#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی ☀️ 6⃣قسمت ششم 🔆حضرت امام (ره) در کتاب چهل حدیث می گوید؛ اگر بخواهیم در
💠☀️💠☀️💠☀️💠
☀️اخلاق مهدوی ☀️
7⃣ قسمت هفتم
🔆حضرت امام(ره) می گوید:ریشه حسد ″عدم ایمان″ قوی به خداست!⚠️
🚫وقتی ایمان به خدا نداشته باشم، نمی دانم خدا چیزی را که به کسی داده حتما براساس حکمتی بوده، حتما یک مصلحتی بوده که به او داده و به من نداده! وقتی ایمانم لنگ می زند پس به راحتی نسبت به دیگری احساس حسادت می کنم.
⁉️علاج حسادت چیست؟ حضرت امام (ره) می گوید: چند کار را بکنید علاجش انجام می شود؛
1⃣- این است که با آن فرد مهربانی کنید.
🔺خُب، یقینا نفس اجازه نمی دهد! من در دلم از او بدم می آید حالا با او مهربانی هم بکنم.. اینجا باید خلاف نفس عمل کرد. اوایل سخت است ولی هدفمان چون علاج و درمان است، خدا خودش کمک می کند و راه را آسان می کند.
👌به جای اینکه به طرف حسادت کنید در حقش دعا کنید که خدایا مال بیشتر و برکت بیشتری به او بده. یعنی ″خلاف نفسمان″ این به نوعی علاج عملی حسد می شود! کم کم وقتی ادامه پیدا کند دیگر حسادت از بین می رود. خدا خودش این توفیق را می دهد و انجام می شود یا اگر بلایی برای طرف نازل شد، دیگر خوشحالی نکنید که چه خوب شد که بلا بر سرش آمد. نه! به او تسلیت بگویید و از ته دل ناراحت شوید.
✅مهمترین علاج حسد که در هر سه کتاب قلب سلیم، معراج السعادة و چهل حدیث امام آمده و گفته شده؛ همین است که شما نسبت به آن فرد مهربانی کنی، اگر مریض شد به عیادتش بروی و در حقش دعای خیر کنی. این ها باعث می شود که حسد برطرف شود.
⚠️باز هم می گویم که اگر حسد برطرف نشود کار ما در قبر و در قیامت سخت است. تمام این صفات رذیله مانند غیبت و تهمت و دروغ.. اگر قبل از مرگ برطرف شد که شد، اگر نشد کار خیلی سخت است!⚠️
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (1)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 7
💠☀️💠☀️💠☀️💠
______________
https://eitaa.com/zandahlm1357
✨﷽✨
✅ داستان واقعی جوان همدانی
✍فراهم شدن امر ازدواج بصورت معجزه آسا بدست امام زمان عج
💠 اسمش حسن بود، در شهر نجف اشرف زندگی میکرد، دانشجو بود، اوضاع و احوال روبراهی نداشت، با خودش گفت بار و بندیلم را جمع میکنم و به کربلا می روم، دعایی می کنم برای گشایش رزق و ازدواجم...
☘ رسید کربلا، شب را خوابید ، هنوز به حرم مشرف نشده بود، در عالم رویا به خدمت مولا جانمان رسید، آقا فرمودند به او: فلانی دعا کن، پاسخ داد: ای مولای من ، بهقصد دعا مشرف شدم...
🌀 آقا فرمود: [همین جا بالای سر است، همین جا دعا کن]،دست به دعا برداشت و به حالت تضرع دعا کرد، آقا فرمود: نشد، برای بار دوم در حالیکه فکر می کرد بهتر از بار اول است دعا کرد، مولا باز فرمودند: نشد، برای بار سوم با تضرع و خشوع بیشتر دعا کرد، بازهم مولا فرمودند: [ نشد]
🎀 دیگر عاجز شده بود، به امامش گفت: سیدی! آیا دعا کردن وکالت بردار هست ؟ آقا فرمودند: آری، گفت: من شما را وکیل کردم که برایم دعا کنید...
آقا قبول کردند و برایش دعا کردند...
💞 دعای مولا برایش کافی بود، زندگی اش را از این رو به آن رو کرد، شخص تاجر همدانی که ساکن تهران بود به عتبات مشرف شد، آنجا به پیشنهاد و اصرار یکی از علما حسن را به دامادی پذیرفت، خلاصه اینکه صاحب زندگی شد و رزق و روزی اش گسترش پیدا کرد...
💚 می دانی این روزها که اجابت دعایم به تاخیر افتاده با خودم می گویم باید دست به دامن آقا بشومو از حضرتش بخواهم حال مرا هم مثل شیخ حسن زیر و رو کند، اما قبل از آن، دلم می خواهد، شبی برسد، سفره ی افطاری پهن کنم و آقا را مهمان نان و خرمایی کنم، دلم میخواهد، سر به شانه های زهرایی اش بگذارم و یک دل سیر گریه کنم...در این تلاطم دنیا ساحل آرامشش را میخواهم ...
کنارِ نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که نام تو آرامشی ست طوفانی...
از کتاب مستدرک البحاره
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
https://eitaa.com/zandahlm1357
حلب - خان طومان - ۲۰دی ۹۴:
- داش مجید! یه چیزی بگم ناراحت نمیشی؟
+ نه داشی! بگو راحت باش!
- میگم تو دیگه مدافع حرم بی بی هستی. این خالکوبیای روی دستت آخه...
+ دمت گرم داش! حالا ببیین. تا فردا این خالها یا پاک میشن یا خاک!
... و فردا خاک شد، پاک شد.
اولین تیر هم به دست شهید #مجید_قربانخانی اصابت کرد!
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬
❌ قرآن گفته ها ...
دو گروه از شماها، هرگز بخشیده نمیشین!
استادشجاعی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/zandahlm1357
✍️ آیه های آتش افزا♨️
🔷🔹احمد بن طولون یکی از پادشاهان مصر بود. وقتی که از دنیا رفت از طرف حکومت وقت، قاری قرآنی را با حقوق زیادی اجیر کردند تا روی قبر سلطان قرآن بخواند. روزی خبر آوردند که قاری، ناپدید شده و معلوم نیست که به کجا رفته است پس از جست و جوی فراوان او را پیدا کردند و پرسیدند: چرا فرار کردی؟ جرأت نمی کرد جواب دهد. فقط می گفت: من دیگر قرآن نخواهم خواند. گفتند: اگر حقوق دریافتی تو کم است دو برابر این مبلغ را می دهیم. گفت: اگر چند برابر هم بدهید نمی پذیرم. گفتند: دست از تو برنمی داریم تا دلیل این مسأله روشن شود. گفت: چند شب قبل صاحب قبر به من اعتراض کرد که چرا بر سر قبرم قرآن می خوانی؟ من گفتم: مرا اینجا آورده اند که برایت قرآن بخوانم تا خیر و ثوابی به تو برسد.
🔷🔹گفت: نه تنها ثوابی از قرائت قرآن به من نمی رسد بلکه هر آیه ای که می خوانی، آتشی بر آتش من افزوده می شود، به من می گویند: می شنوی؟ چرا در دنیا به قرآن عمل نکردی؟ بنابراین مرا از خواندن قرآن برای آن پادشاه بی تقوا معاف کنید.
📚روایت ها و حکایت ها / ۱۳۱
📚 به نقل از: داستان های پراکنده
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/zandahlm1357
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ دیدن این کلیپ بسیار زیبا و قابل تامل رو از دست ندهید👌
💠 دکتر جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس آمریکا، از #آتئیسم خارج، و به دین مبین #اسلام مشرف میشوند. در این کلیپ خواهید دید که راجع به الله سبحانه و تعالی و قرآن کریم چه صحبت های جالبی را مطرح مینمایند.
✍ پ ن : دکتر لانگ استادیار ریاضیات در دانشگاه های معتبر آمریکا نه با زور شمشیر اسلام آورده اند ! نه مسلمان زاده بوده اند ! و نه هر سخن مشمئز کننده ای که اهل عناد مطرح میکنند. چنانچه خودشان تصریح میکنند، قرآن را به طور کامل و با دقت خوانده و به آیین ناب اسلام روی آورده اند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
صفحه
#معاد -برزخ#قیامت......
https://eitaa.com/zandahlm1357
#پای_درس_استادمحمدشجاعی
❤️🍃جایگاه مستکبر و متکبرین جهنم است
✅استکبار به معنی بزرگی کردن، زیر بار حرف حق نرفتن و خود را بزرگتر و مهمتر از حق دانستن است. وقتی حق برملا میشود و انسان آن را نمی پذیرد، به این تکبر گفته میشود. مثلاً شما از پدر و مادرت، همسرت، فرزندت یا از کسی چیزی را میبینید که حق است. اگر تعصب به خرج بدهی و زیر بار نروی، مستکبر هستی.😱
✅تسلیم حق شدن، خیلی مهم است. همه ما هم در معرض این صفت حق ناپذیری هستیم. جاهایی مقصریم، ولی زیر بار نمیرویم.
🌺🍃اکنون به آیاتی می پردازیم که به جزای مستکبرین و متکبرین اشاره شده است:
«فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذینَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَیُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلیماً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً
🌺🍃 اما کسانى که ایمان بیاورند و کارهاى شایسته کنند، خداوند پاداششان را به طور کامل به آنان مى دهد و از فضل خود بر پاداش آنان مى افزاید، و اما کسانى که از پرستش خدا خوددارى کنند و تکبر ورزند آنان را به عذابى دردناک عذاب مى کند و آنها براى خود کارساز و یاورى جز خدا نخواهند یافت».
#زیبا_زندگی_کن 🌺🍃•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/zandahlm1357
تنبلی و بی حوصلگی_50.mp3
14.99M
#استاد_شجاعی 🎤
دنیا نسبت به آخرت ؛
درست شبیهِ یک رحم سالم هست،
که داره یه نوزاد رو برای تولد سالم آماده میکنه.
فقط می ارزه که؛
از عمرِت در این رحم، برای یه تولد سالم به برزخ، استفاده کنی ...
رحم جای تنبلی و خاله بازی نیست 😉.
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
❗️عمر طلا نیست، بهتر از طلاست
آیت الله مظاهری:
بسياری از مردم #عمر خويش را هدر میدهند و شقاوتمند میشوند. هنگامی که به جهنّم میافتند، درمیيابند که چه بهرهای میتوانستهاند از عمر خويش ببرند و نبردهاند، از اينرو ناله و فرياد آنان بلند میشود و افسوس میخورند.
📖 #قرآن کريم میفرمايد:
و هُمْ يَصْطَرِخُونَ فيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمينَ مِنْ نَصير
(سوره مبارکه فاطر آیه۳۷)
گنهکاران در دوزخ فریاد میزنند پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم غیر از آنچه انجام میدادیم!
✔️در پاسخ به آنان گفته میشود:
👈آیا بدان اندازه به شما عمر ندادیم که در آن هر کس بخواهد بیدار و هوشیار شود، کافی و بسنده باشد؟
👈و آیا انذارکننده و بیمدهندهای به سراغ شما نیامد؟!
👈اکنون بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست!
🔥در جهنّم میسوزند و التماس میکنند که به دنيا بازگردانده شوند ولی التماس آنان ديگر نتيجهای ندارد و ياوری پيدا نمیکنند.
✅ اگر برای ضرورت استفاده از عمر، فقط همين يک آيه را داشتيم، بس بود که بگوييم #عمر بسيار ارزشمند است.
⚡️ ارزش و منزلت عمر، به هيچ چيز ديگری قابل مقايسه نيست. حتی اينکه مشهور است میگويند «عمر طلا است»، جسارت به #عمر است و از ارزش عمر میکاهد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/zandahlm1357
📚داستان_پندآموز📚
⚡️۱۵۰ کیلومتر تا جهنم!!!⚡️
یکی از برادران در مسجدی که در کنارش زندگی می کنم صحبت میکرد و به الله قسم میخورد که او این داستان را از صاحبش شنیده است، این جوان توبه کننده
می گوید:
خداوند بر من منت نهاد و مرا از آتش جهنم نجات داد😱، وقتی میان من و آتش جهنم فقط یک بغل باقی مانده بود راوی میگوید:
ما سه دوست بودیم، معصیت و گناه ما را دور هم جمع کرده بود، دو دوست من هر سال به یکی از کشورها می رفتند، در آن جا با انواع و اقسام کار های زشت و ناپسند مثل شراب خواری، زنا، قمار و…. با الله مبارزه می کردند، امسال مرا قانع کردند که با آن ها به مسافرت بروم و کارهای زشت و ناپسند را برای من آراستند، تصمیم گرفتیم که امسال با ماشین برویم تا حرکت و لذت تا آخرین حد برای ما آسان شود، سوار ماشین شدیم و کیلومترها راه را طی کردیم، من در صندلی عقب نشسته بودم و دوستانم جلو نشسته بودند، ناگهان چشمانم به تابلویی افتاد که مسافت میان شهرها را نشان می دهد، چیزی که مرا متعجب کرد این بود که روی تابلو نوشته بود:
« ۱۵۰ کیومتر به جهنم.»
!! یا الله!!پ
از روی صندلی ام پریدم و به دوستانم گفتم: مگر شما نخواندید؟گفتند: چی؟گفتم: تابلوی راه را که رویش نوشته بود:« صد و پنجاه کیلومتر به جهنم.»به من گفتند تو خسته هستی ونیاز به خواب داری و این تخیلاتت هست.
من ساکت شدم. بعد از پنجاه کیلومتر تابلوی دوم آمد تا خداوند مرا با آن نجات دهد.
خواندم:
« ۱۰۰ کیلومتر به جهنم!»
در این جا شروع کردم به قانع کردن دوستانم به ضرورت بازگشت و توبه به سوی خداوند، گفتم که این یک اخطار و هشدار از طرف خداست، ولی آن ها به من گوش ندادند، در این جا تصمیم گرفتم که از ماشین پایین بیایم و برگردم، آن ها مرا پیاده کردند و رفتند.
ساعت سه بعد از نیمه شب بود، حدود یک ساعت در کنار راه منتظر ماندم، ناگهان یک ماشین سنگینی را دیدم که می آید، من خدا را سپاس گفتم، راننده برای من نگه داشت و من سوار شدم، او با من سخن نمی گفت، ولی مرتب تکرارگ می کرد:
انا لله و انا إلیه راجعون.
به او گفتم: که تو را چه شده است؟
گفت: یک ماشین از روبه رو می آمد که تصادف کرد و کسانی که داخلش بودند همه سوختند. سعی کردم به دو سرنشینش کمک کنم ولی آتش آن ها را بلعید.به او گفتم:
این ماشین این رنگی بود؟
گفت: بله
غافلگیر شدم، چون ماشین دوستانم بود. در این جا شروع کردم به گریه و خدای بزرگ و توانا را سپاس گفتم که با فضل و رحمتش مرا نجات داد.سفارشم به جوانان این است که به پروردگارتان بازگردید و به خالقتان پناه ببرید، خدایا به ما رحم کن و عاقبت ما را ختم به خیر کن.
••┈┈┈•✦ ✿✦•┈┈┈┈••
https://eitaa.com/zandahlm1357
نظام تقديم 81.mp3
6.54M
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه هشتم
نظام تقديم 80.mp3
8.19M
🔈 #شرح_و_بررسی_کتاب_آن_سوی_مرگ
🔇 جلسه هفتم