پاسخ شماره ۱۴
شربت دکتر روازاده
📔 حکیم دکتر روازاده شربتی با ترکیب ذیل ارائه نموده اند که تحت عنوان 👈 شربت دکتر روازاده 👉 معرفی می گردد.
خواص درمانی: ⬇️
🔶 درمان تهوع
🔶 رفع سردی معده
🔶 کم کردن بزاق دهان
🔶 رفع برخی از اسهال ها
طرز تهیه: ⬇️
🔷 یک لیوان سرخالی آب جوش را با دو قاشق غذاخوری گلپر و یک قاشق مربا خوری اسپند خوراکی مخلوط کرده و درب لیوان را بپوشانید و اجازه بدهید به مدت 10 تا 15 دقیقه بماند.
⬅️ سپس آن را صاف کرده و تفاله اش را بگیرید و بیرون بریزید، تقریباً کمی بیش از یک سوم از مایع موجود در لیوان کاسته خواهد شد. مابقی لیوان را بعد از اینکه با عسل شیرین کردید، با عرق نعنا پر کنید.
👈 شربت تهیه شده، تحت عنوان شربت دکتر روازاده معروف می باشد.
🔔 میزان و مدت دوره مصرف: ⬇️
👨 بزرگسالان، یعنی افراد بالای 18 سال: 👈 دو لیوان در چهار وعده طی روز مصرف شود و اگر مشکل شدت داشت به مدت دو تا سه روز تکرار شود.
👱♂️ افراد 12 تا 18 سال: 👈 یک استکان صبح، یک استکان شب.
👦 افراد 4 تا 12 سال: 👈 یک استکان طی روز.
👶 نوزادان و کودکان زیر 4 سال: 👈 هر دو ساعت یک قاشق غذاخوری به ایشان بدهید تا بهبود کامل یابند.
🔔 تذکر:
👈 اگر نوزاد شیرخوار است، علاوه بر نوزاد، مادر نیز طبق دستور ارائه شده برای بزرگسالان (دو لیوان طی روز) باید از این شربت مصرف نماید.
https://eitaa.com/zandahlm1357
چند خاطره و توصيه از مرحوم آقاي حداد (ره)
جناب استاد شيخ صالح کميلي در مورد مرحوم آقا سيد هاشم حداد (ره) استاد بزرگ عرفان که ساليان زيادي در محضرشان بوده اند، مي فرمود: «ايشان به ذکر قلبي بسيار تاکيد داشتند و مي فرمودند: هميشه بايد بکوشيم که قلب مان به ياد خدا باشد و اگر چه با زبان ذکري نمي گوييم، با دل خدا را ياد کنيم.»
استاد کميلي مي فرمود: آقاي حداد هميشه مي فرمودند: «من وقت ندارم.» ما متوجه دليل سخن ايشان نمي شديم و با خود مي گفتيم: ايشان چه کار ديگري انجام مي دهند که هيچ گاه فرصت ندارند؟ بعدها فهميديم که کار ايشان، مراقبت از نفس و رسيدگي به خويشتن است و به دليل مراقبه و محاسبه زياد، از کارهاي ديگر باز مي مانند و به همين سبب مي فرمايند: «من وقت ندارم.»
از اين حکايت، اهتمام زياد و در حقيقت خوش بين نبودن آقاي حداد (ره) به نفس شان بر مي آيد. حضرت علي (ع) نيز مي فرمايد: رحم الله عبداً لم يرض من نفسه؛ خداوند رحمت کند کسي را که از نفس خويش راضي و خشنود نباشد.(35) البته گام برداشتن در مسير کنترل نفس و سير و سلوک، مراحل مختلفي دارد و همان گونه که براي آموختن يک علم، کلاس ها و دوره هاي مختلف را بايد گذراند، مسير سير و سلوک نيز مراتبي دارد. براي مثال، در ابتدا بايد تنها مراقب باشيم که گناهي نکنيم پس از مدتي کار مکروه را نيز انجام نمي دهيم، مدتي بعد کار مباح نيز نبايد از ما سر زند و اندکي بعد بايد بکوشيم تا کار نيکي انجام دهيم و خود را به اخلاق الهي زينت بخشيم، که مراحل مختلف تخليه، تجليه و تحليه مي باشند.
عارف بزرگ مرحوم آقا سيد هاشم حداد (ره) سفارش مي کردند که: «گاه براي افزايش اطمينان قلبي و به ياد آوردن توجهات الهي نسبت به خويش، خود را با گذشته خود يا حال افراد پايين تر از خود مقايسه کنيد و ببينيد خداوند چه لطف و توجهي به شما داشته است.» البته اين به معني مغرور شدن به خود و جايگاه مان نيست، بلکه از آن جهت است که از نا اميدي رها شويم و به ياد آوردن لطف و توجه پروردگار، روح اميد را در وجودمان زنده گردانيم.
آقاي کميلي درباره استادشان آقاي حداد (ره) مي فرمود: ايشان به انديشيدن در اين روايت بسيار تاکيد مي کردند: «رحمت الله امرا عرف نفسه و علم من اين وفي اين و الي اين؛(36)؛خدارحمت کند کسي را که نفس خود را بشناسد و بداند از کجا آمده و در کجا است و به کجا مي رود.» مقصود از اين روايت اين است که بايد هر فرد، استعدادش را بشناسد و خود را براي قبر آماده کند و بداند که به چه جايگاهي خواهد شتافت.
https://eitaa.com/zandahlm1357
همچون بزرگان از هواي نفس گريزان باشيم
امام سجاد (ع) مي فرمايند: «خدايا! از هواي نفس به تو پناه مي برم» (33)برماست که اين سخن زيباي امام (ع) را سرلوحه زندگي خود قرار دهيم و از خدا توفيق پيروي از اولياء دين را در همه اعمال و رفتارمان بخواهيم. استاد ارجمند آيت الله علوي بروجردي در پايان درس فقه خود در اين رابطه مي فرمود: مرحوم آيت الله ملااحمد نراقي (ره) کتابي مي نويسد، اين کتاب پس از مدتي در اختيار عالم بزرگ ديگري در مازندران قرار مي گيرد. به مناسبتي اين دو عالم يکديگر را ملاقات مي کنند و عالم مازندراني به صراحت و بي پرده، انتقاد شديدي از کتاب نوشته شده توسط مرحوم نراقي (ره) مي کند، از اين رو با هم به بحث و گفت و گو مي پردازند و پس از مدتي مشاجره از هم جدا مي شوند.
عالم مازندراني پس از بازگشت به ديار خود در مي يابد که آنچه در کتاب آن عالم بزرگ آورده شده، صحيح است و انتقادهاي او بي پايه بوده، پس تصميم مي گيرد اشتباه خود را جبران کند. اين عالم مسافت زيادي را با پاي پياده با توجه به وسائل آن روز طي کرده، پس از مدت زمان زيادي به کاشان مي رسد. به سرعت به نزد مرحوم نراقي (ره) مي رود و نزد او به اشتباه خود اقرار مي کند. پس از عرض اشتباه، با وجود اصرار زياد از طرف آيت الله نراقي (ره) مبني بر ماندن نزد ايشان، آن عالم رباني خداحافظي کرده، کاشان را ترک مي کند و با سختي و طي مسافتي طولاني خود را به مازندران مي رساند. اين عالم بزرگ همه سختي ها را بر خود هموار کرد تا به اشتباهش اقرار کند و دستخوش هواي نفس نشود.
هرچه معرفت بيشتر شود، صاحب آن همانند درختي که بار و ميوه گرفته باشد، همواره افتاده تر و در عين حال با ثمر و برکت بيشتري خواهد بود. عده اي از علماء راستين که راه جمع بين علم و عمل، ديانت و سياست و دخالت کردن در امور اجتماعي و سياسي را در پيش گرفته اند اگر در آن اوج امورات دنيوي، زاهدانه زندگي کنند و از ظواهر دنيا کناره گيري نمايند، قطعاً کاري عظيم تر و با اهميت تر از موارد مشابه اي است که تنها يک سالک الي الله بر کرسي درس و ... قرار گيرد و هيچ گونه دخالتي در مسائل اجتماعي، سياسي نکند.
https://eitaa.com/zandahlm1357
#شهید_میشم...:
#از_بیت_الاحزان_من_تا_فردوس_تو
قسمت پنجاه و یکم
در غیاب خودم از بابا خواستگاری کردن و بابا بی وقفه جواب رد داده بود؛ اما ناامید نشدیم عمو و زن عمو هیچوقت نمیذاشتن بحث کهنه بشه و مدام به بابا یاداوری میکردن منو فرهاد اصلا وارد قضیه نمیشدیم یه روز وقتی برگشتم خونمون، بابا با اخم تو چشام زُل زد و ازم خواست یک کلمه جوابشو بدم و بگم راضی ام یا نه؟! تو تمام عُمرم فقط ازین صحنه خجالت میکشیدم که جلو بابا حرف از ازدواجم بشه که شد
نمیدونستم چی بگم اما بالاخره ترسان و لرزان بهش گفتم خودت میدونی گفت اگه من میدونم که تو هنوز بچه ای و اصلا بهش فکر نکن اگرم خودت میدونی که کارِ خودته و من نیستم
😔با این حرفش آب پاکی ریخت رو دستم یکی دو هفته کلا بهم ریختم اما فرهاد اصلا قانع نمیشد و در نظر اون این ازدواج نشد نداشت بااینکه از فرهاد میخواستم دیگه خواستگاری نکنه اما ته دلم راضی به حرفی که میزدم نبود. چند ماه از خواستگاری گذشته بود و تو این مدت بارها خودِ فرهاد از بابا خواهش کرده بود که رضایت بده و باهاش حرف زده بود و از عشق و علاقش گفته بود اما بابا نه تنها راضی نشد بلکه میانه شونم خراب شد و کم کم محبت ها و من بمیرم تو بمیری هاشون کمرنگ شد هر بار که بابا حرف تازه ای میشنید باید برمیگشتم خونه تا باهام دعوا میکرد و داغ دلش رو رومن خالی میکرد این وسط عمو با حکمت پیش میرفت و نمیذاشت میانشون با بابا بهم بخوره. از یه طرف خونه عمه کاسه ی داغتر از آش شده بودن اونام یکی چند بار منو از بابا خواستگاری کردن واسه پسرشون اما جواب رد دادم دختر عمه م از وقتیکه فهمیده بود فرهاد بهم علاقه منده و اینطوری واسه رضایت بابام خودشو به آب و آتیش میزنه، کنج خونه جا خوش کرده بود و خودشو به افسردگی و مریضی زده بود حتی عمه دوبار با زن عمو حرف زد که برن خونه اونا خواستگاری زن عمو هم خودش روش نمیشد دست رد به سینه عمه بزنه، همه چیو مینداخت گردن فرهاد و میگفت ما دوست داریم اما فرهاد پاش رو کرده تو کفش که فردوس رو می خواد فردوسم که باباش راضی بِشو نیست
🔸یادم نمیاد تعطیلی بود یا چی، که خانوادگی چند روزی رفتیم روستا خونه مادربزرگم عموی(کوچکم) تازه زن گرفته بود و خونشون در همسایگی مادربزرگم بود طوریکه اغلب مهموناشون سرِ یه سفره مینشستن زن عموم رفته بود خونه باباش و عمو تنها تو خونه بود بعد از ظهری مادر بزرگ فرستادم خونه عمو گفت صداش کن بیاد کارش دارم. وقتی رفتم دیدم عمو تازه از حموم بیرون اومده. پیغام مادربزرگو رسوندم و خواستم خداحافظی کنم گفت چه عجله ای داری! صبر کن حالا منم خودمو به وسایل تزئینیای تو خونشون مشغول کردم و منتظر بودم حرفشو بزنه گفت صبر کن پرده ها رو بکشم شب برنمیگردم اینجا پشتِ دری رو هم که ازش اومده بودم تو، انداخت کم کم احساس ترس میکردم یه سر رفت آشپزخونه و برگشت گفتم عموجان چی میخواستی بگی؟ گفت کارتون با فرهاد به کجا رسید؟ قلبم از استرس تندتند میزد وقتی اینو گفت یکم خیالم راحت شد گفتم بابا راضی نمیشه گفت اگه من باباتو راضی کنم چی؟؟ گفتم نمیشه. گفت اگه شد چی؟؟ گفتم اگه بشه یه عمر ممنونتیم.
گفت میشه اگه تو بخوای! گفتم چطوری؟معلومه که میخوام هیچ وقت انتظار چیزی که شنیدم رو نداشتم گفت وقتی صدام میکنی عمو، قلبم میشکنه چون تو واسه من فرق داری ازت خوشتم میاد یالله چه حالی پیدا کردم از ترس زبونم بند شده بود به راه فرار فکر میکردم اما میدونستم نیست واسه همین سعی کردم با حرف حلش کنم گفتم میدونم منو امتحان میکنی وگرنه این حرفِ تو نیست عموجان گفت باور کن امتحان نیست حرفِ دلم بود
😳چشمام از ترس و تعجب گرد شده بود گفتم چطور همچین چیزی میگی وجدانت کجا رفته تو جای پدرِ منی!!؟ گفت چیز زیادی ازت نمیخوام فقط یک بار باهام معاشقه کن اگه بیشتر از یه بار بود یا خواستم بهت تعدی و تجاوز کنم، تف کن تو صورتم بگو مرد نیستی..
همونجا تف انداختم رو زمین، زدم زیر گریه و گفتم ازدواجی که پشتوانه ش تو باشی رو صد سال سیاه نمیخوام بجهنم. گفت اگه مخالفت کنی به بابات میگم چه صنم گرمی با فرهاد داری و خودسرانه بهش قول ازدواج دادی گفتم هرچی دلت میخواد بهش بگو دیگه برام مهم نیست ساکت شد و هیچی نگفت در رو برام باز کرد و از خونه اومدم بیرون رفتم زیر زمینِ خونه مادربزرگم تا چندساعت فقط گریه کردم و تو شُک بودم.
😔مخالفت های شدید و دعوا کردنای بابا، حرصی که خونه عمه ازم داشتن بخاطر خواستگاری های فرهاد و ناخوش احوالی دخترشون که اونم مربوط به این قضیه بود و همچنین بخاطر رد کردن پسرشون از طرفِ من، پیشنهاد وقیحانه ی عموم و مهمتر از همه تردیدی که هنوز تو دلم نسبت به اصلاح شدن عقیده ی فرهاد داشتم، همه ی اینا دلایلی بودن که منو از اصرار و سماجتِ بیشتر رو این مسئله ناامید کرد و علی رغم میل باطنم به فرهاد جواب رد دادم
💛ادامه دارد.....
https://eitaa.com/zandahlm1357
✅تلنگر
✍بی ارزشترین نوعِ افـــتخار افتخار به داشتن ویژگیهایی است ڪه خود انسان در داشتنشان هیچ نقـشی ندارد. مثلِ: چهره، قد، رنگ چـشم، ملیت ثـروت خانوادگی و مذهب و..
از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حـرف بزنید. مثل: انسانیت، مهربانی، گذشت و
صـداقت و..
آدمی را آدمـيت لازم است
عـــود را گـر بو نباشد هـيزم است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
💠:🌷
مرد میدان.mp3
8.09M
.......:
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
تو مکن تهدیدم از کشتن که من
تشنه ی زارم به خون خویشتن
گر بریزد خون من آن دوست رو
پای کوبان جان بر افشانم بر او
🎶🎶🎶🎶🎶🎶
رقص جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون جهند از دست خود دستی زنند
چون رهند از نفس خود رقصی کنند
میرسد آواز عشق از چپ و راست
منطق و طیر سلیمانی کجاست
مطربان چون از درون دف میزنند
بحرها در شورشان کف میزنند
تو نبینی لیک بهر گوششان برگها
در شاخه ها هم کف زنان
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون جهند از دست خود دستی زنند
چون رهند از نفس خود رقصی کنند
#مولوی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 #ويژه|خرمشهرها در پیش است...
"اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهیم کرد؛مواظب باشید که ایمانتان سقوط نکند."
میدونید این صحبت مشهور رو شهید جهان آرا چه وقت گفت؟در عملیاتهای پیچیدهی پیش از فتح پرارزش خرمشهر.
رهبری/۳خرداد۱۳۹۵:خرمشهرها در پیش است؛نه در میدان جنگ نظامی،در میدانی که از جنگ نظامی سختتر است.
https://eitaa.com/zandahlm1357
✖️همیشه میگفتم چقدراحمق بود رفاعه، میدانست شمر امام حسین راکشته وبه خون شمر هم تشنه بوداما با او برعلیه مختارهمپیمان شد.امروز که همصدایی بعضیا رو با ترامپ دیدم، فهمیدم تا دنیا دنیاست شمر و خولی و رفاعة و مختار وجودداره.
برای ما شمر و خولیها مشخص شده، حواسمان باشد رفاعه نباشیم.
✍️ جعفر یوسفی
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ویدئو_قرآنی
💎قرآن سوره نمل آیه 80💎
✨إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ
✨البته تو نمىتوانى مردگان را شنوا كنى
✨و نمىتوانى نداى دعوت را به گوش كران برسانى هنگامى كه پشت مىكنند و روى بر مىتابند
https://eitaa.com/zandahlm1357
عبدالله الموسى - أليس الله بأعلم بالشاكرين - [ تلاوات خاشعة ▫️ tvquran@ ].mp3
2.06M
🍂• أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ •🍂
• القارئ ؛ #عبدالله_الموسى
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠☀️💠☀️💠☀️💠 ☀️اخلاق مهدوی ☀️ 2⃣1⃣ قسمت دوازدهم 👌بعضی چیزها را باید از خدا خواست! مثلا حسد و مریضی
☀🔹☀🔹☀🔹☀
☀️اخلاق مهدوی ☀️
3⃣1⃣ قسمت سیزدهم
⚠️می خواهیم راجع به گناهی حرف بزنیم که منتظر امام زمان (عج) یقینا نباید این گناه را انجام بدهد! ولی بین بعضی از افراد، حتی مذهبی های ما و متأسفانه بیشتر خانم ها این گناه شایع است. گناهی که یکی از عوامل عذاب قبر ذکر شده، گناهی که خدا به آن وعده عذاب داده است!
⁉️گناهان کبیره چیست!؟ گناهانی که طبق بعضی از تفاسیر و جنبه ها، خدا به آن وعده عذاب داد، گناه کبیره می شود.
👈این گناهی که می خواهیم راجع به آن حرف بزنیم و مباحثی را از کتاب ″معراج السعادة، ملا احمد نراقی″ بگوییم، گناهی است که ریشه های دوستی را قطع می کند. آن فردی که این گناه را انجام می دهد بین مردم خوار و ذلیل می کند، بین مردم بی اعتماد می کند.. ″گناه سخن چینی″ بسیار گناه بدی است.❌
👌قانون خداست.. اگر شما دنبال عیب جویی از مردم باشید، دنبال این باشید که عیب مردم را پیدا کنید و بعد رسوایش کنید! متأسفانه بعضی ها زیاد چنین کاری هایی می کنند، تحقیق می کنند، تفحص در زندگی مردم می کنند تا یک عیب و ایرادی پیدا کنند و بعد این را جار بزنند، خدا می گوید چنین کسی را من بلاخره در این عالم رسوایش می کنم. ⚠️
🔆حضرت پیغمبر (ص) می فرمایند؛ هر کس که عمل ناشایست کسی را ظاهر بکند! یعنی یک بنده خدایی یک کار بد و زشتی کرد اگر ظاهر بکند و همه جا جار بزند، مثل این است که خودش آن عمل را انجام داده.
⛔️یک موقع گناه ″اجتماعی″ است، یک موقع گناه ″فردی″..فرق می کنند! گناه اجتماعی گناه علنی است، بعضی ها می گویند شما اگر بگویید آنچنان گناه نیست. ولی گناه فردی.. مثلا طرف در خانه خودش دارد شراب می خورد گناهش فردی است، شما حق ندارید این گناهش را جار بزنید. خدا می گوید اگر این کار را بکنی، من گناه همان شراب خوار را برای تو هم می نویسم.
⚠️این روایت خیلی عجیب است؛ اگر کسی یک فردی را به خاطر گناهی سرزنش کند نمی میرد تا خودش هم به آن گناه مرتکب بشود. مثلا یک بنده خدایی به خانمی بگوید دختر تو چرا این طوری است! دختر تو که ظاهرش چادری است چرا در عروسی ها می رقصد؟ سرزنش بکند.. این بلا سر دختر خودش هم می آید. قانون خداست.
🔹ادامه دارد ....
💽برگرفته از سخنرانی"اخلاق مهدوی" فایل شماره (2)
🎤استاد احسان عبادی
#اخلاق_مهدوی 13
☀🔹☀🔹☀🔹☀
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور و حجت الاسلام پناهیان
📝 دینداری بدون مهدویت
#مهدویت
#یا_مهدی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#درمحضراهل_بیت
امام رضا علیه السلام:
امام،همدمی رفیق و پدری مهربان و برادری همانند است.امام به امت خویش مهر می ورزد همانند مادری که به فرزند خردسال خود مهربان و نیکوکار است و پناهگاه بندگان خدا در مصیبتها و دشوارهای عظیم است.
💐الکافی ج۱ ص ۲۰۰
-----------------------------------------
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
https://eitaa.com/zandahlm1357
#رهبری_بعداز_حضرت_آقا
چند ماه قبل از شهادتش در خانه نشسته بودیم. سید علی یک ذغال گداخته را از روی قلیان برداشت و کف دستش گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید دستت نمی سوزد؟ سید لبخندی زد و گفت: «این که هیچ، بدن من به آتش جهنم هم حرام است. بعد سید علی گفت بزودی پهلوی می رود و انقلاب پیروز خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش «سید علی» است. از آنروز به بعد منتظر ظهور حضرت ولی عصر عج باشید.» بعد گفت دینداری در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. همسر شهید گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان رئیس جمهور می شوید؟ سید پاسخ داد خیر، من آن روز نیستم.
بعد ذغال را آرام برگرداند و روی قلیان گذاشت… همسر شهید گفت: دست از سیدعلی نکشید.
حکومت رهبر ایران متصل است به ظهور حضرت امام زمان (عج)
📚راوی:همسر شهید
#شهیداندرزگو
#یادش_باصلوات
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
✨﷽✨
✅استاد فاطمی نیا
من اهل قسم نیستم ولی مجبورم، دلم می سوزد، یک کلمه میگویم خانوم ها، آقایون بشنوید، به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم؛ اگر لطیف نباشید چیزی گیرتان نمی آید، خودت را معطل نکنید، هی روزی چند تا اوقات تلخی در خانه راه می اندازد، عصبانی می شود، از اینطرف هم می خواهد بشود زُبدة العارفین، عُمدة المکاشفین، یک بار این قسم را با تمام وجودم خوردم، تا لطیف نشوید چیزی گیرتان نمی آید.
آقای علامه طباطبائی سرتاسر لطافت بود، لطافت این مرد به جایی رسیده بود که به عمرش به کسی دعوا نکرده بود، زمانی که ما در قم بودیم این بچه های قم از هشت سالگی دوچرخه بیست وهشت سوار می شدند،از بقل رکاب میزدند، یک بچه ای آمد زد علامه طباطبائی را لت و پار کرد، افتاد رو زمین . حالا ما باشیم چه می گوییم، خیلی دیگر آدم خوبی باشیم یک چیزی می گوییم دیگر، این آقا بلند شد، خیلی راحت، اول رفت سراغ بچه، گفت: طوریت نشد؟! گفت: نه، گفت: الحمدلله، خداحافظ.
لطافت لازم است، تا لطافت حاصل نشده منتظر چیزی نباش ها!، ببینم تونستی در خانه معرکه نگیری، اگر تونستی آن موقع با هم صحبت می کنیم .
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/zandahlm1357