#حرکت_و_کاروان_حسینی_به_سمت_مدینة
#وقایع_مدینة_هنگام_ورود_اهل_بیت_ع
#ورود_اهل_بیت_به_مدینة_بدون_امام_حسین_ع
#مجالس_عزا_داری_در_مدینة_توسط_اهلبیت_ع
#عبدالله_بن_جعفر_همسر_حضرت_زینب_س
#مقتل_شناسی_امام_حسین_ع
#دروس_مقتل
موضع عبدالله بن جعفر در مقابل شهادت فرزندانش در راه امام حسین ع در مقابل معترضان
و دخل بعضي موالي عبدالله بن جعفر بن أبيطالب عليهالسلام فنعي اليه ابنيه [24] .
فقال أبوالسلاسل مولي عبدالله [25] : هذا ما لقينا [26] من الحسين بن علي عليهماالسلام!
فحذفه عبدالله بن جعفر بنعله، ثم قال: يا ابناللخناء! أ [27] للحسين عليهالسلام تقول هذا؟ والله لو شهدته لأحببت أن لا أفارقه حتي أقتل معه، والله انه لمما يسخي نفسي [28] عنهما، [29] المصاب [30] بهما، أنهما أصيب [31] مع أخي و ابنعمي مواسيين [32] له، صابرين معه.
ثم أقبل علي جلسائه فقال: الحمدلله الذي [33] عز علي بمصرع [34] الحسين عليهالسلام، أن لا أکن آسيت حسينا بيدي فقد آساه ولدي [35] .
المفيد، الارشاد، 128 / 2 عنه: الاربلي، کشف الغمة، 68 / 2؛ المجلسي، البحار 123 - 122 / 45؛ البحراني، العوالم، 390 / 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 59 - 58 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 217 ،
و برخي از دوستان عبدالله بن جعفر (شوهر حضرت زينب که دو پسرش در کربلا شهيد شدند)به نزد عبدالله رفتند و خبر کشته شدن دو پسرش را به او دادند. عبدالله گفت: «انا لله و انا اليه راجعون.»
پس ابوالسلاسل، غلام عبدالله گفت: «اين اندوهي است که ما از ناحيهي حسين بن علي داريم» (و او باعث اين مصيبت شد؟)
عبدالله نعلين خود را به او زد و او را از نزد خود دور کرد و گفت: «اي پسر زن لخناء (دشنامي است در عرب)! آيا دربارهي حسين عليهالسلام چنين گويي؟ به خدا اگر من در خدمت آن حضرت بودم، هر آينه دوست ميداشتم از او دور نشوم تا در کنارش کشته شوم، به خدا چيزي که مرا از آن دو خشنود ميکند و در مرگشان دلداري به من ميدهد، اين است که آن دو در رکاب برادر و پسر عمويم کشته شدند و جان خود را در راه ياريش دادند و دربارهي او شکيبايي ورزيدند.»
سپس رو به همنشينان خود کرد و گفت: «سپاس خداوندي را که گران کرد بر من شهادت حسين را و اگر من به دست خود ياريش نکردم، دو فرزندم او را ياري کردند.»
رسول محلاتي، ترجمهي ارشاد، 128 / 2
اختلاف مقتل
[24] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»].
[25] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»].
[26] [الأسرار: «لقيه»]. [27] [لم يرد في الأسرار]. [28] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «بنفسي»]. [29] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام: «و يعزيني عن» و في اللواعج: «و يهون علي»]. [30] [العوالم: «مصائب»]. [31] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «أصيبا»]. [32] [في کشف الغمة و الدمعة الساکبة و الأسرار: «مواسين»]. [33] [لم يرد في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و اللواعج]. [34] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «مصرع»]. [35] [في البحار و العوالم و الأسرار و اللواعج: «ولداي»].
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
#وقایع_مدینة_هنگام_ورود_اهل_بیت_ع
#حرکت_کاروان_حسینی_به_سمت_مدینة
#ورود_اهل_بیت_به_مدینة_بدون_امام_حسین_ع
#مجالس_عزا_داری_در_مدینة_توسط_اهلبیت_ع
#مقتل_شناسی_امام_حسین_ع
#دروس_مقتل
خبر رسیدن شهادت امام حسین ع به مدینه منوره و عکس العمل مردم
تقدم [ابنزياد] الي عبدالملک بن أبيالحديث [11] [...] بالمدينة [...] فقال عبدالملک [12] : فرکبت راحلتي و سرت نحو المدينة، فلقيني رجل من قريش [13] ، فقال: ما الخبر؟ فقلت: الخبر عند الأمير تسمعه. قال: انا لله و انا [14] اليه راجعون قتل و الله الحسين عليهالسلام!
و لما دخلت علي عمرو بن سعيد، فقال: ما وراءک؟ فقلت: ما يسر [15] الأمير، قتل الحسين بن علي عليهالسلام. فقال: اخرج، فناد بقتله. فناديت، فلم أسمع والله [16] واعية قط مثل واعية بنيهاشم في دورهم علي الحسين بن علي عليهماالسلام حين سمعوا [17] النداء [18] بقتله، فدخلت [19] علي عمرو بن سعيد، فلما رآني تبسم الي ضاحکا، ثم [20] أنشأ متمثلا [21] بقول عمرو بن معدي کرب [22] :
عجت نساء بني زياد عجة
کعجيج نسوتنا غداة الأرنب
ثم قال عمرو: هذه واعية بواعية عثمان [23] .
المفيد، الارشاد، 128 - 127 / 2 عنه: المجلسي، البحار، 122 - 121 / 45؛البحراني، العوالم، 390 - 389 / 17؛ مثله البهبهاني، الدمعة الساکبة، 58 - 57 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ الأمين، أعيان الشيعة، 615 / 1، لواعج الأشجان، / 215 ،موسوعةالامام الحسین ع ج 7 [ صفحه 181]
[24] عبدالملک گويد: من سوار بر شتر شده و به سوي مدينه رهسپار شدم. پس مردي از قريش مرا ديدار کرد و گفت: «چه خبر؟»
گفتم: «خبر نزد امير است و آن را خواهي شنيد.»
گفت: «انا لله و انا اليه راجعون. به خدا، حسين عليهالسلام کشته شد.»
و چون بر عمرو بن سعيد درآمدم، گفت: «چه خبر داري؟»
گفتم: «خبري است که امير را شاد کند. حسين بن علي کشته شد.»
گفت: «بيرون برو و خبر کشته شدن او را در شهر جار بزن.»
پس آمدم و جار کشيدم. پس شيون و فريادي هرگز نشنيده بودم، مانند شيون زنان بنيهاشم که آن روز از خانههاشان شنيدم. آن گاه که خبر کشته شدن حسين بن علي را شنيدند. پس به نزد عمرو بن سعيد درآمدم، چون مرا ديد، خندهاي کرد و آن گاه به شعر عمرو بن معدي کرب تمثل جست که گويد:
شيون کردند زنان بني زياد شيوني
مانند شيون زنان ما در باداد روز ارنب
سپس عمرو گفت: «اين شيون (امروز) در برابر شيون عثمان (که زنان بنياميه بر او کردند).»
رسول محلاتي، ترجمهي ارشاد، 128 - 127 / 2.
اختلاف در مقاتل
[11] [في البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «أبيالحارث» و في أعيان الشيعة و اللواعج: «الحارث»]. [12] [الأسرار: «عبدالله»]. [13] [في الدمعة الساکبة: «قيس»، و في الأسرار: «قريش أو بني قيس»]. [14] [لم يرد في الأسرار]. [15] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «ما سر»]. [16] [لم يرد في ط علمية]. [17] [لم يرد في الأسرار]. [18] [لم يرد في أعيان الشيعة]. [19] [في البحار و العوالم و الأسرار: «ثم دخلت»]. [20] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [21] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [22] [أضاف في أعيان الشيعة و اللواعج: «الزبيدي، و قيل: انه لما سمع أصوات نساء بني هاشم ضحک، و تمثل بذلک، فقال:»]. [23] [لم يرد في الدمعة الساکبة].
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh1
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
4_6048734504611217902.ogg
حجم:
646.2K
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات 64
#اربعین
#مجالس_عزا_داری_در_مدینة_توسط_اهلبیت_ع
سلام استاد:آیا اهل بیت بعد از ورو به مدینه مقتل خوانی کردند و توسط چه کسانی؟
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
@zameneashk
کانال ضامن اشک ایتا
@zameneashk1
بسم الله الرحمن الرحیم
#حرکت_و_کاروان_حسینی_به_سمت_مدینة
#ورود_اهل_بیت_به_مدینة_بدون_حسین_امام_ع
#مجالس_عزا_داری_در_مدینة_توسط_اهلبیت_ع
#امام_سجاد_علیه_السلام_و_عاشوراء
#روضه_های_امام_سجاد_ع
#اشک_ائمه_بر_امام_حسین_ع
#شعر_عاشورایی_شاعر_عاشوراء
روضه ورود امام سجاد ع از کربلاء به مدینه منوره و اعلام عزا برای امام حسین ع
قال الراوي: ثم انفصلوا من کربلاء طالبين المدينة ، قال بشير بن جذلم: فلما قربنا منها نزل علي بن الحسين عليهالسلام. فحط رحله، و ضرب فسطاطه و أنزل نساءه و قال: يا بشير! رحم الله أباک لقد کان شاعرا، فهل تقدر علي شيء منه ؟ فقال : بلي يا ابنرسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اني لشاعر. فقال عليهالسلام: ادخل المدينة و انع أباعبدالله عليهالسلام.
راوي گفت: سپس از کربلا به مقصد مدينه حرکت کردند. بشير بن جذلم گفت: چون به نزديک مدينه رسيديم، علي بن الحسين فرود آمد و بارها را باز کرد و خيمه اش را برپا ساخت و زنان را پياده نمود و فرمود: «اي بشير! خدا پدرت را رحمت کند. او شاعر بود، تو هم میتوانی شعر بسرایی؟»
عرض کرد: «آري يابن رسول الله، من هم شاعرم.»
حضرت فرمود: وارد شهر مدينه بشو و شهادت ابيعبدالله را اعلام کن.»
قال بشير: فرکبتُ فرسي و رکضتُ، حتي دخلتُ المدينة، فلما بلغتُ مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم َرَفعتُ صوتي بالبکاء و أنشأت أقول:
بشير گفت: اسبم را سوار شدم و به تاخت وارد مدينه شدم. چون به مسجد پيغمبر رسيدم، صدا به گريه بلند کردم و شعري به اين مضمون انشاد کردم:
يا أهل يثرب لا مقام لکم بها قُتِلَ الحسينُ فأدمعي مِدرار
اي اهل مدينه! مدينه جاي اقامت شما نباشد. حسين کشته شد و اشکهاي من ريزان است.
الجسم منه بکربلاء مضرج والراس منه علي القناة يدار .
بدنش در کربلا به خون آغشته و سرش بر نيزهها ميگردد.
قال: ثم قلت : هذا علي بن الحسين عليهماالسلام مع عماته و أخواته قد حلوا بساحتکم، و نزلوا بفنائکم، و أنا رسوله اليکم أعرفکم مکانه.
بشير گفت: سپس گفتم: اين علي بن الحسين است با عمه ها و خواهرانش که نزديک شهر رسيدهاند و در کنار آن فرود آمدهاند و من قاصد اويم که جاي او را به شما نشان دهم.
قال : فما بقيت في المدينة مخدرة و لا محجبة الا برزن من خدورهن، مکشوفة شعورهن، مخمشة وجوههن، ضاربات خدودهن، يدعون بالويل و الثبور ، فلم أر باکيا أکثر من ذلک اليوم و لا يوما أمر علي المسلمين منه.
بشير گفت: هيچ زن پردهنشين و باحجابي در مدينه نماند، مگر اين که از پشت پرده بيرون آمدند مو پريشان و صورت خراشان و لطمه زنان صدا به واويلا بلند نمودند. من نه از آن روز بيشتر گريه کن ديده ام و نه از آن روز بر مسلمين تلختر
و سمعت جارية تنوح علي الحسين عليهالسلام، فتقول: أيها الناعي! جددت حزنا بأبيعبدالله عليهالسلام، و خدشتُ منا قروحا لما تَندَملُ، فمن أنتَ رحمک الله ؟
سپس گفت: اي آن که خبر مرگ براي ما آوردي! اندوه ما را در ماتم ابيعبدالله تازه کردي و زخمهايي را که هنوز بهبود نيافته بود، خراشيدي. تو که هستي؟ خدايت رحمت کند.
فقلت: أنا بشير بن جذلم ، وَجَّهني مولاي علي بن الحسين عليهالسلام و هو نازلٌ في موضعِ کذا و کذا مع عيال أبيعبدالله عليهالسلام و نسائه .
گفت: من بشير بن جذلم هستم که آقايم علي بن الحسين مرا به اين سو فرستاد و خودش هم در فلان جا فرود آمده است. عيالات و زنان حسين عليهالسلام نيز به همراه او است.
قال: فَتَرَکوني مکاني و بادِروني .
بشير گفت: مردم مرا همان جا گذاشتند و از من پيش افتادند
فضربت فرسي حتي رجعتُ اليهم ، فوجدتُ الناس قد أخذوا الطرق و المواضع. فنزلت عن فرسي و تخطيت رقاب الناس حتي قربت من باب الفسطاط، و کان علي بن الحسين عليهالسلام داخلا ،
. من به اسبم رکاب زدم و به سوي آنان بازگشتم. ديدم مردم همهي جاده ها و پياده روها را گرفتهاند. از اسب پياده شدم و از روي دوش مردم خود را به در خيمهاي که علي بن الحسين در ميانش بود، رساندم.
فخرج ، و معه خرقة يمسح بها دموعه و خلفه خادم معه کرسي، فوضعه له و جلس عليه و هو لا يتمالک عن العبرة وارتفعت أصوات الناس بالبکاء وحنين النسوان و الجواري و الناس يعزونه من کل ناحية، فضجت تلک البقعة ضجة شديدة.
حضرت بيرون آمد و دستمالي به دست داشت که اشک ديدگانش را با آن پاک ميکرد و خادمي کرسي به دست دنبال حضرت بود. کرسي را به زمين گذاشت. حضرت بر آن کرسي نشست و بياختيار گريه ميکرد. صداي مردم به گريه بلند شد و زنان و کنيزان ناله زدند. مردم از هر طرف به حضرت تسليت عرض ميکردند. آن قطعه از زمين يکپارچه گريه شد.
@zameneashk
@zameneashk1
#حرکت_و_کاروان_حسینی_به_سمت_مدینة
#وقایع_مدینة_هنگام_ورود_اهل_بیت_ع
#ورود_اهل_بیت_به_مدینة_بدون_امام_حسین_ع
#مجالس_عزا_داری_در_مدینة_توسط_اهلبیت_ع
#عبدالله_بن_جعفر_همسر_حضرت_زینب_س
#مقتل_شناسی_امام_حسین_ع
#دروس_مقتل
موضع عبدالله بن جعفر در مقابل شهادت فرزندانش در راه امام حسین ع در مقابل معترضان
و دخل بعضي موالي عبدالله بن جعفر بن أبيطالب عليهالسلام فنعي اليه ابنيه [24] .
فقال أبوالسلاسل مولي عبدالله [25] : هذا ما لقينا [26] من الحسين بن علي عليهماالسلام!
فحذفه عبدالله بن جعفر بنعله، ثم قال: يا ابناللخناء! أ [27] للحسين عليهالسلام تقول هذا؟ والله لو شهدته لأحببت أن لا أفارقه حتي أقتل معه، والله انه لمما يسخي نفسي [28] عنهما، [29] المصاب [30] بهما، أنهما أصيب [31] مع أخي و ابنعمي مواسيين [32] له، صابرين معه.
ثم أقبل علي جلسائه فقال: الحمدلله الذي [33] عز علي بمصرع [34] الحسين عليهالسلام، أن لا أکن آسيت حسينا بيدي فقد آساه ولدي [35] .
المفيد، الارشاد، 128 / 2 عنه: الاربلي، کشف الغمة، 68 / 2؛ المجلسي، البحار 123 - 122 / 45؛ البحراني، العوالم، 390 / 17؛ البهبهاني، الدمعة الساکبة، 59 - 58 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ مثله الأمين، لواعج الأشجان، / 217 ،
و برخي از دوستان عبدالله بن جعفر (شوهر حضرت زينب که دو پسرش در کربلا شهيد شدند)به نزد عبدالله رفتند و خبر کشته شدن دو پسرش را به او دادند. عبدالله گفت: «انا لله و انا اليه راجعون.»
پس ابوالسلاسل، غلام عبدالله گفت: «اين اندوهي است که ما از ناحيهي حسين بن علي داريم» (و او باعث اين مصيبت شد؟)
عبدالله نعلين خود را به او زد و او را از نزد خود دور کرد و گفت: «اي پسر زن لخناء (دشنامي است در عرب)! آيا دربارهي حسين عليهالسلام چنين گويي؟ به خدا اگر من در خدمت آن حضرت بودم، هر آينه دوست ميداشتم از او دور نشوم تا در کنارش کشته شوم، به خدا چيزي که مرا از آن دو خشنود ميکند و در مرگشان دلداري به من ميدهد، اين است که آن دو در رکاب برادر و پسر عمويم کشته شدند و جان خود را در راه ياريش دادند و دربارهي او شکيبايي ورزيدند.»
سپس رو به همنشينان خود کرد و گفت: «سپاس خداوندي را که گران کرد بر من شهادت حسين را و اگر من به دست خود ياريش نکردم، دو فرزندم او را ياري کردند.»
رسول محلاتي، ترجمهي ارشاد، 128 / 2
اختلاف مقتل
[24] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»].
[25] [اللواعج: «عونا و جعفرا فاسترجع و جعل الناس يعزونه، فقال مولي له يسمي أبوالسلاسل»].
[26] [الأسرار: «لقيه»]. [27] [لم يرد في الأسرار]. [28] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «بنفسي»]. [29] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام: «و يعزيني عن» و في اللواعج: «و يهون علي»]. [30] [العوالم: «مصائب»]. [31] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «أصيبا»]. [32] [في کشف الغمة و الدمعة الساکبة و الأسرار: «مواسين»]. [33] [لم يرد في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و کشف الغمة و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و اللواعج]. [34] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار و اللواعج: «مصرع»]. [35] [في البحار و العوالم و الأسرار و اللواعج: «ولداي»].
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk1
#وقایع_مدینة_هنگام_ورود_اهل_بیت_ع
#حرکت_کاروان_حسینی_به_سمت_مدینة
#ورود_اهل_بیت_به_مدینة_بدون_امام_حسین_ع
#مجالس_عزا_داری_در_مدینة_توسط_اهلبیت_ع
#مقتل_شناسی_امام_حسین_ع
#دروس_مقتل
خبر رسیدن شهادت امام حسین ع به مدینه منوره و عکس العمل مردم
تقدم [ابنزياد] الي عبدالملک بن أبيالحديث [11] [...] بالمدينة [...] فقال عبدالملک [12] : فرکبت راحلتي و سرت نحو المدينة، فلقيني رجل من قريش [13] ، فقال: ما الخبر؟ فقلت: الخبر عند الأمير تسمعه. قال: انا لله و انا [14] اليه راجعون قتل و الله الحسين عليهالسلام!
و لما دخلت علي عمرو بن سعيد، فقال: ما وراءک؟ فقلت: ما يسر [15] الأمير، قتل الحسين بن علي عليهالسلام. فقال: اخرج، فناد بقتله. فناديت، فلم أسمع والله [16] واعية قط مثل واعية بنيهاشم في دورهم علي الحسين بن علي عليهماالسلام حين سمعوا [17] النداء [18] بقتله، فدخلت [19] علي عمرو بن سعيد، فلما رآني تبسم الي ضاحکا، ثم [20] أنشأ متمثلا [21] بقول عمرو بن معدي کرب [22] :
عجت نساء بني زياد عجة
کعجيج نسوتنا غداة الأرنب
ثم قال عمرو: هذه واعية بواعية عثمان [23] .
المفيد، الارشاد، 128 - 127 / 2 عنه: المجلسي، البحار، 122 - 121 / 45؛البحراني، العوالم، 390 - 389 / 17؛ مثله البهبهاني، الدمعة الساکبة، 58 - 57 / 5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 482؛ الأمين، أعيان الشيعة، 615 / 1، لواعج الأشجان، / 215 ،موسوعةالامام الحسین ع ج 7 [ صفحه 181]
[24] عبدالملک گويد: من سوار بر شتر شده و به سوي مدينه رهسپار شدم. پس مردي از قريش مرا ديدار کرد و گفت: «چه خبر؟»
گفتم: «خبر نزد امير است و آن را خواهي شنيد.»
گفت: «انا لله و انا اليه راجعون. به خدا، حسين عليهالسلام کشته شد.»
و چون بر عمرو بن سعيد درآمدم، گفت: «چه خبر داري؟»
گفتم: «خبري است که امير را شاد کند. حسين بن علي کشته شد.»
گفت: «بيرون برو و خبر کشته شدن او را در شهر جار بزن.»
پس آمدم و جار کشيدم. پس شيون و فريادي هرگز نشنيده بودم، مانند شيون زنان بنيهاشم که آن روز از خانههاشان شنيدم. آن گاه که خبر کشته شدن حسين بن علي را شنيدند. پس به نزد عمرو بن سعيد درآمدم، چون مرا ديد، خندهاي کرد و آن گاه به شعر عمرو بن معدي کرب تمثل جست که گويد:
شيون کردند زنان بني زياد شيوني
مانند شيون زنان ما در باداد روز ارنب
سپس عمرو گفت: «اين شيون (امروز) در برابر شيون عثمان (که زنان بنياميه بر او کردند).»
رسول محلاتي، ترجمهي ارشاد، 128 - 127 / 2.
اختلاف در مقاتل
[11] [في البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «أبيالحارث» و في أعيان الشيعة و اللواعج: «الحارث»]. [12] [الأسرار: «عبدالله»]. [13] [في الدمعة الساکبة: «قيس»، و في الأسرار: «قريش أو بني قيس»]. [14] [لم يرد في الأسرار]. [15] [في ط مؤسسة آل البيت عليهمالسلام و البحار و العوالم و الدمعة الساکبة و الأسرار: «ما سر»]. [16] [لم يرد في ط علمية]. [17] [لم يرد في الأسرار]. [18] [لم يرد في أعيان الشيعة]. [19] [في البحار و العوالم و الأسرار: «ثم دخلت»]. [20] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [21] [في أعيان الشيعة و اللواعج: «تمثل»]. [22] [أضاف في أعيان الشيعة و اللواعج: «الزبيدي، و قيل: انه لما سمع أصوات نساء بني هاشم ضحک، و تمثل بذلک، فقال:»]. [23] [لم يرد في الدمعة الساکبة].
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk1
2=97=11=23 12=584_5992399342734936416.mp3
زمان:
حجم:
9.82M
#ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مجالس_عزا_داری_در_مدینة_توسط_اهلبیت_ع
#زنان_عاشورایی
🌹🕊 خانه ام البنین ع محل جلسات اشک بر امام حسین ع در مدینه بود..
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
آیدی استاد برای طرح سوالات مقتل
@m_h_tabemanesh
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
"باب الحسین(ع) در تلگرام"
https://t.me/Babolhusein
"ضامن اشک در ایتا"
https://eitaa.com/zameneashk1