQ5QIjy-YrD-rSAOIK0SWg لینک گروه مقتل متضمن البکاء در ایتا http://eitaa.com/joinchat/979107861C7825264ca2
001_A_003_Z0002025.mp3
30.1M
[ Audio file : Z0002025 ] تذکرات ایام مسلمیه و روز عرفه و ورود به محرم 98 ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام و ایتا @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk لینک کانال ضامن اشک در ایتا https://eitaa.com/zameneashk1 لینک کانال زائر عرش در ایتا http://eitaa.com/joinchat/3725787156Cadcdabd35d
هدایت شده از م.خوشگفتار
فدای چشم چون ابر بهارش شده با غصه‌ها طی روزگارش به یاد غربت ویرانه ی شام بُوَد تاریک اطراف مزارش عرض سلام و تسلیت به مناسبت ایام شهادت امام پنجم شیعیان و شهادت اول سفیر سیدالشهداء علیهم السلام برای دسترسی به مطالب مربوط به مقتل امام محمد باقر علیه السلام ،راوی روایت کربلاء و مروّج فرهنگ عاشوراء ، پس از ورود به کانال ضامن اشک ، مطلب سنجاق شده را ملاحظه نموده ،تا به ابتدای مباحثه ی مقتل آقا باقرالعلوم ع دست یابید. التماس دعا یا علی @zameneashk1
8 زخمی شدن از سنگ و خستگی مسلم ع،امان دادن حیله ای برای دستگیری مسلم بن عقیل و قد أثخن بالحجارة، و عجر عن القتال و انبهر، فأسند ظهره الي جنب تلک الدار؛ فدنا محمد بن الأشعث، فقال: لک الأمان. فقال: آمن أنا؟ قال: نعم. و قال القوم: أنت آمن. غير عمرو بن عبيدالله بن العباس السلمي فانه قال: لا ناقة لي في هذا و لا جمل. و تنحي. مسلم از سنگها زخمي شده بود و تاب جنگ نداشت. نفسش گرفت و پشت به ديوار خانه داد. محمد بن اشعث به وي نزديک شد و گفت: «در اماني!» گفت: «در امانم؟» گفت: «آري!» آن جمع نيز گفتند: «در اماني!» به جز عمرو بن عبدالله سلمي که گفت: «به من مربوط نيست.» و به کناري رفت. ▪️خیانت دشمن در امان دادن و اسارت مسلم بن عقیل ع و قال ابن‏ عقيل: أما لو لم تؤمنوني، ما وضعت يدي في أيديکم. و أتي ببغلة فحمل عليها، و اجتمعوا حوله، و انتزعوا سيفه من عنقه، فکأنه عند ذلک آيس من نفسه، فدمعت عيناه، ثم قال:هذا أول الغدر. قال محمد بن الأشعث: أرجو ألا يکون عليک بأس. قال: ما هو الا الرجاء؛ أين أمانکم؟ انا لله و انا اليه راجعون. وبکي ابن‏ عقيل گفت: «اگر امانم نداده بوديد، دست در دست شما نمي‏ نهادم». گويد: آن گاه استري آوردند و او را بر آن نشاندند و به دورش فراهم آمدند و شمشيرش را از گردنش برگرفتند. گويي در اين وقت از جان خويش نوميد شد و چشمانش پر از اشک شد و گفت: «اين آغاز خيانت است.» محمد بن اشعث گفت: «اميدوارم خطري نباشد». گفت: «فقط اميد؟ پس امان شما چه شد؟ انا لله و انا اليه راجعون،» و بگريست. ▪️اشک مسلم بن عقیل ع در اسارت بر امام حسین ع فقال له عمرو بن عبيدالله بن عباس: ان من يطلب مثل الذي تطلب ، اذا نزل به مثل الذي نزل بک لم يبک. قال: اني و الله ما لنفسي أبکي، و لا لها من القتل أرثي، و ان کنت لم أحب لها طرفة عين تلفا، و لکن أبکي لأهلي المقبلين الي، أبکي لحسين و آل حسين. عمرو بن عبيد بدو گفت: «هر که چيزي چونان جويد که تو مي‏جستي و بدو رسد که به تو رسيد، نبايدش گريست». گفت: «به خدا براي خودم نمي‏گريم. دريغاگویِ خويشتن نيستم که کشته مي‏شوم. اگر چه هرگز در آرزوي هلاک خويش نبوده‏ ام، اما براي کسانم مي‏گريم که سوي من مي‏ آيند. براي حسين و خاندان حسين مي‏گريم.» ▪️سفارش کردن به محمد بن اشعث به بر گرداندن امام حسین ع از کوفه در بی وفایی کوفیان ثم أقبل علي محمد بن الأشعث فقال: يا عبدالله، اني أراک و الله ستعجز عن أماني، فهل عندک خير! تستطيع أن تبعث من عندک رجلا علي لساني يبلغ حسينا؟ فاني لا أراه الا قد خرج اليکم اليوم مقبلا، أو هو خرج غدا هو و أهل بيته، و ان ما تري من جزعي لذلک، فيقول: ان ابن‏عقيل بعثني اليک، و هو في أيدي القوم أسير، لا يري أن تمشي حتي تقتل، و هو يقول: ارجع بأهل بيتک، و لا يغرک أهل الکوفة، فانهم أصحاب أبيک الذي کان يتمني فراقهم بالموت أو القتل؛ ان أهل الکوفة قد کذبوک و کذبوني، و ليس بمکذب رأي. فقال ابن‏الأشعث: و الله لأفعلن، و لأعلمن ابن‏زياد أني قد أمنتک. الطبري، التاريخ، 375 - 373 / 5 مساوي عنه: ابن‏کثير، البداية و النهاية، 159 - 158 / 8؛ القمي، نفس المهموم، / 114 - 113؛ المحمودي، العبرات، 331 - 329 / 1 آن گاه روي به محمد بن اشعث کرد و گفت: «اي بنده‏ ي خدا! به خدا مي‏بينم که قدرت ايمن داشتن من را نداري. آيا خيري به نزد تو هست؟ مي‏تواني از پيش خود يکي را بفرستي که از زبان من به حسين پيغام برد؟ مي‏دانم هم امروز و با خاندان خويش سوي شما روان شده است، يا فردا روان مي‏شود و اين غم و اندوه که مي‏بيني به سبب آن است. بگويد: وقتي ابن‏ عقيل مرا پيش تو فرستاد، به دست قوم اسير بود و مي‏دانست که به طرف کشته شدن مي‏رود. گفت با خاندان خويش بازگرد، مردم کوفه فريبت ندهند که همان ياران پدرت هستند که آرزو داشت با مرگ يا کشته شدن از آنها جدا شود. مردم کوفه با تو دروغ گفتند، با من نيز دروغ گفتند و دروغ زده را رأي درست نيست.» ابن‏ اشعث گفت: «به خدا چنين مي‏کنم. به ابن‏ زياد نيز مي‏گويم که تو را امان داده‏ ام.» ▪️عطش مسلم بن عقيل ع قال أبومخنف: أن عمارة بن عقبة بعث غلاما له يدعي قيسا، فجاء بقلة عليها منديل و معه قدح، فصب فيه ماء، ثم سقاه، فأخذ کلما شرب امتلأ القدح دما، فلما ملأ القدح المرة الثالثة ذهب ليشرب، فسقطت ثنيتاه فيه، فقال: الحمد الله! لو کان لي من الرزق المقسوم شربتُه . الطبري، التاريخ، 376 - 375 / 5 ؛ بحرالعلوم، مقتل الحسين عليه‏السلام، / 241 - 240 گويد: «آن گاه مسلم بن عقيل از شدت عطش و خستگي بنشست و به ديوار تکيه داد.» سعيد بن مدرک بن عماره گويد: «عمارة بن عقبه غلام خويش را که قيس نام داشت، فرستاد که کوزه‏ اي بياورد که دستمالي بر آن بود و جامي نيز با آن آورده بود که آب در آن ريخت
و به مسلم داد. همين که ميخواست از آن بنوشد، جام پر از خون ميشد و چون بار سوم جام را پر کرد و خواست بنوشد، دو دندانش در آن افتاد و گفت: حمد خداي اگر جزء روزیِ مقرّر من بود از آن نوشيده بودم.» ▪️سلام نکردن مسلم بن عقیل ع بر ابن زیاد لع در ورود به دارالامارة فلما أدخل علي عبيدالله لم يسلم عليه، فقال له الحرسي: سلم علي الأمير. فقال له: اسکت، ويحک، و الله ما هو لي بأمير. فقال ابنزياد: لا عليک، سلمت، أم لم تسلم، فانک مقتول. چون مسلم را به مجلس ابن زياد وارد نمودند، سلام نکرد. پاسباني او را گفت: «به امیر سلام بده!» مسلم گفت: «ساکت باش، واي بر تو! به خدا قسم که او امیر من نيست.» ابن زياد گفت: «اشکالي ندارد. سلام بدهي يا ندهي، کشته خواهي شد.» محل تدریس :مجمع الذاکرین زینبیه س ،واقع در باقر آباد ورامین تیر ماه سال 1397 ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
9 ▪️عقیده ی فاسد و شوم دشمن در توجیه اعمال خود و پاسخ شجاعانه مسلم ع فقال ابن زياد: أخبرني يا مسلم بماذا أتيت هذا البلد.و أمرهم ملتئم، فشتت أمرهم بينهم، و فرقت کلمتهم. فقال مسلم: ما لهذا أتيت، و لکنکم أظهرتم المنکر، و دفنتم المعروف، و تأمرتم علي الناس بغير رضي منهم، و حملتموهم علي غير ما أمرکم الله به، و عملتم فيهم بأعمال کسري و قيصر، فأتيناهم لنأمر فيهم بالمعروف، و ننهي عن المنکر، و ندعوهم الي حکم الکتاب و السنة، و کنا أهل ذلک. ابن زياد گفت: «بگو بدانم چرا به اين شهر آمدي و محيط آرام شهر را بهم زدي و تفرقه ميان اجتماع ايجاد کردي؟» مسلم گفت: «منظور من از آمدن اين نبود؛ و لکن اين شما بوديد که کارهاي زشت را آشکار و کار نيک را از ميان اجتماع برديد و بدون رضاي مردم بر آن حکومت کرديد، و خلاف دستورات الهي را بر آنان تحميل نمودند، و به رسم کسري و قيصر در ميان آنان رفتار نموديد. ما آمديم تا برنامه ي امر به معروف و نهي از منکر و دعوت به حکم قرآن و سنت پيغمبر را اجرا کنيم و صلاحيت اين کار را نيز داشتم.» ▪️دفاع مسلم بن عقیل در مقابل ابن زیاد لع از اهل بیت ع در مقابل ناسزا گویی او فجعل ابن زياد يشتمه و يشتم عليه و الحسن الحسين عليهمالسلام، فقال له مسلم: أنت و أبوک أحق بالشتيمة، فاقض ما أنت قاض يا عدو الله. فأمر ابن زياد بکر بن حمران أن يصعد به الي أعلي القصر، فيقتله.. ابن طاووس، اللهوف، / 58 - 55 مساوي عنه: المازندراني، معالي السبطين، 240 / 1؛ مثله الأمين، أعيان الشيعة، 592 / 1، لواعج الأشجان، / 65- 63 ابن زياد شروع کرد به ناسزا گفتن به علي و حسن و حسين عليهمالسلام. مسلم گفت: «تو و پدرت به دشنام سزاوارتري. هرچه خواهي بکن، اي دشمن خدا!» ابن زياد به بکر بن حمران مأموريت داد که مسلم را بالاي کاخ برده و بکشد. محل تدریس :مجمع الذاکرین زینبیه س ،واقع در باقرآباد ورامین تیر ماه سال 1397 ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
10 ▪️سلام مسلم بن عقیل ع از بالای دارالامارة بر امام حسین ع و جواب سلام امام حسین ع به مسلم در گودال قتلگاه فأصعده الي أعلا القصر، و هو يسبح الله و يهلله و يکبره و يقول: اللهم احکم بيننا و بين قوم غرونا و خذلونا و کذبونا. و توجه نحو المدينة و سلم علي الحسين... المقرم، مقتل الحسين عليهالسلام، / 190 – 189 پس مرد شامی او را به بالای قصر برد درحالیکه حضرت مسلم ع در بین راه تسبیح و تهلیل و تکبیر میفرمود و می فرمود خدایا حکم کن بین ما و بین قومی که ما را فریفتند و خوار و ذلیل کردند. پس مسلم ع متوجه امام حسین ع شد و از راه دور بر امام حسین ع سلام کرد. ▪️پاسخ سلام امام حسین ع به مسلم بن عقیل ع در روز عاشوراء و جعل ينظر يمينا و شمالا، فلم ير أحدا من أنصاره الا من صافح التراب جبينه، و.. پس امام حسین ع به سمت چپ و راست می نگریست، پس بغیر از خاک که با پیشانی مبارکش مصافحه می کرد ، احدی را ندید .. فنادي: يا مسلم بن عقيل! و يا هانيء بن عروة! و يا حبيب بن مظاهر! و يا زهير بن القين! و يا يزيد بن مظاهر! و يا يحيي بن کثير! و يا هلال بن نافع! و يا ابراهيم بن الحصين! و يا عمير بن المطاع! و يا أسد الکلبي! و يا عبدالله بن عقيل! و يا مسلم بن عوسجة! و يا داوود بن الطرماح! و يا حر الرياحي! و يا علي بن الحسين! پس صدا زد: يا مسلم بن عقيل! و يا هانيء بن عروة! و يا حبيب بن مظاهر! و يا زهير بن القين! و يا يزيد بن مظاهر! و يا يحيي بن کثير! و يا هلال بن نافع! و يا ابراهيم بن الحصين! و يا عمير بن المطاع! و يا أسد الکلبي! و يا عبدالله بن عقيل! و يا مسلم بن عوسجة! و يا داوود بن الطرماح! و يا حر الرياحي! و يا علي بن الحسين!(گریز روضه ، نفر آخر علی اکبر ع را صدا زد) و يا أبطال الصفا! و يا فرسان الهيجآء! «اي شجعان روز دارو برد! و تک سواران تنگناي نبرد! مالي أناديکم فلا تجيبوني؟ و أدعوکم فلا تسمعوني؟ أنتم نيام أرجوکم تنتبهون؟ چه افتاد مرا که ميخوانم شما را و پاسخ نميگوييد؟ و دعوت ميکنم وسخن مرا نمی شنوید.آیا شما در خواب هستید؟اميدوارم که از اين خواب بیدار شويد. أم حالت مودتکم عن امامکم فلا تنصرونه؟ فهذه نساء الرسول صلي الله عليه و آله لفقدکم قد علاهن النحول، فقوموا من نومتکم، أيها الکرام! و ادفعوا عن حرم الرسول الطغاة اللئام، آيا مودت شما از امام شما برگشته است که او را یاری نمی کنید ؟ اينک زنان رسول خدايند که بي نصرت شما اسير رنج و عذابند. هم اکنون از خوابتان برخيزيد و اين مردمان پست فطرت را از حرم او دفع کنید. ولکن صرعکم و الله ريب المنون و غدر بکم الدهر الخئون و الا لما کنتم عن دعوتي تقصرون و لا عن نصرتي تحتجبون. همانا مرگ بر شما دست يافت و بخت از شما روي برتافت؛ و شما در اجابت دعوت من کوتاهی نکرديد و دست از یاری من نکشیدید. فها نحن عليکم مفتجعون و بکم لاحقون، فانا لله و انا اليه راجعون. هم اکنون ما از براي شما آزرده و اندوهگین هستیم و به شما ملحق خواهیم شد. سپهر ناسخ التواريخ، سيدالشهدا عليهالسلام، 378 - 337 / 2 ▪️شهادت مسلم بن عقيل ع فصعد به، و هو يکبر و يستغفر الله و يصلي علي رسوله و يقول: اللهم احکم بيننا و بين قوم غرونا و کذبونا و خذلونا. و أشرفوا علي موضع الحذائين اليوم، فضربت عنقه و أتبع جسده رأسه . و قتله رحمه الله يوم الأربعاء لتسع خلون منه يوم عرفة . المفيد، الارشاد، 67، 64 / 2 مساوي عنه: المجلسي، البحار، 363، 357 / 44؛ البحراني، العوالم، 213، 206 / 17؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 243، 228؛ بحرالعلوم، مقتل الحسين عليهالسلام، / 244؛ مثله الفتال، روضة الواعظين، / 152؛ الأمين، أعيان الشيعة، 593، 592 / 1، لواعج الأشجان، / 68، 65؛ الجواهري، مثير الأحزان، / 28 – 27 پس آن مرد دست مسلم را گرفته به بام برد و آن جناب تکبير (الله اکبر) ميگفت و استغفار ميکرد و درود بر رسول خدا ميفرستاد و ميفرمود: «بار خدايا! داوري کن ميان ما و ميان آن مردمي که ما را فريب دادند، و دروغ زدند، و دست از ياري ما برداشتند.» و او را بر بالاي قصر سرازير کردند، گردنش را زدند و سر را به پايين انداختند و دنبال آن بدنش را نيز به زير انداختند .شهادتش در روز چهارشنبه نهم همان ماه در روز عرفه بود. كامل الزيارات، الباب السبعون، ص : 170 محل تدریس :مجمع الذاکرین زینبیه س ،واقع در باقرآباد ورامین تیر ماه سال 1397 ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
11 ▪️متن نامه ها ی اهل کوفه برای امام حسین ع فکتبوا اليه: بسم الله الرحمن الرحيم للحسين بن علي عليهماالسلام من سليمان بن صرد، و المسيب بن نجبة، و رفاعة بن شداد البجلي، و حبيب بن مظاهر، و شيعته من المؤمنين و المسلمين من أهل الکوفة، سلام عليک، فانا نحمد اليک الله الذي لا اله الا هو ، أما بعد، فالحمد لله الذي قصم عدوک الجبار العنيد ، الذي انتزي علي هذه الأمة، فابتزها أمرها، و غصبها فيئها، و تأمر عليها بغير رضي منها، ثم قتل خيارها و استبقي شرارها، و جعل مال الله دولة بين جبابرتها و أغنيائها. فبعدا له کما بعدت ثمود. و نامهاي بدين مضمون به آن حضرت نوشتند: «بسم الله الرحمن الرحيم، نامه اي است به حسين بن علي عليهماالسلام از سليمان بن صرد، و مسيب بن نجبة و رفاعة بن شداد بجلي، و حبيب بن مظاهر، و شيعيان باايمان او و مسلمانان از مردم کوفه: درود بر تو! همانا ما به وجود تو سپاس کنيم خدايي را که شايسته ي پرستشي جز او نيست و حمد خداوندي را که دشمن ستمکار سرکش شما را درهم شکست و نابود کرد. آن دشمني که بر اين امت يورش برد و به ستمکار خلافت و زمامداري آنان را براي خود بربود و اموال آنان را به زور بگرفت و بدون رضايت آنان خود را فرمانرواي ايشان کرد. نيکان و برگزيدگان آنان را بکشت و بدکاران و اشرار را بجاي نهاد و مال خدا را دست بدست در ميان گردنکشان و ثروتمندان قرار داد. دوري و نابودي بر او باد چنانچه قوم ثمود دور و نابود شدند. انه ليس علينا امام ، فأقبل لعل الله أن يجمعنا بک علي الحق، و النعمان بن بشير في قصر الامارة لسنا نجتمع معه في جمعة ، و لا نخرج معه الي عيد، و لو قد بلغنا أنک قد أقبلت الينا أخرجناه حتي نلحقه بالشام ان شاء الله تعالي . همانا براي ما امام و پيشوايي نيست. پس به سوي ما روي آور. اميد است خداوند به وسيله ي تو ما را به حق گرد آورد و نعمان بن بشير (فرماندار يزيد و نماينده ي بني اميه) در قصر فرمانداري است و ما در روزهاي جمعه براي نماز با او نميرويم و در عيدها با او (براي نماز) به صحرا بيرون نرويم و اگر ما بدانيم که شما به سوي ما حرکت کرده اي، ما او را از شهر کوفه بيرون کنيم و ان شاء الله تعالي او را به شام خواهيم فرستاد.» ثم سرحوا بالکتاب مع عبدالله بن مسمع الهمداني و عبدالله بن وال و أمروهما بالنجاء، فخرجا مسرعين حتي قدما علي الحسين عليهالسلام بمکة لعشر مضين من شهر رمضان، و لبث أهل الکوفة يومين بعد تسريحهم بالکتاب و أنفذوا قيس بن مسهر الصيداوي و عبدالرحمان بن عبدالله الأرحبي ، و عمارة بن عبدالله السلولي الي الحسين عليهالسلام، و معهم نحو من مأة و خمسين صحيفة من الرجل و الاثنين و الأربعة، ثم لبثوا يومين آخرين و سرحوا اليه هانئ بن هانئ السبيعي و سعد بن عبدالله الحنفي ، و کتبوا اليه: بسم الله الرحمن الرحيم، للحسين بن علي عليهماالسلام من شيعته من المؤمنين و المسلمين ، أما بعد، فحي هلا، فان الناس ينتظرونک لا رأي لهم غيرک، فالعجل، العجل، ثم العجل، العجل، و السلام. اين نامه را به وسيله ي عبدالله بن مسمع همداني و عبدالله بن وال فرستاده وبه آن دستور دادند، به شتاب نامه را به آن حضرت برسانند. پس آن دو با شتاب برفتند تا در دهم ماه رمضان در مکه به آن حضرت عليهالسلام وارد شدند (و نامهي اهل کوفه را رساندند) و مردم کوفه دو روز پس از فرستادن آن نامه (نامه هاي ديگري) به وسيله ي قيس بن مسهر صيداوي، و عبدالله و عبدالرحمان پسران شداد أرحبي، و عمارة بن عبدالله سلولي، (که روي هم) حدود صد و پنجاه نامه (ميشد) براي آن حضرت فرستادند که آنها از يک نفر يا دو نفر يا چهار نفر بود. سپس دو روز ديگر گذشت و هاني بن هاني سبيعي و سعيد بن عبدالله حنفي را به جانب او روان داشته و براي او نوشتند: «بسم الله الرحمن الرحيم نامهاي است به حسين بن علي عليهماالسلام از شيعيان آن حضرت از مؤمنين و مسلمانان که پس از حمد و ثناي پروردگار، بشتاب بزودي به نزد ما؛ زيرا که مردم چشم به راه تو هستند و انديشه اي جز تو ندارند. پس بشتاب! بشتاب! سپس، بشتاب! بشتاب! و السلام». ثم کتب شبث بن ربعي، و حجار بن أبجر، و يزيد بن الحارث بن رويم، و عروة بن قيس، و عمرو بن الحجاج الزبيدي، و محمد بن عمرو التيمي ، أما بعد: فقد اخضر الجنات، و أينعت الثمار، فاذا شئت، فأقبل علي جند لک مجند، و السلام. و تلاقت الرسل کلها عنده ، فقرأ الکتاب، و سأل الرسل عن الناس. آن گاه شبث بن ربعي؛ و حجار بن ابجر، و يزيد بن رويم، و عروة بن قيس، و عمرو بن حجاج زبيدي، و محمد بن عمرو تيمي به آن حضرت عليه السلام نامه اي نوشتند بدين مضمون: «پس از حمد و ثناي پروردگار! همانا باغها سرسبز و ميوه ها رسيده