✍
ماجرای خرید زمین کربلا توسط امام حسین (ع) چیست؟
از وقایعی که در ماجرای کربلا ذکر شده این است که امام علیهالسلام قسمتی از زمین کربلا را که قبر مطهرش در آن واقع شده است از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خرید و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز میهمانی نمایند.
امام حسین علیهالسلام وقتی به کربلا رسید زمین نینوا و غاضریه را از بنیاسد به شصت هزار درهم خرید و با آنها شرط کرد که زوارش را به قبرش راهنمایی کنند و آنها را مهمان کنند و در قبال این شرط زمین را دوباره پس از آنکه پولش را پرداخت به آنها واگذاشت. از این خبر معلوم می شود که با امام علیهالسلام چقدر کالا و پول همراه بود که مازاد آن بالغ یر شصت هزار درهم می شد.
شاهد دیگر بر عظمت این دستگاه سلطنت، قضیه محمد بشر خضرمی است که سید بن طاووس نقل نموده است که شب عاشورا یا همان شبی که مرگ دو و بر خیمه های می گشت به محمد بشر خضرمی می گفتند: پسرت در سرحد ری اسیر شد.
پاسخ داد: من می خواهم پسرم اسیر باشد و من بعد از وی زنده بمانم. امام حسین علیهالسلام سخن محمد را شنید، به او فرمود: خدا به تو رحم کند، من بیعتم را از تو برداشتم و تو آزادی، هر طور می توانی در آزادی پسرت بکوش.
عرض کرد: درندگان مرا زنده نگذارند هرگاه از تو جدا شوم.
حضرت فرمود: این لباس ها و برده ای یمنی را به پسرت ده که در آزادی خود صرف کند. پس به او پنج دست لباس عطا فرمود که بهای آنها هزار دینار بود.
برگرفته شده از کتاب، چهره درخشان امام حسین (ع)
https://eitaa.com/zandahlm1357
✍
چرا به عزاداری سید الشهداء روضه خوانی می گوییم ؟
معنای روضه در اصل ، باغ و بوستان است، اما سبب مشهور شدن مرثیه خوانی به روضه خوانی آن است که مرثیه خوانان در گذشته ، حوادث کربلا را از روی کتاب " روضة الشهداء " تألیف ملا حسین کاشفی سبزواری می خواندند.
ملاحسین کاشفی متوفای 910 هجری یکی از دانشمندان و خطبای با قریحه و خوش آواز سبزوار در قرن نهم هجری بود ، در زمان سلطنت سلطان حسین بایقرا به هرات (مرکز حکمرانی این پادشاه) رفت و چون حافظه ای توانا و قریحه ای سرشار و آوازی گیرنده و مطبوع داشت و خطیبی دانشمند بود ، بزودی شهرت یافت و مجالس وعظ و ذکر او بسیاری را به خود جلب کرد و مورد توجه پادشاه و شاهزادگان و اعیان و اکابر دولت و وزیر فاضل و هنرمند هنرپرور او « امیر علی شیرنوایی » قرار گرفت .
وی بیش از چهل کتاب و رساله تألیف کرد . از جمله آنها « روضة الشهداء » در واقعه کربلا است که به فارسی نوشته شده است. به دلیل شیوایی متن این کتاب، اهل منبر سالها در مجالس عزاداری مطالب آن را از روی کتاب می خواندند. بتدریج خواندن روضه از روی کتاب کنار گذاشته شد و مطالب آن را از حفظ می خواندند . این کتاب در قرن دهم توسط محمدبن سلیمان فضولی به ترکی ترجمه شد.[1]
به هرحال به دلیل شهرت این اثر و استفاده از آن در مجالس عزاداری ائمه اطهار(ع)، این مجالس به مجالس روضه خوانی شهرت یافت که تا کنون این اصطلاح رایج است.
[1] برای آگاهی بیشتر، ن.ک، محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا،ص189، نشر معروف ، قم ،1374ه ش؛
https://eitaa.com/zandahlm1357
✍
چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده ؟
جواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است. واقعا بدبختی چیست؟
کسی که معاد را باور کرده و زندگی خود را منحصر به این دنیا نکرده و حیات اصلی را در عالمی دیگر می داند، چه چیزی را بدبختی می داند؟
وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ؛(عنکبوت/۶۴) زندگانى این دنیا چیزى جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سراى آخرت سراى زندگانى است.
کسی که دنیا را مزرعه آخرت می داند، به نیکی دریافته که این دنیا، محل آسایش و استراحت نیست. بلکه میدانی برای عمل و تلاش است.
فرض کنید که مسابقه ای برگزار شده، و شرکت کنندگان باید مسیری بیست کیلومتری را بدوند، یک نفر با رنج و زحمت زیاد با سرعت به سمت انتهای مسیر می شتابد. در راه می بیند که یک عده نشسته اند و مشغول خوردن غذا هستند، عده دیگری نشسته اند و با یکدیگر گفتگو می کنند و ... آیا این دونده، هرگز خود را بدبخت و بیچاره می خواند؟ یا مسرور است که متوجه بهترین عمل شده و مشغول انجام آن است؟
با این نگاه آنچه در ابتدا اسم بدبختی به آن داده ایم، بستری برای رشد و تعالی می شود، تا آنجا که بدترین محیط ها، عالی ترین ثمرات را به بار می نشاند:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛ (تحریم/۱۱) و نیز خداى تعالى براى كسانى كه ایمان آوردند مثلى مىزند و آن داستان همسر فرعون است كه گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانهاى در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمكار برهان.
و خدای تعالی نیز بندگان را متفاوت آفریده و هر کدام از آنها را به شکلی مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد:
در حدیثی قدسی از قول خدای تعالی آمده است: بعضى را كور و بعضى را بینا، بعضى را كوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى كردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عدهاى را سالم، بعضى را زمین گیر و برخى بدون عیب هستند.
همه این كارها لازمه خلقت بود. براى این كه آن شخص سالم و بى عیب به آن شخص معیوب نگاه كند و به خاطر سلامتىاش به من شكر و حمد بگوید. و یا آن كه عیبدار است به شخص سالم نگاه كند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر كند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این كه شخص غنى به فقیر نگاه كند به خاطر ثروتى كه به وى دادهام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این كه مؤمن به كافر نگاه كند به خاطر هدایتى كه دادهام به من حمد و سپاس گوید... (الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى ص ۱۸.)
https://eitaa.com/zandahlm1357
✍
نقد افرادي مثل خواننده ها و شاعران بدون حضور آنها غيبت محسوب مي شود؟
غیبت با انتقاد فرق دارد. غیبت از روی دشمنی و حسادت و اینگونه امور و با قصد خراب کردن فرد گفته می شود, در حالی که انتقاد گفتگو راجع به عملکرد و موضع گیرى هاى یک فرد معروف یا مسؤول همراه با نقد و دید اصلاح طلبانه است.
به عبارت دیگر جدا نمودن خوب و بد عملکرد شخص و شرح محاسن و معایب وى را انتقاد گویند.
و از آن جا که شخصیت های اجتماعی و مسئول مانند مدیران , هنرمندان و دولتمردان درقبال مردم و جامعه باید پاسخگو باشند، انتقاد از آنان اشکالى ندارد؛
اما غیبت ذکر معایب شخصی انسانها است که ربطى به شخصیت حقوقى یا عملکرد کارى آنها ندارد.
بنابراین در رابطه با شخصیت حقیقی افراد نمی شود غیبت کرد و گناه محسوب می شود و صحبت در رابطه با مسائل شخصى آنان جایز نیست ,ولی بررسى و سنجش کارکرد اجتماعى آنان و نقد دقیق آن، بدون تکیه بر ظنیّات و افراط و تفریطها و با هدف اصلاح امور جامعه اشکالى ندارد , زیرا اموری که مربوط به شخصیت حقوقی افراد است چون جنبه اجتماعی دارد و از جمله امور پنهان محسوب نمی شود, اصطلاحا به آن غیبت گفته نمی شود.
https://eitaa.com/zandahlm1357