#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی " نظری به نظام اقتصادی اسلام" اثر شهید مطهری #محمد_تقی_مختار_ملکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اینم فیلم اصلی مداحی جنوبی محمد نبودی ببینی، با صدای کویتیپور و سینهزنی رزمندگان جنگ
@zandahlm1357
🕌در محضر امام روح الله (۴۱)
💠 حجاب برای حفظ ارزشهای شماست
📌امام خمینی (ره):
باید توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ آن ارزشهای شماست. هر چه را که خدا دستور فرموده است- چه برای زن و چه برای مرد- برای این است که، آن ارزشهای واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسههای شیطانی یا دستهای فاسد استعمار و عمال استعمار پایمال میشدند اینها، این ارزشها زنده بشود.
#جمهوری_اسلامی_حَرم_است
#امام_خمینی
📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹فرازی از استاد امین پویا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
مناظره امام با دانشمند يهودي. در اينجا امام رو به (رأس الجالوت) بزرگ دانشمندان يهودي كرد و فرمود: ت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرمود: چنين بايد كرد. سپس فرمود شام آوردند، مرا طرف راست خود نشاند، وعمران را طرف چپ و با امام شام را صرف كرديم...
پس از آن مجلس، متكلمين از مكتبهاي مختلف، پيش عمران جمع ميشدند، و او نظريههاي آنان را باطل ميساخت تا اينكه از او اجتناب كردند... [۱]
« والسّلام
[۱]. بحار الانوار ج ۱۰، ص ۲۹۹ ۳۱۸ به نقل از توحيد صدوق ص ۴۲۸ ۴۵۷ و عيون اخبار الرضا ص ۸۷ ۱۰۰ و احتجاج طبرسي ص ۲۲۶ ۲۳۳.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
اثبات نبوت پيامبر نبوت پيامبر اسلام (ص) -۳
يكي از معجزات محمد صلي الله عليه و آله - اين بود كه او يتيمي بود بينوا، چوپان و كارگر، و نوشتن نمي دانست، كلاس درس نديده بود، و با اين وصف پس از بعثت قرآني آورد كه در آن داستانهاي پيامبران و اخبار آنها كلمه به كلمه نقل شده، و خبرهاي پيشينيان، و آيندگان تا قيامت در آن درج گرديده است. علاوه بر اين، او
اسرار و رازهاي مردم را بازگو ميكرد، و به آنچه در خانه هاشان بود خبر ميداد و معجزات بيشمار ديگر.
: معجزات عيسي و محمد، براي ما ثابت نشده، و از اين لحاظ ما نمي توانيم رسالت آنها را تصديق كنيم.
امام: يعني ميخواهي بگوئي اينها كه معجزات عيسي و محمد را نقل ميكنند دروغگو هستند « ولي آنها كه معجزات موسي را نقل كرده اند راستگو »؟
دانشمندان يهودي پاسخي نداشتند.
مناظره امام رضا عليه السّلام با بزرگ زردشتيان:
سپس بزرگ زردشتيان به گفتگوي با امام دعوت شد.
امام، از او پرسيد كه دليل تو به نبوت زردشت چيست؟
گفت: او چيزهائي براي ما آورده كه پيش از او كسي نيا ورده بود، ما او را ند يد ه ايم ولي از پدران ما به ما رسيده كه او چيزهائي را براي ما حلال كرده كه ديگران نكرده اند، از اين جهت ما پيرو او شديم.
امام: از راه اخبار پيشينيان نبوت او براي شما ثابت شده؟
: آري.
امام: اين اخبار در مورد نبوت پيامبران، و موسي و عيسي و محمد هم هست، پس چرا به نبوت اينها اعتراف نمي كنيد؟
: ديگر نتوانست چيزي بگويد.
ابهت خاصي مجلس را فرا گرفته بود، و ديگر كسي چيزي نمي گفت، امام، خطاب به حاضرين نمود و فرمود: اگر در ميان شما كسي هست كه مخالف با اسلام باشد، بدون اينكه شرم كند هر چه ميخواهد سؤال كند؟
شخصي به نام
عمران از جاي برخاست و گفت: اي دانشمند، اگر دعوت به سؤال نمي كرديد اقدام به پرسش نمي كردم، كه من در كوفه و بصره و شام و جزيره رفتهام و با متكلمين بحث كردهام و هنوز كسي نتوانسته است براي من « خداي » يگانه اي را ثابت كند كه جز او قيام به وحدانيت خود ندارد، اجازه ميدهي بپرسم؟
امام: اگر در ميان اين جمع شخصي بنام (عمران الصابي) باشد تو هستي:
: من همان هستم.
امام: سؤال كن، ولي انصاف را از دست نده، و از پرگوئيهاي بي مورد و ستم در بحث بپرهيز.
عمران: به خدا، تنها منظورم يافتن حقيقت است.
امام: سؤال كن.
مردم براي اينكه مناظره امام و عمران را بهتر بشنوند به هم فشار آورده و نزديك تر شدند.
و عمران شروع به سؤال كرد و امام پاسخ ميداد، تا اينكه تمام شبهات او حل شد، پس از واضح شدن حقيقت، با كمال شهامت در برابر انبوه جمعيت، به يكتائي خدا، و رسالت خاتم انبيا شهادت داد، و سپس رو به قبله كرد و به سجده افتاد.
نوفلي گويد: وقتي كه متكلمين، كيفيت مناظره و تسليم شدن عمران را مشاهده كردند، با توجه به اينكه او كسي بود كه تا كنون هيچ كس در فن مناظره، بر او پيروز نشده بود، هيچ كدام جرأت بحث كردن با امام را نداشتند، لذا مجلس پايان يافت و مردم متفرق شدند.
من با گروهي
از ياران بودم كه « محمد بن جعفر » دنبال من فرستاد، پيش او رفتم، او به من گفت: نوفلي ديدي دوستت امروز چه كرد؟ به خدا گمان نمي كردم كه علي بن موسي عليه السّلام بتواند اينگونه بحث كند، وتا كنون ما او را اينگونه نشناخته بوديم، مگر وقتي كه در مدينه درس كلام ميگفت و مردم هنگام حج رفتن نزد او ميآمدند، و مسائلي از حلال و حرام سؤال ميكردند، و گاه ميشد با كسي كه ميآمد مناظره ميكرد.
محمد بن جعفر: من ميترسم كه اين مرد (مأمون) به امام حسد برد، و او را مسموم كند، يا بلاي ديگري بر سرش آورد، به او بگو در اينگونه مجالس شركت نكند.
نوفلي: از من نمي پذيرد، و تنها مقصود اين مرد (مأمون) اين بود كه او را بيا زمايد كه آيا چيزي از دانش پدرانش نزد او هست يا خير.
محمد بن جعفر: از قول من به او بگو عمويت مايل نيست در اينگونه مسائل وارد شوي و از جهت مختلفي دوست دارد كه اينگونه برخوردها را نداشته باشي.
نوفلي: وقتي خدمت امام رسيدم و پيغام عمو را به او رساندم، امام لبخندي زد، سپس فرمود، خدا عمويم را حفظ كند، چه خوب ميشناسم او را، چرا مايل نيست؟
اين را بگفت و خدمتكارش را صدا زد، و به او گفت: برو سراغ عمران و او را پيش من بياور.
من گفتم:
فدايت شوم من ميدانم عمران كجاست، او نزد يكي از برادران شيعه است،
فرمود: مانعي ندارد، مركبي براي او بياوريد. سوارش شدم و او را آوردم امام به او خوش آمد گفت و يك لباس و يك مركب، و ده هزار درهم هم به او هديه داد.
گفتم: فدايت شوم، مانند جدت امير المؤمنين عليه السّلام رفتار كردي.