eitaa logo
ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
7.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
السلام علیک یاابا عبدالله کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر ایتا @zameneashk1 تلگرام @zameneashk باب الحسین ع https://t.me/Babolhusein آی دی پاسخ به سوالات مقتل و دریافت کتاب شیعتی و مذبوح فرات @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
موضع عبدالله بن جعفر در مقابل شهادت فرزندانش در راه امام حسین ع در مقابل معترضان و دخل بعضي موالي عبدالله بن جعفر بن أبي‏طالب عليه‏السلام فنعي اليه ابنيه [24] . فقال أبوالسلاسل مولي عبدالله [25] : هذا ما لقينا [26] من الحسين بن علي عليهماالسلام! فحذفه عبدالله بن جعفر بنعله، ثم قال: يا ابن‏اللخناء! أ [27] للحسين عليه‏السلام تقول هذا؟ والله لو شهدته لأحببت أن لا أفارقه حتي أقتل معه، والله انه لمما يسخي نفسي [28] عنهما، [29] المصاب [30] بهما، أنهما أصيب [31] مع أخي و ابن‏عمي مواسيين [32] له، صابرين معه. ثم أقبل علي جلسائه فقال: الحمدلله الذي [33] عز علي بمصرع [34] الحسين عليه‏السلام، أن لا أکن آسيت حسينا بيدي فقد آساه ولدي [35] . المفيد، الارشاد، 128 / 2 عنه: الاربلي، کشف الغمة، 68 / 2؛ المجلسي، البحار 123 - 122 / 45؛ البحراني، العوالم، 390 / 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 59 - 58 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 217 ، و برخي از دوستان عبدالله بن جعفر (شوهر حضرت زينب که دو پسرش در کربلا شهيد شدند)به نزد عبدالله رفتند و خبر کشته شدن دو پسرش را به او دادند. عبدالله گفت: «انا لله و انا اليه راجعون.» پس ابوالسلاسل، غلام عبدالله گفت: «اين اندوهي است که ما از ناحيه‏ي حسين بن علي داريم» (و او باعث اين مصيبت شد؟) عبدالله نعلين خود را به او زد و او را از نزد خود دور کرد و گفت: «اي پسر زن لخناء (دشنامي است در عرب)! آيا درباره‏ي حسين عليه‏السلام چنين گويي؟ به خدا اگر من در خدمت آن حضرت بودم، هر آينه دوست مي‏داشتم از او دور نشوم تا در کنارش کشته شوم، به خدا چيزي که مرا از آن دو خشنود مي‏کند و در مرگشان دلداري به من مي‏دهد، اين است که آن دو در رکاب برادر و پسر عمويم کشته شدند و جان خود را در راه ياريش دادند و درباره‏ي او شکيبايي ورزيدند.» سپس رو به هم‏نشينان خود کرد و گفت: «سپاس خداوندي را که گران کرد بر من شهادت حسين را و اگر من به دست خود ياريش نکردم، دو فرزندم او را ياري کردند.» رسول محلاتي، ترجمه‏ي ارشاد، 128 / 2 اختلاف مقتل [24] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»]. [25] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»]. [26] [الأسرار: «لقيه»]. [27] [لم يرد في الأسرار]. [28] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «بنفسي»]. [29] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام: «و يعزيني عن» و في اللواعج: «و يهون علي»]. [30] [العوالم: «مصائب»]. [31] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «أصيبا»]. [32] [في کشف الغمة و الدمعة الساکبة و الأسرار: «مواسين»]. [33] [لم يرد في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و اللواعج]. [34] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «مصرع»]. [35] [في البحار و العوالم و الأسرار و اللواعج: «ولداي»]. ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk
خبر رسیدن شهادت امام حسین ع به مدینه منوره و عکس العمل مردم تقدم [ابن‏زياد] الي عبدالملک بن أبي‏الحديث [11] [...] بالمدينة [...] فقال عبدالملک [12] : فرکبت راحلتي و سرت نحو المدينة، فلقيني رجل من قريش [13] ، فقال: ما الخبر؟ فقلت: الخبر عند الأمير تسمعه. قال: انا لله و انا [14] اليه راجعون قتل و الله الحسين عليه‏السلام! و لما دخلت علي عمرو بن سعيد، فقال: ما وراءک؟ فقلت: ما يسر [15] الأمير، قتل الحسين بن علي عليه‏السلام. فقال: اخرج، فناد بقتله. فناديت، فلم أسمع والله [16] واعية قط مثل واعية بني‏هاشم في دورهم علي الحسين بن علي عليهماالسلام حين سمعوا [17] النداء [18] بقتله، فدخلت [19] علي عمرو بن سعيد، فلما رآني تبسم الي ضاحکا، ثم [20] أنشأ متمثلا [21] بقول عمرو بن معدي کرب [22] : عجت نساء بني زياد عجة کعجيج نسوتنا غداة الأرنب‏ ثم قال عمرو: هذه واعية بواعية عثمان [23] . المفيد، الارشاد، 128 - 127 / 2 عنه: المجلسي، البحار، 122 - 121 / 45؛البحراني، العوالم، 390 - 389 / 17؛ مثله البهبهاني، الدمعة الساکبة، 58 - 57 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ الأمين، أعيان الشيعة، 615 / 1، لواعج الأشجان، / 215 ،موسوعةالامام الحسین ع ج 7 [ صفحه 181] [24] عبدالملک گويد: من سوار بر شتر شده و به سوي مدينه رهسپار شدم. پس مردي از قريش مرا ديدار کرد و گفت: «چه خبر؟» گفتم: «خبر نزد امير است و آن را خواهي شنيد.» گفت: «انا لله و انا اليه راجعون. به خدا، حسين عليه‏السلام کشته شد.» و چون بر عمرو بن سعيد درآمدم، گفت: «چه خبر داري؟» گفتم: «خبري است که امير را شاد کند. حسين بن علي کشته شد.» گفت: «بيرون برو و خبر کشته شدن او را در شهر جار بزن.» پس آمدم و جار کشيدم. پس شيون و فريادي هرگز نشنيده بودم، مانند شيون زنان بني‏هاشم که آن روز از خانه‏هاشان شنيدم. آن گاه که خبر کشته شدن حسين بن علي را شنيدند. پس به نزد عمرو بن سعيد درآمدم، چون مرا ديد، خنده‏اي کرد و آن گاه به شعر عمرو بن معدي کرب تمثل جست که گويد: شيون کردند زنان بني زياد شيوني مانند شيون زنان ما در باداد روز ارنب‏ سپس عمرو گفت: «اين شيون (امروز) در برابر شيون عثمان (که زنان بني‏اميه بر او کردند).» رسول محلاتي، ترجمه‏ي ارشاد، 128 - 127 / 2. اختلاف در مقاتل [11] [في البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «أبي‏الحارث» و في أعيان الشيعة و اللواعج: «الحارث»]. [12] [الأسرار: «عبدالله»]. [13] [في الدمعة الساکبة: «قيس»، و في الأسرار: «قريش أو بني قيس»]. [14] [لم يرد في الأسرار]. [15] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «ما سر»]. [16] [لم يرد في ط علمية]. [17] [لم يرد في الأسرار]. [18] [لم يرد في أعيان الشيعة]. [19] [في البحار و العوالم و الأسرار: «ثم دخلت»]. [20] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [21] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [22] [أضاف في أعيان الشيعة و اللواعج: «الزبيدي، و قيل: انه لما سمع أصوات نساء بني هاشم ضحک، و تمثل بذلک، فقال:»]. [23] [لم يرد في الدمعة الساکبة]. ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk
بسم الله الرحمن الرحیم روضه ورود امام سجاد ع از کربلاء به مدینه منوره و اعلام عزا برای امام حسین ع قال الراوي: ثم انفصلوا من کربلاء طالبين المدينة ، قال بشير بن جذلم: فلما قربنا منها نزل علي بن الحسين عليه‏السلام. فحط رحله، و ضرب فسطاطه و أنزل نساءه و قال: يا بشير! رحم الله أباک لقد کان شاعرا، فهل تقدر علي شي‏ء منه ؟ فقال : بلي يا ابن‏رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اني لشاعر. فقال عليه‏السلام: ادخل المدينة و انع أباعبدالله عليه‏السلام. راوي گفت: سپس از کربلا به مقصد مدينه حرکت کردند. بشير بن جذلم گفت: چون به نزديک مدينه رسيديم، علي بن الحسين فرود آمد و بارها را باز کرد و خيمه‏ اش را برپا ساخت و زنان را پياده نمود و فرمود: «اي بشير! خدا پدرت را رحمت کند. او شاعر بود، تو هم میتوانی شعر بسرایی؟» عرض کرد: «آري يابن رسول الله، من هم شاعرم.» حضرت فرمود: وارد شهر مدينه بشو و شهادت ابي‏عبدالله را اعلام کن.» قال بشير: فرکبتُ فرسي و رکضتُ، حتي دخلتُ المدينة، فلما بلغتُ مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم َرَفعتُ صوتي بالبکاء و أنشأت أقول: بشير گفت: اسبم را سوار شدم و به تاخت وارد مدينه شدم. چون به مسجد پيغمبر رسيدم، صدا به گريه بلند کردم و شعري به اين مضمون انشاد کردم: يا أهل يثرب لا مقام لکم بها قُتِلَ الحسينُ فأدمعي مِدرار اي اهل مدينه! مدينه جاي اقامت شما نباشد. حسين کشته شد و اشک‏هاي من ريزان است. الجسم منه بکربلاء مضرج والراس منه علي القناة يدار . بدنش در کربلا به خون آغشته و سرش بر نيزه‏ها مي‏گردد. قال: ثم قلت : هذا علي بن الحسين عليهماالسلام مع عماته و أخواته قد حلوا بساحتکم، و نزلوا بفنائکم، و أنا رسوله اليکم أعرفکم مکانه. بشير گفت: سپس گفتم: اين علي بن الحسين است با عمه‏ ها و خواهرانش که نزديک شهر رسيده‏اند و در کنار آن فرود آمده‏اند و من قاصد اويم که جاي او را به شما نشان دهم. قال : فما بقيت في المدينة مخدرة و لا محجبة الا برزن من خدورهن، مکشوفة شعورهن، مخمشة وجوههن، ضاربات خدودهن، يدعون بالويل و الثبور ، فلم أر باکيا أکثر من ذلک اليوم و لا يوما أمر علي المسلمين منه. بشير گفت: هيچ زن پرده‏نشين و باحجابي در مدينه نماند، مگر اين که از پشت پرده بيرون آمدند مو پريشان و صورت خراشان و لطمه زنان صدا به واويلا بلند نمودند. من نه از آن روز بيش‏تر گريه کن ديده‏ ام و نه از آن روز بر مسلمين تلخ‏تر و سمعت جارية تنوح علي الحسين عليه‏السلام، فتقول: أيها الناعي! جددت حزنا بأبي‏عبدالله عليه‏السلام، و خدشتُ منا قروحا لما تَندَملُ، فمن أنتَ رحمک الله ؟ سپس گفت: اي آن که خبر مرگ براي ما آوردي! اندوه ما را در ماتم ابي‏عبدالله تازه کردي و زخم‏هايي را که هنوز بهبود نيافته بود، خراشيدي. تو که هستي؟ خدايت رحمت کند. فقلت: أنا بشير بن جذلم ، وَجَّهني مولاي علي بن الحسين عليه‏السلام و هو نازلٌ في موضعِ کذا و کذا مع عيال أبي‏عبدالله عليه‏السلام و نسائه . گفت: من بشير بن جذلم هستم که آقايم علي بن الحسين مرا به اين سو فرستاد و خودش هم در فلان جا فرود آمده است. عيالات و زنان حسين عليه‏السلام نيز به همراه او است. قال: فَتَرَکوني مکاني و بادِروني . بشير گفت: مردم مرا همان جا گذاشتند و از من پيش افتادند فضربت فرسي حتي رجعتُ اليهم ، فوجدتُ الناس قد أخذوا الطرق و المواضع. فنزلت عن فرسي و تخطيت رقاب الناس حتي قربت من باب الفسطاط، و کان علي بن الحسين عليه‏السلام داخلا ، . من به اسبم رکاب زدم و به سوي آنان بازگشتم. ديدم مردم همه‏ي جاده‏ ها و پياده روها را گرفته‏اند. از اسب پياده شدم و از روي دوش مردم خود را به در خيمه‏اي که علي بن الحسين در ميانش بود، رساندم. فخرج ، و معه خرقة يمسح بها دموعه و خلفه خادم معه کرسي، فوضعه له و جلس عليه و هو لا يتمالک عن العبرة وارتفعت أصوات الناس بالبکاء وحنين النسوان و الجواري و الناس يعزونه من کل ناحية، فضجت تلک البقعة ضجة شديدة. حضرت بيرون آمد و دستمالي به دست داشت که اشک ديدگانش را با آن پاک مي‏کرد و خادمي کرسي به دست دنبال حضرت بود. کرسي را به زمين گذاشت. حضرت بر آن کرسي نشست و بي‏اختيار گريه مي‏کرد. صداي مردم به گريه بلند شد و زنان و کنيزان ناله زدند. مردم از هر طرف به حضرت تسليت عرض مي‏کردند. آن قطعه از زمين يکپارچه گريه شد. @zameneashk @zameneashk1
موضع عبدالله بن جعفر در مقابل شهادت فرزندانش در راه امام حسین ع در مقابل معترضان و دخل بعضي موالي عبدالله بن جعفر بن أبي‏طالب عليه‏السلام فنعي اليه ابنيه [24] . فقال أبوالسلاسل مولي عبدالله [25] : هذا ما لقينا [26] من الحسين بن علي عليهماالسلام! فحذفه عبدالله بن جعفر بنعله، ثم قال: يا ابن‏اللخناء! أ [27] للحسين عليه‏السلام تقول هذا؟ والله لو شهدته لأحببت أن لا أفارقه حتي أقتل معه، والله انه لمما يسخي نفسي [28] عنهما، [29] المصاب [30] بهما، أنهما أصيب [31] مع أخي و ابن‏عمي مواسيين [32] له، صابرين معه. ثم أقبل علي جلسائه فقال: الحمدلله الذي [33] عز علي بمصرع [34] الحسين عليه‏السلام، أن لا أکن آسيت حسينا بيدي فقد آساه ولدي [35] . المفيد، الارشاد، 128 / 2 عنه: الاربلي، کشف الغمة، 68 / 2؛ المجلسي، البحار 123 - 122 / 45؛ البحراني، العوالم، 390 / 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 59 - 58 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 217 ، و برخي از دوستان عبدالله بن جعفر (شوهر حضرت زينب که دو پسرش در کربلا شهيد شدند)به نزد عبدالله رفتند و خبر کشته شدن دو پسرش را به او دادند. عبدالله گفت: «انا لله و انا اليه راجعون.» پس ابوالسلاسل، غلام عبدالله گفت: «اين اندوهي است که ما از ناحيه‏ي حسين بن علي داريم» (و او باعث اين مصيبت شد؟) عبدالله نعلين خود را به او زد و او را از نزد خود دور کرد و گفت: «اي پسر زن لخناء (دشنامي است در عرب)! آيا درباره‏ي حسين عليه‏السلام چنين گويي؟ به خدا اگر من در خدمت آن حضرت بودم، هر آينه دوست مي‏داشتم از او دور نشوم تا در کنارش کشته شوم، به خدا چيزي که مرا از آن دو خشنود مي‏کند و در مرگشان دلداري به من مي‏دهد، اين است که آن دو در رکاب برادر و پسر عمويم کشته شدند و جان خود را در راه ياريش دادند و درباره‏ي او شکيبايي ورزيدند.» سپس رو به هم‏نشينان خود کرد و گفت: «سپاس خداوندي را که گران کرد بر من شهادت حسين را و اگر من به دست خود ياريش نکردم، دو فرزندم او را ياري کردند.» رسول محلاتي، ترجمه‏ي ارشاد، 128 / 2 اختلاف مقتل [24] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»]. [25] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»]. [26] [الأسرار: «لقيه»]. [27] [لم يرد في الأسرار]. [28] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «بنفسي»]. [29] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام: «و يعزيني عن» و في اللواعج: «و يهون علي»]. [30] [العوالم: «مصائب»]. [31] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «أصيبا»]. [32] [في کشف الغمة و الدمعة الساکبة و الأسرار: «مواسين»]. [33] [لم يرد في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و اللواعج]. [34] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «مصرع»]. [35] [في البحار و العوالم و الأسرار و اللواعج: «ولداي»]. ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
خبر رسیدن شهادت امام حسین ع به مدینه منوره و عکس العمل مردم تقدم [ابن‏زياد] الي عبدالملک بن أبي‏الحديث [11] [...] بالمدينة [...] فقال عبدالملک [12] : فرکبت راحلتي و سرت نحو المدينة، فلقيني رجل من قريش [13] ، فقال: ما الخبر؟ فقلت: الخبر عند الأمير تسمعه. قال: انا لله و انا [14] اليه راجعون قتل و الله الحسين عليه‏السلام! و لما دخلت علي عمرو بن سعيد، فقال: ما وراءک؟ فقلت: ما يسر [15] الأمير، قتل الحسين بن علي عليه‏السلام. فقال: اخرج، فناد بقتله. فناديت، فلم أسمع والله [16] واعية قط مثل واعية بني‏هاشم في دورهم علي الحسين بن علي عليهماالسلام حين سمعوا [17] النداء [18] بقتله، فدخلت [19] علي عمرو بن سعيد، فلما رآني تبسم الي ضاحکا، ثم [20] أنشأ متمثلا [21] بقول عمرو بن معدي کرب [22] : عجت نساء بني زياد عجة کعجيج نسوتنا غداة الأرنب‏ ثم قال عمرو: هذه واعية بواعية عثمان [23] . المفيد، الارشاد، 128 - 127 / 2 عنه: المجلسي، البحار، 122 - 121 / 45؛البحراني، العوالم، 390 - 389 / 17؛ مثله البهبهاني، الدمعة الساکبة، 58 - 57 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ الأمين، أعيان الشيعة، 615 / 1، لواعج الأشجان، / 215 ،موسوعةالامام الحسین ع ج 7 [ صفحه 181] [24] عبدالملک گويد: من سوار بر شتر شده و به سوي مدينه رهسپار شدم. پس مردي از قريش مرا ديدار کرد و گفت: «چه خبر؟» گفتم: «خبر نزد امير است و آن را خواهي شنيد.» گفت: «انا لله و انا اليه راجعون. به خدا، حسين عليه‏السلام کشته شد.» و چون بر عمرو بن سعيد درآمدم، گفت: «چه خبر داري؟» گفتم: «خبري است که امير را شاد کند. حسين بن علي کشته شد.» گفت: «بيرون برو و خبر کشته شدن او را در شهر جار بزن.» پس آمدم و جار کشيدم. پس شيون و فريادي هرگز نشنيده بودم، مانند شيون زنان بني‏هاشم که آن روز از خانه‏هاشان شنيدم. آن گاه که خبر کشته شدن حسين بن علي را شنيدند. پس به نزد عمرو بن سعيد درآمدم، چون مرا ديد، خنده‏اي کرد و آن گاه به شعر عمرو بن معدي کرب تمثل جست که گويد: شيون کردند زنان بني زياد شيوني مانند شيون زنان ما در باداد روز ارنب‏ سپس عمرو گفت: «اين شيون (امروز) در برابر شيون عثمان (که زنان بني‏اميه بر او کردند).» رسول محلاتي، ترجمه‏ي ارشاد، 128 - 127 / 2. اختلاف در مقاتل [11] [في البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «أبي‏الحارث» و في أعيان الشيعة و اللواعج: «الحارث»]. [12] [الأسرار: «عبدالله»]. [13] [في الدمعة الساکبة: «قيس»، و في الأسرار: «قريش أو بني قيس»]. [14] [لم يرد في الأسرار]. [15] [في ط مؤسسة آل البيت عليهم‏السلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «ما سر»]. [16] [لم يرد في ط علمية]. [17] [لم يرد في الأسرار]. [18] [لم يرد في أعيان الشيعة]. [19] [في البحار و العوالم و الأسرار: «ثم دخلت»]. [20] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [21] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [22] [أضاف في أعيان الشيعة و اللواعج: «الزبيدي، و قيل: انه لما سمع أصوات نساء بني هاشم ضحک، و تمثل بذلک، فقال:»]. [23] [لم يرد في الدمعة الساکبة]. ای دی برای ارسال سوالات مقتل @m_h_tabemanesh کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
2=97=11=23 12=584_5992399342734936416.mp3
زمان: حجم: 9.82M
🌹🕊 خانه ام البنین ع محل جلسات اشک بر امام حسین ع در مدینه بود.. آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل @m_h_tabemanesh ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ "باب الحسین(ع) در تلگرام" https://t.me/Babolhusein "ضامن اشک در ایتا" https://eitaa.com/zameneashk1