eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
مثلاً اگر فرض کنید دو تا اردو است که شما مخیّرید بین اینکه به اردو بروید یا آن اردو، این اردو مال یک جمعی است که جنبه‌های دینی بیشتری دارند، آن یکی کمتر، آن را ترجیح بدهید. البتّه حالا ممکن است همیشه دوَران امر، اینجور واضح نباشد، تشخیص دقیق شما را و کمک پدر و مادر را لازم دارد. ان شاءالله موفّق باشید. پرسشهای دانشجویان ✍مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی " روایت رهبری" اثر سید یاسر جبرائیلی تولید : ایران صدا
💠به ما این وعده را داده اند که در یک وقتی که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند،این اختلافات از بین می رود و همه برادر وار هستند باهم، دیگر زورمند و زورکشی در کار نمی ماند. 📚صحیفه نور، جلد ١١،صفحه ٣٢ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
عرض كرد: نه، چون هيچ كس به لحاظ موقعيت و مقام تقربش نسبت به پروردگار به پاي موسي نمي رسد، و هر كس كه ادعاي نبوت كند بر ما واجب نيست به حقانيّت او اعتراف كنيم مگر آن كه معجزاتي نظير معجزات موسي بياورد، حضرت رضا (ع) فرمود: پس چگونه به حقانيت پيامبراني كه پيش از موسي بودند اعتراف كرده ايد در صورتي كه نه دريا را شكافتند، و نه از سنگ دوازده چشمه جاري ساختند، و نه مانند موسي يد بيضا در آوردند، و نه عصا را به اژدهايي متحرك تبديل كردند؟! مرد يهودي عرض كرد: من گفتم كه هرگاه براي اثبات دعوي نبوت خود معجزاتي بياورند كه خلق قادر به آوردن امثال آن نيستند، و لو اين كه چيزي بياورند كه موسي نياورد يا غير آن چيزي بود كه موسي آورد، بايد حقانيت دعوي آنان را تصديق كرد. حضرت رضا (ع) فرمود: اي رأس الجالوت، پس چه چيز مانع از آن مي‌شود كه به نبوت عيسي بن مريم اقرار نكني، در حالي كه او مردگان را زنده مي‌كرد، و كور مادرزاد و پيس را شفا مي‌داد، و از گل چيزي شبيه پرنده مي‌ساخت و آن گاه در آن مي‌دميد و آن مجسه به اذن خدا تبديل به پرنده (واقعي) مي‌شد؟ رأس الجالوت عرض كرد: مي‌گويند او اين كارها را كرده است ليكن ما خود شاهد آن نبوده ايم. حضرت رضا هدانيكهبه(نبوت)عيسيومحمد گواهي داده اند (يعني شعيا و حيقوق و داود) شاهد دروغ هستند؟! رأس الجالوت پاسخي نداد. حضرت رضا (ع) سپس هيربد بزرگ را مخاطب ساخت و فرمود: شما زردهشت را پيامبر مي‌دانيد، دليل تو بر نبوت او چيست؟ عرض كرد: او چيزهايي (و معجزاتي) آورد كه پيش از او هيچ كس آنها را براي ما نياورد، درست است كه ما خود شاهد آن معجزات نبوده ايم اما از پيشينيان ما به ما خبر رسيده است كه او چيزهايي را بر ما روا داشت كه غير او روا نداشتند و ما هم از او پيروي كرديم. حضرت فرمود: آيا نه اين است كه اخبار او به شما رسيده و شما هم از او پيروي كرده ايد؟! عرض كرد: چرا. حضرت فرمود: ساير امتهاي پيشين نيز اين گونه اند، به آنها هم درباره معجزات پيامبرانشان و در باره معجزات موسي و عيسي و محمد (ص) رسيده است؛ پس به چه دليل به (نبوت) آنان اقرار نكرده ايد در حالي كه به نبوت زردهشت به اين دليل اقرار نموده ايد كه اخبار متواتره گفته است وي چيزهايي را آورده كه ديگران نياورده اند؟ هيربد پاسخي نداشت كه بدهد. حضرت رضا (ع) خطاب به حضار مجلس فرمود: اي جماعت! اگر در ميان شما كسي هست كه مخالف اسلام باشد و بخواهد سؤالي بكند، خجالت نكشد و سؤالش را بپرسد. در اين هنگام، عمران صابي كه يكي از متكلمان بود برخاست و عرض كرد: اي دانشمند زمان، اگر نه اين بود كه شما خود دعوت به پرسيدن كردي، هرگز اقدام به پرسيدن نمي كردم، من به كوفه و بصره و شام و جزيره سفر كرده و با متكلمان ملاقات نموده‌ام اما كسي را نيافتم كه برايم اثبات كند (خداي) يگانه اي را كه جز او موجود ديگري يگانه نيست، آيا اجازه مي‌فرماييد كه اين سؤال را از شما هم بپرسم؟ حضرت رضا (ع) فرمود: اگر در بين اين جمعيت عمران صابي باشد او تو هستي. عرض كرد: آري، خودم هستم. حضرت فرمود: بپرس اي عمران، اما سعي كن جانب انصاف را رعايت كني، و از سخنان سست و بي راهه رفتن بپرهيزي، عرض كرد: به خدا قسم، سرورم قصدي جز اين ندارم كه چيزي را برايم ثابت كني تا بدان چنگ زنم و از آن فراتر نروم، حضرت فرمود: آنچه به نظرت مي‌رسد بپرس. در اين هنگام، جمعيت حاضر به طرف عمران ازدحام كردند و به يكديگر چسبيدند، عمران صابي عرض كرد: از موجود نخستين و از آنچه آفريد برايم بفرما. حضرت فرمود: پرسيدي، پس خوب دقت كن، امّا (خداي) يگانه پيوسته (و از ازل) يگانه بود و هيچ چيز با او نبود، نه حدودي داشت و نه اعراضي، و تا ابد نيز چنين خواهد بود، آن گاه موجوداتي را ابداع فرمود با اعراض و حدودي گونه گون، نه آن را در چيزي قرار داد و نه در چيزي محدود نمود و نه به مانند چيزي ايجادش كرد، و پس از ايجاد مخلوقات، برخي را گزيده ساخت و برخي را ناگزيده، برخي ناهمساز و برخي همساز، با رنگها و طعمهاي مختلف، و اينها نه از براي آن بود كه خداوند را به آنها نيازي است، و يا براي اين آفريد كه به واسطه آنها به منزلتي بالاتر دست يابد، و يا در آنچه آفريد براي خود مايه افزايش و يا كاهش مي‌ديد، آيا اين مطالب را كه مي‌گويم درك مي‌كني، اي عمران؟ عرض كرد: البته، سرورم، حضرت فرمود: اي عمران! بدان كه اگر آنچه را خداوند آفريد از براي احتياج او به آنها بود اولاً: كسي را خلق مي‌كرد كه در رفع احتياج خود از او كمك بگيرد؛ ثانياً: سزاور بود كه چندين برابر آنچه آفريده است بيافريند؛ زيرا هر اندازه شمار ياران و مددكاران بيشتر باشد شخص قويتر مي‌شود؛ ثالثاً: نيازها را اي عمران، پاياني نيست؛ زيرا هر موجودي را
كه خداوند (براي رفع نياز خود) مي‌آفريد نياز ديگري در او (خداوند) پديد مي‌آمد، از اين روست كه مي‌گويم: خداوند خلق را براي اين نيافريد كه به آنها نيازي داشت؛ بلكه موجودات را نيازمند يكديگر آفريد، و برخي را بر برخي ديگر برتري داد بدون آن كه به موجودي كه آن را بر ديگري مزيت و برتري داده است نيازي داشته باشد، يا از موجود فرو دست تر در خشم باشد ، پس به اين دليل خلق را آفريد. عمران عرض كرد: امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
31.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مدرسه کادرسازی ، دوره هایی برای تربیت نیروهای تراز انقلاب 💠 دوره 4 🔰 با یادگیری این مبانی ، سیاست را بهتر تحلیل کنیم 🎤 با تدریس 🎬 جلسه 4️⃣ ✴️ انتشار فایلها بلا مانع است
🔰 سلسله 12 شماره 2⃣1⃣ 🔷 برای ظهورش قدمی برداریم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
شرح کلام امیر مؤمنان در مقام و أیضاً مؤیّد مطلب است کلام امیرالمؤمنین: « کنّا تحت ظلّ غمامة، اضمحلّ فی الجو متلفّقها و مجتمعها » [۵] که تأویل این کلام شریف آن است که بودیم ما، که « نا » اشاره به ارواح است، یعنی ارواح بودند اوّلاً در تحت ظلّ غمامه که ابدان طبیعیه باشد که مرکّبند از عناصر اربعه، به غلبه جزء ارضیه که ساتر ارواح اند در دنیا. « اضمحلّ فی الجوّ » یعنی آن ظل ساتر به مرور ازمنه و دهور بعد از قطع علاقه روح از او به سبب موت مضمحّل و فانی و متلاشی شود. ---------- [۵]: ۶ - الکافی، ج ۱، ص ۲۹۹ ؛ نهج البلاغه، ص ۲۰۷ ؛ بحارالأنوار، ج ۴۲، ص ۲۰۶: - و مجتمعها. « متلفّقها » یعنی: هیئت منضمّه او از تشکیل جوارح و اعضاء. و « مجتمعها » یعنی: نیز ترکیب اجتماعیه آنها به هم خورد و متفرّق شده هر یک از عناصر به مرکز خود رجوع نمایند. « فی الجو » یعنی: در این فضای عالم و حال آن که صورت او در علم خدا و لوح محفوظ مصون است، کما قال تعالی: « قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الاْءَرْضُ مِنْهُمْ [۱] »، أی ما أکلها من لجومهم و دمائهم و فنائهم أبداً، « وَ عِندَنَا کِتَابٌ حَفِیظٌ [۲] »، و هو اللوح المحفوظ، الذی فیه صور الأوّلین والآخرین من ابتداء الخلقة إلی یوم القیامة، لذا قیل: چار مرغند این عناصر بسته پا مرگ و رنجوری و علت پاگشا [۳] ---------- [۱]: ۱ - سوره مبارکه ق، آیه ۴. [۲]: ۲ - همان. [۳]: ۳ - مثنوی معنوی، مولوی، د ۳، ص ۷۸۶، « جذب هر عنصری جنس خود را ». و به اعتباری ظلّ در لسان ائمه هدی علیه السلام اطلاق شده بر عالم مجرّدات ؛ زیرا که چون نمی رسد عقول ناقصه ناس به سوی ادراک حقایق جواهر ملکوتیه لهذا عبّروا عنهم ب-« الظلال »، به واسطه این که شاید منتقل شوند که قصد ایشان از این، آن است که موجودات آن عالم مجرّد از کثافات جسمانیه اند، چنانچه ظلّ مجرّد از کثافت است، این است که علی علیه السلام در حقّ آن موجودات مجرده ملکوتیه فرموده اند: « صور عاریة عن الموادّ، عالیة [۱] عن القوة والاستعداد » [۲] الی آخره. ---------- [۱]: ۴ - اصل: هو خالیة. [۲]: ۵ - غررالحکم، ص ۲۳۱ ؛ مناقب آل ابی طالب علیه السلام، ج ۲، ص ۴۹ ؛ بحارالأنوار، ج ۴، ص ۱۶۵. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
توقف آخر باب شیخ عزالدین، عادتش چنین بود که هر وقت یکی از شاگردانش بابی از کتاب را تمام می‌کرد، دستور می‌داد هرچند یک سطر هم از باب بعدی بخواند، وی می‌گفت نمی خواهم از کسانی باشی که بر ابواب سفلگان (در خانه انسانهای بیهوده) توقف می‌نمایند. کودک و دانش مسعودی در شرح مقامات می‌نویسد: وقتی مهدی عباسی وارد بصره شد، ایاس بن معاویه که کودکی بیش نبود و پشت سر وی چهار صد تن از دانشمندان و اصحاب طیالسه بودند، را دید. مهدی به همراهان خود گفت، شیخی نیست بر آنها مقدم شود تا این کودک مقدم شود؟ سپس مهدی به وی رو کرد و گفت: ای جوان چند سال داری؟ ایاس گفت: خدا عمر امیر را طولانی کند، به اندازه سن اسامةبن زید است، زمانی که رسول خدا او را فرمانده سپاهی کرد که ابوبکر و عمر در آن سپاه بودند. مهدی گفت: مقدم شو، آفرین بر تو. .......: شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357