eitaa logo
| ضَـمیـرِ مُـشْتَـرَک |
78 دنبال‌کننده
314 عکس
16 ویدیو
10 فایل
ضـَمیـرِ مُـشـْتَرَکَـــم، آنْچِـنان کـه خـود پـیـداسـت کـه در حِـصـار تـو و ما و من نِـمـی گُنـجَم # کتاب_بخونیم
مشاهده در ایتا
دانلود
اکـنون تیر از همـه سـو بـاریدن گرفته است. امـا عبـاس با حایـل کردن جوارح خود، از کتـف و بازو و پا و پـهـلو و پشـت، تیرها را به جـان می خـرد و مشک را همچـنان در امـان نگه می دارد و بر بال های قـلـب خویـش آن را پیـش می بـرد. ده ها تیـر بر بــدن عبـاس نشستـه است و خـون چـون زرهـی سـرخ تمام بدنـش را پوشـانده است. اما عبـاس انـگار هیـچ زخـمی را بدن خویـش احسـاس نمی کنـد چرا که مشـک همچنـان... اما نه... ناگهان تیری بر قلب مشک می نشیند و جـگر عبـاس را به آتـش می کشـد... تیـر بر مشـک نه که بر قـلـب امید عبـاس می نشیـند و عباس در خـود فرو می شکنـد و مچـاله می شـود... و دشمـن به روشنـی می فهمـد که عبـاس، دیگر تـوانی برای جنـگیدن و دلیـلی برای زنـده مـاندن ندارد... تیـری دیگر پیش می آیـد و درست بر سینه عبـاس می نشینـد و این تنـها تیری اسـت که عبـاس از آن استقـبال می کند و آن را گـرم در آغـوش می فشـرد.. کودکان اکنـون با تشنـگی چه می کننـد؟ سکیـنه به آن ها چه می گـوید؟ سکینـه اکنـون بچـه ها را چــگونه آرام می کنـد؟ زینب، زینـب، زینـب... زینـب اکنون با دل خویـش چه می کنـد ؟ با دل سکیـنه چه می کنـد؟ این حکیم بن طفیـل است که نخلستـان را دور زده و از مقـابل با عمـود آهنیـن می آید... بگیرید این تـتـمّـه جانِ عباس را که از آبــرویش گران بـهـاتر است.. حسیـن جـان! یک عمـر در آرزوی رسیـدن به کـربلا زیسـتم... یـک عمر به عشـق نینـوا تمریـن سقایت کردم... یـک عمر به شـوق عاشـورا شمشیـر زدم.. یـک عمـــــر همه حـواسم به این بـود که نقش عــاشقی را درسـت ایفـا کنم و به آداب عاشـقی مـؤدب باشـم... حسیـن جان! مرا ببخش که نشـد برایـت بجنـگم ک لز حریم آسمانی ات دفـاع کنـم... ایــن آخرین ضـربه دشمـن است که پیش می آیـد و مرا از شـرمساری کودکانـت می رهانـد. ای خـــــدا! این فاطمه است.. این زهـــرای مرضیـه است که آغـوش گـشوده است تا سر مرا به دامــن بگیـرد.. این فاطمه است که فریاد می زند، پســرم... عباسم... بـــرادرم! حسین جان! مادرمان فاطمه مـــــرا به فـرزندی قبـول کرده است.. اکنـون برادرت را دریـاب، برادرم... @Zamire_moshtarak
روضه های هفتگی نه شبیه مجالس هیاتی اند و نه شبیه مجالس عمومی. نه از کتیبه و پارچه ی سیاه خبری هست و نه از مداح و سینه زنی. روضه هفتگی از اولین هفته ای که برپا می شود بخشی از زندگی روزمره می شود. یک چیز معمولی مثل سرزدن بچه ها به خانه ی پدرشان در میان هفته و نه مهمانی یا مراسم خاص. هر چیز متمایز کننده و مناسبتی و خلاف زندگی روزمره در آن جا ندارد. همان طور که پذیرایی اش هم مثل مهمانی یا روضه مناسبتی نیست و فقط چای است‌. چای که همیشه در خانه هست برای خود خانواده است و نه شام که مال مهمان است‌. در روضه های هفتگی محور به جای تاریخ و مناسبت، برگزار کننده مجلس است و جهان شخصی اش. برگزار کننده است که آن یک روز در هفته را مشخص می کند و حرف هایی که در مجلسش باید زده شود و جنس آدم هایی که به خاطر سلیقه ی او در آن مجلس حاضر می شوند. اختیار و اثر گسترده ای که طبیعتا از هرکسی بر نمی آید، پس هر کسی نمی تواند روضه هفتگی داشته باشد. چیز خاصی هست که شخص یا نسبش باید داشته باشند. 📚 @zamire_moshtarak
تموم شد:) کتاب کاشوب بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم رو بیان می کنه! از طلبه ای که توی یکی از منطقه های فقیرنشین تهران، می ره تبلیغ تا اون خانواده ای که توی کانادا با تمام محدودیت ها، بهترین عزاداری رو برگزار میکنه! تا اون شخصی که مجلس های آیت الله جوادی آملی توی آمل رو تو دهه محرم توصیف میکنه حتی داستان روضه ی شخصی رو خوندم که توی اینستاگرام مدت ها دنبالش می کردم و وقتی توصیف ها و اتفاقات رو می خوندم، کلی ذوق می کردم که به واسطه ی استوری هایی که گذاشتن، فضای داستان رو بهتر می تونم درک کنم... توصیف هایی که توی داستان ها گفته شده، خیلی قشنگه و به راحتی میتونی خودت رو توی اون فضا تصور کنی:) داستان های خیلی خیلی خوبی توی این کتاب روایت شده، البته اینم بگم که دو سه تا از داستان ها رو دوست نداشتم ولی در کل میتونم بگم یکی از کتاب هایی بود که موقع خوندنش کلی عشق کردم و انقد ذوق زده شدم که داستان ها رو برای خانواده هم تعریف کردم. خلاصه که اوصیکم به خوندنش شدیدا🌸😍🍂 📚
ببخشید که طولانی شد🙈 پست معرفیِ کتابِ حوصله تون شد بخونیدش💜🍃
فتح خونی که نصفه کاره، برای خوندن رهاش کردم رو بخونم باشد که رستگار شویم🌸😌🍃
خون حسین و اصحابش کهکشانی است که بر آسمانِ دنیا راه قبله را می نمایاند. بگذار اصحاب دنیا ندانند. کرمِ لجن زار چگونه بداند که بیرون از دنیایی که او می پرورد، چیست؟ زمین و آسمان او همان است، و اگر او را از لجن زار بیرون کشند، می میرد. امت محمد را آن روز جز حسین ملجا و پناهی نبود. چه خود بدانند و چه ندانند، چه شکر نعمت بگزارند و چه نگزارند، واقعه عاشورا دروازه ای از نور است که آنان را از ظلم آباد یزیدیان به نور آباد عشق رهنمون می شود‌. اگر نبود خون حسین، خورشید سرد می شد و دیگر در آفاق جاودانه ی شب نشانی از نور باقی نمی ماند... حسین چشمه خورشید است‌‌‌... 📚 @zamire_moshtarak
اگه مثل من یه مدتِ کتاب نخون شدید، تو برنامه روزانه تون حتمنِ حتمن حداقل ربع ساعت وقتتون رو بذارید برای خوندن کتاب و اگه انجام ندادید خودتون رو جریمه کنید:)
شب، سرا پرده یِ راز و حرمِ سرّ عرفاست و رمز آن را بر لوحِ آسمان شب نگاشته اند، اگر بتوانی خواند! جلوه ی ملکوتی ایمان، نور است و با این چشم که چشمِ اهل آسمان است، زمین، آسمانِ دیگری است که به مصابیحِ وجود مومنین زینت یافته است‌. شب عرصه یِ تجلای روح عارف است، اگرچه روزها را مظهرِ غیر است و خود مخفی است، و در این صفت، عارف، اختران را مانَد 📚 @zamire_moshtarak
انقدر از خوندن فتح خون دارم لذت می برم که دوست دارم یک سره بخونمش و تموم شه، و از طرفی هم انقدررر خوبه که دلم نمی خواد تموم شه دو راهی ای است بس دشوار!🙄☹️
تموم شد:) راستش اولش بالاجبار داشتم فتح خون رو می خوندم و کتاب اصلا برام جذابیت نداشت و تعجب می کردم که چرا انقدرر ازش تعریف می کردن! اما کم کم حین خوندن ، ادبیات کتاب دستم اومد و از خوندنش خیلی خیلی لذت بردم. کتاب علاوه بر جاذبه ها و آرایه های ادبی که داره، اطلاعات تاریخی خوبی هم در اختیارتون میذاره فتح خون رو انقدر دوست داشتم که دلم میخواد بعدا حتما یه بار دیگه هم بخونمش! خلاصه که اوصیکم به خوندنش
چون که یه سال و خورده ایه که توی کتابخونم خاک می خوره:)
دعاگوتون بودم🌸🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشقم فقط تویی با معرفت تویی دنبال کار من تا آخرت تویی... 🎤 @zamire_moshtarak
لا عشق الا ابی عبدالله...🌸🍃
ذکر همه سینه زنا حب الحسین یجمعنا‌...
شد همه زندگی م حرم... دلیل نوکری م حرم‌‌‌... خونه مادری م حرم‌‌‌..
تو هر شرایطی باز اربعین میخواست خرج زیارتم پای امام رضاست....
عشقم به کربلا فوق تصوره هیچ کس به درد من جز تو نمی خوره....
برای یکی از اعضای کانال خیلی دعا کنید که کربلاش جور شه🌸🍃
استادمون میگفتن امام علی (علیه السلام) سجده شکر بداهه خیلی داشتن! تا نعمت رو می دیدن یا درک می کردن همون جا سجده شکر به جا می آوردن! ایشون سوال پرسیدن که به نظرتون اولین سجده شکر امام علی (علیه السلام) کجا بوده؟ تصور همه ما این بود که اولین سجده شکر امام علی وقتی بود که با حضرت زهرا ازدواج کردن ولی استادمون گفتن شب لیله المبیت وقتی پیامبر به امیرالمومنین گفتن که تو امشب جای من در بسترم بخواب، امیر المومنین فرمودند اگه من جای شما بخوابم، جان شما حفظ میشه؟ پیامبر فرمودند بله و اونجا بود که امیر المومنین اولین سجده شکر رو به جا آوردن 😍
تا کی ز تمنای وصال تو یـگانـه اشـکم شود هر مـژه چـون سیـل روانـه... #شب_جمعه #شب_زیارتی_ارباب
عصبی میشم وقتی به حجم کتاب هایی که نخوندم فکر میکنم!!!
الـسـلــام عـلیــک یا صـاحِـبَ الـزمان الـسلـام علیـک ایـها المنُتَظَرُ الـمـهـدی و رحمــَة اللهِ و بَرَکـاتـُه صبـحـتـون بخـیـر🍃 چـه قدر قـشنـگه که صبـحمـون با سـلامِ به آقـا شـروع شـه نـه؟😍😌
همین سر صبحی قول بدیم وقت بذاریم حداقل ۱۰ دقیقه کتاب بخونیم!
تنها پناهگاه ما جامونده ها :)