eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.3هزار دنبال‌کننده
45.5هزار عکس
32.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: سليمان جوابي نداد. سپس حضرت فرمود: اي سليمان! به من بگو كه آيا اراده فعل است يا غير فعل؟ سليمان عرض كرد: فعل است، حضرت فرمود: پس حادث است، چون افعال همگي حادث هستند، سليمان عرض كرد: فعل نيست، حضرت فرمود: در اين صورت چيز ديگري غير از خدا از ازل با او بوده است، سليمان عرض كرد: اراده همان انشاء (ايجاد) است، حضرت فرمود: اي سليمان! اين سخن همان چيزي است كه شما نسبت به آن بر ضرار و هم مسلكانش ايراد گرفته ايد كه مي‌گويند: آنچه خداوند عزّوجلّ در آسمان و زمين و دريا و خشكي آفريده است، از سگ و خوك و بوزينه و انسان و چهارپا همگي اراده خداوند عزّوجلّ هستند و اراده خدا (يعني همين موجودات) زندگي مي‌كند، مي‌ميرد و راه مي‌رود، مي‌خورد، مي‌آشامد، ازدواج مي‌كند، زاد و ولد مي‌كند، ظلم مي‌كند، كارهاي زشت انجام مي‌دهد، كافر مي‌شود، و مشرك مي‌گردد، و تو از اين معنا (ي اراده) بيزاري مي‌جويي و با آن سرسازش نداري در صورتي كه اين معنا (از اراده) تعريف همان اراده اي است كه تو مي‌گويي (به معناي انشاء) است. سليمان عرض كرد: اراده مانند سمع و بصر و علم است، حضرت رضا (ع): مصنوع هستند؟ سليمان عرض كرد: خير، حضرت رضا (ع) فرمود: پس، چطور اراده را نفي مي‌كنيد و يك بار مي‌گوييد اراده ندارد و يك بار مي‌گوييد اراده دارد اما (اراده) ساخته و مفعول خداوند نيست؟! سليمان عرض كرد: اين هم مثل آن است كه مي‌گوييم: گاهي مي‌داند و گاهي نمي داند، حضرت رضا (ع) فرمود: اين دو يكسان نيستند؛ چون نفي معلوم نفي علم نيست، در صورتي كه نفي مراد نفي وجود اراده است؛ زيرا، اگر چيزي اراده نشود در واقع اراده اي در كار نبوده است. ولي گاهي مي‌شود كه علم باشد هر چند معلومي وجود نداشته باشد؛ مانند بينايي كه چه بسا انسان بينا باشد، ولي شي ء ديدني وجود نداشته باشد، به همين سان، ممكن است علم باشد ولي معلومي نباشد. سليمان عرض كرد: بسيار خوب، اراده مصنوع است. حضرت رضا (ع) فرمود: پس، حادث است و مانند سمع و بصر نيست؛ چرا كه سمع و بصر مصنوع نيستند ولي اين يكي مصنوع است، سليمان عرض كرد: اراده صفتي از صفات ازلي خداوند است. امام فرمود: در اين صورت انسان هم بايد ازلي باشد چون صفت او ازلي است، سليمان عرض كرد: نه، چون اراده فعل انسان نيست، حضرت رضا (ع) فرمود: اي خراساني! چقدر مخالطه مي‌كني! آيا نه اين است كه موجودات با اراده و گفته خداوند ايجاد شده اند؟ سليمان عرض كرد: نه، حضرت فرمود: اگر نه با اراده او به وجود آمده اند، نه با مشيّت او، نه به امر و نه مستقيماً اشياء را خلق كرده است پس اين موجودات چگونه به وجود آمده اند؟ پناه به خدا از اين حرفها، سليمان جوابي نداد. حضرت سپس فرمود: به من بگو آيا مقصود از اين سخن خداي عزّوجلّ (و هنگامي كه اراده كنيم آبادي را هلاك كنيم به سركشانش امر مي‌كنيم پس نافرماني مي‌كنند) ۲۱ اين است كه خداوند اراده اي را ايجاد مي‌كند؟! سليمان عرض كرد: آري، حضرت فرمود: پس اگر اراده اي را ايجاد مي‌كند، اين سخن تو كه: اراده همان خدا يا جزئي از اوست، باطل است؛ چرا كه خداوند خود را ايجاد نمي كند و از حال خود تغيير نمي يابد، خداوند برتر از اين حرفهاست، سليمان عرض كرد: مقصود خداوند اين نيست كه اراده اي را ايجاد مي‌كند، حضرت فرمود: پس مقصودش چيست؟ عرض كرد: مقصودش انجام چيزي است، حضرت فرمود: واي بر تو! چقدر اين مطلب را تكرار مي‌كني، من كه به تو گفتم اراده حادث است؛ چون اصلاً فعل و ايجاد شي ء حادث است، سليمان عرض كرد: پس اصلاً معنايي ندارد، حضرت فرمود: از نظر شما خداوند كه خود را به اراده وصف كرده، به چيزي وصف كرده كه معنا ندارد، اگر اراده نه معنايي قديم و ازلي دارد و نه معنايي حادث، پس اين سخن شما كه: خداوند از ازل مريد بوده است باطل خواهد بود، سليمان عرض كرد: مقصود من اين است كه اراده فعلي از افعال ازلي خداوند است، حضرت فرمود: مگر نمي داني كه آنچه ازلي است نمي تواند در آن واحد هم مفعول باشد و هم حادث و هم قديم؟! سليمان جوابي نداد. حضرت رضا (ع) فرمود: مهم نيست سؤالت را تمام كن، سليمان گفت: عرض كردم كه اراده صفتي از صفات اوست، حضرت رضا (ع) فرمود: چقدر برايم تكرار مي‌كني كه اراده صفتي از صفات خداست! صفت خداوند حادث است يا ازلي؟ سليمان عرض كرد: حادث، حضرت فرمود: اللّه اكبر! پس اراده حادث است، و اگر از صفات ازلي خداوند باشد در واقع خداوند چيزي را اراده نكرده است، حضرت فرمود: (چون) چيزي كه ازلي باشد مفعول و مصنوع نخواهد بود، سليمان عرض كرد: اشياء عين اراده نيستند و اراده او هم به چيزي تعلق نگرفته است، حضرت رضا (ع) فرمود: گرفتار وسوسه شده اي اي سليمان! آيا خداوند فعلي انجام داده و چيزي آفريده است كه اراده آفريدن و انجام آن را نكرده است (يعني لازمه سخن تو اين است كه صدور اشياء از خداوند بدون اراده باشد) و اين صفت و خصوصيت كسي است كه از فعل خود خبر ندارد (مانند آتش كه مي‌سوزاند) خداوند ا
! وقتي مي‌گويي: اراده همان خدا نيست در واقع آن را موجودي غير از خدا قرار داده اي، و وقتي مي‌گويي: اراده غير او نيست در واقع آن را همان خدا دانسته اي، سليمان عرض كرد: آيا خداوند مي‌داند كه چگونه موجودي را خلق مي‌كند؟ حضرت فرمود: آري، سليمان عرض كرد: اين به معناي آن است كه آن موجود (از ازل) وجود داشته است، حضرت فرمود: سخن نامعقولي گفتي: چرا كه ممكن است كسي بنّايي بلد باشد اما بنايي نسازد،....... امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
ز اين سخنان بسي برتر و منزه است. سليمان عرض كرد: سرورم، من كه عرض كردم اراده مانند سمع و بصر و علم است، مأمون گفت: واي بر تو اي سليمان! چقدر مخالطه و تكرار مي‌كني، اين بحث را تمام كن و به سراغ موضوع ديگري برو؛ چون از عهده پاسخ آن بر نمي آيي. حضرت فرمود: او را به حال خود بگذار اي اميرالمؤمنين سؤالش را قطع نكن؛ مبادا آن را بهانه قرار دهد، ادامه بده سليمان، سليمان گفت: عرض مي‌كردم كه اراده مثل سمع و بصر و علم است، حضرت فرمود: بسيار خوب، به من بگو آيا اراده يك معنا دارد يا چند معنا؟ سليمان عرض كرد: يك معنا دارد، حضرت فرمود: پس همه اراده‌ها به يك معنا هستند؟ سليمان عرض كرد: آري، حضرت فرمود: اگر معناي همه اراده‌ها يكي باشد پس اراده ايستادن همان اراده نشستن است و اراده زندگي همان اراده مرگ، اگر اراده در همه اينها به يك معنا باشد در آن صورت هيچ يك از آنها بر ديگري تقدم نخواهد داشت و هيچ يك با ديگري متفاوت و مختلف نخواهد بود، همگي يك چيز خواهد بود، سليمان عرض كرد: معناي آنها با هم متفاوتند، حضرت فرمود: به من بگو كه آيا مريد همان اراده است يا چيز ديگري است؟ سليمان عرض كرد: خير، همان اراده است. حضرت رضا (ع) فرمود: اگر همان اراده است، پس به نظر شما مريد بايد مختلف و گوناگون باشد، سليمان عرض كرد: سرورم! اراده همان مريد نيست، حضرت فرمود: پس اراده حادث است و گرنه لازم مي‌آيد كه چيز ديگري همراه خداوند باشد، دقت كن، و باز هم به سؤالاتت ادامه بده. سليمان عرض كرد: پس، اراده نامي از نامهاي خداست. حضرت رضا (ع) فرمود: آيا او خود را به اين نام خوانده است؟ سليمان عرض كرد: خير، او خود را به اين نام نخوانده است، حضرت فرمود: پس تو حق نداري نامي را بر او بگذاري كه او خود برخويشتن ننهاده است، سليمان عرض كرد: اما او خودش را با صفت مريد وصف كرده است، حضرت فرمود: اين كه خودش را با صفت مريد وصف كرده معنايش اين نيست كه خواسته است بگويد كه او اراده است و يا اين كه اراده نامي از نامهاي اوست، سليمان عرض كرد: چون اراده اش (عين) علم اوست، حضرت رضا (ع) فرمود: اي نادان! پس اگر چيزي را بداند يعني آن را اراده كرده است؟ سليمان عرض كرد: همين طور است، حضرت فرمود: پس اگر آن را اراده نكند يعني بدان علم هم ندارد؟ سليمان گفت: همين طور است، حضرت فرمود: از كجا چنين سخني مي‌گويي، و چه دليلي داري بر اين كه اراده او همان علم است؟ در حالي كه ممكن است خداوند چيزي را بداند ولي هرگز آن را اراده نكند؛ خداي عزّوجلّ چنين ميفرمايد: (و اگر بخواهيم آنچه را به تو وحي كرديم ببريم) ۲۲ خدا مي‌داند كه چگونه آن را ببرد ولي هرگز نمي برد، سليمان عرض كرد: علتش اين است كه خداوند از كار فارغ شده است و ديگر چيزي بر آن (چه آفريده و مقدار كرده است) نمي افزايد، حضرت رضا (ع) فرمود: اين كه سخن يهود است، پس چرا خداوند عزّوجلّ فرموده است (مرا بخوانيد شما را اجابت مي‌كنم) ۲۳ سليمان عرض كرد: مقصودش اين است كه او بر اين كار قادر است، حضرت فرمود: يعني خداوند وعده اي مي‌دهد كه بدان وفا نمي كند؟! اگر از اين كار فارغ شده (و ديگر كاري به كار عالم و آدم ندارد) پس چگونه فرموده است (آنچه را كه بخواهد به مخلوقات مي‌افزايد) ۲۴ و نيز فرموده است (محو مي‌كند آنچه را بخواهد و اثبات مي‌كند و‌ام الكتاب نزد اوست) ۲۵ سليمان جوابي نداد. حضرت رضا (ع) فرمود: اي سليمان! آيا خداوند مي‌داند كه انساني موجود خواهد شد و اراده نكند كه ابداً انساني را خلق كند، و مي‌داند كه انساني امروز مي‌ميرد و اراده نكند كه امروز بميرد؟ سليمان عرض كرد. بله، حضرت رضا (ع) فرمود: پس آيا آنچه را كه اراده كرده است موجود شود، مي‌داند كه موجود مي‌شود، يا آنچه را كه اراده نكرده است موجود شود مي‌داند كه موجود مي‌شود؟ سليمان عرض كرد: مي‌داند كه هر دو موجود خواهند شد، حضرت فرمود: بنابر اين او مي‌داند كه يك انسان در آن واحد هم زنده است هم مرده، هم ايستاده است هم نشسته، هم نابيناست و هم بينا، و اين محال است، سليمان عرض كرد: قربانت گردم، او مي‌داند كه يكي از آن دو تحقق خواهد يافت . حضرت فرمود: بسيار خوبن حال كدام يك موجود خواهد شد: آيا چيزي كه خداوند اراده كرده است موجود شود يا آن كه اراده نكرده است موجود شود؟ سليمان عرض كرد: آن چيزي كه خداوند اراده كرده است موجود شود، حضرت رضا (ع) خنديد و مأمون و دانشمندان حاضر در مجلس خنديدند. حضرت رضا (ع) فرمود: مخالطه كردي و اين گفته خود را وانهادي: كه او مي‌داند انساني امروز خواهد مرد در حالي كه اراده نكرده است كه امروز بميرد، و مخلوقاتي را مي‌آفريند در حالي كه اراده نمي كند آنها را بيافريند) زيرا وقتي شما جايز نمي دانيد كه علم به آنچه كه اراده نكرده وجود يابد تعلق گيرد پس فقط به چيزي تعلق مي‌گيرد كه اراده كرده است موجود شود. سليمان عرض كرد: سخن من اين است كه اراده نه همان خداست و نه غير او، حضرت رضا (ع) فرمود: اي نادان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 برنامه تلویزیونی "درسگفتار" 🏷 💎 جلسه سوم 👤 استاد محمد شهبازیان ♦️ حتماً این جلسات را پیگیری کنید
🔰 سلسله 3 شماره 3⃣ 🔷 برای ظهورش قدمی برداریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻📻📻 📚 ✍ نعمت الله سلیمانی 6⃣ فصل ششم (۶) 📚 از رمانهای بلند دفاع مقدسی که در سال ۸٠ برنده جایزه بهترین کتاب شد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: صحیفه اعمال یا قبر و حسنه در آن قوله علیه السلام: وَ امْلاَءْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا. یعنی: پُر و مملّو نما از اعمال حسنات و اخلاق مرضیات صحایف قلوب ما را، قبل از آن که مملوّ شود از سیئات و اخلاق رذایل. بعد بدان که: مراد به صحیفه انسان دل او است، که اولاً چون مرآت صافیه خالی از تمام نقوش است و به هر چه رو آرد رنگ آن پذیرد، و از برای او دو صفحه است، روئی به باطن که جانب به یمین و نشأه ملکوت و عالم آخرت است، و روئی به ظاهر که جهت شمال و عالم دنیا و ملک باشد. و از باب انقلاب او به این دو جهت که گاهی متوجّه به این جهت و گاهی به آن جهت است او را « قلب » نامیده اند. کما فی الحدیث: « یا مقلّب القلوب والأبصار، ثبّت قلبی علی دینک » [۳]، و هو واقع بین أصابع الملک و أصابع الشیطان، یعنی در تحت تصرّف دو قوه است، شهویه و عقلانیه، و به حسب قوه شهویه نایل شود لذّات بدنیه را از جذب اغذیه و اشربه و لذت مرکوب و منکوح و غیره، و به قوّه عقلانیه نائل شود علوم و معارف حقّه یقینیه را. و اگر مسخّر و منقاد نمود جنود شیطان را که شهوت و غضب است در تحت غلبه عقل حزب اللّه و جنود ملائکه است به آن که مملوّ نماید صفحه قلب خود را به اخلاق و صفات حسنه و ملکه حمیده صار ملکاً مسدّد الی الصواب. و اگر غلبه نمود شهوت او بر عقل یعنی عقل جزئی را در تصرّفات شیطان، صرف در طریقه حیل در اکتساب و تحصیل وسایل و تهیه شهوات قرار داد لابد غلبه جنود شیطان مملوّ شود صفحه قلب او از صفات بهیمیه و سبعیه و شیطانیه، و معرکه دل او محلّ تردّد کلب غضب و خنزیر شهوت گردیده، ملک از آنجا اعراض نماید، از این جهت عرض می‌نماید که مملوّ نما قلب ما را اوّلاً از حسنات که اخلاق ملائکه است. ---------- [۳]: ۴ - مصباح المتهجد، ص ۳۶۵ ؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۹. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......: چاره شاعر شاعری دشمنی داشت که همواره از او دوری می‌جست، روزی دشمن خود را کنار خود دید، دانست کشته می‌شود به وی گفت: می‌دانم مرگم نزدیک شده و از تو تقاضا دارم بعد از اینکه مرا کشتی به خانه‌ام برو و بگو الا یا ایها البنتان ان اباکما. شاعر به دست دشمنش کشته شد، و بنا به وصیت مقتول، به خانه اش که دو دخترش آنجا بودند رفت و آن مصرع را سرود. دختران چون مصرع را شنیدند، مصرع دیگر را بیان کردند که قتیلٌ خذا بالثار ممن اتاکما، یعنی پدرتان کشته شد از کسی که به سوی شما آمده، دیه اش را بگیرید. دختران او را گرفتند و نزد حاکم بردند، قاتل اقرار به قتل کرد و کشته شد. .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
صفحه تربیت فرزند👇👇👇👇 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انسان با تفکر مثبت با داشته هایش زندگی می کند و داشته هایش در خدمت شدن هستند. انسان با تفکر منفی با نداشته هایش زندگی می کند و هیچ برنامه ای هم برای داشتن ندارد و فقط حسرت می خورد. انسان با تفکر منفی با حسرت زندگی می کند. یکی از حاضرین: گاهی نداشته ها انگیزه می شوند برای رسیدن؟ پاسخ: وقتی انگیزه "داشتن" می شود نگاه پایین می آید و بعد هیچ وقت سیری نخواهیم داشت، ولع پدید می آید و آن وقت هرچه بگیریم و بدست آوریم باز هم کم است و فقط می خواهیم که داشته باشیم. انسان جزء به بی نهایت رضایت نمی دهد چون از جنس خداوند است. انسان کمال طلب مطلق است و جزء به خدایی شدن رضایت نمی دهد و نباید بدهد، این کمال طلبی عالی است یعنی به سمت و جهت مثبت است. ما تا زمانی که مادیات از مادیات هیچ وقت ارضاء نمی شویم. امکان ندارد که انسان با تفکر مادی، بگوید که "دیگه بسه" . انسان، بی نهایت طلب است و امکان ندارد وقتی با نداشته هایمان زندگی می کنیم به داشتن برسیم، محال است چون هرچه که داشته باشیم، باز هم چیزی هست که نداریم. همه ی کره ی زمین را به یکی از ما بدهند، این چند میلیارد آدم هم رعیت ما، فکر می کنید چند وقت راضی و خوشحال خواهیم بود؟ آخه کره ی ماه هم هست، منظومه ی شمسی هم هست و غیره و غیره. انسان بی نهایت طلب است اما وقتی این کمال طلبی او را به رشد می رساند که در جهت معنویت باشد. بچه ها این جوری به دنیا می آیند، بی نهایت هستند و کاملاً معنوی هستند و این ما هستیم که آن ها را منحرف می کنیم و به سمت مادیات می بریم. (ادامه دارد...) {قسمت49} [مباحث کودک متعادل ] دومین علامت برای تشخیص اینکه زیر بنای ذهنی ما مثبت است یا منفی، این است که؛ انسان با تفکر مثبت، شاکر است و انسان با تفکر منفی، کافر است. شاکر کسی است که شکر می کند و سپاسگزار است یعنی داشته هایش را می بیند. کافر کسی است که می پوشاند. کفران یعنی پوشاندن. وقتی داشته هایمان را نمی بینیم و می پوشانیم و از آن ها لذت نمی  بریم، کفران کرده ایم. وقتی داشته هایمان را نمی بینیم، هیچ  وقت سپاسگزار نخواهیم بود. یکی از ارزش هایی که در جامعه ی ما باید روی آن کار شود، سپاسگزاری است. بچه های ما اصلاً سپاسگزاری ندارند و بسیار طلبکار هستند و حتی زیاده طلبند. چون چیزهایی که دارند را نمی بینند و دائم می خواهند که دیده شوند. سومین علامت، انسان با تفکر مثبت از وقایع تفسیر مثبت می کند و انسان با تفکر منفی از وقایع تفسیر منفی می کند. هر اتفاق بیرون از ما، صرفاً یک اتفاق است، مسئله از این جا شروع می شود که ما چه جوری به این اتفاق نگاه می کنیم. من دوسه ماه بعد از زلزله ی بم به آنجا رفتم که برای مربی ها کلاس خلاقیت بگذارم، هشتاد مربی زیر یک چادر، هوای گرم، خاک و ویرانه و همه عزیز از دست داده نشستند و همین طور به من نگاه می کردند؛ با خودم گفتم آخه الآن توی این موقعیت من چه خلاقیتی بگم، یکدفعه به نظرم رسید که بگم: ببینید شما الآن سه ماهه که دارید عزاداری می کنید و شیون می زنید، داغ دیدید، عزیز از دست دادید، همه ی دنیا غم شما را فهمیدند، حالا بیایید یک کار جدید کنیم و ببینیم که زلزله ی بم چه نعمت هایی برای شما داشت؟ اولش خیلی عصبانی شدند که زلزله چه نعمتی می تونه داشته باشه؟ گفتم عصبانی نشوید، فوقش یک ساعت با هم سروکله می زنیم و بعد میگیم که هیچ نعمتی نداره و میریم و خداحافظی می کنیم. باور می کنید؟ روی یک وایت بورد بزرگ که سازمان ملل اهدا کرده بود، تمام سطحش از مواهب و نعمت ها و رحمت های زلزله بم، مطلب پر شده بود و بعد از این جلسه بود که توانستم از فردایش کلاس خلاقیت بگذارم چون نگاه ها و باورهایشان عوض شد و دیگه به دید مصیبت نگاه نمی کردند. {قسمت50} [مباحث کودک متعادل ]