eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
46.5هزار عکس
33.5هزار ویدیو
1.5هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
.......: .......: اینم عروسک دهه شصتی من که البته فک کنم عمرش خیلی بیشتره چون الان موهاش پوسیده .اسمش مژده بود 😉این را مادرم سال ۶۸ برام خرید هزار تومن ...یادمه خیلی گرووون بود اون موقع ....هزاااااررررر تومن 😄 🌸https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
داستان واقعی از شهید ایمانی https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 💠 : صرف ساده تابستان سال 90 از راه رسید ... اکثر بچه ها به کشورهاشون برگشتن ... عده کمی هم توی خوابگاه موندن ... من و هادی هم جزء همین عده کم بودیم ... . . قصد داشتم کل تابستان فقط عربی بخونم ... درس عربی واقعا برام سخت بود ... من توی هفت سالگی به راحتی می تونستم به زبان انگلیسی و زبان بومی ها صحبت کنم ... زبان فارسی رو به خوبی یاد گرفته بودم و صحبت می کردم اما عربی ... نمی دونم چرا اینقدر برام سخت شده بود ... . . هادی داشت نماز می خوند و من همچنان با کتاب عربی کلنجار می رفتم ... در فرهنگ زندگی من، نفر دوم بودن هیچ جایگاهی نداشت ... هر چه بیشتر تلاش می کردم، بیشتر شکست می خوردم ... واقعا خسته شده بودم ... صرف ساده رو پرت کردم و روی تخت ولو شدم ... سر چرخوندم، کتاب از خطی که خودم مشخص کرده بودم، رد شده بود ... گفتم ولش کن، وقتی توی اتاق نبود میرم برش می دارم ... و غرق افکار مختلف، چشم هام رو بستم ... . . نمازش تموم شد ... تحرکش سمت دیگه اتاق، حواسم رو به خودش جلب کرد ... فکر کرد خوابم ... کتابم رو از روی زمین برداشت و ورق زد ... اصلا تکان نخوردم ... چند لحظه بهش نگاه کرد و گذاشت این طرف خط ... اونقدر این مدت، رفتارهای عجیب دیده بودم که دیگه از دیدن یه رفتار عجیب، تعجب نمی کردم ... . چند روز از ماجرا گذشت ... بعد از خوردن شام برگشتم توی اتاق که دیدم یه دفتر روی تخت منه ... بازش که کردم ... آموزش قواعد عربی به زبان انگلیسی بود ... تمام مطالب رو با نکات ریز و تفاوت هاش برام توضیح داده بود ... جملات عربی و مثال ها رو نوشته بود و کامل شرح داده بود ... اول تعجب کردم اما بلافاصله به یاد هادی افتادم ... یعنی دلش به حال من سوخته؟ ... یا شاید ... به شدت عصبانی شده بودم ... این افکار مثل خوره، آرامش رو ازم گرفت ... . . در رو باز کرد و اومد داخل ... تا چشمم بهش افتاد، دفتر رو پرت کردم سمتش ... کی از تو کمک خواسته بود که دخالت کردی؟ ... فکر کردی من یه آدم بدبختم که به کمکت احتیاج دارم؟ ... . . توی شوک بود ... سریع به خودش اومد ... از حالتش مشخص بود خیلی ناراحت شده ... خودم رو برای یه درگیری حسابی آماده کرده بودم که ... خم شد و دفتر رو از روی زمین برداشت ... . - قصد بی احترامی نداشتم ... اگر رفتارم باعث سوء تفاهم شده، عذرمی خوام ... . و خیلی عادی رفت سمت خودش ... . ⬅️ادامه دارد... 💐https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃 💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐🍃💐
.......: .......: آیت الله مکارم شیرازی: ⚠️غذای بی شبهه هیچ جا پیدا نمی شود ‼️رباخواری بانک ها مُسَلَّم است ⚠️یادمان باشد #شکم_های_پر_از_حرام سخن امام معصوم را توجه نکردند و حادثه کربلا را رقم زدند #ربا_جنگ_با_خداست https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: گاهی یڪ پیام به نامحرم یک صحبت با نامحرم بسیاری از لطفها را از انسان می گیرد.. لطف رسیدن به مراتب الهی... لطف رسیدن به شهدا.... لطف رسیدن به مقام سربازی امام زمان (عج) و .... فقط این را بدانیم شهدا هرگز اهل رابطه با نامحرم نبودند پس تا می توانیم مراقبت کنیم https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بدون شرح..... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
داستان واقعی از شهید ایمانی https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 💐🍃💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐 🍃 💐 ⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 🌷✅ 💠 : نفوذی . به شدت جا خوردم ... من برای یه دعوای حسابی آماده شده بودم ... ولی این رفتار هادی تمام معادلات ذهنی من رو بهم ریخت ... مشخص بود خیلی ناراحت شده اما به جای هر واکنشی فقط ازم عذرخواهی کرد ... . . اون شب اصلا خوابم نبرد ... نیمه هشیار توی جای خودم دراز کشیده بودم که نیمه شب از جاش بلند شد ... رفت بیرون و چند دقیقه بعد برگشت ... سجاده اش رو باز کرد و مشغول نمار شد ... می دونستم نماز صبح دو رکعت بیشتر نیست ... اما اون مدام، دو رکعت، دو رکعت ... پشت سر هم نماز می خوند ... من همون طور دراز کشیده بهش نگاه می کردم ... حالت عجیبی داشت ... نماز آخر، یه رکعت اما طولانی بود ... و اون خیلی آروم، بین نماز گریه می کرد ... . . من شاید حدود یه سالی می شد که مسلمان شده بودم ... اما مسلمانی من فقط اسمی بود ... هرگز نماز نخونده بودم... توی مراسم عبادی و مذهبی مسلمان ها شرکت نکرده بودم ... و فقط روی هدف خودم تمرکز کرده بودم ... . . اما اون شب، برای اولین بار توجهم جلب شده بود ... نمی فهمیدم چرا هادی، اون طور گریه می کنه ... اون حالت، حس عجیبی داشت ... حسی که من قادر به درک کردنش نبودم ... . . از اون شب ... ناخودآگاه، هادی در کانون توجهم قرار گرفته بود ... هر طرف که می رفت ... یا هر رفتاری که می کرد ... به شدت کنجکاوی من تحریک می شد ... . . از پله ها می اومدم پایین ... می خواستم وارد حیاط بشم که متوجه حرف چند نفر از بچه ها شدم ... داشتن در مورد من با هادی حرف می زدن ... برای اولین بار دلم می خواست سر در بیارم دارن در مورد من به هادی چی میگن؟... . . همون گوشه راهرو و توی زاویه ایستادم ... طوری که من رو نبینن ... و گوش هام رو تیز کردم ... . . - اصلا معلوم نیست این آدم کیه ... نه اهل نماز و روزه است... نه اخلاق و منشش مثل مسلمان هاست ... حتی رفتارش شبیه یه آدم عادی نیست ... باور کن اگر یه ذره اهل تظاهر بود یا خودش رو بین بچه ها جا می کرد ... می گفتم نفوذیه، اومده ببینه ایران چه خبره ... هر چند همین رفتارهاش هم بدجور ... . . هر کدوم یه چیزی می گفتن و حرفی می زدن ... و هادی فقط با چهره ای گرفته ... سرش رو پایین انداخته بود ... ⬅️ادامه دارد... 💐https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃 💐🍃💐 🍃💐🍃 💐🍃💐🍃💐
💫🌴 ﷽ 🌴💫 📢📢📢.۵ روز به عید غدیر خم، روز زینت برای رضای خدا باقی است ..(۱) 📇 در روز سه شنبه ۱۲ ذی الحجه سال ۱۰ ھ۔ق؛ ۲۴ اسفند سال ۱۰ ھ۔ش، ۱۲ مارس سال ۶۳۲ میلادی؛ چه اتفاقی افتاد؟؟ ▪️➖◽️◽️🔸🔸¤¤ 🕝🕔🕓...امروز آخرین روز توقف در مِنا است و آخرین مراحل حج در حجة الوداع به پایان خواهد رسید؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بار دیگر در سخنرانی خویش در "مسجد خِيف" حدیث "منزلت" و "ثقلین" (۲) را می‌خوانند و صریحاً از مسلمانان می‌خواهند که حاضران به غایبان برسانند. (۳) ...✨ پیامبر اکرم امروز یکی از تکالیف مهم خود در این سفر - که آموزش عملی اعمال و مناسک حج ابراهیمی به مسلمانان است- تمام و کمال به پایان می‌رسانند و در هر مورد، واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان می‌فرمایند؛ ..بدین ترتیب اعمال حج به پایان خواهد رسید؛ ..پس از پایان مراسم حج، دستور الهی بر پیامبر چنین نازل می شود: 💠 نبوت تو به پایان رسیده و روزگارت کامل شده است؛ اسم اعظم و آثار علم و میراث انبیاء را به ✨ علے بن ابیطالب بسپار که او اولین مؤمن است؛ من زمین را - بدون عالِمی که اطاعت من و ولایتم با او شناخته شود و حجت بعد از پیامبرم باشد - رها نخواهم کرد. (۴) ...🎴... یادگار انبیاء، صُحُف آدم و نوح و ابراهیم علیهم السلام، تورات و انجیل؛ عصای موسی علیه السلام، انگشتری سلیمان علیه السلام و سایر میراث های ارجمند - که فقط در دست حجج الهی است و نزد انبیای پیشین و اوصیای ایشان دست به دست گشته و هم اکنون نیز خاتم انبیاء حافظ آن است - اینک باید به وصی آن حضرت منتقل گردد . پیامبر، امیر مؤمنان را فرا می خواند و مجلسی خصوصی ترتیب می دهد تا ودایع الهی را به آن حضرت بسپارد؛ ...بدین سان به اعجاز نبوی، میراث هزاران ساله‌ی انبیاء علیهم السلام به حضرت امیرالمؤمنین سپرده می‌شود و این امانت‌ها از مولای متقیان به امامان بعد انتقال می‌یابد؛ و اینک، .... در دست مبارک آخرین حجّت پروردگار حضرت ✨ بقیة الله أرواحنا له الفداء است. ▪️➖📚📚➖▪️ 1⃣ 📚اشاره به روایتی از امام رضا عليه السلام : عوالم العلوم ۲۲۴/۱۵ 2⃣ 📚بحارالانوار ۱۱۴/۳۷ و ۱۲۹/۳۷ 3⃣ 📚بر طبق شواهد تاریخی خطبه‌ی بسیار مهمی درباره‌ی مقام امیرالمومنین در مسجد خیف ایراد شده است : بحارالانوار ۶۹/۲۷ و ۱۱۴/۳۷ و ۱۳۵/۳۷ 4⃣ بحارالانوار ۹۶/۲۸ و ۲۰۲/۳۷ و ۲۱۶/۴۰ 💫✨💫 🔰 🔰 🔰 💫✨💫 https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبلغ غدیر باشیم ...... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 🔷حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ---------------------------------------- 🔶(کافران)تا آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد، در آن حال گوید: بارالها، مرا به دنیا بازگردانید. ---------------------------------------- 🔶until, when death comes to one of them, he says, "My Lord, send me back 📘آیه 99 سوره مؤمنون 📬 پیام ها 💌 📤1- غرور و غفلت براى گروهى دائمى است. «حَتَّى إِذا» 📤2- منحرفان روزى بيدار خواهند شد و تقاضاى بازگشت به دنيا خواهند كرد، امّا آن تقاضا نشدنى است. «رَبِّ ارْجِعُونِ» 📤3- ضايع كردن عمر وفرصت، سبب حسرت در هنگام مرگ است. «رَبِّ ارْجِعُونِ» 📤4- تقاضاى بازگشت از سوى كفّار جدى است ولى قول آنان در مورد صالح شدن مشكوك است https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 💕💕 🍀پدر برای پسر نقش الگو و راهنما را دارد. پسر در کنار پدر ابعاد مردانه‌اش رشد و بارور می‌شود. ضروری ست که پسر ساعت‌هایی از روز را در کنار پدرش باشد تا ابعاد دیگر وجودش رشد کند و به مردی و مردانگی برسد . 🍀پدر برای دختر نقش اولین جنس مخالف را دارد. دختر در کنارِ پدر ، قدرت، مقاومت، توانمندی و...‌ را می‌آموزد. پدر به دختر اجازه ریسک کردن، جسارت و تلاش برای کارهای نو را می‌دهد. ضروری ست که دختر ساعت‌هایی از روز را در کنار پدرش باشد تا رشد سالم در جهت یک زن در آینده را داشته باشد . https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: .......: شریفترین شغل چیه به نظرتون❓ 🍃امام خمینی (ره) : شریفترین شغل در عالم ، بزرگ کردن یک بچه است ، و تحویل دادن یک انسان است به جامعه . https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 💢با کودکانتان 💦آب بازی کنید... 👥والدین به جای آن که خارج از محیط بازی با یک حوله، منتظر خسته شدن کودک و بیرون آمدن او از آب باشند، در کنار او و همراه با او، زمینه کشف موقعیت های جدید بیشتری را برای کودک فراهم نمایند. 👧کودکان نیز می توانند آزمایش های گوناگونی را در آب انجام دهند. 🔬 آزمایش چگونگی معلق ماندن یک وسیله بر روی آب، چگونگی فرو رفتن وسایل دیگر در آب، شستن یک تکه پارچه با آب، جذب شدن آب در یک اسفنج، ریختن آب در یک نایلون و تغییر شکل دادن نایلون با حرکت دادن آن، توجه به بی رنگ بودن آب، حل شدن برخی مواد در آب و برعکس حل نشدن برخی دیگر و بسیاری از آزمایش های مشابه، می تواند تاثیر بسیار زیادی در تقویت خلاقیت کودک داشته باشد؛ 🔵 پس با حوصله و وسواس بیشتر، اجازه بدهید کودکتان آزمایش های بیشتری انجام دهد. https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: ⚠️ كشيدن کودکان را پيگيری كنيد. ⚠️ علت ها : ◻️ مشكلات گفتاری ◻️ جلب توجه و حمايت والدين ◻️ شروع دوره پرخاشگری ( 2 سالگی ) ◻️ لجبازی و مقاومت ◻️ مشكلات اضطرابی و ارتباطی ◻️ ناتوانی در كنترل و بروز به موقع احساسات و هيجانات ◻️ عدم توانایی در بيان درد و يا مشكلات جسمی ⚠️ علت را شناسایی و در صدد رفع مشکل فرزندتان باشید https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
داستان واقعی از شهید ایمانی https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
.......: 💐🍃💐 🍃💐 💐 ⚡️ادامه ✅🌷🌷✅ 💠 : جاسوس استرالیا حالت و سکوت هادی روی اونها هم تاثیر گذاشت ... - این حرف ها غیبته ... کمتر گوشت برادرتون رو بخورید ... - غیبت چیه؟ ... اگر نفوذی باشه چی؟ ... کم از این آدم ها با اسم ها و عناوین مختلف ... خودشون رو جا کردن اینجا ... یا خواستن واردش بشن؟ ... کم از اینها وارد سیستم حوزه شدن و بقیه رو به انحراف کشیدن؟ ... سرش رو بالا آورد ... اگر نفوذی باشه غیبت نیست ... اما مطمئن باشید اگر سر سوزنی بهش شک کرده بودم ... خیلی جلوتر از اینکه صدای شما در بیاد اطلاع داده بودم ... اینکه شما هم نگران هستید جای شکر داره ... مثل شما، ایران برای منم خیلی مهمه ... من احساس همه تون رو درک می کنم ولی می تونم قسم بخورم ... کوین چنین آدمی نیست... . چهره هاشون هنوز گرفته بود اما مشخص بود دارن حرف هادی رو توی ذهن شون بالا و پایین می کنن ... هر چند دیگه می فهمیدم چرا برای این جماعت غیرایرانی... اینقدر ایران و جاسوس نبودن من مهمه... اما باز هم درک کردن حسی که در قلب هاشون داشتن ... و امت واحد بودنشون برام سخت بود ... . - در مورد بقیه مسائلی هم که گفتید ... باید شرایط شخص مقابل رو در نظر بگیرید ... این جوان، تازه یه ساله مسلمان شده ... شرایط فکری و ذهنیش، شرایط و فرهنگی که توش زندگی کرده ... باید به اینها هم نگاه کنبد ... شما با اخلاق اسلامی باهاش برخورد کنید... من و شما موظفیم با رفتارو عمل و حرف مون به شیوه صحیح تبلیغ کنیم ... بقیه اش با خداست ... حرف های هادی برام عجیب بود ... چطور می تونست حس و زجر من رو درک کنه؟ ... این حرف ها همه اش شعار بود ... اون یه پسر سفید و بور بود ... از تک تک وسایلش مشخص بود، هرگز طعم فقر رو نچشیده ... در حالی که من با کار توی مزرعه بزرگ شده بودم ... روز و شب، کارگری کرده بودم تا خرج تحصیل و زندگیم رو بدم ... هر چند مطمئن بودم، اون توان درک زجری که کشیدم رو نداره ... اما این برخوردش باعث شد برای یه سفید پوست احترام قائل بشم ... اون سعی داشت من رو درک کنه ... و احساس و فکرش نسبت به من تحقیر و کوچیک کردنم نبود... . چند روز گذشت ... من دوباره داشتم عربی می خوندم ... حالا که نظر و فکر هادی رو فهمیده بودم ... به شدت از اینکه دفتر رو بهش برگردونده بودم متاسف شدم ... بدتر از همه، با اون شیوه ای که بهش پس داده بودم ... برام سخت بود برم و دفتر رو ازش بگیرم ... داشت سمت خودش اصول می خوند ... منم زیرچشمی بهش نگاه می کردم که ... یهو متوجه نگاه من شد و سرش رو آورد بالا ... . 🔷🔷🔷🔷 💠 : غرور زیرچشمی داشتم بهش نگاه می کردم و توی ذهن خودم کلنجار می رفتم تا یه راه حلی پیدا کنم ... که یهو متوجه نگاه من شد و سرش رو آورد بالا ... مکث کوتاهی کرد ... مشکلی پیش اومده؟ ... بدجور هول شدم و گفتم نه ... و همزمان سرم رو در رد سوالش تکان دادم ... اعصابم خورد شده بود ... لعنت به تو کوین ... بهترین فرصت بود ... چرا مثل آدم بهش نگفتی؟ ... داشتم به خودم فحش می دادم که پرید وسط افکارم ... - منم اوایل خیلی با عربی مشکل داشتم ... خندید ... فارسی یاد گرفتن خیلی راحت تر بود .. - نخند ... سفیدها که بهم لبخند می زنن خوشم نمیاد ... هیچ سفیدی بدون طمع، خوش برخوردی نمی کنه ... جا خورد ولی سریع خنده اش رو جمع کرد ... سرش رو انداخت پایین ... چند لحظه در سکوت مطلق گذشت ... - اگر توی درسی به کمک احتیاج داشتی ... باعث افتخار منه اگر ازم بپرسی ... - افتخار؟ ... یعنی از کمک کردن به بقیه خوشحال میشی؟... منتظر جوابش نشدم ... پوزخندی زدم و گفتم ... هر چند ... چرا نباید خوشحال بشی؟ ... اونها توی مشکل گیر کردن و تو مثل یه ابرقهرمان به کمک شون میری ... اونی که به خاطر ضعفش تحقیر میشه، تو نیستی ... طرف مقابله ... - مایه افتخاره منه که به یکی از بنده های خدا خدمت کنم... همون طور که سرش پایین بود، این جمله رو گفت و دوباره مشغول کتاب خوندن شد ... ولی معلوم بود حواسش جای دیگه است ... به چی فکر می کرد؛ نمی دونم ... اما من چند دقیقه بعد شروع کردم به خودم فحش دادن ... و خودم رو سرزنش می کردم که چطور چنین موقعیت خوبی رو به خاطر یه لحظه غرور احمقانه از دست داده بودم ... می تونستم بدون کوچیک کردن خودم ... دوباره دفتر رو ازش بگیرم ... اما ... همین طور که می گذشت، لحظه به لحظه اعصابم خوردتر می شد ... اونقدر که اصلا حواسم نبود و فحش آخر رو بلند... به زبون آوردم ... - لعنت به توی احمق ... سرش رو آورد بالا و با تعجب بهم خیره شد ... با دست بهش اشاره کردم و گفتم ... با تو نبودم ... و بلند شدم از اتاق زدم بیرون ... . ⬅️ادامه دارد... https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●❥ ﷽ ❥● 🌺هم نشینی آیات 🌺 🔷يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ🔷 ------------------------------------ 🔶ای انسان، چه باعث شد که به خدای کریم بزرگوار خود مغرور گشتی (و نافرمانی او کردی).🔶 -------------------------------------- 🔸O mankind, what has deceived you concerning your Lord, the Generous,🔸 -------------------------------- 📙 انفطار آیه ۶ 📬پیام ها💌 📤1- انسان، موجودى غافل و فريب خورده است و خود را از عواقب كار و قهر خدا در امان مىپندارد. «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ» 📤2- چرا انسان با آن همه نياز و ضعف، مغرور باشد؟ «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ» 📤3- بدترين نوع كبر و غرور، آن است كه در برابر پروردگار كريم و هستى بخش باشد. «غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ» 📤4- غرور و غفلت انسان، سوء استفاده از لطف و كرم و پردهپوشى خداست. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» 📤5- لطف و كرم ابتدايى خدا تنها نسبت به مؤمنان نيست، بلكه نسبت به همه انسانهاست. يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ .... بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ 📤6- غرور انسان، بيانگر غفلت او از نعمتهاى الهى و عظمت آفريدگار است. «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🌴 ﷽ 🌴💫 📢📢📢.. ۳ روز به عید غدیر خم، به انجام مراسم "عقد اخوّت" بین برادران دینی باقی است ..(۱) 📇 در روز جمعه ۱۵ ذی الحجه سال ۱۰ ھ۔ق؛ ۲۷ اسفند سال ۱۰ ھ۔ش، ۱۵ مارس سال ۶۳۲ میلادی؛ چه اتفاقی افتاد؟؟ ▪️➖◽️◽️🔸🔸¤¤ 🕝🕔🕓..کاروانیان پس از خروج از مکه 🕋 به "سَرِف" رسیده و از آن جا تا "مَرُّ الظَّهران" آمده‌اند؛ ...هنوز تا "غدیر خم" چند منزل دیگر باقی است؛ .... ..🎴.. انتخاب منطقه‌ی " غدیر " از چند جهت قابل توجه است: نخست از آن رو که در راه بازگشت از مکه، 🕋 نزدیک دو راهیِ جدا شدن کاروانها و تقاطع مسیرهاست؛ در آینده، کاروان های حج، در راه رفت و برگشت، با رسیدن به وادی غدیر و نماز در مسجد پیامبر، با این جایگاه تجدید خاطره و بیعت تازه خواهند کرد تا یاد آن در دل ها احیا گردد؛ دیگر آنکه "غدیر" محلی بسیار مناسب برای برنامه‌ی ۳ روزه‌ی پیامبر صلی الله علیه و آله و ایراد خطبه برای آن جمعیت انبوه بود؛ ...منطقه‌ی "غدیر خم" بیابانی باز و وسیع در مسیر سیلاب وادی "جُحفه" است؛ ...این سیلاب از مشرق به مغرب جاری می شود و پس از عبور از غدیر به جُحفه می رسد و سپس تا دریای سرخ ادامه پیدا می کند و سیل های سالیانه را به دریا می‌ریزد؛ ..در این مسیر آب گیرهای طبیعی به وجود آمده است که پس از عبور سیل 🌊، آب های باقیمانده در آن جمع می‌شوند و به آنها اصطلاحا "غدیر" می‌گویند؛ در مناطق مختلف غدیرهای زیادی در مسیر سیل ها وجود دارد که با نام گذاری، از یکدیگر شناخته می‌شدند؛ ...این غدیر هم برای شناسایی از غدیر های دیگر "غدیر خم" نام دارد؛ ...در کنار این آبگیر، ۵ درخت سرسبز و کهن سال از نوع "سَمُر" شبیه درخت چنار وجود دارد که درختی 🌴 خاص صحرا است؛ این ۵ درخت سایبانی دلپذیر برای مسافران خسته است. در نتیجه، .... این بیابان وسیع به عنوان مکانی مناسب برای مراسم ۳ روزه‌ی غدیر انتخاب می‌گردد؛ و جایگاه سخنرانی هم زیر همان درختان در نظر گرفته می‌شود که هم مشرف بر بیابان و محل تجمع مخاطبان است و هم سایبان مناسبی برای ایراد خطابه...؛ ... 🎴..چند روز دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله، در همین مکان و به هنگام بیعت، عمامه‌ی خود را که "سحاب" نام داشت، به عنوان تاج افتخار، بر سر امیرمؤمنان علیه‌السلام قرار می‌دهند و می‌فرمایند: 💠 عمامه، تاج عرب است. (۲) ▪️➖📚📚➖▪️ 1⃣ 📚برای آشنایی با این سنت اسلامی مراجعه کنید به : مستدرک الوسائل ۴۵۶/۱ ب۳ (چاپ قدیم) 2⃣ 📚ریاض النضرة ۲۱۷/۲ کنزالعمال ۶۰/۸ شرح المواهب زرقانی ۱۰/۵(همه از مدارک اهل تسنن) https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃