eitaa logo
زندگی در آخرالزمان
69 دنبال‌کننده
902 عکس
718 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 چگونه رجبعلی خیاط اولین بار چشم برزخی اش باز شد؟ 🤔👇 🔹سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخاله‌ی رجبعلی را میگویم، عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخاله‌ی جوان یک لا قبائی که ساده‌ی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبروئی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود. رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت و نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما -سینه‌چاکش هم نبود. دخترخاله‌ی عاشق مترصّد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به انداخته و نهایتاً به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد! آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانه‌ی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خاله‌ات هم هست». رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخاله‌اش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب خانه قفل شده و دخترخاله هم.... با خودش گفت: «رجبعلی! می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را کن! و از این حرام آماده و -بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت کن» و توسط پنجره از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانه‌ی خود تا استراحت کند. صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پر از اهلی و وحشی شده است!! آری! -برزخی رجبعلی در اثر چشم‌پوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر باز شده بود و این چشم‌پوشی، آغازی شد برای -و-سلوک و صعود معنوی " رجبعلی خیاط" تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را. چه ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل-پنجاه سال گرفتن و کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما "اصل" چیز دیگری است. بیهوده نبود که مرحوم تأکید میفرمودند بر این نکته که: راه واقعی عرفان «ترک گناه» است. ✍️کیمیای محبت محمدی ری شهری