eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
ایمان هم یعنی واقعاً مؤمنانه انسان وارد میدان بشود. سعی کنید ایمانتان را قوی کنید. الحمدلله شماها دلهاتان همه پاک است، صاف است و ایمانها در دلهای شما میدرخشد. انسان میتواند این را حس بکند. ولی خب، سعی کنید آن را عمیق کنید و عمق ببخشید به ایمانتان که با هر حادثه ای متزلزل نشود. با مطالعات خوب، با استفاده ی از انسانهای والا و استادهای خوب. این هم دوّم. و سوّم هم بصیرت و آگاهی. در خودتان بصیرت ایجاد کنید. قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید. قدرتی که بتوانید از واقعیتهای جامعه یک جمع بندی ذهنی برای خودتان به وجود بیاورید، یک چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهم است. ما هر ضربه ای که در طول تاریخ - ما مسلمانها - خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بوده. در صدر اسلام هم ضرباتی که خوردیم همین جور بوده، که حالا اینها بحثهای تفصیلی زیادی دارد؛ در دوره‌های گوناگون هم همین جور است. نگذارید که دشمن از بی بصیرتی ما، ناآگاهی ما استفاده بکند و یک واقعیتی را واژگونه در چشم ما جلوه بدهد. ان شاءالله موفّق باشید. پرسشهای دانشجویان ✍مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
۱۸- نگرانی از عدم شناخت فراز و نشیبهای آینده ی انقلاب اسلامی و تشخیص تکلیف جوانان بسم الله الرّحمن الرّحیم. من اوّل عرض میکنم که بسیار خوشحالم که در این جمع صمیمی و دوستانه شرکت کردم و لازم میدانم باز هم تشکّر کنم از شما که این مجال را فراهم کردید، مجال دیدار دو نسل؛ یک نسل، ما که جوانان امروزی هستیم - متولد در ابتدای انقلاب، در سالهای آغازین انقلاب و پرورش یافته در دوران طلایی بعد از انقلاب - و شما که از نسل بانیان انقلاب هستید و آنچه که بیشتر مورد توجّه جوانها است اینکه شما در زمانی که هم سن و سال ما بودید - شما و همرزمانتان - به خاطر اندیشه ی والا و هدف مقدّسی که داشتید تلاش میکردید. همان طور که مستحضر هستید در آستانه ی دهه ی سوّم انقلاب مقارن با چیزی کمتر از یک سال به قرنی از قرون میلادی که سالهای طولانی است که کشورهای پیشرفته در مورد آن تبلیغات میکنند - خصوصاً در مورد پیشرفت علوم و تکنولوژی و ارتباطات - قطعاً یک سری فراز و نشیبها و گردنه‌های جدیدی برای ما پیش خواهد آمد که به دلیل موقعیّت سنی ای که ما داریم مسؤولیّت سنگینی هم برای گذر از این گردنه‌ها بر روی دوش ما است. خب، جوانان ایرانی از قبل از انقلاب به وسیله ی افراد آگاهی که هدف تشکیل حکومت اسلامی را با آنها منتقل کردند، تکلیف خودشان دانستند: تلاش برای پیروزی انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب، تلاش برای حفظ انقلاب در زمانی که جنگ پیش آمد و مسائل دیگر. به هر حال جوانها تا آنجا که به ما منتقل شده خوب توانستند وظیفه شان را انجام بدهند، امّا از این به بعد برای ما و من به عنوان نماینده ی افرادی که فرزندانی از انقلاب، که به دلیل تعلّق خاصی که به انقلاب دارند نگرانی خاصی برای انقلاب و آینده ی انقلاب و آنچه که دستاورد خون هزاران شهید است دارند، این نگرانی هست که این فراز و نشیبها را چگونه باید شناخت، چگونه باید با آنها مقابله کرد، چگونه باید آماده شد برای طی کردن آنها و از شما به عنوان یک پدر مهربان تقاضا میکنم که نصایح خودتان را بفرمائید. متشکّرم. ان شاءالله که موفّق باشید. عرض میکنم که بله، همین طور که شما میگوئید همین جور است که سالهای آینده و همه ی دورانهای عمر شما جوانها - که ان شاءالله طولانی باد و طولانی خواهد بود - با بسیاری از مسائل، شما مواجه خواهید شد و هر انسان زنده ای طبعاً با مسائل فراوانی مواجه میشود. حالا آیا این مسائل که حالا شما در ده سال آینده - چون این دهه‌ها را معمولاً جدا میکنند از هم، در حالی که خیلی هم از هم جدا نیستند، خیلی با هم، دهه خصوصیّتی دارد - آیا این در سالهای آینده مسائلی که وجود خواهد داشت، دشوارتر از مسائلی خواهد بود که ما این را در فرضاً دهه‌های گذشته تجربه کردیم یا آسانتر خواهد بود، این هم قابل تشخیص نیست. یعنی نمیشود الان گفتش که مسائل آینده ی ما دشوارتر خواهد بود از آنچه که در گذشته داشتیم؛ نه، نخیر، ما این را نمیتوانیم یقیناً بگوئیم؛ ممکن است باشد ممکن است نباشد. امّا آن که من میتوانم به شما جوانها سفارش بکنم این است که جوان باید با احساس مسؤولیت، احساس مسؤولیت، یعنی واقعاً خودش را مسؤول بداند و بخواهد که زندگی را با پای خودش پیش ببرد و حرکت بکند و مثل پر کاهی در امواج حوادث نباشد. باید احساس مسؤولیّت کند، اوّلاً با این احساس؛ ثانیاً با ایمان. ایمان نقش بسیار مهمّی دارد در پیشرفت در همه ی میدانها و پیروزی بر همه ی موانع. این دو. و سوّم بصیرت و آگاهی. اگر این سه خصوصیّت را جوانها در خودشان تأمین کنند - که البتّه کار چندان آسانی نیست، امّا بسیار ممکن است - من خیال میکنم هر وضعی دنیا پیدا کند، ارتباطات پیشرفت پیدا کند، نمیدانم تمدنهای گوناگون به عرصه ی بازار تمدنها در دنیا پا بگذارند، قدرت بزرگی در دنیا از بین ببرد، قدرت جدیدی به وجود بیاید، ایران چالش‌های گوناگونی در مسائل اقتصادی، سیاسی و غیره با دیگران داشته باشد، نداشته باشد، در همه ی زمینه‌ها شماها میتوانید تضمین کنید موفّقیّت خودتان را، اگر این سه خصوصیّتی که من گفتم در خودتان سعی کنید به وجود بیاورید. یعنی ببینید من میگویم سعی کنید به وجود بیاورید. اعتقادم این است که سعیها یک اندازه نیست، یک اندازه هم موفّق نیست. امّا اعتقاد دیگرم این است که هر کسی سعی بکند بالاخره توفیقی خواهد داشت. در این مورد شما این سعی را باید بکنید در تحصیل این سه چیز، اوّل احساس مسؤولیت، دوّم ایمان، سوّم بصیرت و آگاهی، در خودتان بصیرت ایجاد کنید. آن احساس مسؤولیّت که میگویم در مقابل حالتی است که من یک وقتی به جوانها قبلاً هم گفتم: حالت ولش. بعضی جوانها هستند، آقا این کار را، میگوید ولش. مثلاً امتحانات در پیش است، نمیدانم فلان قضیه؛ [میگوید] ولش. این ولش بدترین بلاست برای جوان. این است؛ احساس مسؤولیّت یعنی رها کردن این حالت ولش. توجّه میکنید؟ این اوّلی است.
کتاب صوتی " روایت رهبری" اثر سید یاسر جبرائیلی تولید : ایران صدا
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
موجودات حدّ مشترك قرار داده است و هر كس بين او و مخلوقاتش حد مشترك قرار دهد براي او اجزاء پنداشته است و هر كس او را داراي اجزاء تصور كند او را وصف كرده و هر كه او را وصف كند درباره خداوند كجروي كرده است. خداوند با تغيير يافتن مخلوق، متغيّر نمي شود، كما اينكه با حدّ تعيين كردن محدود هم محدود نمي شود، احد است اما نه به معناي عددي، ظاهر است نه به ظهور حسّي، متجلّي است نه به تجلّي قابل رؤيت، باطن است نه به جدايي و تفرقه از ظاهر، مباين با اشياء است نه به مباينت در مسافت، قريب است نه به نزديكي فاصله اي، لطيف است نه به معناي جسميّت، موجود است نه به وجود بعد از عدم، فاعل است نه به فعليت اجباري، مقدّر است نه به قوه فكري، مدّبر است نه بواسطه حركت، مريد است نه به واسطه همّت، مشيّت دارد نه به همّت، مدرك است نه با ابزار و وسيله حسّ، سميع است نه به واسطه آلت شنيدن، بصير است نه بواسطه چشم. اوقات او را فرا نمي گيرند، اماكن او را محدود نمي كنند، سالها او را شامل نمي شوند، صفات او را محدود نمي كنند، ادات او را مقيد نمي كنند، وجودش بر اوقات مقدم است و بر عدم نيز سبقت دارد، ازليتش بر هر ابتدايي پيشي دارد، اينكه مشاعر را براي موجودات ايجاد كرده دليل است بر اينكه خود داراي مشعر نيست، اينكه جواهر را جوهريت داده معلوم است كه جوهر ندارد، اينكه بين اشياء ضديّت ايجاد كرده فهميده مي‌شود ضدّي ندارد، و اينكه بين امور مقارنت و نزدكي ايجاد كرده معلوم است قريني ندارد. نور را ضد ظلمت، تجلي و ظهور را ضدّ ابهام، خشكي را ضد تري و سرما را ضدّ گرما، قرار داده است. بين دشمنيها ألفت و دوستي ايجاد مي‌كند، و بين نزديكي ها، تفرقّه مي‌اندازد، و اين دليل است كه در تفرقه‌ها مفرّق و جدا كننده اي هست و در ألفتها، مؤلّفي است، كه فرمود: "و من كلّ شي ء خلقنا زوجين لعلّكم تذكّرون" (ذاريات/۴۹) (و هر چيزي را زوج خلق كرديم شايد كه متذكّر شويد). پس با تفريق بين قبل و بعد فرق گذاشت، تا بدانيد قبل و بعد در مورد او معنا ندارد، با غرائزي كه براي موجودات ايجاد كرد شاهد بر اين است كه غريزه ندارد، با تفاوت ايجاد شده در بين موجودات روشن مي‌شود كه اختلاف و تفاوتي در او راه ندارد، اينكه موجودات را موقّت به وقت كرده خبر از آن دارد كه خود موقّت به وقت نيست، بعضي از موجودات از بعضي ديگر مخفيند، تا بدانيد كه بين او و موجودات چيزي جز خود موجودات حجاب نيست، معناي ربو بيت تنها براي او صادق چون پروردگار و ربّي جز او نيست، حقيقت الهّيت و پرستش شدن تنها براي او ثابت است چون غير از او پرستش شونده اي نيست، معناي عالم تنها بر او صدق مي‌كند در حاليكه معلومي نيست خالقي است كه بدون مخلوق به اين نام خوانده مي‌شود، تأويل و تفسير سمع و شنيدن اوست در حاليكه مسموعي نيست، اينطور نيست كه از وقتي موجودات را خلق كرده، صفت خالق بر او حمل شود، و همينطور چنين نيست كه از وقتي انسانها را ايجاد كرده، معناي بارئيت بر او صدق كند، چطور مي‌شود در حاليكه استفاده از "مذ" (ادات زمان براي بعيد) از او مخفي نيست، و استفاده از "قد" دليل بر نزديكي نمي شود، و استفاده از "لعلّ" موجب مستور بودن از وي نمي شود، "متي" هم او را موقّت به وقت نمي كند، "حين" هم باعث تضّمن و محدود شدن او نيست، "مع" نيز موجب تقارن او با چيزي نمي شود. بلكه اين ادوات خودشان را محدود مي‌كنند، و به آلتي مثل خودشان اشاره مي‌كنند، و در اشياء افعال آنها ايجاد مي‌شود، "منذ" آنها را از قدمت مي‌اندازد، "قد" ازليّت را براي آنها حتمي مي‌كند "لولا" پايان را از آنها دور مي‌كند. جدا مي‌شوند پس دلالت بر فرق گذارنده اي دارد، مباينت دارند پس بيانگر جدا كننده اي است، به خاطر آنكه صانع آنها بر عقول تجلّي كند، و دليل از اوهام دور است، و به وسيله آنها اقرار فهميده مي‌شود، و بوسيله عقول اعتقاد به تصديق خداوند پيدا مي‌شود، و با اقرار ايمان به او كامل مي‌شود. دين وقتي معنا دارد كه معرفتي باشد، معرفت وقتي ممكن مي‌شود كه اخلاص باشد، و وقتي خداوند را تشبيه به چيزي كرديم، اخلاص معنا ندارد، وقتي صفات تشبيهي را براي خداوند قائل شويم ديگر نفي صفات زائد از او نكرده ايم، پس هر صفتي كه در مخلوق باشد در خالق موجود نيست، و هر چه در آن امكان هست از صانع آن امتناع دارد، حركت و سكون براو صادق نيست، چطور مي‌شود كسي مجري حركت و سكون است در خودش حركت و سكون باشد؟! يا چيزي را كه خود ابداع كرده به خودش برگردد؟! اگر اينطور بود ذاتش تغيير مي‌كرد، و كنهش تجزيه مي‌شد، و معنايش از ازليت مي‌افتاد، و براي باري غير از مبروء چيزي نمي ماند، و اگر برايش حدّي مشخص مي‌شد از جهت ديگر هم حدّ مي‌خورد، و اگر در پي تمام و كمال بود لازم مي‌آمد نقص داشته باشد.
ابتدأه إذاً لتفاوتت ذاته و لتجزّأ كنهه و لامتنع من الأزل معناه و لما كان للبارىء معني غير المبروء و لو حدّ له وراء إذا، حدّ له أمام و لو التمس له التمام إذا لزمه النقصان كيف يستحقّ الأزل من لايمتنع من الحدث و كيف ينشئ الأشياء من لايمتنع من الإنشاء إذاً لقامت فيه آية المصنوع و لتحوّل دليلاً بعد ما كان مدلولاً عليه ليس محال القول حجّة و لا فى المسألة عنه جواب و لا فى معناه له تعظيم و لا فى إبانته عن الخلق ضيم إلّا بامتناع الأزلى أن يثنّي و ما لابدأ له أن يبدأ لاإله إلّا الله العلىّ العظيم كذب العادلون بالله و ضلّوا ضلالاً بعيداً و خسرو خسراناً مبيناً و صلّي الله علي محمّد النبىّ و آله الطيّبين الطاهرين. ترجمه در توحيد محمد بن حسن بن احمد بن وليد (رضي الله عنه) ما را حديث كرد و گفت: محمد بن عمرو كاتب، از محمد بن زياد قلزمّي از محمد بن ابي زياد جدّي (كسي كه در جدّه نمازي خواند و به همين نام معروف شد) ما را حديث كرد و گفت: محمد بن يحيي بن عمر بن علي بن ابي طالب (ع) مرا حديث كرد و گفت: از ابوالحسن رضا (ع) شنيدم كه در حضور مأمون در باب توحيد بحث مي‌كرد. ابن أبي زياد گفت: احمد بن عبد اللّه علوّي وابسته علويان و دائي بعضي از آنها، از قاسم بن أيّوب علوّي نيز برايم روايت كرد كه وقتي مأمون خواست امام رضا (ع) را به عنوان وليّعهد معرفي كند بني هاشم را جمع كرد و گفت: مي‌خواهم رضا را وليّعهد بعد از خود قرار دهم، بني هاشم از روي حسادت گفتند: آيا مي‌خواهي مردي را كه جاهل است و قدرت تدبير خلافت را ندارد وليّعهد قرار دهي؟! كسي را به دنبال او بفرست تا جهلش برايت آشكار شود. مأمون بدنبال آن حضرت فرستاد و حضرت آمد، بني هاشم گفتند: اي ابوالحسن! بالاي منبر برو و براي ما علمي را بيان كن كه با آن خداوند را عبادت مي‌كنيم. امام رضا (ع) از منبر بالا رفت، و نشست، مدتي مكث كرد و سخني نگفت و به زمين خيره شده بود، سپس تكاني خورد و راست ايستاد و حمد و سپاس خدا به جاي آورد و بر پيامبر و اهل بيت او درود فرستاد سپس فرمود: اولين مرتبه عبادت خداوند، شناخت اوست و اصل شناخت خداوند توحيد است و ساختار توحيد نفي صفات زايد بر ذات خداوند است، براي اينكه عقول شهادت مي‌دهند كه هر صفتي غير از موصوف است و هر دو مخلوقند، و هر مخلوقي شهادت مي‌دهد كه خالقي دارد كه صفات زايد بر ذات ندارد، و هر صفت و موصوفي شهادت به مناسبت و نزديكي با يكديگر مي‌دهند، اقتران دليل بر حادث بودن است، و حادث بودن شاهد است بر اينكه هرگز ازلي نخواهد بود چون ازلي حادث نيست. كسي كه بخواهد ذات خداوند را با تشبيه به چيز ديگر بشناسد، به مقصد نمي رسد، و كسي كه بخواهد به كنه ذات خداوند برسد او را واحد ندانسته، و كسي كه براي او مثال بياورد به حقيقت او نرسيده است، و كسي كه او را به حدّي محدود كند، او را تصديق نكرده است، و كسي كه به او اشاره كند، او را قصد نكرده، و كسي كه او را به چيزي تشبيه كند، او را قصد نكرده است، و كسي كه او را داراي اجزاء بداند براي او تذلّل و بندگي نكرده، و كسي كه او را در وهم آورد او را اراده نكرده است. هر شناخته شده اي به خودي خود مصنوع است، و هر قائم به غيري معلوم است، به صنع و آفريده اش بر او استدلال مي‌شود، و بوسيله عقول به معرفت او اعتقاد پيدا مي‌شود، و حجيتش با فطرت ثابت مي‌شود، مخلوق بودن خلق، حجابي است بين او و آفريده ها، و اينكه با موجودات مباينت داد دليل است كه وجودش با آنها فرق دارد، اينكه براي موجودات شروع و ابتدايي قرار داد دليل است بر اينكه خود شروع ندارد. براي اينكه هر مبتدي و شروع كننده اي از ابتداء غير خود بي خبر و عاجز است. اينكه موجودات داراي ادوات و وسايل مورد نيازند دليل است بر اينكه در او اين ابزار و وسايل نيست براي اينكه وسايل و ابراز دليل است بر فقر و احتياج صاحب ادوات. اسماء خداوند تعبير از ذات مي‌كنند، و افعال او هم براي فهميدن است، و ذات او حقيقي است، و كنه او را از خلق جدا مي‌كند، و ظهور او محدود كننده و مشخص كننده غير اوست، هر كس كه او را موصوف بداند و وصفي براي او بياورد، به او جهل دارد، و كسي كه گمان كند بر او احاطه علمي يافته متوجه غير او شده و هر كس بخواهد به كنه او برسد به خطا خواهد رفت، و هر كس بگويد: او چگونه است؟ او را تشبيه كرده، و كسي كه بگويد: براي چه چنين است؟ او را معلول دانسته. و كسي كه بگويد: انتهايش كجاست؟ براي او نهايت قائل شده، و كسي كه بگويد: تا چه وقت هست؟ او را مقيد به غايت زمان دانسته و كسي كه براي او غايت زماني تعيين كند، بين او و ساير