💢برخی از هشدارهایی که در انتخاب همسر باید به آنها توجه شود
1. زوجين به فاصله كوتاهى از يك فقدان معنادار (طلاق، فوت همسر) باهم آشنا شوند يا ازدواج كنند.
2. آرزوى دور شدن از خانواده پدرى، عاملى براى ازدواج باشد.
3. پیشینه همسران به طور معنادارى متفاوت باشد (به لحاظ مذهبى، تحصيلى، طبقه اجتماعى، قوميت و سن).
4. زن وشوهر از جمع خواهر و برادرى ناسازگار برخاسته باشند.
5. زن و شوهر يا خيلى نزديك به خانواده هايشان و يا خيلى دور از آنها سكونت داشته باشند.
.
↴
جملاتی که مردان را دلتنگ میکند :
تو تنها کسی هستی که بلدی آرومم کنی
غذا خوردن فقط کنار تو حال میده
من در هر شرایطی و تا آخرش محکم کنارتم
دوست دارم روزمو با بوسیدن تو شروع کنم
کاش میشد الان دوتایی بزنیم بیرون
.
─┅═ঊঈ🦋ঊঈ═┅─
#زن_امروزی✍
دکتر مرتضی شیخ، پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود
(خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان). اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند، به جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود...!
دختر دکتر نقل می کند:
👈روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازیتان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟!
👈 پدر جوابی داد که اشکم را درآورد... ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند.
👈این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند.
آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند."
👈اومدم بنویسم روحش شاد! یک لحظه فکر کردم اگه روح آدمی با قلبی به این بزرگی شاد نباشه، روح کی میخواد شاد باشه؟! بهتر دونستم بنویسم راهش، اندیشه اش و کردارش پر رهرو باد...
✍ پرویز پرستویی
💟
چه زیبا گفت #خسرو_شکیبایی
✍️ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ،
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ!
ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ...
ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ، ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ می دﻫﯽ،
ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ
ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ...!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ که
ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ!
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ...
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩم ها ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ!
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ...
ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ....
#همسرداری
💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸️ الهی
✨در اين شب زیبایت
🌸به حقِ تمامی اسماء و
✨️صفات بی انتهای خويش
🌸آرزوي همـه را
✨️به هدف اجابت بنشان
🌸آمين یا رَبَّ
شبتون پر از معجزه الهی 🌸
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓۱۴۰۲/۹/۲۷
سلام صبحتون بخیر و در پناه خدا
خدایا مراقب دستان ما باش
که جز به سوی تو باز نگردد
مراقب قلب ما باش
که فقط خانه محبت تو باشد
کمکمان کن تا با هم مهربان باشیم
تا محبت و مهربانیات را
با تمام وجود احساس کنیم🙏
روزتون پر برکت و در پناه پروردگار
✴️ دوشنبه 👈27 آذر / قوس 1402
👈4 جمادی الثانی 1445👈18 دسامبر 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🔥مرگ هارون عباسی ملعون(۱۹۳ قمری)
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅صید و شکار و دام گذاری.
✅خرید وسیله سواری.
✅صلح دادن بین افراد.
✅و امور زراعی و کشاورزی خوب است.
🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد شایسته و محبوب مردم است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️افتتاح و شروع به کسب و کار.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️دادن سفارشات اجناس.
✳️دیدار با بزرگان.
✳️دعوت کردن دیگران.
✳️و تعلیم و تعلم نیک است.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب:شهادت در راه خدا نصیب چنین فرزندی گردد ان شاءالله.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث غم و اندوه می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث درد در سر می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 5 سوره مبارکه "مائده" است.
الیوم احل لکم الطیبات....
و از معنای آن استفاده می شود که منفعتی به خواب بیننده برسد و به شکلی خوشحال شود ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
#اشتباهات_خانومها
◀️کنترل کردن شوهر: زنانی که مثل جاسوس به شوهر خود نگاه میکنند و منتظر هستند شوهر یک لحظه نباشد و فورا شروع به جستوجو در گوشی، کیف و لباس او میکنند، چرا به خوشبختی امیدوارند؟
◀️شوهر را مثل کودک دیدن
◀️احترام قائل نشدن برای اوقات تنهایی مرد: تمام مردان به لحاظ روانی به اوقاتی برای خلوت و تنهایی خود احتیاج دارند.
◀️توهین و بی احترامی کردن به شوهر در جمع
◀️وقتگذرانی بیش از حد با دوستان: ارتباط با دوستان تاثیر خوبی بر روحیه فرد دارد، اما اگر بیش از حد باشد، تعادل زندگی را به هم میریزد
◀️پرسیدن اینکه به چی فکر میکنی؟ این هم یکی از سوالات پوچی است که برخی زنان خیلی زیاد از شوهر خود میکنند و هرطور شده هم به دنبال شنیدن یک جواب قانع کننده هستند.
◀️صحبت نکردن درباره مشکلات: برخی زنان موقع بروز مشکل در زندگی مشترکشان، حرفی نمیزنند و با سکوت یا بغض، انتظار دارند شوهرشان حدس بزند مشکل چیست!
◀️توجه نکردن به آراستگی
◀️غرغر کردن دائمی و انرژی منفی دادن
💖
👑زَن وَ زِنـدگـے👑
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت5 ادامه: با شوق و ذوق شاممون رو خوردیم و بدون اینکه اندکی فکر کنیم تو ذ
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت6
گفت: صبح کله سحر بهشون زنگ زدی؟
مادرم گفت: خیر خودش نیم ساعت پیش برای جواب زنگ زد بدو ببینم مثلا میخواد شوهر کنه...
خلاصه که هممون بیدار شدیم و شاپور با غرغر سمت بیرون اتتق رفت تا آماده بشه برای سرکار رفتن...
شاپور هم پیش پدرم کار میکرد تا بعد از پدرم امورات حجره داری بلد باشه...
تند و تیز کل خونه رو جنع و جور کردیم و همه چیز مرتب بود...
مادرم رو به من گفت: اعظم بدو برو میوه و شیرینی بگیر بیا آقات دیر میاد کارمون عقب میفته...
موهای بافته شدم رو پشت سرم رها کردم و از خونه بیرون زدم...
به اطراف نگاه میکردم اما دریغ از نیم نگاه به سمت من...
دروغ چرا گاهی به اقدس حسادت میکردم اقدسی که روح و روانم بود...
بلخره چند قلم میوه و شیرینی گرفتم و به خونه برگشتم...
یادمه اقدس هر وقت برای خرید میرفت حتما کسی کمکش میکرد تا وسایل هارو تا خونه بیاره اما...
zan_v_zendegi
خیانت به همسر: خیانت به مردی هوسران (واقعی)
در آخرين روزهای تابستان 8 سال قبل زمانی که در اوج شور و حال جوانی قرار داشتم به مشهد مسافرت کردم و به همراه خانوادهام در يک هتل ساکن شديم آن روزها تلاقی نگاهم با نگاه جوان 23سالهای به نام احمد مسير زندگیام را تغيير داد ديگر عاشق شده بودم و از هر فرصت و بهانهای برای خلوت کردن با احمد استفاده میکردم او پسر مدير هتل بود و من هم به بهانههای مختلف در هتل میماندم تا بيشتر با احمد آشنا شوم که در اين ميان گاهی نيز پا را از صحبت و گفت وگو فراتر گذاشتيم.
درحالی که خانوادهام از اين ارتباط پنهانی بیخبر بودند، مدتی بعد مشهد را به مقصد شهرمان ترک کرديم اما من دل باخته احمد بودم و ارتباط تلفنی ما با يکديگر ادامه داشت تا اين که روزی مادرم متوجه موضوع شد ومن هم به ناچار پرده از اين ارتباط پنهانی برداشتم. به همين خاطر 6 ماه بعد و در ايام نوروز دوباره به مشهد آمديم و با وجود مخالفتهای هر دو خانواده با يکديگر ازدواج کرديم در چند ماه اول ازدواجمان چيزی نمیديدم و تمام خوبیهای دنيا را در وجود احمد خلاصه میديدم اما کم کم به روابط نامشروع و دوستی او با دختران ديگر پی بردم. باورم نمیشد اما حقيقت داشت. تصميم گرفتم به اين عشق ناخالص پايان دهم و به شهرم بازگردم اما التماسهای مادر احمد مرا از اين تصميم منصرف کرد.
در همين اثنا و درحالی که چند ماه از تولد فرزندم میگذشت دختر همسايهمان نيز از رابطهاش با احمد گفت. اگرچه به او قول دادم چيزی در اين باره نگويم اما ديگر تحمل اين زندگی برايم سخت بود چرا که احمد هيچ توجهی به من و فرزندم نداشت و مهر و محبت از زندگی ما رخت بربسته بود. در همين روزها بود که با رامين آشنا شدم و با انگيزه انتقام، من هم خیانت به همسر را با ادامه رابطهام با رامین شروع کردم. ديگر هر روز بيشتر از يکديگر فاصله میگرفتيم که متوجه شدم احمد اين بار با يکی از بستگانش ارتباط دارد.
اين درحالی بود که او پی به ارتباط خيابانی من و رامين نيز برده بود و با شکايت همسرم، به تحمل دهها ضربه شلاق محکوم شدم اما نمیتوانستم بدون مدرک پرده از ارتباطات خيابانی زیرهمسرم بردارم. تنفرم از او شدت گرفته بود که فهميدم زن ديگری را به عقد موقت خودش درآورده است. تصميم به طلاق گرفتم اما احمد برای شکنجه دادن من حاضر به طلاق نيست.
دو نکته در این داستان خیانت به همسر برجسته است. اول اینکه رابطهای که اشتباه و با چشمانی بسته شروع شود به احتمال زیاد پایان خوشی نیز نخواهد داشت. نکته دوم نابرابری حقوقی و اجتماعی زنان در جامعه است که راه را به سمت انتقامگیریهای اشتباه باز میکند.
تلنگر
روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد. بر حسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغل کاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند. اما مرد شیاد نپذیرفت.
بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.
شیاد به معلم گفت: بنویس «مار»
معلم نوشت: مار
نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید.
و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید کدامیک از اینها مار است؟
مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدردان حضورتونیم 🌺🍃🌺
مرسی که هستین
به رسم همیشڪَی مون
❤️همــراهان عزیـز
مرسی ڪه هستید
🙏🌸❤️🙏🌸❤️
مـا_به_حضـورتون_افتخار_میڪنیم
خوشحالیـم ڪه بهترینهارو داریم🌸