eitaa logo
| ضَـمیـرِ مُـشْتَـرَک |
77 دنبال‌کننده
314 عکس
16 ویدیو
10 فایل
ضـَمیـرِ مُـشـْتَرَکَـــم، آنْچِـنان کـه خـود پـیـداسـت کـه در حِـصـار تـو و ما و من نِـمـی گُنـجَم # کتاب_بخونیم
مشاهده در ایتا
دانلود
قال رسول‌الله صلی الله علیه وآله إنّ للطّاعم الشّاكر من الأجر مثل ما للصّائم الصّابر. رسول‌خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: پاداش آنكه غذا مي‌خورد و شكر ميگزارد مانند روزه دار صبور است.
حاملانِ سر حسین در اول منزل که فرود آمدند، به شرب و نشاط نشسته بودند که دستی از دیوار پدیدار شد و قلمی آهنین داشت و چند خط به خون نوشت: امتی که حسین را کشتند قیامت شفاعتِ جدش را امید دارند؟ بیم و هراس آنها را بگرفت. از آن منزل کوچ کردند. در راه به دیری رسیدند. فرود آمدند تا بخوابند. همان نوشته را بر دیوار دیر دیدند. راهب را از آن خط و نویسنده ی آن پرسیدند. گفت این خط پانصد سال پیش از آنکه پیغمبر شما مبعوث شود، اینجا نوشته بود. در راه، سنگی یافتند. آن بر نوشته بود: چون در صور بدمند فاطمه بیاید خون حسین به پیرهنش وای کسی که خصمش باشد او که باید شفاعتش کند. @Zamire_moshtarak
تو بولت ژورنالم یه بخش دارم که این کتاب رو باید تا قبل از مهر تموم می‌کردم... اما تموم نمیشه... ۵ خط نوشته، یه روز جیگرت می‌سوزه... دیگه نمی‌تونی ادامه بدی...
امسال، شب اربعینی که کربلا بودم، یه دختری رو تو حرم امام حسین دیدم که دستش بود... می‌دیدم که ۴ خطش رو می‌خوند بعد یه نگاه به در و دیوارای حرم می‌کرد، عینکش رو درمی‌آورد، کتاب رو می‌بست و گریه می‌کرد... و دوباره... اونجا می‌خواستم برم بهش بگم منم‌ همین‌طور... منم همین‌طور...
خاندان حسین ابن علی را از جوشن بگذراندند و زوجه ی حسین حامل بود و در آنجا جنین بیفکند. (و جوشن کوهی بود در مغرب حلب و مس سرخ از آنجا بیرون می‌آوردند و به بلاد می‌بردند.) و زوجه ی حسین از آن صنعتگران معدن که آنجا بودند آب و نان خواست اجابت نکردند و دشنام دادند. بر آنها نفرین کرد. از آن هنگام‌باز، هر کس در معدن کار کند سود نبرد. @Zamire_moshtarak
| ضَـمیـرِ مُـشْتَـرَک |
خاندان حسین ابن علی را از جوشن بگذراندند و زوجه ی حسین حامل بود و در آنجا جنین بیفکند. (و جوشن کوهی
من دلم با همین ۵،۶ خط ده‌ جا رفت.. زن باردار وقتی سقط می‌کنه، احتیاج به مراقبت داره، به محبت نیاز داره. اون زن وقتی بارداره، همش بچه‌ش رو تصور می‌کرده درحالی‌که بغلش کرده و داره برا بچه مادری می‌کنه... حالا این زن بچه‌ش سقط شده بین اون همه دشمن... نامردا حتی غذا آب هم ندادن🤦‍♀😭 من دلم با این قسمت رفت مدینه... دلم هزار جای دیگه و هزارتا روضه دیگه رفت و برگشت... انقدر که یه لحظه با خودم گفتم کاش همش دروغ باشه کاش این غم انقدر بزرگ و سنگین نباشه.. کاش واقعا با نوه پیامبر و زن‌ و بچه‌هاش این کار رو نکرده باشن... کاش کاش کاش
کتابی که این روزا کنار آه می‌خونم...
کتاب رو از یه رفیقی گرفتم که خودش و همسرش علاقه‌مند به حوزه فلسطین و اسرائیل هستند و تو این حوزه مطالعه جدی دارن. شما نگاه نوشته اول کتاب رو 😍 دیدمش فقط ذوق کردم 😍❤️
😍❤️ چشمام قلبی شد با دیدنش چیزی که برام محاله رو انقدر قشنگ و ملموس نوشته که انگار واقعا نزدیکه و نزدیکه ان‌شالله خیلی نزدیکه...
+ اینجای شهر چه کار می‌کنی؟ - الان از بچه‌هام مراقبت می‌کنم. همسرم توی پزشکان بدون مرز کار می‌کنه + مرزها تا ابد هستند.... @Zamire_moshtarak
خدا یک علی داشت الحمدلله آن هم امام ما شد [ آیت‌الله کوهستانی ]
اللهم انا نشکو الیک غیبه ولینا
آ خدا! این "اللهم عجل لولیک‌ الفرج‌"هایی که الان میگیم هیچ‌گونه منیتی توش نیست... هیچ‌گونه خواسته‌ای برا خودمون نداریم... الان واقعا فقط می‌تونم بگم خدایا توروخدا انقدر صبور نباش😔
قال رسول‌الله صلی الله علیه وآله إنّ من أكمل المؤمنين إيمانا أحسنهم خلقا و ألطفهم بأهله. رسول‌خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: از همه مؤمنان ايمان آن كس كاملتر است كه اخلاقش نيكتر است و با كسان خود بهتر رفتار ميكند.
هر کس علی (علیه‌السلام) را در آسمان و زمین دوست دارد‌، اسیر خدا نامیده می‌شود.
من واقعا دلم ضعف میره این روایتا رو می‌بینم... جیگرم حال میاد و واقعا از ته دلم میگم الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه مولانا امیرالمومنین...
یا حیدر🥺🥺
من آدمِ رویاپردازی‌ام... آدمِ تجربه‌های نزیسته و اتفاقاتی که توش زندگی نکردم. من الان در سال ۲۳۲ هجری قمری‌ام. جی‌پی‌اسِ مغزم امشب در سامرا قفل است. نشسته‌ام گوشه‌ای از خانه امام هادی و منتظر خبر تولد هستم. امام را می‌بینم که خوشحال و متبسم منتظر خبر تولد پسری است و می‌داند که این پسر می‌شود امامِ بعد از خودش. من در رویاهایم قربان صدقه تبسم و لبخند امام می‌روم و دلم می‌خواهد بروم نزدیک و صله بگیرم. ذهنم فلش‌بک می‌زند به ماجرایِ خبر دادن تولدِ حضرت عباس توسط قنبر! حالا هم امام هادی را در ذهنم در آغوش می‌گیرم. خوشحالی می‌کنم برای وجود پسری که همه عالم از وجودش خوشحال است و صله‌ می‌خواهم. میدانم حرفم را نگفته می‌داند ولی به او می‌گویم "من را از درِ خانه‌ خودت، پدر و مادرت و فرزندانت جدا نکن، بگذار همیشه کبوتر جلد خانه‌ات باشیم" همین!
منهال ابن عمر و گفت: مردی پیشاپیش سرِ حسین سوره کهف میخواند تا به این آیت رسید ام حَسِبتَ أَنَّ أَصحابَ الكَهْفِ والرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنا عجبا. ( پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟ ) سر [حسین علیه‌السلام] به زبان فصیح گفت شگفت تر از قصه ی اصحاب کهف کشتن و به تحفه فرستادن من است.» @Zamire_moshtarak
امشب حالم مثل شب عیده... مثل اون وقتیه که دعا می‌کنیم‌ یا مقلب قلوب و الابصار، یا مدبر الیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال‌ و ماه رجب واقعا مصداق حول حالنا الی احسن حال عه! ماه رجبِ قشنگ مبارک‌مون باشه!