eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ۱ [وصایای شهیدان] ✍ بخشی از وصیت‌نامه شهید مدافع‌حرم محسن حججی: از ولایت‌فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیده‌ام که امام خامنه‌ای جانشینِ بر حقِ امام‌زمان (عج) است. ●واژه‌یاب: ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🍂 🔻 ۲۱۶ خاطرات سردار گرجی‌زاده بقلم، دکتر مهدی بهداروند یک شب رستم گفت: «راستی علی آقا، تا حالا حرزهایی که سعد گرفته، بیشترشان جواب داده اند و صاحبان آنها تبرئه یا آزاد شده اند. از سعد بپرس خودش با حرزش به کجا رسیده؟» سؤال خوبی بود. صبح روز بعد که سعد آمد، گفتم: «سعد، کاری دارم.» - در خدمتم على. - حرزی که در گردنت داری کاری هم کرده؟ آخر تمام دوستانت اثر حرزشان را دیده اند. خودت چطور. خبری شده؟ - والا من جرمم این است که به اموال دولتی خسارت وارد کرده ام و تعدادی از آنها را از بین برده ام. پرونده ام به دادگاه رفته ولی هنوز دادگاه تشکیل نشده. اگر تشکیل شود حکم مرا صادر می‌کنند. هنوز وضعيتم معلوم نیست. على فکر می‌کنی دادگاه در مورد من چه حکمی می دهد؟ - از رحمت خدا ناامید نشو. خدا را چه دیده ای! یک مرتبه دادگاه حکم میدهد که سعد هم آزاد است و پیش خانواده ات بر می‌گردی. باید به حرزی که در گردنت انداخته‌ای اعتقاد داشته باشی. اگر اعتقادت محکم باشد، يقينا اثر می کند و تو هم آزاد می شوی. - اعتقاد کامل دارم و یک ذره هم شک ندارم. - پس خدا حتما کمکت می کند. آن روز با سعد خداحافظی کردم و او دنبال کارهایش رفت. روز بعد، در سلول ما که به صدا درآمد گفتم: «بچه ها بیدار شوید که سعد آمد.» با باز شدن در سلول دیدم سعد نیست و فرد دیگری است. تعجب کردم و از آن فرد تازه وارد پرسیدم: «ببخشید سعد نیامده؟ » - با او چه کار داری؟ - هیچ. دیدم امروز شما آمدید و او نیامده است. - سعد امروز نمی آید . - چرا؟ - امروز دادگاه دارد و قرار است حکمش را صادر کنند. تا این حرف را شنیدم، برایش دعا کردم. به بچه ها هم گفتم برای آزادی و تبرئه سعد دعا کنیم.» دو روز بعد، سعد آمد و در حالی که می خندید و صورتش از خوشحالی گل انداخته بود مرا بغل کرد و گفت: «علی، مژده مژده!» - سعد، خوش خبر باشی. چه شده؟ - من هم اثر حرزهای تو را دیدم. - بگو چه شده؟ - می خواستی چه شود. دیروز دادگاه تشکیل شد. با هزار ترس و لرز در مقابل دادستان و قاضی دفاعیاتم را مطرح کردم. قاضی بعد از مطالعه پرونده ام حکم به تبرئه ام داد و تنها قرار شد برای خساراتی که وارد کرده ام مبلغی جریمه مالی بدهم. - خوب، الحمدلله. خدا را شکر. - علی، من آزادی‌ام را مدیون حرزی هستم که تو نوشتی. اگر این حرز نبود معلوم نبود چه بر سرم می آمد. - نه. این لطف خدا بوده اند - بله. ولی اثر حرز هم اثر خداست. - بارک الله همین است. ولی سعد، حالا که آزاد شدی می خواهم رازی را به تو بگویم. - بگو علی. گوش می دهم. - این حرز، دعای امام رضا بود. در حقیقت، تو آزادشده حضرت علی بن موسی الرضایی تا اسم امام رضا را شنید اشک از چشم هایش سرازیر شد. - سعد، سعی کن حتما از این حرزت خوب محافظت کنی. - این را مطمئن باش، این حرز را هیچ وقت از خودم دور نمی کنم. این آزادی بهترین دلیل اثر داشتن این حرز حضرت رضا(ع) همراه باشید ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
T021114.mp3
40.56M
✳️ درس تاریخ تطبیقی 🎙 استاد مهدی طائب 🔹 ویژه علاقه‌مندان به تاریخ 🔹 جلسه نهم ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
شب نوزدهم ماه رمضان اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در آخرين ماه رمضان عمر شريفش، هر شب منزل يكى از فرزندان خود بود؛ و شب شهادت به منزل‌ام كلثوم آمده بود. از حضرت‌ام كلثوم روايت شده است كه شب نوزدهم ماه رمضان پدرم به خانۀ من آمد و به نماز ايستاد. من براى افطار آن حضرت، دو قرص نان جو و كاسه اى شير و مقدارى نمك در طبقى حاضر كردم. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) پس از نماز به آن طبق نگاه كرد و گريست و فرمود: «دخترم! چرا براى من دو گونه غذا حاضر كرده اى؟! مگر نمى دانى كه من از برادر و پسر عمويم رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) پيروى مى كنم. دخترم هر كس خوراك و پوشاك او در دنيا بيشتر است، توقف او در قيامت (براى حساب و كتاب پس دادن) نزد حق تعالى بيشتر است. اى دختر! در حلال دنيا حساب، و در حرام آن عذاب است». سپس برخى از موارد زهد پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) را نقل كرد. آن گاه فرمود: به خدا سوگند تا يكى از اين دو غذا را برندارى، افطار نخواهم كرد. من كاسۀ شير را برداشتم و آن حضرت اندكى نان جو با نمك تناول فرمود و حمد و ثناى الهى به جا آورد. سپس برخاست و به نماز ايستاد و پيوسته در ركوع و سجود بود و تضرّع به درگاه خالق متعال مى كرد. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) تمام آن شب را بيدار بود و برخلاف عادت هميشگى، براى نماز شب به مسجد نرفت.‌ام كلثوم به آن حضرت عرض كرد: چه چيز موجب گرديده كه امشب خواب از شما گرفته شود؟ فرمود: اگر امشب را به صبح برسانم، كشته خواهم شد. مولاى متقيان در آن شب بسيار بيرون مى آمد و به آسمان نظر مى افكند و مى فرمود: به خدا سوگند دروغ نمى گويم و به من دروغ نگفته اند؛ اين است آن شبى كه بدان وعده‌ام داده اند. هنگامى كه سپيده سر زد، اميرالمؤمنين (عليه السّلام) كمربند خود را محكم بست و بيرون آمد و اين شعر را مى خواند: كمرت را براى مرگ محكم ببند. (و مهياى آن باش) زيرا مرگ به ديدارت خواهد آمد. و آن گاه كه بر تو وارد شد, از مرگ جزع و بى تابى نكن. چون به صحن خانه آمد, مرغابى هاى خانه پيش روى آن حضرت درآمدند و پر مى زدند و ناله و فرياد مى كردند. برخى خواستند آن‌ها را برانند؛ اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فرمود: آن‌ها را واگذاريد زيرا كه اين‌ها نوحه گران هستند. [۱] ---------- [۱]: . نگاه كنيد به: ارشاد مفيد، ج ۱، ص ۱۴ و كامل بهايى، ج ۲، ص ۱۲۱ و منتهى الآمال، ج ۱، ص ۳۲۵. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
اين افسران انگليسي مدتي است كه در تهران مستقر شده اند... با اين حال، رئيس الوزرا كه با تصميم شاه مخالف بود استعفا داد و فرد ديگري جاي او را گرفت. وزير جانشين نيز مدت زيادي دوام نياورد و خيلي زود از سمت خود كناره گيري كرد... اوضاع سياسي از اين قرار است. با تسليم شدن و كناره گيري سرهنگ روسي و همكاران او، ما موقتاً مسئوليت فرماندهي و سازماندهي هنگ قزاق را به شيوه اي كه ذكر كردم، بر عهده گرفتيم، با اين شرط كه دولت ايران در موعد مقرر حق الزحمه ما را پرداخت كند. اين نيرو، تنها نيروي ايراني است كه مي‌توانيم از آن انتظار داشته باشيم از استان‌هاي شمالي و مرز‌هاي شمال غرب كشور حفاظت كند. با توجه به شرايط فعلي، اين نيرو مي‌تواند هسته ارتشي را تشكيل دهد كه در پي ايجاد آن هستيم... همانطور كه اشاره شد، نيرو‌هاي ما در قزوين مستقر شده اند. ما صريحاً به دولت ايران اعلام كرده ايم كه نمي تواند به ادامه حضور نا محدود نيرو‌هاي ما در اين بخش از كشور، تكيه كند. بنابراين چنانچه بتوانيم پس از سپري شدن فصل بهار حضور نظامي خود را در اين منطقه ادامه دهيم، جاي بسي شگفتي است. » [۱] ---------- [۱]: گزارش ديويس و ضمائم، شماره ۳۷۸۸، ۵۶/۹۱. ۷۴۱، مورخ۲۴ نوامبر ۱۹۲۰ ✍ @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟💐🌟💐🌟💐 💐🌟💐🌟💐 🌟💐🌟💐 💐🌟💐 🌟💐 💐 💐قسمت پنجاه و نهم 🌟 🔱داستانهاى_هزار_و_يك_شب_دربار 🔰خاطرات_پروين_غفارى 🔱غلامرضا در حالی که با صدای بلند می خندید گفت: _ اولاً او عرضه این غلط ها را ندارد، ثانیاً قصد من از دعوت تو به این مکان خلوت بازگویى مطلبى بود که اخیرا متوجه شدم و صلاحدیدم مستقیماً با خود شما در میان بگذارم . ⚜کنجکاو شدم و گفتم: _ پس بفرمایید تا مطلع شویم 😒 🔱غلامرضا در حالی که عرق پیشانی اش را پاک می‌کرد گفت: _ پروین خانم عزیز اول این را بگویم که من شما را میپرستم و همیشه از اینکه در کنار برادرم بوده اید رنج کشیدم اما امروز زمان تسویه حساب است وقتی که یادم می‌افتد که امکان داشت در قضیه تیراندازی به او من هم کشته شوم آتش میگیرم من برای نجات خودم سریعاً روی زمین دراز کشیدم و همین حرکت من برای محمدرضا عقده شده و مرا بزدل و ترسو خطاب می کنند او فكر می‌کرد که من باید خود را سپر او میکردم .به هر حال او همیشه از موقعیت پادشاهی خود سوء استفاده کرده و زیباترین دختران و زنان را به کاخ خود آورده است او مثل یک بچه ترسو و بی عرضه است و لیاقت حکومت را ندارد اما چه میشود کرد که آمریکا و انگلیس و نمایندگان آنها یعنی بهائیان و فراماسون ها حامی او هستند و او نقشی بیشتر از یک مترسک جالیز ندارد . ⚜من برای اینکه قافیه را نبازم گفتم: _آقای عزیز این حرفها برای من پشیزی ارزش ندارد و در امور سیاسی تبحری ندارم محمد رضا شوهر شرعی من است و من به او وفادارم حرف اصلی شما چیست ⁉️ 🔱غلام رضا به طعنه گفت: _ شوهر شرعی 😳😜 این حرفها یه مزخرف فقط برای گول زدن شماست محمدرضا برای پیشگیری از امکان آبروریزی این حقه را سوار کرده است و با این حرف سر دختر بیچاره ای مثل شما را کلاه گذاشته است.... ادامه دارد.... ✍ 📔برگرفته از كتاب تا سياهى در دام شاه ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357🌟💐🌟💐🌟💐🌟💐🌟
صفحه طنز😂😂😂 @zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکی حال روحیش بده این دستورالعمل حاج آقارو انجام بده ..... تضمینی 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وقتی به یکی میگم قلقلکی نیستم😂 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 سریال زیبای بهترین تابستان من 😍 طنز ، کمدی ، جنگی 📼 قسمت اول ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ✨ سوره مبارکه الحاقه {آیات ۱تا۳۴} استاد عبدالباسط ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
آيه۴و۵ آيه۴و۵ ۴-وَمَا تَاءْتِيهِم مِنْ ءَاَيَةٍ مِنْ ءَايَتِ رَبِّهِمْ إِلا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ۵-فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمْ فَسَوْفَ يَاءْتِيِهمْ اءَنْبَّؤُ اْ مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ و هيچ نشانه و آيه اى از نشانه هاى پروردگارشان براى آنها نمى آمد، جز آنكه (به جاى تصديق و ايمان) از آن اعراض مى كردند. پس همين كه حقّ براى آنان آمد، آن را تكذيب كردند، پس به زودى خبرهاى مهم (و تلخ درباره ى كيفر) آنچه را به مسخره مى گرفتند به سراغشان خواهد آمد. نكته ها O شايد مراد از خبرهاى بزرگ در آيه، خبر فتح مكّه يا شكست مشركين در جنگ بدر و امثال آن باشد. (۱۰) پيام ها ۱ براى لجبازان، نوع دليل و آيه تفاوتى ندارد، آنها همه را رد مى كنند. آية من آيات ربّهم ۲ لجوجان و كافران، حاضر به شنيدن و تفكّر و تحقيق كردن نيستند، همين كه حقى آمد، تكذيب مى كنند. فقد كَذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم ۳ هم بايد به مؤ منان دلگرمى داد كه راهشان حقّ است، بالحق و هم كافران را تهديد كرد كه خبرهاى تلخ برايتان خواهد آمد. فسوف ياءتيهم ۴ استهزا، شيوه ى هميشگى كفّار است. كانوا به يستهزءون ۵ سقوط انسان سه مرحله دارد: اعراض، تكذيب و استهزا. در اين دو آيه به هر سه مورد اشاره شده است. معرضين كذّبوا يستهزءون ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357