eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قطع برق منازل، کمک به صنعت است 👤مهاجرانی، سخنگوی دولت: 🔹شروع صرفه‌جویی در مصرف برق و قطع برق منازل که شاهد آن هستیم به جهت این بود که به صنعت کمک شود و برق صنعت قطع نشود. 🔹موضوعاتی وزیر صمت مطرح کردند و امیدواریم با تسهیلاتی که دولت دارد صنعت کمترین آسیب را ببیند. 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
تصویر مادر حاج قاسم، زن تراز انقلاب اسلامی، در دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب 📌 خبر ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 عاشقان حاشیه ✍ آن روزی که حسن روحانی زودتر از بقیه بلند شد و نماز را ترک کرد ( هر چند اصل کار هیچ ایرادی نداشت) ، عده ای سریع این را دست گرفتند و به جای پرداختن به اصل سخنان زیبا و مهم آقا در آن نماز جمعه ، درگیر تحلیل های خنده دار این قضیه بودند. 🔹 آن روزی که آقا داشت تحلیل وقایع سوریه را می کرد ، باز عده ای درگیر این حاشیه بودند که چرا نشد. در حالیکه اگر درصد بگیرید اکثر سخنرانی های بیت رهبری پخش زنده نمی شود مثل همین سخنرانی در جمع بانوان. به جای پرداختن به سخنان و تحلیل های آقا که اتفاقا باطل کننده تحلیل های این جماعت بود ، چسبیده بودند به این حاشیه. 🔹 دیروز هم که آقا با بانوان محترم دیدار داشت ، درگیر رنگ پرده حسینیه امام و حضور چند خانم خارجی و همسر فلان سیاستمدار داخلی شدند و اصلا به حرفهای آقا کاری نداشتند. 🔹 مشکل این جماعت این است که هیچ وقت متوجه نمی شوند مسائل را اصلی و فرعی کنند ، نمی دانند کدام اصل است و کدام حاشیه ، واقعا پرداختن به سخنان آقا اینقدر سخت است؟ یعنی حاضرید برای حواشی وقت بگذارید اما برای سخنان آقا خیر؟ 🤲 خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند. ✍️ احسان عبادی ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نظام و صباح از وقایعی که بین حسن صباح و نظام الملک وزیر روی داد این بود که: ملک شاه دستور داد سنگ مرمر از حلب به اصفهان بیاورند. یکی از کار گزاران ملک شاه ده نفر شتر از دو عرب برای انتقال پانصد رطل از سنگ مرمر کرایه کرد. آن دو تن یکی شش و دیگری چهار شتر داشت و هر کدام پانصد رطل بار داشتند شتر داران پانصد رطل را روی ده شتر بار کردند. وقتی به اصفهان رسیدند، ملکشاه دستور داد مبلغ هزار دینار بابت کرایه به آنها بدهند. نظام الملک ششصد دینار به صاحب شش شتر و چهار صد دینار به صاحب چهار شتر داد. حسن صباح به تقسیم خواجه اعتراض کرد و گفت عطیه سلطان را به ناحق داده و حق صاحب شش شتر را ضایع کرده است. چرا که باید او هشتصد دینار ببرد و دیگری دویست دینار. گفتند علت چیست؟ علت را جوری بیان کرد که کسی نفهمید. سلطان گفت: چیزی بگو بفهمم. حسن گفت: ده شتر پارسال هزار و پانصد رطل بوده، پانصد رطل متعلق به شترداران و صد رطل متعلق به سلطان است. صاحب چهار شتر یک پنجم پانصد رطل را بار کرده و باید یک پنجم هزار دینار ببرد، و صاحب شش شتر، چهارپنجم بار برده و باید چهارپنجم هزار دینار را ببرد. نظام الملک گوید: وقتی سلطان فهمید حسن درست می‌گوید خوشحال شد و به من تبسمی کرد ولی من فهمیدم خاطرش مکدر شده است. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
🍂 🔻پسرهای ننه عبدالله/ ۳ خاطرات محمدعلی نورانی نوشته: سعید علامیان ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 🔸 اول مهر با تعدادی از بچه های ژاندارمری پشت نهر خین موضع گرفتیم. احتمال دادیم عراق از آنجا بیاید. پشت یک دیوار گلی ایستاده بودیم و با ژسه تیراندازی می‌کردیم. آنها با آرپی چی و چیزهایی شبیه بازوکا می‌زدند. لحظه هایی می‌شد که جرئت سر بالا آوردن نداشتیم. خودمان را پشت دیوار جمع می‌کردیم تا آتش آنها یک لحظه قطع شود، بتوانیم بیرون بیاییم و تیر بزنیم. تقی و سعید ارجعی و علی هاشمیان نامه ای از محمد جهان آرا می‌گیرند که به اهواز بروند و از لشکر ۹۲ زرهی مهمات بگیرند، آنها به اهواز می‌روند، بیست و هشت کامیون مهمات می‌گیرند و به پادگان دژ می‌برند. فرمانده پادگان می‌گوید اینها را در بیابانهای «عباره» خرمشهر بگذارید. آنها همین کار را انجام می‌دهند، ولی همه آن مهمات به دست عراقی‌ها می‌افتد. پادگان در خرمشهر بیشتر از بیست دژ مرزی داشت. این دژها را گردان پادگان در خرمشهر هدایت و اداره می‌کرد. سازمان هر دژ شامل سنگری بتنی بود. بالای سنگر یک قبضه توپ مستقر بود. کنارش یک توپ ۱۰۶ و یک دستگاه نفربر قرار داشت که روی آن مسلسل نصب شده بود. یک افسر، یک درجه دار و حدود دوازده سرباز نیروهای هر کدام از دژها بودند. روز دوم جنگ، در حالی که در منطقه نهر خین و جنوب پاسگاه شلمچه بین نخلها و کنار جاده مرزی با نیروهای عراقی درگیر بودیم دیدیم یک نفربر با سرعت به طرف ما می آید. بچه ها گفتند عراقی‌ها هستند، بزنیم. مانده بودیم عراقی‌اند یا ایرانی. گفتم یک دستگاه بیشتر نیست، بعید است عراقی باشد. بچه ها گفتند این فریب است آمده شناسایی کند. علی هاشمیان آنجا بود، گفت: "دست نگه دارید. به طرفش می‌روم اگر مرا زدند معلوم می‌شود عراقی است. اگر نزدند خودی است." علی رفت جلو نفربر ایستاد. دو سه نفر از آن پیاده شدند و با علی صحبت کردند. این نفربر از یکی از دژها به طرف ما آمده بود. پادگان دژ با امکانات یک گردان سازمانی حدود هزار نفر پرسنل داشت؛ با تعداد زیادی توپ ۱۰۶ که در دژها مستقر و اغلب سرویس نشده و از کار افتاده بودند. تعدادی توپ ۱۰۶ نو هم در پادگان بود که از آنها استفاده نشد. روزهای اول سازمان پادگان دژ به هم ریخت و دژهای مرزی سقوط کرد. نیروهای پیاده و زرهی دشمن پاسگاه شلمچه را تصرف کردند از آن خبر نداشتیم. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
Part22_خار و میخک.mp3
17.91M
📗کتاب صوتی اثر یحیی سنوار قسمت 2⃣2⃣ ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نـقـش و نـگار تخت جمشید قسـم ایــــران همی قلب و خون مـن اســــت گـــرفــتـــه زجــان در وجـــود مــن اســت بـــخــوانـیــم ایــن جـــمـلـه در گــوش بــــاد چـــو ایــــــران مـــبــــاشــد تــن مـــن مــبــاد .......: @zandahlm1357