🌹 #کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌴 #شماره_54
وقال عليه السلام :
لاَ غِنَى كَالْعَقْلِ، وَلاَ فَقْرَ كَالْجَهْلِ، وَلاَ مِيرَاثَ كَالاَْدَبِ، وَلاَ ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.
هيچ«ثروتى»چون«عقل»نيست. هيچ«فقرى»چون«جهل»نيست. هيچ«ميراثى»چون«ادب»نيست. هيچ«پشتيبانى»چون«مشورت»نخواهد بود.
روايات اسلامى نيز درباره اهميت عقل فوق حد احصا و شمارش است. مرحوم کلينى در جلد اول کافى در کتاب العقل والجهل احاديث بسيار فراوان و پرمايه اى درباره اهميت عقل از پيغمبر اکرم و امامان معصوم(عليهم السلام) نقل
کرده است.
درباره اهميت عقل همين بس که اگر عقل و تدبير باشد همه چيز به دنبال آن خواهد آمد مال و ثروت را با عقل و تدبير به دست مى آورند، مقام و شخصيت نيز زاييده عقل است و آسايش و آرامش و سعادت دو جهان با عقل حاصل مى شود.
به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه در قرآن مجيد واژه عقل و علم و مشتقات آنها 880 مرتبه آمده است و اين نشانه اهميت فوق العاده قرآن و اسلام به مسأله عقل است.
ابن ابى الحديد بخشى از آن را در شرح خود ذيل همين کلام حکمت آميز از کتاب کامل مبرد نقل کرده از جمله اين که رسول خدا فرمود: «ما قَسَمَ لِلْعِبادِ أفْضَلُ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجاهِلِ وَفِطْرُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ صَوْمِ الْجاهِلِ وَ إقامَةُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجاهِلِ وَما بَعَثَ اللّهُ رَسُولاً حَتّي يَسْتَکْمِلَ الْعَقْلَ وَحَتّي يَکُونَ عَقْلُهُ أفْضَلَ مِنْ عُقُولِ جَميعِ أُمَّتِهِ; خداوند هيچ نعمتى را برتر از عقل در ميان بندگانش تقسيم نکرده است. خواب عاقل از شب زنده دارى جاهل (و عبادت شبانه او) برتر و روزه نگرفتنش از روزه (مستحبى) جاهل برتر و توقفش از سفر جاهل (براى اطاعت پروردگار يا جهاد) مهم تر است و خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد مگر اين که عقلش کامل شد و عقل او برتر از عقول تمام امتش بود.
ابن ابى الحديد بخشى از آن را در شرح خود ذيل همين کلام حکمت آميز از کتاب کامل مبرد نقل کرده از جمله اين که رسول خدا فرمود: «ما قَسَمَ لِلْعِبادِ أفْضَلُ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجاهِلِ وَفِطْرُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ صَوْمِ الْجاهِلِ وَ إقامَةُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجاهِلِ وَما بَعَثَ اللّهُ رَسُولاً حَتّي يَسْتَکْمِلَ الْعَقْلَ وَحَتّي يَکُونَ عَقْلُهُ أفْضَلَ مِنْ عُقُولِ جَميعِ أُمَّتِهِ; خداوند هيچ نعمتى را برتر از عقل در ميان بندگانش تقسيم نکرده است. خواب عاقل از شب زنده دارى جاهل (و عبادت شبانه او) برتر و روزه نگرفتنش از روزه (مستحبى) جاهل برتر و توقفش از سفر جاهل (براى اطاعت پروردگار يا جهاد) مهم تر است و خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد مگر اين که عقلش کامل شد و عقل او برتر از عقول تمام امتش بود.
در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «صَديقُ کُلُّ أمْرء عَقْلُهُ وَعَدُوُّهُ جَهْلُهُ; دوست هر کس عقل اوست و دشمنش جهل اوست».
در نقطه مقابل عقل جهل و نادانى بدترين فقر و تنگدستى است، زيرا انسان جاهل و نادان هم ثروتش را از دست مى دهد و هم آبرو و حيثيتش را و در يک کلمه دين و دنيايش را تباه مى کند.
البته منظور از عقل، همان گونه که در روايات اسلامى آمده همان هوش و فراستى است که انسان را به خدا و اطاعت او نزديک مى کند و از زشتى ها دور مى سازد. در دنياى ديروز و امروز افراد ظاهراً عاقلى بوده اند که سال ها بر کشورهايى حکومت کرده اند ولى بسيارى از آنها فاقد عقل به معنايى که در بالا آمد بوده اند. هوش و ذکاوت آنها نوعى شيطنت بوده است، همان گونه که در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که بعضي از ياران آن حضرت درباره عقل از محضرش سؤال کردند فرمود: «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمانُ وَاکْتُسِبَ بِهِ الْجِنانُ; عقل چيزى است که انسان به وسيله آن خدا را پرستش مى کند و بهشت را به دست مى آورد». راوى عرض کرد مى گويند معاويه عاقل است؟ فرمود: اين نوعى شيطنت شبيه عقل است و عقل نيست
اما در مورد ادب همين بس که اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديثى که در غررالحکم آمده مى فرمايد: «خَيْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ لِلاْبْناءِ الاْدَبُ; بهترين چيزى که پدران براى فرزندان به ارث مى گذارند ادب است». و در حديث ديگرى در همان کتاب از آن حضرت مى خوانيم: «قَليلُ الاْدَبِ خَيْرٌ مِنْ کَثِيرِ النَّسَبِ; کمى ادب بهتر از برجستگى بسيار نسب است».
منظور از ادب حسن معاشرت با مردم و تواضع در برابر خلق و خالق و برخورد پسنديده با همه افراد است.
معنى اصلى واژه ادب دعوت کردن است و از آنجايى که اخلاق نيک و برخورد شايسته مردم را به خوبى ها دعوت مى کند آن را ادب ناميده اند.
جمله زيبايى نيز از حکيم ايرانى بزرگمهر در اين زمينه نقل شده است که مى گويد: بهترين ميراثى که پدران براى فرزندان گذارده اند ادب است، زيرا کسى که داراى ادب باشد به وسيله آن مى تواند اموال فراوانى کسب کند; ولى اگر پدر مال فراوانى بدون ادب براى فرزند گذاشته باشد فرزند با بى ادبى و نادانى همه را تلف کرده و از مال و ادب تهى دست مى شود.
آنچه امام(عليه السلام) درباره مشورت در اينجا بيان فرموده و آن را بهترين پشتيبان شمرده است مطلبى است که به تعبيرات ديگر در ساير سخنان امام(عليه السلام) وارد
شده است.
حقيقت اين است که اسلام دين استبداد به راى نيست; اسلام مى گويد: خداوند تمام علم و دانش و عقل را به يک يا چند نفر نداده بلکه در ميان بندگان خدا تقسيم کرده است. اگر کسى مى خواهد به کمالِ علم و دانش و عقل برسد بايد از افکاردیگران استفاده کند
و چه بسا يک مشورت، جلوى خطاهاى بسيارى را مى گيرد به خصوص اين که کسى که قصد کارى را دارد آنچه را مطابق ميل اوست بر غير آن ترجيح مى دهد و نمى تواند به قضاوت بى طرفانه بنشيند و به همين دليل ممکن است گرفتار اشتباهات وسيعى شود; اما افرادى
که از محدوده کار او خارجند بهتر و روشن تر مى توانند درباره آن قضاوت
و داورى کنند.