عبیدالله ابن حصین ازدی که وی را در قبیلهی بجیله میشمردند، بانگی بلند برآورد و گفت «ای حسین! این آب را نبینی همرنگِ آسمان؟ والله از آن قطرهای نچشی تا از تشنگی درگذری حسین گفت «خدایا، او را از تشنگی بکش و هرگز او را نیامرز.»
حمید ابن مسلم گفت:
به خدا سوگند که پس از این، به دیدار او رفتم و بیمار بود. سوگند به آن خدایی که معبودی غیر او نیست، دیدم آب میآشامید تا شکمش بالا میآمد و آن را قی میکرد و باز فریاد میزد
العطش العطش ! »
باز، آب میخورد تا شکمش آماس میکرد و سیراب نمیشد. کار او همین بود تا جان بداد.
#آه
#یاسین_حجازی
@Zamire_moshtarak
عذاب میدن...
حتی به مرکباشون آب میدن...
#شبجمعهستهوایتنکنممیمیرم
الوجود کله رحمةٌ. ❤️🌿
پ.ن: کاش همه فلسفه بلد بودید تا این جمله ۳ کلمهای رو براتون توضیح میدادم. توش دنیا دنیا حرفه و توحید و خداپرستی.🥲🥺
عاشق سیراب آب حیات شد. از خوابِ عدم برخاست و قبای وجود در پوشید.
فخرالدین عراقی
معشوقه یکی است، لیک بنهاده به پیش
از بهر نظاره، صدهزار آینه بیش
در هر یک از آن آینهها بنموده
بر قدر صقالت و صفا صورت خویش
فیض کاشانی
یه نکتهای که خیلی برام جالبه اینکه سقراط (به نوعی میشه گفت مهمترین فیلسوف یونانی) از هر تفکری آدم دور خودش جمع کرده.
از سوسیالیست (طرفدار حکومت) بگیر تا انارشیست (قائل به زندگی بدون حکومت).
و جالبش اینجاست که سقراط دنبال این بوده که باب بحث و گفتوگو بازشه. این خیلی نکته مهمی تربیتی هست. چیزی که الان تو جامعه اصلا نیست!
انگار سقراط به ما این رو یاد میده که یکی از رسالتهای فیلسوف، باز کردن باب گفت و گو در جامعه است.
#فکرهایصدادار
حالا کلا نهتنها در جامعه; بلکه حتی تو خونه. یکی از مشکلات اعضای خانوادهها اینکه بلد نیستن (و نیستیم) که درست با هم حرف بزنن. (و بزنیم) با اینکه همه اعضای خانواده همدیگه رو دوست دارن، باعث به وجود اومدن کلی سوتفاهم و ناراحتی میشه.
و اینجاست که بهنظرم فلسفه با روانشناسی یه پیوند خیلی عمیق میتونه برقرار کنه!