eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.5هزار دنبال‌کننده
47.2هزار عکس
34.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.mp3
5.6M
* تبیین احکام به شیوه خاص شیعی *تفسیر قرآن به شیوه خاص اهل بیت * دوجریان کلی در فقه وحدیث و تفسیر * معارضه ي علمی امام صادق (ع) * امامت، رهبري سیاسی و فکري
8.mp3
14.27M
* وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک سیاسی * منظور از تشکیلات پنهان چیست؟ * نخستین سنگ بناي تشکیلات شیعه * شیعه، نامی براي حزب امامت * راز در زندگی امامان چیست؟ * باب،واسطه ي میان امام وشیعیان
2265-fa-pishvaye sadeq.pdf
1.19M
📗کتاب " پیشوای صادق " یادداشت هایی درباره سیره فرهنگی سیاسی اثر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شخصی آمد خدمت امام صادق علیه السلام و شروع کرد از تنگدستی خودش گفتن که خیلی فقیر شده‌ام، خیلی ناچارم و درآمدم کفاف خرجم را نمی‌دهد، چنین می‌کنم و چنان. حضرت به یکی از کسانشان فرمود: برو فلان مقدار دینار تهیه کن و به او بده. تا رفت بیاورد، آن شخص گفت: آقا! من والله مقصودم این نبود که از شما چیزی بخواهم. فرمود: من هم نگفتم که مقصود تو از این حرفها این بود که از من چیزی می‌خواهی ولی من یک نصیحت به تو می‌کنم؛ این نصیحت از من به تو باشد که هر بیچارگی و سختی و گرفتاری که داری برای مردم نقل نکن زیرا کوچک می‌شوی. اسلام دوست ندارد مؤمن در نظر دیگران کوچک باشد؛ یعنی صورت خودت را با سیلی هم که شده سرخ نگه‏دار، عزّت خودت را حفظ کن. علی هم‏ می‌گوید: وَ رَضِی بِالذُّلِّ مَنْ کشَفَ ضُرَّهُ‏ آن کسی که درد خودش را، بیچارگی خودش را برای دیگران می‌گوید آبرو و عزّت خود را از بین می‌برد. همه جا می‌گوید: آقا! ما خیلی بیچاره هستیم، اوضاع ما خیلی بد است، اوضاعمان به قول امروزیها خیلی درام است، چنین و چنان. 📕آزادی معنوی، ص۲۰۵ @zandahlm1357
شيخ الائمه.mp3
9.49M
📝 شیخ الائمه 🎤 حاج‌سیدمجید ▪️ایام شهادت @zandahlm1357 🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به اِبنِ‌هُشام فرمود: جُز با ما... با کسی رفاقت نکن! و به کسی دل نبند! دوست می‌خواهی... فقط ما! رفیقِ شفیق می‌خواهی... فقط ما! همه تو را رها می‌کنند؛ ولی ما اهلِ‌بیت... از شما... حتی در قبر و حَشر هم... غافل نیستیم! این‌ها را... صادق آل‌محمد(علیهم‌السّلام) فرمود! @zandahlm1357 🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
🔰 شفاعت خیالی، شفاعت صادق ▪️امام صادق(علیه ‎السلام) هنگام رحلت، فرمودند که نزدیکانم را جمع کنید، با آن‎ها سخنی دارم. همه نزدیکان حضرت جمع شدند و می‎دانستند که امام، ساعتی بیشتر پیش آن‎ها حیات ندارد. همه گوش بودند که ببینند آقا چه می‎خواهد بفرماید؟! ▪️حضرت فرمودند: « إِنَّهُ لاَ یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلاَةِ»( الکافى، جلد۳، صفحه ۲۷۰) ▪️یعنی به شیعیان و دوستان ما بگویید کسی که نماز را سبک بشمارد، مشمول شفاعت ما نمی‎شود. ▪️این آخرین پیام امام صادق(علیه ‎السلام) به دوستان و یارانش بود؛ [یعنی] فریب نخورید و [با خودتان نگویید:] «شفاعت، شفاعت! در همه چیز مشمول شفاعت می‎شویم.» ▪️برای شفاعت، شرایطی لازم است؛ کسی که احکام خدا را سبک بشمارد، مشمول شفاعت نمی‎شود. 🔺بیانات ، ۱۳۸۴/۰۹/۰۷ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738174T14933024(Web)-mc.mp3
4.91M
🪞امام صادق (ع) شاگردان بسیاری داشت. این امام عزیز به زبان فارسی هم صحبت می‌‌کردند. 🔮روزی منصور دوانیقی، خلیفه‌ی عباسی، امام صادق (ع) را برای بازجویی به قصرش برد. در همان وقت، مگسی از پنجره‌ی قصر داخل شد و روی صورت خلیفه نشست. 🪰او دستش را تکان داد. مگس لحظه‌ای از صورتش پرید، ولی دوباره روی صورت او نشست. منصور بازهم مگس را پراند، اما مگس وزوزکنان دور سرش چرخید و بازهم روی صورتش نشست. 😡منصور با عصبانیت به امام گفت: «خداوند برای چه مگس را آفریده است؟» امام با لبخند گفتند: «برای اینکه افراد مغرور را کوچک کند!» صورت منصور از عصبانیت سرخ شد... . 🔎موضوعات قصه: @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 کتاب صوتی "زنی که زیاد می دانست" امام جعفر صادق(ع)، با دسیسه‌‌های منصور دوانیقی، خلیفه‌‌ی عباسی، از راه مسموم‌شدن با زهری که در غذایشان ریختند، به شهادت رسیدند. منصور برای اینکه پس از شهادت امام هر نوع آشوب را بخواباند، به محمّد‌‌ بن‌‌‌ سلیمان، فرماندار مدینه، دستور می‌‌دهد جانشینان او را در دم گردن بزند. اما خبر ندارد که امام شهید، پنج نفر را وصیّ خود کرده است که نام منصور نیز بین آنهاست. «حارث»، تاجری که از منطقه‌‌‌ی ری به بغداد پارچه آورده است، قصد خرید «حسنیه» را دارد. ازسویی متوجه می‌شود که این کنیز نزد صاحبش بسیار ارزشمند است. محدثه، خواهر هارون‌‌الرشید، در جلسه‌‌ی درس مخفیانه‌ای که در منزل ابوالحسن تاجر و با تدریسِ حسنیه تشکیل شده است، شرکت می‌کند. محدثه برای ازدواج از حسنیه کمک می‌خواهد. شیعیان بغداد مطلع شدند که «یحیای برمکی» گروهی را برای جعل احادیث استخدام کرده است. روز موعود که احادیث در برابر هارون خوانده می‌شود، احمد با نقل درست احادیث، نقشه‌‌ی او را خنثی می‌‌کند. احمد با ترفندِ هارون‌الرشید از زندان آزاد می‌شود تا به شیعیان دیگر دست‌‌‌رسی پیدا کند. ✍️نویسنده: نادر برهانی مرند 👇دریافت 7 فصل فایل صوتی @zandahlm1357
زنی كه زیاد می دانست1.mp3
6.44M
🎧 کتاب صوتی "زنی که زیاد می دانست" فصل 1️⃣
زنی كه زیاد می دانست2.mp3
7.53M
🎧 کتاب صوتی "زنی که زیاد می دانست" فصل 2️⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنی كه زیاد می دانست3.mp3
7.23M
🎧 کتاب صوتی "زنی که زیاد می دانست" فصل 3️⃣
زنی كه زیاد می دانست4.mp3
7.65M
🎧 کتاب صوتی "زنی که زیاد می دانست" فصل 4️⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنی كه زیاد می دانست5.mp3
7.27M
🎧 کتاب صوتی "زنی که زیاد می دانست" فصل 5️⃣
زنی كه زیاد می دانست6.mp3
6.16M
🎧 کتاب صوتی "زنی که زیاد می دانست" فصل 6️⃣