┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

جاحظ گویند جاحظ از ادبای مشهور عرب، زشت صورت بوده است، شاعری گفته است: اگر خوک دو بار مسخ شود باز هم جاحظ از او زشت تر است. لو یمسخ الخنزیر مسخاً ثانیاً ما کان الا دون قبح الجاحظ روزی در کلاس درس گفت: کسی جز یک زن مرا شرمنده نکرد. داستانش این است. وی مرا نزد زرگری برد و گفت: مانند این شخص. از حرف او متعجب شدم، وقتی وی رفت به زرگر گفتم: منظور این زن چه بود؟ زرگر گفت: چندی پیش نزد من آمد و گفت: از طلا مجسمه ی جن برای او بسازم. گفتم: من جن ندیده‌ام چگونه بسازم؟ اکنون تو را آورده که به من نشان دهد تا مانند تو بسازم. #کشکول_شیخ_بهاء ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🔅#چراغ_راه ۲۵ ✍ شهید محسن حاجی حسنی کارگر: #کلام_شهید|ای قرآن! من شرمنده‌ی توأم اگر از تو آوازِ مرگی ساخته‌ام که هر وقت در کوچه‌مان آوازت بلند می‌شود، همه از من می‌پرسند چه کسی مُرده است؟ چه غفلتِ بزرگی که می‌پنداریم خدا تو را برایِ مردگانِ ما نازل کرده است... ●واژه‌یاب: #شهیدمنا #شهیدحاجی‌حسنی‌کارگر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🍂 🔻#زندان_الرشید ۲۴۱ خاطرات سردار گرجی‌زاده بقلم، دکتر مهدی بهداروند تا این حرف را شنیدم انگار آب یخ روی سرم ریختند. برای لحظه ای دنیا روی سرم خراب شد. چشم هایم سیاهی رفت. باورم نمی شد دارم این حرف ها را می شنوم. دعا می کردم خواب ببینم. ولی بیدار بودم و رائد خلیل بی رحمانه حرف می زد. با عصبانیت گفتم: ببین رائد، من این حرفها سرم نمی شود. شما باید اسامی ما را به صلیب بدهید!» - علی، بگذار راحتت کنم. مطمئن باش هیچ وقت از عراق نمی روید. تا عمر دارید در عراق و در این زندان خواهید ماند. سعی کن سروصدای اضافی راه نیندازی وگرنه به ضررت تمام می شود. گفته باشم. به اتاق که برگشتم، معلوم بود بچه ها هم حرف های رائد را شنیده اند. هیچ کس نای حرف زدن نداشت. بعد از چند دقیقه محمد گفت: «علی آقا، یعنی ما به ایران برنمی‌گردیم؟ یعنی ما در لیست صليب قرار نمی گیریم؟» او می پرسید و من جوابی نداشتم. ناگهان محمد شروع کرد به فریاد زدن. انگار جنون گرفته باشد. هر چه کردم او را آرام کنم نمی شد. داد می زد: «من اینجا نمی مانم. باید برگردم ایران.» هر طوری بود با قسم و آیه او را آرام کردم. اكبر گوشه ای دراز کشیده بود و پتو را روی صورتش کشیده بود و گریه می‌کرد. آن قدر جانسوز گریه می کرد که من هم داشتم طاقتم را از دست می‌دادم. رائد آب پاکی روی دستمان ریخته بود. چه فکرهایی که برای رفتن نکرده بودیم. با خودم گفتم خدا بندگانش را در غربت فراموش نمی کند. آرام زیر لب می‌گفتم: «ای پناه بی پناهان.» دو سه ساعت بعد نگهبان ناهار را آورد ولی میلی به خوردن نداشتیم. غذا گوشه اتاق ماند. صدای اذان آمد. به رستم گفتم: امروز روز دهم است. تا امروز گروه زیادی از اسرا را آزاد کرده اند و به ایران رفته اند.» و او جوابی نداد. آن ده روز بر ما مثل ده قرن گذشت. تمام سختی های اسارتم یک طرف و سختی آن ده روز یک طرف، غم و غصه رهایم نمی کرد. هزار فکر به سرم می‌زد. آینده را نمی دانستم چه می‌شود. اون روز به هر طوری بود بچه ها را سرپا کردم نمازشان را بخوانند. وضو گرفتیم و آماده خواندن نماز مغرب و عشا شدیم. بعد از نماز به بچه ها گفتم: «بچه ها، می خواهم یک چیزی بگویم. اولا، یادمان نرود که خدا حواسش به دنیا و آدم‌هاست. ثانیا، اگر قرار است آزاد شویم حتما آزاد می شویم و هیچ چیز هم نمی تواند مانع آزادی مان بشود.» راهی غیر از این نداشتم. باید به خودم و بچه ها روحیه میدادم. حدود بیست و هفت روز از تبادل اسرا بین ایران و عراق می‌گذشت و هیچ کس سراغ ما را نمی گرفت. آن روزها، ماه صفر بود و هر شب عزاداری می کردیم. من منبر می رفتم و رستم هم نوحه می خواند، هم سینه می زدیم و هم گریه می کردیم. شب ۲۲ شهریورماه و چهلم شهادت امام حسین بود، به بچه ها گفتم: «حالا که امشب اربعین حسینی است بهترین بهانه برای توسل و حاجت خواستن است. باید امشب هر طوری شده حاجتمان را از حضرت بگیریم.» با اعلام آمادگی بچه ها خودم مشغول صحبت شدم و در آخر روضه خواندم. به خلاف رویه معمول شب اربعین، من به حضرت ام البنين متوسل شدم، به حضرت عرض کردم: خانم جان، تو مادر عباسی، تو مادر قمر بنی هاشمی، عباسی که برای حسینش شهید شد. عباسی که در دامن تو پرورش پیدا کرد. عباسی که مدال باب الحوائجی را گرفته است. امشب عنایتی کن و مزد عزاداری ما را آزادی مان قرار بده.» نمی فهمیدم کلمات چگونه بر زیانم جاری می شد. در آن غوغای رفتن و ماندن گریه می کردیم و از جناب ام البنين التماس دعا داشتیم. دلم نمی آمد روضه ام را که درددلم بود قطع کنم. گفتم: «ای حضرت ام البنین، این سرزمین، سرزمین شماست. جای جای این سرزمین بوی عطر شما را می دهد. اگر عباس را دوست داری، گوشه چشمی به ما کن و دست ما را بگیر و از شر این بعثی‌ها راحت کن.» کلمات و اشک و آه درهم تنیده شده بود. به عمرمان این قدر شیرین گریه نکرده بودیم. از جان و دل اشک می ریختیم. یادم رفت کجا هستم و چه میگویم. گویی شب قدر بود. صدا به الغوث الغوث گفتن بلند کردیم. این آخرین برگ برنده ما بود. آن شب هر طوری شده باید برات آزادی مان را می گرفتیم. صدای گریه و ناله مان در فضای خلوت و خالی زندان می پیچید. تا روضه و توسل به پایان رسید، رستم با صدای گرمش شروع به خواندن نوحه کرد. زیبا و سوزناک می خواند. صدای گرم او روغن داغ روضه خوانی ام بود. آن شب از ساعت هشت تا دوی بامداد یکریز روضه خواندیم و سینه زدیم و گریه کردیم. به قول فوتبالیستها شب فينال‌مان بود. با آزادی مان را می گرفتیم یا به قول رائد خليل برای همیشه در الرشید می ماندیم و رنگ ایران را نمی دیدیم. آنقدر به سر و سینه مان زدیم، آنقدر نوحه خواندیم که از خستگی هر کداممان در گوشه ای افتادیم و به خواب رفتیم. همراه باشید ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد #صفحه_شاعران_ایران_زمین .......: @zandahlm1357

کتاب صوتی " بوستان سعدی " به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی با شرح و توضیح استاد #اسماعیل_آذر تولید ایران صدا #بوستان_سعدی #سعدی_شیرازی #اسماعیل_آذر #ادبی

مقدمه بوستان ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

#صفحه نماز خوب @zandahlm1357

۵۱- «اَلْحَمدُ لِلَّهِ» تفسیر نماز » «اَلْحَمدُ لِلَّهِ» کلماتِ «حمد»، «مدح» و «شکر»، گرچه در ظاهر یک معنی دارند، اما هرکدام در جای خاصی بکار می‌روند. مثلاً: کلمه «مَدح» به معنای ستایش است، چه ستایش به حق باشد و چه از روی چاپلوسی و ناحق، چه بخاطر کمالاتِ فرد باشد و چه از ترس و طمع و یا اغفال و خودشیرینی. کلمه «شکر»، سپاس در برابر خیر و نعمتی است که از دیگران به انسان رسیده است. اما در کلمه «حَمد»، علاوه بر ستایش و سپاس، معنای دیگری نیز نهفته و آن پرستش است. سپاس و ستایشی که به حدّ پرستش برسد، حمد است و لذا مدح و شکر دیگران جایز است، اما حَمد مخصوص خداست، زیرا پرستش مخصوص اوست. گرچه بعد از «الحمدلِلَّه» چهار وصف برای خدا آمده است: «ربّ العالمین»، «الرّحمن»، «الرّحیم»، «مالک یوم الدین» که نشان می‌دهد انسان باید بخاطر این الطاف و عظمت الهی، حمدگویِ خدا باشد، اما قبل از هر چیز کلمه «لِلَّه» آمده است، یعنی حمد تنها برای اوست چون تنها او شایسته حمد است، بر فرض هم که چنین اوصافی در کنارش نیامده باشد. گر از دوست چشمت به احسان اوست تو در بند خویشی نه در بند دوست #تفسیر_نماز ✍محسن قرائتی ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🎙 #کتاب_صوتی 📓#بی_نمازها_خوشبخت_ترند 👈 #قسمت اول 📌این داستان؛ مجازات روی تخت بیمارستان 🏨 ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

❓سوالی که حجت الاسلام دانشمند از آیت الله بهجت(ره) درباره نماز پرسید ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

سلام درس نوزدهم (این درس بیشتر یادآوری است) ۵-پنجمین مورد از شک های صحیح، وقتیه که بعداز سربرداشتن از سجده دوم شک کنیم چهار رکعت خوندیم یا پنج رکعت. در این حالت بنارو بر چهار میزاریم و نمازو تموم میکنیم و بعدش دوتا سجده سهو به جا میاریم. یادآوری از گذشته: -گفتیم، شک های صحیح، شک هایی هستند که اگه برای ما پیش بیاد نماز ما باطل نیست و هرکدوم حکم خاصی داره که باید رعایت کنیم. -اولین مورد از شک های صحیح، "شک بین دو و سه بعداز سربرداشتن از سجده دوم" بود که باید بنارو بر سه بزاریم و یک رکعت دیگه بخونیم و بعداز نماز هم یک رکعت نماز احتیاط بخونیم. -اشاره کردیم که همه شک های صحیح مربوط به عدد رکعت های نمازهای چهار رکعتیه. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

#صفحه #پرسش_و_پاسخ @zandahlm1357

💎 جواب کامل شبهه 0️⃣3️⃣2️⃣ آیا جنگ امام حسین علیه‌السلام و یزید بر سر یک زن به اسم اُرینب بوده است؟! 🔶 اول: از متن خود داستان می‌توان فهمید که این داستان ساختگی است چون می‌گوید؛ ◾️ ارینب زن عبدالله بن سلام بود یزید عاشق او شده بود و معاویه نقشه کشید که عبدالله را به بهانه اینکه داماد خودش کند زنش را طلاق دهد و او هم این کار را کرد ولی او دخترش را به عبدالله نداد. ◾️ از طرفی هم ابودرداء را به خواستگاری اُرینب در کوفه فرستاد و در آن زمان امام حسین علیه‌السلام هم در کوفه بود و ابودرداء اول برای احترام پیش امام رفت و جریان را به امام گفت و امام هم فرمود: من هم برای خواستگاری اُرینب آمده‌ام. ◾️ ابودرداء پیش اُرینب می‌رود و خواستگاری امام و یزید را به او می‌رساند و او امام حسین علیه‌السلام را انتخاب می‌کند. وقتی عبدالله به کوفه می‌آید برای گرفتن اموالش که دست اُرینب امانت است می‌رود اما اُرینب و عبدالله با دیدن هم گریشان می‌گیرد امام با دیدن این صحنه به اُرینب می‌گوید سه طلاقه‌ات کردم و من تو را به خاطر مال و زیبایی عقد نکردم بلکه برای اینکه تو را برای شوهرت نگه دارم عقد کردم. بعد مهریه‌اش را به او می‌دهد و او را به عبدالله می‌دهد. 🔷 دوم: اما اشکالاتی که در اصل داستان وجود دارد عبارتند از: 1️⃣ ابودرداء که در داستان به عنوان خواستگار ذکر شده است در زمان حکومت عثمان در سال ۳۹ هجری از دنیا رفته ولی جریان این داستان در اواخر حکومت معاویه نزدیک به سال ۶۰ هجری است پس چگونه ابودرداء می‌تواند در این زمان بوده باشد. [1] 2️⃣ در داستان آمده که امام حسین علیه‌السلام فرمود که من تو را سه طلاقه کردم در حالی که در مذهب اهل بیت علیهم‌السلام سه طلاقه با گفتن در یک بار عقد حاصل نمی‌شود بلکه باید سه بار مختلف عقد و طلاق صورت گیرد تا سه طلاقه اتفاق افتاده باشد. 3️⃣ همچنین در طلاق باید دو تا شاهد باشد ولی در این داستان دو تا شاهد ذکر نشده است. 4️⃣ علاوه بر همه‌ی این‌ها اگر چنین داستانی اتفاق افتاده باشد، امام برای دفاع از حق کسی که به او ظلم شده و برای اینکه نقشه معاویه را خنثی کند این کا را کرد تا حق را به صاحبش برگرداند همانطور که می‌فرماید: من برای اینکه تو را برای شوهرت نگه دارم تو را عقد کردم نه برای مال و زیبایی. 5️⃣ و با توجه به اینکه این داستان در اواخر حکومت معاویه و زمان ولیعهدی یزد اتفاق افتاده است، در هیچ منبع معتبر نیامده که امام حسین علیه‌السلام در آن زمان تا قبل از حادثه کربلا به کوفه آمده باشد. 🔶 سوم: این داستان در هیچ کتاب معتبری نقل نشده است جز در کتاب الامامه و الاسیاسه ابن قتیبه که متولد سال ۲۱۳ هجری است یعنی ۱۵۲ سال بعد از حادثه عاشورا تازه به دنیا آمده است پس چگونه می‌تواند این داستان را نقل کند و حتی از کسی دیگر هم نقل نکرده که بگوییم به واسطه از دیگران شنیده است. [2] 🔷 چهارم: در هیچ یک از منابع معتبر نیامده که امام حسین علیه‌السلام به خاطر احقاق حق یک زن قیام کرده باشد ولی در تمام منابع آمده که من برای احیای دین جدم و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ظلم و فساد قیام کردم. [3] ◾️ اگر برگرداندن این زن به شوهرش جز گرفتن حق مظلوم از ظالم باشد، می‌توان گفت این جز اهداف امام حسین علیه‌السلام بوده است. 🔶 پنجم: از طرفی هم یزید در جایی نگفته است که جنگ من با حسین به خاطر یک زن بوده است، بلکه آنچه از گفته‌های یزید برداشت می‌شود هدف او حکومت و بیعت گرفتن از امام حسین علیه‌السلام و مردم بوده است و به این خاطر دستور داده بود هر کسی بیعت نکرد او را بکشند چه امام حسین علیه‌السلام باشد یا دیگران باشد. [4] 🖇 لینک مطلب: http://alirezaazarpeykan.blogfa.com/post/168 📎 #دانش_آموزی 📎 #نوجوان 📎 #پاسخ_به_شبهات 📎 #محرم 📎 #دعوای_امام_یزید 📎 #بر_سر_یک_زن

💎 جواب کامل شبهه 1️⃣3️⃣2️⃣ با توجه به اهمیت حجاب و سفارش امام حسین علیه‌السلام به اهل بیتش در کربلا بعد از حمله به خیمه‌ها چگونه اهل بیت امام حسین علیه‌السلام توانستند حجاب خود را حفظ کنند؟! 🔶 اول: بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام دشمن به خیمه‌ها حمله کرد و چادر از سر زنان و اهل بیت امام کشیدند اما قبل از آنکه دشمنان به خیمه‌ها حمله کنند، اهل بیت امام حسین علیه‌السلام برخی کارها انجام داده بودند که از لحاظ حجاب کمتر آسیب ببینند از جمله آن کارها این بود: 1️⃣ اهل بیت امام حسین علیه‌السلام در روز عاشورا چادرهایشان را به کمرشان گره زده بودند تا موقع حمله به خیمه‌ها هنگام فرار حجابشان حفظ شود. [1] 2️⃣ زنان عرب در آن زمان به جز چادر و و روبند لباس بلند هم زیر چادر می‌پوشیدند که موی سر و بدن را می‌پوشاند. و مسلما اهل بیت امام حسین علیه‌السلام قبل از حمله به خیمه‌ها بیشتر از همیشه دقت داشتند که لباس‌های زیرین را بپوشند. سپاه دشمن هم فقط چادر و لباس رویین آن‌ها را غارت کرده بود. [2] 3️⃣ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به زنان و دختران گفت هرچه زیورآلات و اسباب و وسایل دارید جمع کنید تا دشمن بیاید ببرد و خودش هم لباس کهنه‌ای بر تن کرد و وقتی سپاه عمر سعد به خیمله‌ها حمله کردند حضرت زینب سلام‌الله‌علیها فریاد زد: عمرسعد اگر قصد شما اسباب و زیورآلات است ما آن‌ها را می‌دهیم فقط به سپاهت بگو به اهل بیت پیامبر دست نزنند. بعد بچه‌ها و زنان را در گوشه‌ای جمع کرد و گفت: هر کس می‌خواهد اسباب و اموال دختران علی و فاطمه سلام‌الله‌علیهما را غارت کند بیاید ببرد. عده‌ای از سربازان آمدند و اموال را بردند. [3] 4️⃣ موقع حمله به خیمه‌ها امام سجاد علیه‌السلام دستور داد زنان و دختران از خیمه‌ها فرار کنند تا کمتر دیده شوند و اذیت شوند. [4] 🔷 دوم: وقتی دشمن به خیمه‌ها حمله کرد و چادر از سر اهل بیت امام کشید آنان با گریه و فریاد به نزد امام سجاد علیه‌السلام رسیدند و عمر سعد آمد زنان از او درخواست کردند که لباس‌های غارت‌شده را به آن‌ها برگرداند عمر سعد به لشکریان گفت هرکسی از اسباب اینان چیزی برده پس دهد اما هیچ کسی چیزی پس نداد. [5] 🔶 سوم: در مسیر کوفه و در روی شتران و مجلس ابن زیاد و یزید حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و دختران امام حسین علیه‌السلام با آستین لباسشان صورت خود را می‌پوشاندند تا نامحرمان صورت آنان را نبینند. [6] 🔷 چهارم: زنان غیر بنی‌هاشمی دور حضرت زینب سلام‌الله‌علیها حلقه می‌زدند تا نامحرم آنان را نبیند مثلا در مجلس یزید وقتی وارد شدند زنان دور حضرت زینب سلام‌الله‌علیها حلقه زدند تا نامحرمان او را نبینند. [7] 🔶 پنجم: وقتی اسرا به کوفه رسیدند آن زن کوفی خواست به آن‌ها نان و خرما صدقه دهد ولی قبول نکردند ولی از او چادر و و مقنعه و پارچه را قبول کردند. [8] 🔷 ششم: در نزدیکی ورودی شام حضرت ام کلثوم به شمر گفت: ما را از دروازه‌ای وارد کن که مردم کمتر به ماه نگاه کنند، آنقدر مردم به ما نگاه کردند که خوار شدیم. [9] 🔶 هفتم: حضرت سکینه به سهل شامی گفت مقداری پول به نیزه‌دارها بده تا سرها را از ما جدا کنند تا مردم به سرها نگاه کنند و اینقدر به ما نگاه نکنند. [10] ◾️ و اینگونه اهل بیت امام حسین علیه‌السلام تلاش می‌کردند که حجاب خود را در آن شرایط هم حفظ کنند. 🌐 منابع: [1]ـ «تسابق القوم علی نهب بیوت آل الرسول و قرة عین البتول حتی جعلوا ینتزعون ملحفة المرئة علی ظهرها و خرج بنات آل رسول الله و حریمه یتساعدون علی البکاء؛ مردم برای غارت خانه‌های اولاد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و نور چشم فاطمه علیهاالسّلام حمله بردند. حتی چادری که زن به کمرش بسته بود می‌کشیدند و می‌بردند و دختران و زنان خاندان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از خیمه‌ها بیرون ریختند و دسته جمعی می‌گریستند.». ( سید ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، ص۷۷.) [2]ـ انساب‌الاشراف، ج 3،، ص 204. تاریخ طبری، ج 5، ص 453. امالی، ص 164. [3]ـ انساب الاشراف، ج 3، ص 204. [4]ـ موسوعة کربلا لبیب، ج 2، ص 230. [5]ـ ارشاد مفيد، ص 469؛ مقتل الحسين ابى مخنف، ص 201؛ كامل ابن اثير، ج 4، ص 79 و بحارالانوار، ج 45، ص 61. [6]ـ. امالی صدوق، ص 166. خصائص زینبیه، ص 156. معالی السبطین، ج2. [7]ـ تاریخ طبری، ج 5، ص 457. [8]ـ بحارالانوار، ج 45، ص 108 و 114. [9]ـ همان، ص 127. [10]ـ همان. 🖇 لینک مطلب: http://alirezaazarpeykan.blogfa.com/post/169 📎 #دانش_آموزی 📎 #نوجوان 📎 #پاسخ_به_شبهات 📎 #محرم 📎 #اسرای_کربلا 📎 #حجاب_در_کربلا

🎥 چرا می‌گوییم اسرائیل در حال فروپاشی است؛ تحلیلگران شبکه فرانس24 پاسخ می‌دهند! 🔷منا ذوایبیه، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی: شکاف عمیقی بین حکومت و مردم اسرائیل بوجود آمده است؛ نتانیاهو به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند این شکاف را ترمیم کند. 🔶شیما غرسلاوی، نویسنده و روزنامه‌نگار: بین شخصیت‌های سیاسی نیز شکاف عمیق‌تر و ریشه‌ای تر شده است؛ شاهد استعفاهای زیادی بین شخصیت‌های سیاسی بودیم؛ یکی دیگر از مشکلات اسرائیل این است که در سراسر دنیا منزوی شده و کشورهایی که با او متحد بودند از او جدا شدند. 🔷محمد کلش، نویسنده: اسرائیل به هیچ‌وجه روی آسایش و امنیت را نخواهد دید. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

سنی باشرف؛ وهابی بیشرف! پاسخ‌های دندان‌شکن یک عالم اهل‌سنت به شیوخ وهابی؛ بروید از کودکان غزه عقاید ناب اسلامی را بیاموزید. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

فیلم کامل پخش زنده سخنرانی #حجت‌_الاسلام_راجی ♨️ در این ویدیو، فناوری پاسخ به شبهات #محور_مقاومت را ببینید👆👆 ⁉️ چگونه واجب فوری حمایت از حزب‌الله را انجام دهیم؟ ⁉️ چه اقداماتی می‌توانیم برای لبیک به فرمان جهاد فوری رهبری برای حمایت از محور مقاومت انجام دهیم؟

🎥 مهارت فوق‌العاده سارقان در لندن 🔺دزدی برای سرقت از یک فروشگاه تسکو از سقف بالا می رود 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🎥 بازگشت به قبل از رنسانس 🔺اینجا کراچی پاکستان نیست، شهر پاریس مملو از مهاجرین 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🎥 صهیونیست‌ها به جان هم افتادند 🔺 رژیمی که نفرت و جنگ‌افروزی و نسل‌کشی را در دنیا به راه انداخت اکنون در حال فروپاشی از درون است 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357

🏘️ بحران مسکن ترکیه ‌ 🩸 چندین ساله که مردم ترکیه با کاهش ارزش پول ملی و تورم دست و پنجه نرم میکنن؛ حالا بحران وارد فاز مسکن شده، جایی که خریداری خارجی مشتری مسکن ترکیه شدن و زلزله کلی خونه رو نابود کرده! ‌ 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357